پاسخ اجمالی: مبانی آن دسته از عناصر و رهنمودهای دینی است که به صورت اصول و امور مسلم در یک زمینه می‌باشند و جنبه زیر بنا برای بقیه عناصر دارند و به نحوی آنها را تبیین و تعیین می‌کنند. این عناصر از قبیل قضایای (باید) می‌باشند و جنبه اعتباری دارند و در واقع نتایج جهان‌بینی اسلامی هستند. (موازین) جمع "میزان" به معنی وسیله سنجش است، قرآن کریم این واژه را در بیان حالات و مراحل قیامت بکار برده است در این که مقصود از موازین در قیامت چیست بین مفسرین اختلاف است، ولی به نظر می رسد مقصود از آن همان وجود اولیاء اللَّه یا قوانین عدل الهی است که انسانها و اعمالشان را بر آنها عرضه می‌کنند، و به همان اندازه که با آنها شباهت و مطابقت دارند وزن می شوند و پاداش دریافت می کنند. پاسخ تفصیلی: (مبانی) جمع مبنا، از ریشه "بنی"، به معنای پایه و هر چه که بر آن و با تکیه بر آن بر رویش چیزی می گذارند.[1] و (موازین) جمع میزان از ریشه "وزن"، به معنای وسیله سنجش به کار می رود تا اندازه و ارزش چیزی معلوم شود.[2] اما آنچه که از استعمال این دو کلمه به دست می آید این است که کلمه مبانی و موازین گرچه گاهی به معنای هم هستند، اما به طور کلی و در اکثر موارد میزان پس از مبنا است؛ یعنی هر کس چیزی را مبنا قرار داده، پس از مبنا قرار دادن، همان میزان برای او قرار می گیرد؛ مثلاً در این جمله که: "امام علی (ع) میزان است"؛ اگر کسی مبنای او این باشد که میزان باید از طرف خداوند باشد، پس از پذیرش این مبنا، علی (ع) میزان برای او خواهد بود. در یک نگاه دقیق می توان گفت که مبانی آن دسته از عناصر و رهنمودهای دینی است که به صورت اصول و امور مسلم در یک زمینه می‌باشند و جنبه زیر بنا برای بقیه عناصر دارند و به نحوی آنها را تبیین و تعیین می‌کنند. این عناصر از قبیل قضایای (باید) می‌باشند و جنبه اعتباری دارند و در واقع نتایج جهان‌بینی اسلامی هستند. توضیح این که (اسلام به عنوان دین خاتم، کامل‌ترین دین مُرسَل و در بردارنده تمام آنچه را که باید از دین نفس الامری از راه وحی بیان گردد، می ‌باشد. از این رو، ما در هر حوزه از حیات انسان، خواه فردی و خواه اجتماعی، توقع داریم شاهد موضع‌گیری اسلام و ارائه رهنمود باشیم. این رهنمودها که در واقع عناصر تشکیل دهنده دین می‌باشند، به دو دسته قابل تقسیم هستند: 1- عناصر دینی ‌ای که نُمُود جهان‌بینی اسلام در یک حوزه خاص، مانند سیاست یا اقتصاد، می‌باشد و نسبت بین آنها و جهان‌بینی اسلامی، همان نسبت جزئی به کلی، یا صغرا به کبرا است. این گونه عناصر از قبیل قضایای (هست) می‌باشند و رنگ کلامی - فلسفی دارند، مانند بررسی سلطه تکوینی خداوند در حوزه مباحث سیاسی یا مطالعه رازقیّت او در زمینه اقتصاد. ما از این عناصر به عنوان(فلسفه) یاد می‌ کنیم. پس (فلسفه سیاسی اسلام) مجموعه عناصری از اسلام در حوزه سیاست است که نُمُود جهان‌بینی و از جزئیات آن محسوب می‌شود. 2- عناصر دینی ‌ای که نتایج جهان‌بینی اسلامی و به خصوص فلسفه آن -یعنی عناصر دسته اول- هستند. این عناصر از قبیل قضایای (باید) می ‌باشند و جنبه اعتباری دارند و به نوبه خود به دو گروه تقسیم می‌ شوند: برخی از این عناصر جنبه زیر بنا برای بقیه دارند و به نحوی آنها را تبیین و تعیین می ‌کنند. این عناصر یا به صورت اصول و امور مسلم در یک زمینه می ‌باشند که از آن به (مبانی) یاد می ‌کنیم. و یا اغراض و مقاصد دین را در یک حوزه مشخص می ‌نماید که به آن (اهداف) می‌ گوییم. مجموعه این مبانی و اهداف، (مکتب) را تشکیل می ‌دهند.)[3] در مورد واژه "موازین" باید بگوییم قرآن کریم این واژه را در بیان حالات و مراحل قیامت بکار برده است. (موازین) جمع "میزان" به معنی وسیله سنجش است، این واژه نخست در مورد وسایل سنجش وزن های مادی به کار رفته، سپس در موازین و مقیاس های معنوی نیز استعمال شده است.[4] در این که مقصود از موازین در قیامت چیست بین مفسرین اختلاف است بعضی معتقدند که اعمال انسان در آن روز به صورت موجودات جسمانی و قابل وزن در می ‌آید، و راستی و درستی آنها را با ترازوهای سنجش اعمال می‌سنجند. این احتمال نیز داده شده که خود نامه اعمال را وزن می‌ کنند اگر اعمال صالحی در آن نوشته شده است سنگین است و گرنه سبک وزن، یا بی وزن است.[5] درتفسیر نمونه چنین آمده که میزان حتما به معنی ترازوی ظاهری که دارای کفه‌ های مخصوص است نمی ‌باشد، بلکه به هر گونه وسیله سنجش اطلاق می ‌شود، چنان که در حدیثی می ‌خوانیم: " امیر مؤمنان و امامان از دودمانش ترازوهای سنجشند"[6] و در حدیثی از امام صادق ع آمده است که وقتی از معنی "میزان" سؤال کردند. در پاسخ فرمود: المیزان العدل!:" ترازوی سنجش همان عدل‌است"[7] به این ترتیب وجود اولیاء اللَّه یا قوانین عدل الهی مقیاس هایی هستند که انسان ها و اعمالشان را بر آنها عرضه می‌کنند، و به همان اندازه که با آنها شباهت و مطابقت دارند وزن شان است).[8] علامه طباطبایی معتقد است منظور از میزان و "وزن" سنگینی اعمال است. مقیاس سنجش اعمال و سنگینی آن، چیزی است که تنها با اعمال حسنه سنخیت دارد، بطوری که اگر عمل حسنه بود با آن سنجیده می‌ شود و اگر سیئه بود چون سنخیت با آن ندارد سنجیده نمی‌ شود، و ثقل میزان عبارت باشد از همان سنجیده شدن و خفت آن عبارت باشد از سنجیده نشدن، عینا مانند موازینی که خود ما داریم، چون در این موازین هم مقیاسی هست که ما آن را واحد ثقل می ‌نامیم مانند مثقال و خروار و امثال آن، واحد را در یکی از دو کفه و کالا را در کفه دیگری گذاشته می‌سنجیم، اگر کالا از جهت وزن معادل آن واحد بود که هیچ، و گرنه آن متاع را برداشته متاع دیگری بجایش می‌ گذاریم، پس در حقیقت میزان همان مثقال و خروار است نه ترازو و یا قپان و یا باسکول، و اینها مقدمه و ابزار کار مثقال و خروارند که به وسیله آنها حال متاع و سنگینی و سبکی آن را بیان می ‌کند، و همچنین واحد طول که یا ذرع است و یا متر و یا کیلومتر و یا امثال آن، که اگر طول با آن واحد منطبق شد که هیچ، و اگر نشد آن را کنار گذاشته طول دیگری را با آن تطبیق می‌ دهیم، ممکن است در اعمال هم واحد مقیاسی باشد که با آن عمل آدمی سنجیده شود، مثلا برای نماز واحدی باشد از جنس خود آن که همان نماز حقیقی و تمام عیار است، و برای زکات و انفاق و امثال آنها مقیاس و واحدی باشد از جنس خود آنها، و همچنین برای گفتار واحدی باشد از جنس خودش، و آن کلامی است که تمامیش حق باشد و هیچ باطلی در آن راه نیافته باشد، هم چنان که آیه" یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ"[9] به آن اشاره دارد. بنابراین، آن میزانی که در قیامت اعمال با آن سنجیده می‌ شود همانا "حق" است، به این معنا که هر قدر عمل مشتمل بر حق باشد به همان اندازه اعتبار و ارزش دارد، و چون اعمال نیک مشتمل بر حق است از این رو دارای ثقل است. بر عکس عمل بد از آنجایی که مشتمل بر چیزی از حق نیست و باطل صرف است لذا دارای وزنی نیست، پس خدای سبحان در قیامت اعمال را با "حق" می‌سنجد و وزن هر عملی به مقدار حقی است که در آن است. اینکه معنای وزن اعمال در روز قیامت تطبیق اعمال است بر حق، به این معنا که هر شخصی پاداش نیکش به مقدار حقی است که عمل او مشتمل بر آن است، در نتیجه اگر اعمال شخصی، به هیچ مقداری از حق مشتمل نباشد از عملش جز هلاکت و عقاب بهره و ثمره عایدش نمی‌ شود، [10] پی نوشتها: [1] المفردات فی غریب القرآن، ص 147. [2] همان، ص 868. [3] هادوی تهرانی، مهدی، ولایت و دیانت، ص50، مؤسسه فرهنگی خانه خرد(بیت الحکمة)، چاپ سوم، 1381. [4] تفسیر نمونه، ج‌27، ص: 265 [5] . تفسیر نمونه، ج‌27، ص: 265 [6] بحار الانوار" جلد 7 صفحه 251. ان امیر المؤمنین و الأئمة من ذریته (ع) هم الموازین [7] . بحار الانوار جلد 7 صفحه 251 (طبع جدید). [8]. تفسیر نمونه، ج‌27، ص: 265 [9] آل عمران، 102 [10] ترجمه المیزان، ج‌8، ص: 19 منبع: www.islamquest.net
فرق بین مبانی اسلام و موازین اسلام چیست؟
پاسخ اجمالی:
مبانی آن دسته از عناصر و رهنمودهای دینی است که به صورت اصول و امور مسلم در یک زمینه میباشند و جنبه زیر بنا برای بقیه عناصر دارند و به نحوی آنها را تبیین و تعیین میکنند. این عناصر از قبیل قضایای (باید) میباشند و جنبه اعتباری دارند و در واقع نتایج جهانبینی اسلامی هستند.
(موازین) جمع "میزان" به معنی وسیله سنجش است، قرآن کریم این واژه را در بیان حالات و مراحل قیامت بکار برده است در این که مقصود از موازین در قیامت چیست بین مفسرین اختلاف است، ولی به نظر می رسد مقصود از آن همان وجود اولیاء اللَّه یا قوانین عدل الهی است که انسانها و اعمالشان را بر آنها عرضه میکنند، و به همان اندازه که با آنها شباهت و مطابقت دارند وزن می شوند و پاداش دریافت می کنند.
پاسخ تفصیلی:
(مبانی) جمع مبنا، از ریشه "بنی"، به معنای پایه و هر چه که بر آن و با تکیه بر آن بر رویش چیزی می گذارند.[1] و (موازین) جمع میزان از ریشه "وزن"، به معنای وسیله سنجش به کار می رود تا اندازه و ارزش چیزی معلوم شود.[2]
اما آنچه که از استعمال این دو کلمه به دست می آید این است که کلمه مبانی و موازین گرچه گاهی به معنای هم هستند، اما به طور کلی و در اکثر موارد میزان پس از مبنا است؛ یعنی هر کس چیزی را مبنا قرار داده، پس از مبنا قرار دادن، همان میزان برای او قرار می گیرد؛ مثلاً در این جمله که: "امام علی (ع) میزان است"؛ اگر کسی مبنای او این باشد که میزان باید از طرف خداوند باشد، پس از پذیرش این مبنا، علی (ع) میزان برای او خواهد بود.
در یک نگاه دقیق می توان گفت که مبانی آن دسته از عناصر و رهنمودهای دینی است که به صورت اصول و امور مسلم در یک زمینه میباشند و جنبه زیر بنا برای بقیه عناصر دارند و به نحوی آنها را تبیین و تعیین میکنند. این عناصر از قبیل قضایای (باید) میباشند و جنبه اعتباری دارند و در واقع نتایج جهانبینی اسلامی هستند.
توضیح این که (اسلام به عنوان دین خاتم، کاملترین دین مُرسَل و در بردارنده تمام آنچه را که باید از دین نفس الامری از راه وحی بیان گردد، می باشد. از این رو، ما در هر حوزه از حیات انسان، خواه فردی و خواه اجتماعی، توقع داریم شاهد موضعگیری اسلام و ارائه رهنمود باشیم. این رهنمودها که در واقع عناصر تشکیل دهنده دین میباشند، به دو دسته قابل تقسیم هستند:
1- عناصر دینی ای که نُمُود جهانبینی اسلام در یک حوزه خاص، مانند سیاست یا اقتصاد، میباشد و نسبت بین آنها و جهانبینی اسلامی، همان نسبت جزئی به کلی، یا صغرا به کبرا است. این گونه عناصر از قبیل قضایای (هست) میباشند و رنگ کلامی - فلسفی دارند، مانند بررسی سلطه تکوینی خداوند در حوزه مباحث سیاسی یا مطالعه رازقیّت او در زمینه اقتصاد. ما از این عناصر به عنوان(فلسفه) یاد می کنیم. پس (فلسفه سیاسی اسلام) مجموعه عناصری از اسلام در حوزه سیاست است که نُمُود جهانبینی و از جزئیات آن محسوب میشود.
2- عناصر دینی ای که نتایج جهانبینی اسلامی و به خصوص فلسفه آن -یعنی عناصر دسته اول- هستند. این عناصر از قبیل قضایای (باید) می باشند و جنبه اعتباری دارند و به نوبه خود به دو گروه تقسیم می شوند:
برخی از این عناصر جنبه زیر بنا برای بقیه دارند و به نحوی آنها را تبیین و تعیین می کنند. این عناصر یا به صورت اصول و امور مسلم در یک زمینه می باشند که از آن به (مبانی) یاد می کنیم. و یا اغراض و مقاصد دین را در یک حوزه مشخص می نماید که به آن (اهداف) می گوییم. مجموعه این مبانی و اهداف، (مکتب) را تشکیل می دهند.)[3]
در مورد واژه "موازین" باید بگوییم قرآن کریم این واژه را در بیان حالات و مراحل قیامت بکار برده است. (موازین) جمع "میزان" به معنی وسیله سنجش است، این واژه نخست در مورد وسایل سنجش وزن های مادی به کار رفته، سپس در موازین و مقیاس های معنوی نیز استعمال شده است.[4]
در این که مقصود از موازین در قیامت چیست بین مفسرین اختلاف است بعضی معتقدند که اعمال انسان در آن روز به صورت موجودات جسمانی و قابل وزن در می آید، و راستی و درستی آنها را با ترازوهای سنجش اعمال میسنجند.
این احتمال نیز داده شده که خود نامه اعمال را وزن می کنند اگر اعمال صالحی در آن نوشته شده است سنگین است و گرنه سبک وزن، یا بی وزن است.[5]
درتفسیر نمونه چنین آمده که میزان حتما به معنی ترازوی ظاهری که دارای کفه های مخصوص است نمی باشد، بلکه به هر گونه وسیله سنجش اطلاق می شود، چنان که در حدیثی می خوانیم: " امیر مؤمنان و امامان از دودمانش ترازوهای سنجشند"[6]
و در حدیثی از امام صادق ع آمده است که وقتی از معنی "میزان" سؤال کردند. در پاسخ فرمود: المیزان العدل!:" ترازوی سنجش همان عدلاست"[7]
به این ترتیب وجود اولیاء اللَّه یا قوانین عدل الهی مقیاس هایی هستند که انسان ها و اعمالشان را بر آنها عرضه میکنند، و به همان اندازه که با آنها شباهت و مطابقت دارند وزن شان است).[8]
علامه طباطبایی معتقد است منظور از میزان و "وزن" سنگینی اعمال است. مقیاس سنجش اعمال و سنگینی آن، چیزی است که تنها با اعمال حسنه سنخیت دارد، بطوری که اگر عمل حسنه بود با آن سنجیده می شود و اگر سیئه بود چون سنخیت با آن ندارد سنجیده نمی شود، و ثقل میزان عبارت باشد از همان سنجیده شدن و خفت آن عبارت باشد از سنجیده نشدن، عینا مانند موازینی که خود ما داریم، چون در این موازین هم مقیاسی هست که ما آن را واحد ثقل می نامیم مانند مثقال و خروار و امثال آن، واحد را در یکی از دو کفه و کالا را در کفه دیگری گذاشته میسنجیم، اگر کالا از جهت وزن معادل آن واحد بود که هیچ، و گرنه آن متاع را برداشته متاع دیگری بجایش می گذاریم، پس در حقیقت میزان همان مثقال و خروار است نه ترازو و یا قپان و یا باسکول، و اینها مقدمه و ابزار کار مثقال و خروارند که به وسیله آنها حال متاع و سنگینی و سبکی آن را بیان می کند، و همچنین واحد طول که یا ذرع است و یا متر و یا کیلومتر و یا امثال آن، که اگر طول با آن واحد منطبق شد که هیچ، و اگر نشد آن را کنار گذاشته طول دیگری را با آن تطبیق می دهیم، ممکن است در اعمال هم واحد مقیاسی باشد که با آن عمل آدمی سنجیده شود، مثلا برای نماز واحدی باشد از جنس خود آن که همان نماز حقیقی و تمام عیار است، و برای زکات و انفاق و امثال آنها مقیاس و واحدی باشد از جنس خود آنها، و همچنین برای گفتار واحدی باشد از جنس خودش، و آن کلامی است که تمامیش حق باشد و هیچ باطلی در آن راه نیافته باشد، هم چنان که آیه" یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ"[9] به آن اشاره دارد.
بنابراین، آن میزانی که در قیامت اعمال با آن سنجیده می شود همانا "حق" است، به این معنا که هر قدر عمل مشتمل بر حق باشد به همان اندازه اعتبار و ارزش دارد، و چون اعمال نیک مشتمل بر حق است از این رو دارای ثقل است. بر عکس عمل بد از آنجایی که مشتمل بر چیزی از حق نیست و باطل صرف است لذا دارای وزنی نیست، پس خدای سبحان در قیامت اعمال را با "حق" میسنجد و وزن هر عملی به مقدار حقی است که در آن است.
اینکه معنای وزن اعمال در روز قیامت تطبیق اعمال است بر حق، به این معنا که هر شخصی پاداش نیکش به مقدار حقی است که عمل او مشتمل بر آن است، در نتیجه اگر اعمال شخصی، به هیچ مقداری از حق مشتمل نباشد از عملش جز هلاکت و عقاب بهره و ثمره عایدش نمی شود، [10]
پی نوشتها:
[1] المفردات فی غریب القرآن، ص 147.
[2] همان، ص 868.
[3] هادوی تهرانی، مهدی، ولایت و دیانت، ص50، مؤسسه فرهنگی خانه خرد(بیت الحکمة)، چاپ سوم، 1381.
[4] تفسیر نمونه، ج27، ص: 265
[5] . تفسیر نمونه، ج27، ص: 265
[6] بحار الانوار" جلد 7 صفحه 251. ان امیر المؤمنین و الأئمة من ذریته (ع) هم الموازین
[7] . بحار الانوار جلد 7 صفحه 251 (طبع جدید).
[8]. تفسیر نمونه، ج27، ص: 265
[9] آل عمران، 102
[10] ترجمه المیزان، ج8، ص: 19
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] فرق بین مبانی اسلام و موازین اسلام چیست؟ و اصولا مبانی و موازین اسلام کدام اند؟
- [سایر] فرق بین مبانی اسلام و موازین اسلام چیست؟
- [سایر] مبانی عشق از دیدگاه اسلام کدام است؟
- [سایر] مبانی درمان معنوی در اسلام چیست؟
- [سایر] مبانی و ارکان سکولاریسم چیست و آیا با اسلام سازگار است؟
- [سایر] آیا آموزه های لیبرالیسم با مبانی اسلام هماهنگی دارد یا خیر؟
- [سایر] مبانی و ارکان سکولاریسم چیست و آیا با اسلام سازگار است؟
- [سایر] آیا می توان گفت اسلام بنیان گذار مبانی حقوق بین الملل در جهان است؟
- [سایر] از دیدگاه اسلام چه اصولی بر خانواده حاکم است؟ مبانی حقوقی و اخلاقی خانواده در قرآن چیست؟
- [آیت الله خامنه ای] اگر شخصی بدون رعایت موازین شرعی اقدام به خراب کردن قبرستان مسلمانان کند، مسلمانهای دیگر در برابر او چه مسئولیتی دارند؟
- [آیت الله مظاهری] قضاوت باید طبق موازین شرع باشد و اگر کسی به غیر موازین شرع حکم کند حکم او باطل و گناه او در حدّ کفر است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر بعض رؤسای ممالک اسلامی یا بعض مسئولین موجب بسط نفوذ اجانب شود چه نفوذ سیاسی یا اقتصادی یا نظامی که مخالف مصالح اسلام و مسلمانان است، بواسطه این خیانت، از مقامی که دارد هر مقامی باشد منعزل است. اگر فرض شود که احراز آن مقام به حق بوده، و بر مسلمانان لازم است به هر نحو که ممکن شود آنان را با رعایت موازین شرعی مجازات نمایند.
- [آیت الله مظاهری] حاکم شرع در اجرای حدود باید طبق موازین شرعی حکم کند و علم او در اثبات جرم معتبر نیست.
- [آیت الله مظاهری] قاضی نمیتواند در قضاوت، به علم خود عمل کند بلکه باید بر طبق موازین قضا حکم نماید.
- [آیت الله مظاهری] اقلیتهای مذهبی در طرح دعوی باید به قاضی اسلامی مراجعه نمایند و قاضی نیز باید طبق موازین اسلامی حکم نماید.
- [آیت الله مظاهری] سپردههای کوتاه مدّت و دراز مدّت در بانکها و سودی که بانک به آن میدهد اگر مطابق موازین شرعی باشد از قبیل مضاربه و شرکت و امثال آن، حلال است، ولی اگر یقین دارد که این امور جنبه ظاهری و صوری دارد آن سود حرام است.
- [آیت الله مظاهری] آنچه اشخاص از بانکها میگیرند اگر به عنوان قرض الحسنه باشد مانعی ندارد و اضافهای که به بانکها میپردازند اگر مطابق موازین شرعی باشد، از قبیل کارمزد، شرکت و یا مضاربه، حلال است و اگر یقین دارد که این امور جنبه ظاهری و صوری دارد گرفتن پول از بانک حرام است و سودی که میدهد نیز حرام است.
- [آیت الله سیستانی] شریکی که با سرمایه شرکت معامله میکند ، اگر بگوید سرمایه تلف شده ، چنانچه نزد دیگر شریکها مأمون باشد باید حرف او را قبول کنند ، و اگر اینچنین نیست میتوانند نزد حاکم شرع بر علیه او شکایت کنند ، تا بر طبق موازین قضاوت نزاع را فیصله دهد .
- [آیت الله بروجردی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [آیت الله خوئی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلًا نمیتواند زن مسلمان بگیرد و باید در قبرستان مسلمانان دفن نشود.