چرا افرادی که به مقام چشم بصیرت می رسند می توانند باطن افراد را کشف کنند در صورتی که می گوییم خداوند ستارالعیوب است؟
چرا افرادی که به مقام چشم بصیرت می رسند می توانند باطن افراد را کشف کنند در صورتی که می گوییم خداوند ستارالعیوب است؟ چشم بصیرت یافتن معلول نوعی تکامل برزخی و اشتداد یافتن روح است و چنین تکاملی ناشی از تخلّق به اخلاق الهی و به معنی مظهر اسماء الهی شدن است. شخص زمانی دارای چشم بصیرت می شود که از یک جهت مظهر اسمائی چون بصیر و عالم السر و الخفیات و امثال آن باشد و از جهت دیگر مظهر اسم ستارالعیوب گردد. وقتی شخص به چنین مرحله ای از تکامل رسید دیدن او با چشم الهی خواهد بود. چنین کسی می بیند ولی با بصیرت خدا و می شنود با سمع خدا و عیب پوشی می کند با ستاریت خدا. از این مقام تعبیر می شود به قرب نوافل. پیامبر(ص) فرمود همانا خداوند متعال می فرماید: ( بنده ی من با نوافل (مستحبات ) و از سر اخلاص به من تقرب می جوید تا اینکه من او را دوست می دارم؛ پس زمانی که او را دوست داشتم شنوایی او می شوم که با آن می شنود و بینایی او می شوم که با آن می بیند و دست او می شوم که با آن می گیرد؛اگر از من چیزی بخواهد به او می دهم و اگر از من پناه خواهد او را درپناه خود می گیرم .)(ارشادالقلوب، ج1، ص91) و بالا تر ازاین مقام ،مقام قرب فرائض است که که مختصّ به معصومین(ع) است که در آن مقام انسان چشم و زبان و دست خدا می شود یعنی خدا با چشم او می بیندوبا گوش او می شنود نه اینکه او با بینایی خدا نظاره کند وبا سمع الهی بشنود. امیراالمؤمنین(ع) فرمودند: ( أنا عین الله و أنا یدالله و أنا جنب الله و أنا باب الله)(کافی، ج1، ص145) دیدن چنین کسی دیدن خداست و شندیدن او شنیدن خداست، کما اینکه رضایت او رضایت خدا و غضب او غضب خداست پیامبر (ص) فرمودند : ( إِنَّ اللَّهَ یَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ یَرْضَی لِرِضَاهَا.) (بحار الانوار ،ج21،ص279) البته این نکته نیز گفتنی است که صاحبان بصیرت - از گروه اول- همه چیز را نمی بینند و اگر خدا اموری را به آنها نشان می دهد حکمتی دارد و بسیاری از اوقات این امر به نفع خود صاحب عیب است. همچنین ستاریت خدا نیز حدی دارد لذا اگر بنده به ستاریت خدا مغرور شد و فسق و فجور را از حد گذراند خدا نیز او را رسوا می کند.
عنوان سوال:

چرا افرادی که به مقام چشم بصیرت می رسند می توانند باطن افراد را کشف کنند در صورتی که می گوییم خداوند ستارالعیوب است؟


پاسخ:

چرا افرادی که به مقام چشم بصیرت می رسند می توانند باطن افراد را کشف کنند در صورتی که می گوییم خداوند ستارالعیوب است؟

چشم بصیرت یافتن معلول نوعی تکامل برزخی و اشتداد یافتن روح است و چنین تکاملی ناشی از تخلّق به اخلاق الهی و به معنی مظهر اسماء الهی شدن است. شخص زمانی دارای چشم بصیرت می شود که از یک جهت مظهر اسمائی چون بصیر و عالم السر و الخفیات و امثال آن باشد و از جهت دیگر مظهر اسم ستارالعیوب گردد. وقتی شخص به چنین مرحله ای از تکامل رسید دیدن او با چشم الهی خواهد بود. چنین کسی می بیند ولی با بصیرت خدا و می شنود با سمع خدا و عیب پوشی می کند با ستاریت خدا. از این مقام تعبیر می شود به قرب نوافل. پیامبر(ص) فرمود همانا خداوند متعال می فرماید: ( بنده ی من با نوافل (مستحبات ) و از سر اخلاص به من تقرب می جوید تا اینکه من او را دوست می دارم؛ پس زمانی که او را دوست داشتم شنوایی او می شوم که با آن می شنود و بینایی او می شوم که با آن می بیند و دست او می شوم که با آن می گیرد؛اگر از من چیزی بخواهد به او می دهم و اگر از من پناه خواهد او را درپناه خود می گیرم .)(ارشادالقلوب، ج1، ص91) و بالا تر ازاین مقام ،مقام قرب فرائض است که که مختصّ به معصومین(ع) است که در آن مقام انسان چشم و زبان و دست خدا می شود یعنی خدا با چشم او می بیندوبا گوش او می شنود نه اینکه او با بینایی خدا نظاره کند وبا سمع الهی بشنود. امیراالمؤمنین(ع) فرمودند: ( أنا عین الله و أنا یدالله و أنا جنب الله و أنا باب الله)(کافی، ج1، ص145) دیدن چنین کسی دیدن خداست و شندیدن او شنیدن خداست، کما اینکه رضایت او رضایت خدا و غضب او غضب خداست پیامبر (ص) فرمودند : ( إِنَّ اللَّهَ یَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ یَرْضَی لِرِضَاهَا.) (بحار الانوار ،ج21،ص279)
البته این نکته نیز گفتنی است که صاحبان بصیرت - از گروه اول- همه چیز را نمی بینند و اگر خدا اموری را به آنها نشان می دهد حکمتی دارد و بسیاری از اوقات این امر به نفع خود صاحب عیب است. همچنین ستاریت خدا نیز حدی دارد لذا اگر بنده به ستاریت خدا مغرور شد و فسق و فجور را از حد گذراند خدا نیز او را رسوا می کند.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین