آیا موازین شرعی که به صورت قانون رسمی در می آید موجب بر قراری عدالت می شود؟
بهترین قانون آن است که مصلحت دنیا و آخرت انسان را تأمین کند در حالی که اولاً: علم بشر برای درک ارتباط قوانین با مصلحت های دنیا و آخرت کافی نیست تا قانون وضع کند و ثانیاً: انسان ها اغلب پیرو خواهش های نفسانی خود هستند و در جعل و اعتبار قانون، منافع خود و گروه و قوم وابسته به خود را در نظر می گیرند و قوانینی که تصویب می شود اغلب به نفع یک عده و به ضرر یک عده دیگر است. بنابراین بهترین قانون، قانونی است که از ناحیه فوق بشر جعل شده باشد و از آن جایی که خدای متعال با علم بی نهایت، مصلحت ها و مفسده های دنیا و آخرت انسان را می داند و همچنین چون غنی و بی نیاز است. منافع همه انسان ها را در نظر دارد و از همه مهم تر اینکه خداوند متعال خالق جهان هستی و مالک و صاحب اختیار حقیقی آن است و هرگونه تصرف در دنیا باید به اذن و اجازه او باشد، بنابراین تنها خداوند حق قانونگذاری دارد.[1] البته قوانین ثابت و اصول کلی را خداوند وضع کرده و در مورد قوانین متغیر به پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام اجازه داده است که با در نظر گرفتن اوضاع و احوال جامعه به وضع قانون بپردازند، این دسته از قوانین در عصر غیبت به ولی فقیه که از حیث فقه، آگاهی به اوضاع و احوال زمانه و تقوا و پارسایی، برترین فرد جامعه است سپرده شده است که می تواند بخشی از اختیارات خود را به نهادهایی مانند مجلس شورای اسلامی واگذار کند. اسلام دین عدالت است و عدالت در آن به عنوان یک دستور صریح مطرح است و رویه و سلوک خاصی را به عنوان خط مشی میانه و اعتدال معین کرده است که در همه موارد خطوط روشن عدالت را مشخص می نماید. برای نمونه در قرآن چنین آمده است: (خداوند به شما فرمان می دهد که امانتها را به صاحبانش بدهید و هنگامی که میان مردم داوری می کنید به عدالت داوری کنید.)[2] اسلام علاوه بر تأکید در دادگری و دادخواهی راههای اجرای عدالت و استقامت در دادگری را در دستورهای اخلاقی و تربیتی خود نشان داده است که نهی از حرص و آز، اسراف و تبذیر و مقابله با ظلم و قصاص نمونه هایی از آن است.[3] علاوه بر قانون صحیح شق دیگر بحث اجرای قانون است، اگر بهترین قانون در جامعه وجود داشته باشد اما اجرا نشود یا ناقص اجرا شود ثمره ای ندارد، بنابراین، در کنار قانون ضمانت اجرای آن هم دارای اهمیت است، حال اگر مجریان قانون در مقابل دریافت رشوه یا رعایت مصالح فردی یا حزبی، قانون را نقض کنند، این موجب بی عدالتی می شود و مسبب این بی عدالتی هم گیرنده رشوه و هم پرداخت کننده آن و هم سیستم بازرسی کشور است، به همین دلیل است که برخی از نظریه پردازان، شرط عدالت را برای تصدی همه مسئولیت های اجرایی مهم می دانند، بنابراین وجود بی عدالتی در جامعه دلیل بر نقص قانون نیست و برای برقراری کامل عدالت باید در انتخاب و گزینش مسئولین و مجریان قانون دقت لازم به عمل آید، سیستم های بازرسی فعال و دقیق باشند و از طرفی به تعلیم و تزکیه افراد جامعه هم پرداخته شود، چون در بسیاری موارد مردم خود باید جلو بی عدالتی را بگیرند و نقش خود را در این راستا ایفا کنند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. عدالت و قضا در اسلام، صدرالدین بلاغی، تهران، سپهر، 1370. 2. عدالت در اندیشه های سیاسی اسلام، بهرام اخوان کاظمی، قم، بوستان کتاب، 1382. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . مصباح یزدی، محمد تقی، حقوق و سیاست در قرآن، قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1379، ص90. [2]. نساء/58. [3] . موسوی، سیدجمال الدین، عدالت اجتماعی در اسلام، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چ 1،1380، صص 277-270.
عنوان سوال:

آیا موازین شرعی که به صورت قانون رسمی در می آید موجب بر قراری عدالت می شود؟


پاسخ:

بهترین قانون آن است که مصلحت دنیا و آخرت انسان را تأمین کند در حالی که اولاً: علم بشر برای درک ارتباط قوانین با مصلحت های دنیا و آخرت کافی نیست تا قانون وضع کند و ثانیاً: انسان ها اغلب پیرو خواهش های نفسانی خود هستند و در جعل و اعتبار قانون، منافع خود و گروه و قوم وابسته به خود را در نظر می گیرند و قوانینی که تصویب می شود اغلب به نفع یک عده و به ضرر یک عده دیگر است.
بنابراین بهترین قانون، قانونی است که از ناحیه فوق بشر جعل شده باشد و از آن جایی که خدای متعال با علم بی نهایت، مصلحت ها و مفسده های دنیا و آخرت انسان را می داند و همچنین چون غنی و بی نیاز است. منافع همه انسان ها را در نظر دارد و از همه مهم تر اینکه خداوند متعال خالق جهان هستی و مالک و صاحب اختیار حقیقی آن است و هرگونه تصرف در دنیا باید به اذن و اجازه او باشد، بنابراین تنها خداوند حق قانونگذاری دارد.[1]
البته قوانین ثابت و اصول کلی را خداوند وضع کرده و در مورد قوانین متغیر به پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام اجازه داده است که با در نظر گرفتن اوضاع و احوال جامعه به وضع قانون بپردازند، این دسته از قوانین در عصر غیبت به ولی فقیه که از حیث فقه، آگاهی به اوضاع و احوال زمانه و تقوا و پارسایی، برترین فرد جامعه است سپرده شده است که می تواند بخشی از اختیارات خود را به نهادهایی مانند مجلس شورای اسلامی واگذار کند.
اسلام دین عدالت است و عدالت در آن به عنوان یک دستور صریح مطرح است و رویه و سلوک خاصی را به عنوان خط مشی میانه و اعتدال معین کرده است که در همه موارد خطوط روشن عدالت را مشخص می نماید. برای نمونه در قرآن چنین آمده است: (خداوند به شما فرمان می دهد که امانتها را به صاحبانش بدهید و هنگامی که میان مردم داوری می کنید به عدالت داوری کنید.)[2] اسلام علاوه بر تأکید در دادگری و دادخواهی راههای اجرای عدالت و استقامت در دادگری را در دستورهای اخلاقی و تربیتی خود نشان داده است که نهی از حرص و آز، اسراف و تبذیر و مقابله با ظلم و قصاص نمونه هایی از آن است.[3]
علاوه بر قانون صحیح شق دیگر بحث اجرای قانون است، اگر بهترین قانون در جامعه وجود داشته باشد اما اجرا نشود یا ناقص اجرا شود ثمره ای ندارد، بنابراین، در کنار قانون ضمانت اجرای آن هم دارای اهمیت است، حال اگر مجریان قانون در مقابل دریافت رشوه یا رعایت مصالح فردی یا حزبی، قانون را نقض کنند، این موجب بی عدالتی می شود و مسبب این بی عدالتی هم گیرنده رشوه و هم پرداخت کننده آن و هم سیستم بازرسی کشور است، به همین دلیل است که برخی از نظریه پردازان، شرط عدالت را برای تصدی همه مسئولیت های اجرایی مهم می دانند، بنابراین وجود بی عدالتی در جامعه دلیل بر نقص قانون نیست و برای برقراری کامل عدالت باید در انتخاب و گزینش مسئولین و مجریان قانون دقت لازم به عمل آید، سیستم های بازرسی فعال و دقیق باشند و از طرفی به تعلیم و تزکیه افراد جامعه هم پرداخته شود، چون در بسیاری موارد مردم خود باید جلو بی عدالتی را بگیرند و نقش خود را در این راستا ایفا کنند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. عدالت و قضا در اسلام، صدرالدین بلاغی، تهران، سپهر، 1370.
2. عدالت در اندیشه های سیاسی اسلام، بهرام اخوان کاظمی، قم، بوستان کتاب، 1382.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مصباح یزدی، محمد تقی، حقوق و سیاست در قرآن، قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1379، ص90.
[2]. نساء/58.
[3] . موسوی، سیدجمال الدین، عدالت اجتماعی در اسلام، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چ 1،1380، صص 277-270.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین