نخستین مساله بایسته در سلوک الی الله ، خروج از حجاب های ظلمانی است. این حجاب ها، عبارت است از: حجاب تعلق به بدن مادی، کفر، شرک و دشمنی با حق و آیات الهی ، عقاید و افکار باطل و ناصحیح، اخلاق و اوصاف رذیله، حجاب عادات، اوهام و تخیلات ، تعلق و اسارت به مظاهر مادی و آنچه غیر حضرت حق است و در یک عبارت کوتاه هر خصوصیت و هر رنگی که عارض روح انسان گشته و روح را به سوی غیر خدای متعال سوق داده و در جهت غیر او و دوری از او و فرار از قرار می دهد، حجابی است از حجاب های ظلمانی و حجاب هایی که ذکر شد و آنهایی که ذکر نشد همه و همه به همین نحو است. (1) هریک از این حجاب ها دارای واقعیت عینی و ویژگی خاصی در روح انسان است و واقعیت عینی هیچ کدام از حجاب ها، مانند واقعیت عینی حجاب دیگر نیست و از این رو توجه به امور ذیل ضروری است: یکم. برای خروج از هر حجاب، راه مخصوصی لازم بوده و باید طریق به خصوصی در پیش گرفته شود و امکان ندارد از همه حجاب های ظلمانی از طریق واحدی نجات پیدا کرد. همچنین امکان ندارد در خروج از هر کدام از حجاب ها، طریقی را در پیش گرفت که غیر از طریق مخصوص و تعیین شده در نظام وجود است. مجاهدت های علمی و عملی لازم در خروج از آنها مجاهدت های به خصوصی است که در نظام وجود و آفرینش تعیین و حساب شده است. این مجاهدت ها در حقیقت، طریق تکوینی خروج از حجاب های ظلمانی است و نمی شود تکوین را عوض کرد. دوم. قرآن راه های خروج از حجاب های ظلمانی را که راههای تکوینی، فطری و تعیین شده در نظام حقیقت است دین حنیف اسلام می داند (2) آیات قرآنکریم تنها هدایت الهی را، راه تکوینی و فطری خروج از این حجاب ها می داند (3) و این راه را محکم ترین رشته ای می داند که باید به آن چنگ زد. (4) سوم. با هر نوع مجاهدت و ریاضت نمی شود از حجاب های ظلمانی آن چنان که باید نجات پیدا کرد. با مجاهدت های انتخابی و ریاضت های سلیقه ای نمی توان از انواع مختلف حجاب ها و از ابعاد و مراتب و ریزه کاری ها متنوع و بی شمار آنها نجات یافت. این قبیل مجاهدت ها ممکن است به نظر خیلی سخت و تحمل آنها و مداومت بر آنها مشکل باشد؛ ولی مساله تنها این نیست که انسان ریاضت بکشد و به سختی بیفتد؛ بلکه نحوه مجاهدت و ریاضت و کیفیت آن و نوع آن نیز دارای اهمیت است. چهارم. در خروج از همه حجاب های ظلمانی، مجاهدت های ناقص علمی و عملی نتیجه مطلوب نخواهد داد؛ بلکه در خروج از همه آنها هم علم جامع و کامل به آنچه از طریق وحی ابلاغ گردیده لازم است و هم عمل کامل و همه جانبه به آن. سالک الی الله باید همه آنها را که از جانب خدای متعال ابلاغ گردیده یاد بگیرد و علم و اطلاع کامل داشته و در تحصیل آنها و اطلاع کامل هیچگونه مسامحه و سستی نداشته باشد و در این راه، مجاهدت پی گیر و کامل کند و در این مجاهدت (تلاش علمی) هر چه می تواند سعی کند تا طریق الی الله را به خوبی و به نحو صحیح و جامع و به همان صورت که از جانب خدای متعال ارائه شده است ، بشناسد. حضرت باقر (علیه السلام) فرمود: (الکمال کل الکمال التفقه فی الدین...) (5) ؛ (کمال یک انسان و نهایت کمال او، علم و بصیرت و نقفه در دین است). در مرحله دوم به همه آنچه ارائه شده، عمل کند و صراط مستقیم الی الله را در همه ابعاد آن پیش گیرد. به هر روی، در سلوک الی الله تبعیت از طریق تعیین شده در نظام تکوین بایسته بوده و انحراف از آن، انحراف از تکوین است. (6) همچو آهن ز آهنی بیرنگ شو در ریاضت آینه بی رنگ شو خویش را صافی کن از اوصاف خود تاببینی ذات پاک صاف خود پی نوشتها: 1- نگا: مقالات، ج 1، صص 63-73. 2- روم (30)، آیه 30. 3- انعام (6)، آیه 71؛ بقره (2)، آیه 120. 4- لقمان (31)، آیه 22. 5- اصول کافی، ج 1، باب صفة العلم و فضله و فضل العلماء، ح 4. 6- در باب ریاضت و مجاهدت و ابعاد آن نگا: مقالات همان، صص 73-87.
نخستین مساله بایسته در سلوک الی الله ، خروج از حجاب های ظلمانی است. این حجاب ها، عبارت است از: حجاب تعلق به بدن مادی، کفر، شرک و دشمنی با حق و آیات الهی ، عقاید و افکار باطل و ناصحیح، اخلاق و اوصاف رذیله، حجاب عادات، اوهام و تخیلات ، تعلق و اسارت به مظاهر مادی و آنچه غیر حضرت حق است و در یک عبارت کوتاه هر خصوصیت و هر رنگی که عارض روح انسان گشته و روح را به سوی غیر خدای متعال سوق داده و در جهت غیر او و دوری از او و فرار از قرار می دهد، حجابی است از حجاب های ظلمانی و حجاب هایی که ذکر شد و آنهایی که ذکر نشد همه و همه به همین نحو است. (1)
هریک از این حجاب ها دارای واقعیت عینی و ویژگی خاصی در روح انسان است و واقعیت عینی هیچ کدام از حجاب ها، مانند واقعیت عینی حجاب دیگر نیست و از این رو توجه به امور ذیل ضروری است:
یکم. برای خروج از هر حجاب، راه مخصوصی لازم بوده و باید طریق به خصوصی در پیش گرفته شود و امکان ندارد از همه حجاب های ظلمانی از طریق واحدی نجات پیدا کرد. همچنین امکان ندارد در خروج از هر کدام از حجاب ها، طریقی را در پیش گرفت که غیر از طریق مخصوص و تعیین شده در نظام وجود است. مجاهدت های علمی و عملی لازم در خروج از آنها مجاهدت های به خصوصی است که در نظام وجود و آفرینش تعیین و حساب شده است. این مجاهدت ها در حقیقت، طریق تکوینی خروج از حجاب های ظلمانی است و نمی شود تکوین را عوض کرد.
دوم. قرآن راه های خروج از حجاب های ظلمانی را که راههای تکوینی، فطری و تعیین شده در نظام حقیقت است دین حنیف اسلام می داند (2) آیات قرآنکریم تنها هدایت الهی را، راه تکوینی و فطری خروج از این حجاب ها می داند (3) و این راه را محکم ترین رشته ای می داند که باید به آن چنگ زد. (4)
سوم. با هر نوع مجاهدت و ریاضت نمی شود از حجاب های ظلمانی آن چنان که باید نجات پیدا کرد. با مجاهدت های انتخابی و ریاضت های سلیقه ای نمی توان از انواع مختلف حجاب ها و از ابعاد و مراتب و ریزه کاری ها متنوع و بی شمار آنها نجات یافت.
این قبیل مجاهدت ها ممکن است به نظر خیلی سخت و تحمل آنها و مداومت بر آنها مشکل باشد؛ ولی مساله تنها این نیست که انسان ریاضت بکشد و به سختی بیفتد؛ بلکه نحوه مجاهدت و ریاضت و کیفیت آن و نوع آن نیز دارای اهمیت است.
چهارم. در خروج از همه حجاب های ظلمانی، مجاهدت های ناقص علمی و عملی نتیجه مطلوب نخواهد داد؛ بلکه در خروج از همه آنها هم علم جامع و کامل به آنچه از طریق وحی ابلاغ گردیده لازم است و هم عمل کامل و همه جانبه به آن.
سالک الی الله باید همه آنها را که از جانب خدای متعال ابلاغ گردیده یاد بگیرد و علم و اطلاع کامل داشته و در تحصیل آنها و اطلاع کامل هیچگونه مسامحه و سستی نداشته باشد و در این راه، مجاهدت پی گیر و کامل کند و در این مجاهدت (تلاش علمی) هر چه می تواند سعی کند تا طریق الی الله را به خوبی و به نحو صحیح و جامع و به همان صورت که از جانب خدای متعال ارائه شده است ، بشناسد.
حضرت باقر (علیه السلام) فرمود: (الکمال کل الکمال التفقه فی الدین...) (5) ؛ (کمال یک انسان و نهایت کمال او، علم و بصیرت و نقفه در دین است).
در مرحله دوم به همه آنچه ارائه شده، عمل کند و صراط مستقیم الی الله را در همه ابعاد آن پیش گیرد.
به هر روی، در سلوک الی الله تبعیت از طریق تعیین شده در نظام تکوین بایسته بوده و انحراف از آن، انحراف از تکوین است. (6)
همچو آهن ز آهنی بیرنگ شو
در ریاضت آینه بی رنگ شو
خویش را صافی کن از اوصاف خود
تاببینی ذات پاک صاف خود
پی نوشتها:
1- نگا: مقالات، ج 1، صص 63-73.
2- روم (30)، آیه 30.
3- انعام (6)، آیه 71؛ بقره (2)، آیه 120.
4- لقمان (31)، آیه 22.
5- اصول کافی، ج 1، باب صفة العلم و فضله و فضل العلماء، ح 4.
6- در باب ریاضت و مجاهدت و ابعاد آن نگا: مقالات همان، صص 73-87.
- [سایر] آیا بصیرت در حدیث امیرالمؤمنین که خدا را با چشم بصیرت مشاهده فرموده با شهود قلبی تفاوت دارد؟ چه ارتباط است بین کلمه طیبه "لا اله الا الله" با این شهود (با فرض این که همه مردم به شهود قلبی نمی رسد همچون حضرت موسی (ع)، آیا این کلمه یک میثاق است که انسان باید به آن برسد وقتی که به زبان بیاورد)؟
- [سایر] چشم برزخی و چشم بصیرت چیست؟
- [سایر] «بصیرت» چگونه حاصل میشود؟
- [سایر] علایم و نشانه های کسی که دارای چشم برزخی و چشم بصیرت است چیست؟
- [سایر] چگونه میتوانم به وجود امام زمان (عج) اطمینان قلبی حاصل کنم؟
- [سایر] تأثیر چشم چرانی بر ایمان و اعتقادات و دوری از خدا چگونه است؟ و چگونه می توانیم چشم خود را از نگاه به حرام باز داریم؟
- [سایر] تأثیر چشم چرانی بر ایمان و اعتقادات و دوری از خدا چگونه است؟ و چگونه می توانیم چشم خود را از نگاه به حرام باز داریم؟
- [سایر] علایم و نشانه های کسی که دارای چشم برزخی و چشم بصیرت است چیست؟ اگر کسی ادعا کند که دارای این خصوصیات است از کجا می توان فهمید که او راست می گوید؟
- [سایر] چرا افرادی که به مقام چشم بصیرت می رسند می توانند باطن افراد را کشف کنند در صورتی که می گوییم خداوند ستارالعیوب است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] انسان چگونه می تواند طیّ الارض داشته باشد؟ می گویند: (کسی که چهل روز سکوت کند، چشم بصیرت او باز می شود!) نظر شما چیست؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . عامل می تواند عمل را ناتمام بگذارد، ولی اگر تمام نکردن عمل اسباب ضرر جاعل شود، باید آن را تمام نماید. مثلاً اگر کسی بگوید: هر کس چشم مرا عمل کند فلان مقدار به او می دهم و دکتر جراحی شروع به عمل کند، چنان چه طوری باشد که اگر عمل را تمام نکند، چشم معیوب می شود، باید آن را تمام نماید و در صورتی که ناتمام بگذارد، حقی به جاعل ندارد و ضامن عیبی که حاصل می شود نیز می باشد.
- [آیت الله اردبیلی] عامل میتواند عمل را ناتمام بگذارد، ولی اگر تمام نکردن عمل موجب ضرر جاعل شود، باید آن را تمام نماید؛ مثلاً اگر کسی بگوید: (هر کس چشم مرا عمل کند فلان مقدار به او میدهم) و پزشک جرّاحی شروع به عمل نماید، چنانچه به گونهای باشد که اگر عمل را تمام نکند، چشم معیوب میشود، باید آن را تمام نماید و در صورتی که ناتمام بگذارد، حقّی بر عهده جاعل ندارد، بلکه ضامن نقص و عیبی که حاصل میشود نیز هست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] عامل می تواند عمل را ناتمام بگذارد، ولی اگر تمام نکردن عمل اسباب ضرر جاعل شود، باید آن را تمام نماید مثلا اگر کسی بگوید هر کس چشم مرا عمل کند فلان مقدار به او می دهم و پزشک جراحی شروع به عمل کند، چنانچه طوری باشد که اگر عمل را تمام نکند، چشم معیوب می شود، باید آن را تمام نماید، و در صورتی که ناتمام بگذارد، حقی به جاعل ندارد. و ضامن عیبی که حاصل می شود نیز می باشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر پدر یا جد پدری برای پسر نابالغ خود زن بگیرد پسر باید بعد از بالغ شدن خرج ان زن را بدهد و بنابر احتیاط واجب از خرج قبل از بلوغ در صورت تمکین زن و تمکن پسر از لذت بردن به صلح یا غیر ان یقین به برایت ذمه حاصل کند
- [آیت الله نوری همدانی] عامل عمل را ناتمام بگذارد ، ولی اگر تمام نکردن عمل اسباب ضرر جاعل شود ؛ باید آ ن را تمام نماید . مثلاً اگر کسی بگوید هر کس چشم مرا عمل نماید فلان مقدار به او می دهم ودکتر جرّاحی شروع به عمل کند ، چنانچه طوری باشد که اگر عمل را تمام نکند ، چشم معیوب می شود ؛ باید آن ر ا تمام نماید ودر صورتی که ناتمام بگذارد حقّی به جاعل ندارد وضامن عیبی که حاصل می شود وضرری نیز که به وجود امده است می باشد .
- [آیت الله سبحانی] عامل می تواند عمل را ناتمام بگذارد، ولی اگر تمام نکردن عمل اسباب ضرر جاعل شود; باید آن را تمام نماید. مثلاً اگر کسی بگوید هر کس چشم مرا عمل کند فلان مقدار به او می دهم و پزشک شروع به عمل کند، چنانچه طوری باشد که اگر عمل را تمام نکند، چشم معیوب می شود; باید آن را تمام نماید و در صورتی که ناتمام بگذارد، حقی به جاعل ندارد و عیبی را که در ناتمامی عمل حاصل می شود ضامن می باشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر معامله بر مالی که در خارج است نه در ذمه واقع شود و خریدار بفهمد که ان مال عیبی دارد مثلا حیوانی را بخرد و بفهمد که یک چشم ان کور است چنانچه ان عیب پیش از معامله در مال بوده و او نمی دانسته می تواند معامله را به هم زده و ان مال را به فروشنده برگرداند و چنانچه برگرداندن ممکن نباشد مثل ان که در ان مال تغییری حاصل شده یا تصرفی که مانع از رد است نموده باشد در این صورت فرق قیمت سالم و معیوب ان معین شود و به نسبت تفاوت قیمت سالم و معیوب از ثمنی که به فروشنده داده پس بگیرد مثلا مالی را که به چهار تومان خریده اگر بفهمد معیوب است در صورتی که قیمت سالم ان هشت تومان و قیمت معیوب ان شش تومان باشد چون فرق قیمت سالم و معیوب یک چهارم می باشد می تواند یک چهارم پولی را که داده یعنی یک تومان از فروشنده بگیرد
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر خریدار بفهمد مالی را که خریده عیبی دارد؛ مثلا حیوانی را بخرد و بفهمد که یک چشم آن کور است؛ چنانچه آن عیب پیش از معامله در مال بوده و او نمی دانسته؛ می تواند معامله را به هم زده و آن مال را به فروشنده برگرداند و چنانچه برگرداندن ممکن نباشد مثلا در آن مال تغییری حاصل شده یا تصرفی که مانع از رد است نموده باشد؛ در این صورت فرق قیمت سالم و معیوب آن را معین کند و به نسبت تفاوت قیمت سالم و معیوب از پولی که به فروشنده داده پس بگیرد؛ مثلا مالی را که به چهار تومان خریده اگر بفهمد معیوب است؛ در صورتی که قیمت سالم آن هشت تومان و قیمت معیوب آن شش تومان باشد؛ چون فرق قیمت سالم و معیوب یک چهارم می باشد می تواند یک چهارم پولی را که داده یعنی یک تومان از فروشنده بگیرد.
- [آیت الله خوئی] اگر خریدار بفهمد مالی را که گرفته عیبی دارد، مثلًا حیوانی را بخرد و بفهمد که یک چشم آن کور است، چنانچه آن عیب پیش از معامله در مال بوده و او نمیدانسته، میتواند معامله را به هم زده و آن مال را به فروشنده برگرداند و چنانچه برگرداندن ممکن نباشد مثلًا در آن مال تغییری حاصل شده یا تصرفی که مانع از ردّ است نموده باشد در این صورت فرق قیمت سالم و معیوب آن را معین کند و به نسبت تفاوت قیمت سالم و معیوب از پولی که به فروشنده داده پس بگیرد، مثلًا مالی را که به چهار تومان خریده اگر بفهمد معیوب است، در صورتی که قیمت سالم آن هشت تومان و قیمت معیوب آن شش تومان باشد، چون فرق قیمت سالم و معیوب یک چهارم میباشد میتواند یک چهارم پولی را که داده یعنی یک تومان از فروشنده بگیرد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر معامله به مال مشخصی واقع شده باشد و خریدار بفهمد مالی را که گرفته عیبی دارد، مثلاً حیوانی را بخرد و بفهمد که یک چشم آن کور است، چنانچه آن عیب پیش از معامله در مال بوده و او نمیدانسته، میتواند معامله را به هم بزند و آن مال را به فروشنده برگرداند، و احتیاط واجب این است که با امکان برگرداندن آن به فروشنده و به همزدن معامله به آن اکتفا کند، و اگر برگرداندن آن به فروشنده به واسطه تغییری که در آن حاصل شده یا تصرفی که مانع از رد باشد در آن کرده باشد، در این صورت فرق قیمت سالم و معیوب آن را معین کند، و به نسبت تفاوت قیمت سالم و معیوب از پولی که به فروشنده داده پس بگیرد، مثلاً مالی را به چهار تومان خریده، اگر بفهمد معیوب است در صورتی که قیمت سالم آن هشت تومان و قیمت معیوب آن شش تومان باشد، چون فرق قیمت سالم و معیوب یک چهارم میباشد، میتواند یک چهارم پولی را که داده، یعنی یک تومان از فروشنده بگیرد.