انسان چگونه می تواند همه چیز را خدایی ببیند و به توحید افعالی برسد؟ آیا گناهان گذشته در رسیدن به این مقام تاثیر دارد؟
یکم. بر اساس پاره ای از اشارات سالکان، (معرفت به خداوند متعال) شش مرتبه دارد که عالی ترین آن (معرفت فنای در حق) است. اما قبل از آن (معرفت دیدار حق) است. سالک در این مرتبه خود حق را مشاهده می کند و در پرتو حق، ما سوی الله را نظاره گر است. این معرفت خود به سه نوع تقسیم می شود: 1.شهود توحید افعال، 2.شهود توحید صفات، 3.شهود توحید ذات، در این مرتبه (شهود توحید افعال) سالک در مراتب سیر، به مقامی می رسد که هر فعلی را از حق می بیند و افعال سالک در فعل حق محو و فانی می شود. عارف در این مرتبه مصداق آیه شریفه (و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی) (1) می گردد و (و لا موثر فی الوجود الا الله) را به صورت حضوری در می یابد. در مرتبه شهود توحید صفات، سالک از فنای در فعل بالاتر می رود و صفات وجودی اش محو درصفات الهی می شود. در این مقام سالک تمام محامد را به حق باز می گرداند . در مرتبه شهود توحید ذات خودی نیز بر می خیزد. میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز دوم. رسیدن به این مرتبه که از عالی ترین مدارج معرفتی است نیازمند عزمی راسخ، طلبی همیشگی، ریاضتی طاقت فرسا و استادی مجرب است و با یک توصیه و یا بیشتر از آن، محقق نمی گردد. اما در حد پایین و اولیه می توان گفت: باید طالب معرفت به آداب و افعال چنان مقید باشد که هیچ کاری را انجام ندهد؛ مگر به امر و خواست و میل خداوند و هیچ فعلی را ترک نگوید، مگر به نهی و اکراه پروردگار؛ یعنی، امیال خودش را وارد در افعال قرار ندهد و میل و اراده الهی را منشاء افعال خویش بداند. دست و پای خداوند شود؛ نه دست و پای خویشتن و آرزوها و امیال خود. (افعالش) بندگی و عبادت و عبودیت حق باشد؛ نه آثار خواسته های خود. در توحید صفاتی، آراسته به اخلاق، آداب و صفات الهی گردد. رحیم شود؛ چون خداوند ارحم الراحمین است. کریم شود؛ چون حضرت حق اکرم الاکرمین است. قدرتمند گردد؛ چون خداوند قادر متعال است. عالم شود، تا ظهور علم الهی گردد. به بیان دیگر، سعی کند صفات الهی مانند عفو، صبر، تقوا و احسان و... را در وجود خویش جلوه گر سازد و به آنها متصف شود. نسبت به خلق خداوند همچون حضرت حق البته به اندازه مخلوقیت و ظرفیت خویش خدمت کرده، عفو و بخشش و... داشته باشد. راستی کن ای تو فخر راستان! ای تو صدر و من درت را آستان! آستان و صدر در معنی کجاست ما و من کو آن طرف کآن یار ماست ای رهیده جان تو از ما و من ای لطیفه روح اندر مرد و زن! مرد و زن چون یک شود آن یک تویی چونکه یکجا محو شد آنک تویی این من و ما بهر آن بر ساختی تا تو با خود نرد خدمت باختی تا من و توها همه یک جان شوند عاقبت مستغرق جانان شوند. (2) سوم. اگر سالک راه، از گناهان خویش نائب نباشد، به آن مقامات راه پیدا نخواهد کرد. از این رو (توبه از گناهان و آلودگی ها) نخستین قدم در طی طریق و سلوک است. پس از توبه چهره مخالفت و عناد که بر اثر گناهان در نامه عمل آدمی ثبت شده بود کنار رفته و در باطن قیافه آن قطعه می شود: شرمندگی، ندامت، کوچکی، تضرع و اطاعت محض. هنگامی که چنین شد، اثرش آن خواهد بود که گناهان گذشته، تبدیل به حسنات می شود (3) در این صورت نه تنها گناهان گذشته، مانع ارتقا و تعالی آدم و رسیدن به توحید افعالی و صفاتی نخواهد شد؛ بلکه توبه از گناهان، زمینه را برای صعود، بیشتر فراهم خواهد ساخت. گر سیه کردی تو نامه عمر خویش توبه کن زآنها که کردستی تو پیش عمر اگر بگذشت ببخشش این دم است آب توبه ش ده اگر او بی نم است بیخ عمرت را بده آب حیات تا درخت عمر گردد با نبات جمله ماضی ها ازین نیکو شدند زهر پارینه از این گردد چو قند سیئات را مبدل کرد حق تا همه طاعت شود آن ما سبق (4) و (5) پی نوشتها: 1- انفال (8)، آیه 17. 2- مثنوی معنوی، دفتر 1 ابیات 1783-1788. 3- نگا: فرقان (25)، آیه 70 و 71؛ بحار الانوار، ج 7، ص 261 و 262، ح 12؛ و نیز ر. ک: مواقف حشر، ص 91-95. 4- مثنوی معنوی، دفتر 5، ابیات 2221-2225. 5- در خصوص توحید افعالی نگا: تجلی و ظهور در عرفان اسلامی، ص 296-305.
عنوان سوال:

انسان چگونه می تواند همه چیز را خدایی ببیند و به توحید افعالی برسد؟ آیا گناهان گذشته در رسیدن به این مقام تاثیر دارد؟


پاسخ:

یکم. بر اساس پاره ای از اشارات سالکان، (معرفت به خداوند متعال) شش مرتبه دارد که عالی ترین آن (معرفت فنای در حق) است. اما قبل از آن (معرفت دیدار حق) است. سالک در این مرتبه خود حق را مشاهده می کند و در پرتو حق، ما سوی الله را نظاره گر است. این معرفت خود به سه نوع تقسیم می شود:
1.شهود توحید افعال،
2.شهود توحید صفات،
3.شهود توحید ذات،
در این مرتبه (شهود توحید افعال) سالک در مراتب سیر، به مقامی می رسد که هر فعلی را از حق می بیند و افعال سالک در فعل حق محو و فانی می شود. عارف در این مرتبه مصداق آیه شریفه (و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی) (1) می گردد و (و لا موثر فی الوجود الا الله) را به صورت حضوری در می یابد. در مرتبه شهود توحید صفات، سالک از فنای در فعل بالاتر می رود و صفات وجودی اش محو درصفات الهی می شود. در این مقام سالک تمام محامد را به حق باز می گرداند . در مرتبه شهود توحید ذات خودی نیز بر می خیزد.
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
دوم. رسیدن به این مرتبه که از عالی ترین مدارج معرفتی است نیازمند عزمی راسخ، طلبی همیشگی، ریاضتی طاقت فرسا و استادی مجرب است و با یک توصیه و یا بیشتر از آن، محقق نمی گردد. اما در حد پایین و اولیه می توان گفت: باید طالب معرفت به آداب و افعال چنان مقید باشد که هیچ کاری را انجام ندهد؛ مگر به امر و خواست و میل خداوند و هیچ فعلی را ترک نگوید، مگر به نهی و اکراه پروردگار؛ یعنی، امیال خودش را وارد در افعال قرار ندهد و میل و اراده الهی را منشاء افعال خویش بداند. دست و پای خداوند شود؛ نه دست و پای خویشتن و آرزوها و امیال خود. (افعالش) بندگی و عبادت و عبودیت حق باشد؛ نه آثار خواسته های خود.
در توحید صفاتی، آراسته به اخلاق، آداب و صفات الهی گردد. رحیم شود؛ چون خداوند ارحم الراحمین است. کریم شود؛ چون حضرت حق اکرم الاکرمین است. قدرتمند گردد؛ چون خداوند قادر متعال است. عالم شود، تا ظهور علم الهی گردد. به بیان دیگر، سعی کند صفات الهی مانند عفو، صبر، تقوا و احسان و... را در وجود خویش جلوه گر سازد و به آنها متصف شود. نسبت به خلق خداوند همچون حضرت حق البته به اندازه مخلوقیت و ظرفیت خویش خدمت کرده، عفو و بخشش و... داشته باشد.
راستی کن ای تو فخر راستان!
ای تو صدر و من درت را آستان!
آستان و صدر در معنی کجاست
ما و من کو آن طرف کآن یار ماست
ای رهیده جان تو از ما و من
ای لطیفه روح اندر مرد و زن!
مرد و زن چون یک شود آن یک تویی
چونکه یکجا محو شد آنک تویی
این من و ما بهر آن بر ساختی
تا تو با خود نرد خدمت باختی
تا من و توها همه یک جان شوند
عاقبت مستغرق جانان شوند. (2)
سوم. اگر سالک راه، از گناهان خویش نائب نباشد، به آن مقامات راه پیدا نخواهد کرد. از این رو (توبه از گناهان و آلودگی ها) نخستین قدم در طی طریق و سلوک است. پس از توبه چهره مخالفت و عناد که بر اثر گناهان در نامه عمل آدمی ثبت شده بود کنار رفته و در باطن قیافه آن قطعه می شود: شرمندگی، ندامت، کوچکی، تضرع و اطاعت محض. هنگامی که چنین شد، اثرش آن خواهد بود که گناهان گذشته، تبدیل به حسنات می شود (3) در این صورت نه تنها گناهان گذشته، مانع ارتقا و تعالی آدم و رسیدن به توحید افعالی و صفاتی نخواهد شد؛ بلکه توبه از گناهان، زمینه را برای صعود، بیشتر فراهم خواهد ساخت.
گر سیه کردی تو نامه عمر خویش
توبه کن زآنها که کردستی تو پیش
عمر اگر بگذشت ببخشش این دم است
آب توبه ش ده اگر او بی نم است
بیخ عمرت را بده آب حیات
تا درخت عمر گردد با نبات
جمله ماضی ها ازین نیکو شدند
زهر پارینه از این گردد چو قند
سیئات را مبدل کرد حق
تا همه طاعت شود آن ما سبق (4) و (5)
پی نوشتها:
1- انفال (8)، آیه 17.
2- مثنوی معنوی، دفتر 1 ابیات 1783-1788.
3- نگا: فرقان (25)، آیه 70 و 71؛ بحار الانوار، ج 7، ص 261 و 262، ح 12؛ و نیز ر. ک: مواقف حشر، ص 91-95.
4- مثنوی معنوی، دفتر 5، ابیات 2221-2225.
5- در خصوص توحید افعالی نگا: تجلی و ظهور در عرفان اسلامی، ص 296-305.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین