نظر مفسر رسمی قانون اساسی درباره اختیارات رئیس جمهور چیست؟ به گزارش حوزه احزاب خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاعرسانی شورای نگهبان، در سال 1381 دولت هشتم، دو لایحه به مجلس شورای اسلامی تقدیم کرد که به دلیل همزمانی در ارائه به لوایح دوگانه موسوم شدند. معاونت پارلمانی رئیس جمهور وقت، این لوایح را بدون هیچ ایرادی توصیف کرد و خواهان تصویب آن شد. یکی از این دو لایحه (لایحه اصلاح مواد فصل دوم قانون تعیین حدود و وظائف و اختیارات و مسئولیتهای ریاست جمهوری اسلامی ایران مصوب 22/8/1365 مجلس شورای اسلامی تحت عنوان (مسئولیت رئیس جمهور در اجرای قانون اساسی) نام داشت. این لایحه از تصویب در مجلس شورای اسلامی، و در 24 فروردین 1382 به شورای نگهبان ارسال گردید. آنچه در ادامه می آید متن ایرادات شورای نگهبان به این مصوبه است. ریاست محترم مجلس شورای اسلامی عطف به نامه شماره 2222 مورخ 24/1/1382 و پیرو نامه شماره 2842/30/82 مورخ 4/2/1382؛ (لایحه اصلاح مواد فصل دوم قانون تعیین حدود و وظائف و اختیارات و مسئولیتهای ریاست جمهوری اسلامی ایران مصوب 22/8/1365 مجلس شورای اسلامی تحت عنوان (مسئولیت رئیس جمهور در اجرای قانون اساسی) مصوب جلسه مورخ نوزدهم فروردین ماه 1382 مجلس شورای اسلامی در جلسات شوراینگهبان مطرح شد که نظر شورا به شرح زیر اعلام میشود: 1- ماده یک: الف: در مواردی که رهبری در دستگاههای زیر نظر خود اعمال ولایت نموده باشند دادن اختیار نظارت و کسب اطلاع، به رئیس جمهور نسبت به آن خلاف شرع شناخته شد. ب: عموم عبارت (کلیه دستگاههای حکومتی) نسبت به دستگاههایی که به نصّ قانون اساسی یا با اعمال اختیارات موضوع اصل 57 قانون اساسی مستقیماً زیر نظر مقام معظم رهبری میباشند مغایر اصول قانون اساسی از جمله اصول 57، 110، 113، و 175 شناخته شد. ج: چون ظاهر ماده، استقلال هیأت مذکور در مقام عمل است، لذا اصل تشکیل چنین هیأتی خلاف اصل 113 قانون اساسی شناخته شد. د: شمول دستگاههای حکومتی، در مورد خبرگان رهبری و شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت و مجلس شورای اسلامی و قوه قضائیه و هر مقام و دستگاه دیگری که قانون اساسی به آنها اختیار یا وظیفهای داده است نسبت به تشخیص، برداشت، نوع و کیفیت اعمال این اختیار و مسئولیت خلاف اصول مربوط قانون اساسی من جمله 71، 73، 85، 94، 96، 98، 99، 107، 108، 109، 112، 156، شناخته شد. ه : عموم عبارت کلیه دستگاهها شامل دستگاهی میشود که در قانون اساسی مرجع تشخیص مغایرت با اصول قانون اساسی تعیین شده است، لذا از این جهت مغایر اصول 94 و 96، 98 قانون اساسی شناخته شد. 2- تبصره ماده یک: الف: چون تبصره ذیل این ماده مبتنی بر مفاد ماده مذکور است با توجه به ایرادات وارده بر آن باید اصلاح شود سپس اظهار نظر خواهد شد. 3- ماده دو: الف: صدور دستور توقف در خصوص تصمیمات و اقداماتی که مطابق قانون اساسی مسئول مشخص دارد خلاف اصول متعدد قانون اساسی من جمله اصول 71، 85، 94، 96، 98، 99، 107، 108، 159، 156، 112، 175، شناخته شد. و نیز عبارت (هر یک از قوا و نهادهای حکومتی) همان ایرادات شرعی و قانون اساسی جزءهای (الف، ب، د، ه) بند (1) را دارد. ب: اطلاق ظاهر عبارت (پرونده امر را برای تعقیب متخلّف به مراجع صالح قضائی ارسال میدارد) نسبت به موردی که قاضی تشخیص تخلّف ندهد خلاف اصل 156 قانون اساسی شناخته شد. 4- تبصره یک ماده دو: الف: چون مستفاد از اصول قانون اساسی این است که رسیدگی قضائی در تمام مراحل از ابتدا تا قطعیت حکم به عهده قوه قضائیه و محاکم دادگستری میباشد ورود رئیس جمهور در پروندههای قضائی و احکام صادره از این جهت مغایر اصول 36، 156، 159 قانون اساسی شناخته شد و الزام قوه قضائیه و محاکم و قضات به رسیدگی، به صرف درخواست رئیس جمهور دخالت در امر قضاء و موجب اخلال در وظائف و اختیاراتی است که به نصّ قانون اساسی بر عهده این قوه نهاده شده است از این جهت نیز مغایر اصول 57 و 156 قانون اساسی شناخته شد ضمناً چون درخواست مذکور موجب توقف اجرا و آثار و تبعات رأی میگردد همان ایراد مربوط به قوه قضائیه موضوع جزء (الف) بند (3) را دارد. ب: ملزم نمودن رئیس قوه قضائیه، به انتخاب کسانی که هیأت عمومی دیوان عالی کشور انتخاب نموده است خلاف بند (3) اصل 158 قانون اساسی شناخته شد. ج: الزام دادگاه به پذیرفتن حضور حقوقدانان ششگانه در دادگاه مذکور مستلزم دخالت قوه مقننه و مجریه در قوه قضائیه و تجاوز از حدود و اختیاراتشان در قانون اساسی و مُخلّ استقلال قوه قضائیه است لذا از این جهت مغایر اصول 57 و 156 قانون اساسی شناخته شد. د: الزام قاضی به تبعیت از حکم شعبه خاص دیوان عالی کشور خلاف موازین شرع شناخته شد همچنین مستفاد از اصل 167 قانون اساسی آن است که قاضی مکلف است منحصراً مطابق قوانین مدونه حکم صادر کند و چنانچه حکم قضیه را در قوانین مدوّنه نیابد با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوای معتبر حکم صادر نماید و طریق دیگری پیشبینی نشده است لذا از این جهت مغایر اصل مذکور شناخته شد. 5- تبصره دو ماده دو: الف: منظور از اقدامات نظارتی موضوع صدر این تبصره، و اینکه مربوط به چه دستگاه یا دستگاههایی است مشخص شود تا اظهار نظر گردد. ب: مفاد و مفهوم این تبصره همان ایرادات جزءهای (د، ه) بند (1) و جزء (الف) بند (4) را دارد پس از رفع اشکال اظهارنظر خواهد شد. 6- تبصره سه ماده دو: الف: اطلاق پرداخت خسارت وارده توسط اشخاص از بیت المال در شرایطی که مصارف اهمی جهت رفع نیازهای ضروری مردم در میان باشد خلاف موازین شرع شناخته شد. ب: اطلاق این تبصره شامل مواردی میشود که تشخیص ورود خسارت و مقصر و میزان آن نیازمند رسیدگی قضائی است لذا این تبصره مغایر با اصول مربوط به قضا و تفکیک قوا (اصول 57 و 156 قانون اساسی) میباشد. 7- ماده سه: الف: این ماده ایرادات جزءهای (الف، ب، د، ه،) بند (1) و بندهای (3 و 4) را دارد. 8- ماده چهار: الف: قرائت گزارش موضوع این ماده در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی بدون رعایت اصل 69 قانون اساسی مغایر این اصل میباشد. 9- در تبصره ماده (1) و ماده (2) و ذیل ماده (3) معرفی به دادگاه برای ضمانت اجرا موجب تداخل قوا میگردد و از این جهت مغایر اصول 57 و 156 قانون اساسی میباشد. 10- عموم و اطلاق ماده (2) و تبصره (1) آن و ماده (3) موجب معتبر دانستن برداشت رئیس جمهور از قانون اساسی در موارد اختلاف است لذا از این جهت مغایر اصل 98 قانون اساسی شناخته شد. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910221000231
نظر مفسر رسمی قانون اساسی درباره اختیارات رئیس جمهور چیست؟
به گزارش حوزه احزاب خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاعرسانی شورای نگهبان، در سال 1381 دولت هشتم، دو لایحه به مجلس شورای اسلامی تقدیم کرد که به دلیل همزمانی در ارائه به لوایح دوگانه موسوم شدند.
معاونت پارلمانی رئیس جمهور وقت، این لوایح را بدون هیچ ایرادی توصیف کرد و خواهان تصویب آن شد.
یکی از این دو لایحه (لایحه اصلاح مواد فصل دوم قانون تعیین حدود و وظائف و اختیارات و مسئولیتهای ریاست جمهوری اسلامی ایران مصوب 22/8/1365 مجلس شورای اسلامی تحت عنوان (مسئولیت رئیس جمهور در اجرای قانون اساسی) نام داشت.
این لایحه از تصویب در مجلس شورای اسلامی، و در 24 فروردین 1382 به شورای نگهبان ارسال گردید. آنچه در ادامه می آید متن ایرادات شورای نگهبان به این مصوبه است.
ریاست محترم مجلس شورای اسلامی
عطف به نامه شماره 2222 مورخ 24/1/1382 و پیرو نامه شماره 2842/30/82 مورخ 4/2/1382؛
(لایحه اصلاح مواد فصل دوم قانون تعیین حدود و وظائف و اختیارات و مسئولیتهای ریاست جمهوری اسلامی ایران مصوب 22/8/1365 مجلس شورای اسلامی تحت عنوان (مسئولیت رئیس جمهور در اجرای قانون اساسی)
مصوب جلسه مورخ نوزدهم فروردین ماه 1382 مجلس شورای اسلامی در جلسات شوراینگهبان مطرح شد که نظر شورا به شرح زیر اعلام میشود:
1- ماده یک:
الف: در مواردی که رهبری در دستگاههای زیر نظر خود اعمال ولایت نموده باشند دادن اختیار نظارت و کسب اطلاع، به رئیس جمهور نسبت به آن خلاف شرع شناخته شد.
ب: عموم عبارت (کلیه دستگاههای حکومتی) نسبت به دستگاههایی که به نصّ قانون اساسی یا با اعمال اختیارات موضوع اصل 57 قانون اساسی مستقیماً زیر نظر مقام معظم رهبری میباشند مغایر اصول قانون اساسی از جمله اصول 57، 110، 113، و 175 شناخته شد.
ج: چون ظاهر ماده، استقلال هیأت مذکور در مقام عمل است، لذا اصل تشکیل چنین هیأتی خلاف اصل 113 قانون اساسی شناخته شد.
د: شمول دستگاههای حکومتی، در مورد خبرگان رهبری و شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت و مجلس شورای اسلامی و قوه قضائیه و هر مقام و دستگاه دیگری که قانون اساسی به آنها اختیار یا وظیفهای داده است نسبت به تشخیص، برداشت، نوع و کیفیت اعمال این اختیار و مسئولیت خلاف اصول مربوط قانون اساسی من جمله 71، 73، 85، 94، 96، 98، 99، 107، 108، 109، 112، 156، شناخته شد.
ه : عموم عبارت کلیه دستگاهها شامل دستگاهی میشود که در قانون اساسی مرجع تشخیص مغایرت با اصول قانون اساسی تعیین شده است، لذا از این جهت مغایر اصول 94 و 96، 98 قانون اساسی شناخته شد.
2- تبصره ماده یک:
الف: چون تبصره ذیل این ماده مبتنی بر مفاد ماده مذکور است با توجه به ایرادات وارده بر آن باید اصلاح شود سپس اظهار نظر خواهد شد.
3- ماده دو:
الف: صدور دستور توقف در خصوص تصمیمات و اقداماتی که مطابق قانون اساسی مسئول مشخص دارد خلاف اصول متعدد قانون اساسی من جمله اصول 71، 85، 94، 96، 98، 99، 107، 108، 159، 156، 112، 175، شناخته شد.
و نیز عبارت (هر یک از قوا و نهادهای حکومتی) همان ایرادات شرعی و قانون اساسی جزءهای (الف، ب، د، ه) بند (1) را دارد.
ب: اطلاق ظاهر عبارت (پرونده امر را برای تعقیب متخلّف به مراجع صالح قضائی ارسال میدارد) نسبت به موردی که قاضی تشخیص تخلّف ندهد خلاف اصل 156 قانون اساسی شناخته شد.
4- تبصره یک ماده دو:
الف: چون مستفاد از اصول قانون اساسی این است که رسیدگی قضائی در تمام مراحل از ابتدا تا قطعیت حکم به عهده قوه قضائیه و محاکم دادگستری میباشد ورود رئیس جمهور در پروندههای قضائی و احکام صادره از این جهت مغایر اصول 36، 156، 159 قانون اساسی شناخته شد و الزام قوه قضائیه و محاکم و قضات به رسیدگی، به صرف درخواست رئیس جمهور دخالت در امر قضاء و موجب اخلال در وظائف و اختیاراتی است که به نصّ قانون اساسی بر عهده این قوه نهاده شده است از این جهت نیز مغایر اصول 57 و 156 قانون اساسی شناخته شد ضمناً چون درخواست مذکور موجب توقف اجرا و آثار و تبعات رأی میگردد همان ایراد مربوط به قوه قضائیه موضوع جزء (الف) بند (3) را دارد.
ب: ملزم نمودن رئیس قوه قضائیه، به انتخاب کسانی که هیأت عمومی دیوان عالی کشور انتخاب نموده است خلاف بند (3) اصل 158 قانون اساسی شناخته شد.
ج: الزام دادگاه به پذیرفتن حضور حقوقدانان ششگانه در دادگاه مذکور مستلزم دخالت قوه مقننه و مجریه در قوه قضائیه و تجاوز از حدود و اختیاراتشان در قانون اساسی و مُخلّ استقلال قوه قضائیه است لذا از این جهت مغایر اصول 57 و 156 قانون اساسی شناخته شد.
د: الزام قاضی به تبعیت از حکم شعبه خاص دیوان عالی کشور خلاف موازین شرع شناخته شد همچنین مستفاد از اصل 167 قانون اساسی آن است که قاضی مکلف است منحصراً مطابق قوانین مدونه حکم صادر کند و چنانچه حکم قضیه را در قوانین مدوّنه نیابد با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوای معتبر حکم صادر نماید و طریق دیگری پیشبینی نشده است لذا از این جهت مغایر اصل مذکور شناخته شد.
5- تبصره دو ماده دو:
الف: منظور از اقدامات نظارتی موضوع صدر این تبصره، و اینکه مربوط به چه دستگاه یا دستگاههایی است مشخص شود تا اظهار نظر گردد.
ب: مفاد و مفهوم این تبصره همان ایرادات جزءهای (د، ه) بند (1) و جزء (الف) بند (4) را دارد پس از رفع اشکال اظهارنظر خواهد شد.
6- تبصره سه ماده دو:
الف: اطلاق پرداخت خسارت وارده توسط اشخاص از بیت المال در شرایطی که مصارف اهمی جهت رفع نیازهای ضروری مردم در میان باشد خلاف موازین شرع شناخته شد.
ب: اطلاق این تبصره شامل مواردی میشود که تشخیص ورود خسارت و مقصر و میزان آن نیازمند رسیدگی قضائی است لذا این تبصره مغایر با اصول مربوط به قضا و تفکیک قوا (اصول 57 و 156 قانون اساسی) میباشد.
7- ماده سه:
الف: این ماده ایرادات جزءهای (الف، ب، د، ه،) بند (1) و بندهای (3 و 4) را دارد.
8- ماده چهار:
الف: قرائت گزارش موضوع این ماده در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی بدون رعایت اصل 69 قانون اساسی مغایر این اصل میباشد.
9- در تبصره ماده (1) و ماده (2) و ذیل ماده (3) معرفی به دادگاه برای ضمانت اجرا موجب تداخل قوا میگردد و از این جهت مغایر اصول 57 و 156 قانون اساسی میباشد.
10- عموم و اطلاق ماده (2) و تبصره (1) آن و ماده (3) موجب معتبر دانستن برداشت رئیس جمهور از قانون اساسی در موارد اختلاف است لذا از این جهت مغایر اصل 98 قانون اساسی شناخته شد.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910221000231
- [سایر] صرف نظر از آنکه در قانون اساسی آمده که مردم رئیس جمهور را انتخاب میکنند، آیا خود رهبر میتواند رئیس جمهور را تعیین کند؟
- [سایر] اختیارات و وظایف رییس جمهوری در راستای تضمین اجرای قانون اساسی چیست؟
- [سایر] بر اساس قانون اساسی، رئیس جمهور باید چه شرایطی را دارا باشد؟
- [سایر] شورای نگهبان و رئیس جمهور درباره قانون اساسی چه مسئولیتی دارند؟
- [سایر] اصل 113 قانون اساسی اختیاراتی برای رئیس جمهوری قرار داده است، ابزار اعمال این اختیارات چیست؟
- [سایر] اصل 113 قانون اساسی اختیاراتی برای رئیس جمهوری قرار داده است، ابزار اعمال این اختیارات چیست؟
- [سایر] اختیارات و وظایف رییس جمهوری در راستای تضمین اجرای قانون اساسی چیست؟
- [سایر] با توجه به اصل 113 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آیا رئیس جمهور حق اخطار به سایر قوا را دارد؟
- [سایر] اصل 110 قانون اساسی، اختیارات رهبر را مقیّد کرده است؛ لذا این اصل، اصل 57 را مقیّد میکند و «ولایت مطلقه» در آن اصل را تفسیر مینماید.
- [سایر] سلام چراقانون اساسی رییس جمهور و اعضای دولت را مسئول اجراییات میداند و رهبری در اجراییات مسؤل نیست ؟
- [امام خمینی] قانونی که اخیراً به اسم قانون خانواده به امر عمال اجانب برای هدم احکام اسلام و بر هم زدن کانون خانواده مسلمانان از مجلسین غیر قانونی و شرعی رژیم سابق گذشته است، بر خلاف احکام اسلام، و امرکننده و رأیدهندگان از نظر شرع و قانون مجرم هستند، و زنهایی که به استناد آن قانون به امر محکمه طلاق داده میشوند، طلاق آنها باطل و زنهای شوهرداری هستند که اگر شوهر کنند زناکارند. و کسی که دانسته آنها را بگیرد زناکار است، و مستحق حد شرعی، و اولادهای آنها اولاد غیر شرعی، وارث نمیبرند، و سایر احکام اولاد زنا بر آنها جاری است، چه محکمه مستقیماً طلاق بدهد یا امر دهد طلاق دهند، و شوهر را الزام کنند به طلاق.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . تعزیه و شبیه خوانی اگر مشتمل بر آلات لهو از قبیل طبل و شیپور و صنج نباشد و اشعار دروغ و غنا نخوانند و مرد لباس زن نپوشد و اجتماع مرد و زن در یک جا نباشد، اشکال ندارد. ولی سزاوار است که به تعزیه خوانی تنها اکتفا نکنند و مجالس روضه که در آنها علاوه بر ذکر مصائب حضرت خامس آل عبا علیه السلام ، معارف و عقاید اسلامی و تفسیر آیات و احادیث و احکام شرعیه بیان می شود نیز تشکیل دهند.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام رباخواری است که قرآن شریف آن را جنگ با خداوند متعال و رسولش میداند: (فَانْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَربْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ)[1] (و اگر (از ربا پرهیز نکنید)، بدانید به جنگ با خدا و فرستاده او، برخاستهاید.) و آن اقسامی دارد: الف) قرض با بهره، گرچه آن بهره بسیار کم یا شرطی از شروط باشد، و هر چه درباره این قسم از نظر قرآن و روایات مذمّت شده است، درباره قرض بدون بهره که به آن قرضالحسنه میگویند سفارش شده است و قرآن شریف آن را قرض به خدای متعال میداند: (مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ کَریم)[2] (کیست آن کس که به خدا وامی نیکو دهد تا نتیجهاش را برای وی دو چندان گرداند و او را پاداشی خوش باشد؟) ب) قرض مثل به مثل با زیادتر یا خرید و فروش مثل به مثل با زیادتر، نظیر اینکه یک سکّه طلا قرض دهد به یک سکّه طلا و هزارتومان و یا بفروشد سکّهای به سکّهای با هزار تومان و این قسم نیز در روایات ما ربا و حرام است، گرچه واقعاً و به حسب ارزش، سودی و بهرهای نباشد. ج) بهره و سود بردن بهواسطه حیله شرعی نظیر اینکه یک میلیون قرضالحسنه دهد، ولی چیز کم ارزشی را بفروشد به یک صد هزار تومان، این قسم نیز حرام است و این همان تقلّب در قانون است که قرآن شریف آن را استهزا به آیات الهی میداند. د) انجام حیلهای نه برای سود و بهره بردن بلکه برای اینکه ارزش واقعی مثل به مثل را یکسان کند، نظیر معامله سکّهای با سکّه دیگر گرچه از نظر وزن مساوی ولی از نظر قیمت یکی گرانتر از دیگری است و شخص سکّه گرانتر را با چیز کم ارزشی میفروشد به سکّه ارزانتر با پولی که سکّه ارزانتر را مساوی با سکّه گرانتر کند، و یا سکّه گرانتر را میفروشد به همان سکّه ارزانتر یا قرض میدهد به همان ارزانتر، ولی چیز کمارزشی را میفروشد به قیمتی که تفاوت آنها را جبران صفحه 404 نماید، و این قسم همان حیلهای است که گفتهاند: چه خوب است از حرام به حلال فرار کردن.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام مکر و خدعه با مسلمانان است و کراراً در قرآن شریف علاوه بر اینکه آن را حرام میداند گوشزد میکند که مکر مکرکننده، به خودش باز میگردد: (وَ لا یَحیقُ الْمَکْرُ السَّیِءُ الّا بِاهْلِهِ)[1] (و نیرنگ زشت، جز دامان صاحبش را نگیرد.) و آن اقسامی دارد: الف) مکر و خدعه با خداوند تبارک و تعالی نظیر مکر و خدعه در تضعیف دین و افرادی که وابسته به دین هستند، نظیر علما و متّقین و نظیر تقلّب در قانون، مثل آنچه در مورد اصحاب سبت که در قرآن آمده است، و این قسم مکر در میان مردم زیاد دیده میشود، و حیلههایی که در حلال کردن حرام نظیر خوردن ربا و فرار نمودن از واجبات نظیر فرار از خمس و از حقوق دیگران و محروم کردن وارث بدون جهت از ارث و محروم نمودن زوجه از مهریه بهکار برده میشود که از مصادیق همین مکر و خدعه و تقلّب در قانون است. ب) مکر و خدعه برای جلب مال دیگران، یا ضایع نمودن حقوق دیگران نظیر غش در معاملات و فریب دادن مردم در معاملات که این قسم علاوه بر اینکه حرام است، حقّالنّاس نیز میباشد و به حقّالنّاس در اسلام زیاد اهمیّت داده شده است. ج) مکر و خدعه در ضایع نمودن عرض و آبروی دیگران و یا ایجاد دشمنی میان مسلمانان و امثال اینها که این صورت گرچه ضمانآور نیست، ولی گناهش از قسم دوّم بزرگتر است. د) مکر و خدعه در جلب منافع و احراز شخصیّت بدون اینکه ضرری برای کسی داشته باشد، و این قسم مکر و خدعه اگر حرامی بر آن مترتّب نباشد نظیر دروغ یا غیبت و امثال آن، جایز است، ولی مسلمان از این کارها نمیکند.
- [آیت الله سیستانی] قرض گرفتن از بانکهای دولتی، به شرط پرداخت سود، جایز نیست؛ زیرا ربا است و در آن تفاوتی میان گذاشتن رهن و نگذاشتن آن نیست. و اگر کسی با این شرط از بانک دولتی قرض کند، قرض و شرط آن، هر دو باطل است؛ زیرا بانک مالک اموال خود نیست تا آنها را به تملیک قرض گیرنده درآورد. برای رهایی از این اشکال، قرض گیرنده میتواند با اذن حاکم شرع (مرجع تقلید) مبلغ مورد نظر را قرض کند به این لحاظ، که اموال بانک مجهولالمالک و اختیار تصرف در آنها با حاکم شرع است، و این اذن را ما به همه مؤمنین دادهایم و کافی است کسی که پول از بانک میگیرد هنگام گرفتن پول پیش خودش بگوید این پول را از طرف حاکم شرع به خودم قرض دادم، و در این صورت اشکال ندارد هرچند بداند قانون ملزم به پرداخت اصل و سود به بانک است.
- [آیت الله مظاهری] اگر پدر و مادر کافر یا گناهکار باشند، فرزند نباید پیروی در کفر آنها یا گناه آنها داشته باشد، بلکه اگر میتواند باید با لطف و مهربانی و با تسلّط بر اعصاب و صبر بر تندی آنها نهی از منکر کند، و اگر نهی از منکر اثر نداشت و یا نهی از منکر موجب غضب و تندی آنها شد، نهی از منکر لازم نیست و واجب است از نظر قرآن شریف، رفتار اولاد با آنها کریمانه و با تلطّف و مهربانی باشد: (وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفا)[2] (و در دنیا به خوبی با پدر و مادر معاشرت کنید.) صفحه 411
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی دوست داشته باشد که واجبی از واجبات بیارزش یا متروک شود و یا حرامی از محرّمات با ارزش و یا جایی در جامعه باز کند، گرچه در این امر قبیح خود عامل نباشد و تبلیغ نیز برای آن نکند، از نظر قرآن شریف کیفر بزرگی در دنیا و عذاب بزرگی در آخرت دارد، مثلاً کسی که دوست دارد در جامعه اسلامی، چادر جای خود را به بدحجابی و قرضالحسنه جای خود را به قرض ربوی بدهد، و قطعاً اگر توبه نکند، عذاب دردناکی در دنیا و آخرت به سراغ او خواهد آمد.
- [امام خمینی] بر علمای اعلام ایَّدَهُمُ اللَّهُ تَعالی لازم است در مقابل این نحو قوانین بیارزش از نظر اسلام و قانون، اعتراض شدید کنند، نه استرحام از مجرمین اصلی و دولتخواهی برای آنها که مأمور اجرای اوامر مخالفین اسلام میباشند، زیرا این نحو تقاضاها و دولتخواهیها و توجه جرم را به مأمورین جزء، و دست دوم دادن موجب تطهیر مجرم اصلی و جرأت او بر هدم احکام الهیه است، و بر کافه مسلمانان لازم است در مقابل این قوانین که دین و دنیا و خاندان آنها را تهدید میکند، و دخترهای بیچاره آنها را به سربازخانه میکشد، و زحمت انبیای عظام و اولیای گرام صلی اللَّه علیهم اجمعین را تضییع مینماید، مقاومت کنند، و اظهار تنفر نمایند، و به این قوانین مخالف اسلام عمل نکنند، و به هر وسیلهای که ممکن است هم اکنون دفاع از احکام اسلام کنند تا خدای نخواسته به آتیه سیاه و وحشتناکی که عمال استعمار خَذَلَهُم اللَّهُ تَعالی در نظر دارند برای اسلام و مسلمانان مبتلا نشوند. بعضی از مسائل که در این زمان مورد حاجت است
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام فرار از جنگ است و در نظر قرآن و روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) گناه آن خیلی بزرگ است، و آن اقسامی دارد: الف) فرار از جنگ مخصوصاً اگر موجب تضعیف جبهه و یا تقویت دشمن شود، و مخصوصاً اگر فرار از خطِّ مقدّم جبهه باشد. ب) تخلّف از فرمان فرمانده مخصوصاً اگر این تخلّف، موجب سرکشی دیگران و یا تضعیف فرمانده و یا تضعیف دیگران و یا تقویت دشمن باشد. ج) کمکاری یا بیکاری یا تخلّف از وظیفه مخصوصاً اگر موجب تضعیفی در جبهه یا تقویتی برای دشمن گردد. د) شرکت نکردن در جنگ در صورت احتیاج به او، مخصوصاً اگر تخلّف او موجب تضعیف دیگران یا تقویت دشمن باشد. ه) کمک نکردن به جبهه از جهت مالی و فکری و تبلیغی و مانند اینها مخصوصاً اگر تخلّف او موجب تضعیف دیگران و یا تقویت دشمن باشد.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام نفاق است و در روایات فراوانی فرمودهاند کسی که دارای دو چهره و دو زبان باشد، در روز قیامت با دو زبان که آتش از آنها شعلهور است محشور میشود و این نفاق اقسامی دارد: الف) کسانی که ایمان ندارند، ولی با زبان یا عمل ایمان نمایی میکنند، و این افراد همان منافقینی هستند که قرآن جایگاه آنان را پستترین جاهای جهنّم قرار داده است. ب) افراد ریاکار که اعمالشان برای خدا نیست، ولی نمایش برای خداست و قرآن علاوه بر اینکه اعمال این افراد را باطل میداند، گناه آنان را در حدّ کفر شمرده است. ج) افرادی که در برخورد با مردم دارای دو چهره و دو زبان هستند؛ مثلاً در حالی که کینه و عداوت دارند و از غیبت و تهمت باک ندارند، ولی در ظاهر اظهار محبّت و ارادت میکنند. د) افرادی که خود را وابسته به دین میکنند، ولی در حقیقت آن وابستگی را در عمل ندارند، نظیر عالم بی عمل و زاهد بیحقیقت و مقدّس و متّقی نما، و این افراد گرچه در روایات اطلاق نفاق بر آنها شده است و از نظر اخلاقی منافق میباشند، ولی گناه منافق را ندارند و اگر بر طبق وظیفه دینی خود عمل نکنند، در روز قیامت با منافقین محشور میشوند.