یکی از موضوعات تعجّب [برانگیز] این است که بعضی اصرار دارند تفاوت زن و مرد را در استعدادهای جسمی و روانی (بجویند و در) ناقص بودن زن و کامل تر بودن مرد [بدانند. ازاین رو،] چنین وانمود می کنند که قانون خلقت بنابر مصحلتی، زن را ناقص آفریده است. ناقص الخلقه بودن زن پیش از آنکه در میان مردم مشرق زمین مطرح باشد، در میان مردم غرب مطرح بوده است. غربیان در طعن به زن و ناقص خواندن وی بیداد کرده اند. گاهی از زبان مذهب و کلیسا گفته اند: (زن باید از اینکه زن است، شرمسار باشد) و گاهی گفته اند: (زن، همان موجودی است که گیسوان بلند دارد و عقل کوتاه) یا (زن، آخرین موجود وحشی است که مرد، او را اهلی کرده است) و (زن، برزخ میان حیوان و انسان است) و امثال اینها. عجیب تر اینکه برخی غربیان اخیرا با گردش صدو هشتاد درجه ای، اکنون می خواهند با هزار و یک دلیل ثابت کنند که مرد موجود ناقص الخلقه و پست و زبون (بوده) و زن موجود کامل و برتر است. اگر کتاب (زن؛ جنس برتر) [اثر] اشلی مونتاگو را که در مجله (زن روز) منتشر می شد، خوانده باشید، می دانید که این مرد با چه زورزدن ها و مهمل بافی ها می خواهد ثابت کند که زن از مرد کامل تر است. این کتاب تا آنجا که مستقیما مطالعات پزشکی یا روانی یا آمار اجتماعی را عرضه می دارد، بسیار گران بها است، ولی آنجا که خود نویسنده به (استنتاج) می پردازد و می خواهد برای هدف خود که همان عنوان کتاب است، نتیجه گیری کند، مهمل بافی را به نهایت می رساند. چرا باید یک روز زن را این قدر پست و زبون و حقیر بخوانند که روز دیگر مجبور شوند برای جبران مافات، همه آن نواقص و نقایص را از روی زن بردارند و روی مرد بگذارند. چه لزومی دارد که تفاوت های زن و مرد را به حساب ناقص بودن یکی و کامل تر بودن دیگری بگذاریم [تا] مجبور شویم گاهی طرف مرد و گاهی طرف زن را بگیریم. اشلی مونتاگو از طرفی اصرار دارد زن را [از نظر جنسی] برتر از مرد معرفی کند و از طرف دیگر امتیازات مرد را مولود عوامل تاریخی و اجتماعی بشمارد، نه مولود عوامل طبیعی. تفاوت های زن و مرد را [می توان به چند دسته تقسیم کرد:] از لحاظ جسمی، مرد به طور متوسط، درشت اندام تر و زن، کوچک اندام تر است؛ مرد بلند قدتر، و زن کوتاه قدتر است؛ مرد، خشن تر و زن ظریف تر؛ صدای مرد کلفت تر و خشن تر است و صدای زن نازک تر و لطیف تر؛ زن زودتر از مرد به مرحله بلوغ می رسد و زودتر از مرد هم از نظر تولید مثل از کار می افتد؛ مغز مرد [معمولاً] از مغز زن بزرگ تر است و ضربان قلب زن از ضربان قلب مرد سریع تر است. از لحاظ روانی، میل مرد به ورزش و شکار و کارهای پرتحرک، بیش از زن است. احساسات مرد، مبارزانه و جنگی و احساسات زن، صلح جویانه و بزمی است. مرد متجاوزتر و غوغاگرتر است و زن آرام تر و ساکت تر. احساسات زن از مرد جوشان تر است و زن از مرد سریع الهیجان تر است. احساسان زن بی ثبات تر از مرد است. زن از مرد محتاط تر، مذهبی تر، پرحرف تر و ترسوتر است. زن در علوم استدلالی و مسائل خشک عقلانی به پای مرد نمی رسد، ولی در ادبیات، نقاشی و دیگر مسائل که به ذوق و احساسات مربوط است، دست کمی از مرد ندارد. مرد بنده شهوت خویشتن است و زن در بند محبت مرد است. مرد، زنی را دوست دارد که او را پسندیده و انتخاب کرده باشد و زن، مردی را دوست دارد که ارزش او را درک کرده باشد و دوستی خود را قبلاً اعلام کرده باشد. به هر حال، تفاوت های زن و مرد، (تناسب) است، نه نقص و کمال. قانون خلقت خواسته است با این تفاوت ها، میان زن و مرد که قطعا برای زندگی مشترک ساخته شده اند، تناسب بیشتری به وجود آورد.1 [باید دانست که] مجرد زیستن، انحراف از قانون خلقت است. منبع: علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، انتشارات صدرا، 1372، چ 17، صص 200 202.
یکی از موضوعات تعجّب [برانگیز] این است که بعضی اصرار دارند تفاوت زن و مرد را در استعدادهای جسمی و روانی (بجویند و در) ناقص بودن زن و کامل تر بودن مرد [بدانند. ازاین رو،] چنین وانمود می کنند که قانون خلقت بنابر مصحلتی، زن را ناقص آفریده است. ناقص الخلقه بودن زن پیش از آنکه در میان مردم مشرق زمین مطرح باشد، در میان مردم غرب مطرح بوده است. غربیان در طعن به زن و ناقص خواندن وی بیداد کرده اند. گاهی از زبان مذهب و کلیسا گفته اند: (زن باید از اینکه زن است، شرمسار باشد) و گاهی گفته اند: (زن، همان موجودی است که گیسوان بلند دارد و عقل کوتاه) یا (زن، آخرین موجود وحشی است که مرد، او را اهلی کرده است) و (زن، برزخ میان حیوان و انسان است) و امثال اینها.
عجیب تر اینکه برخی غربیان اخیرا با گردش صدو هشتاد درجه ای، اکنون می خواهند با هزار و یک دلیل ثابت کنند که مرد موجود ناقص الخلقه و پست و زبون (بوده) و زن موجود کامل و برتر است. اگر کتاب (زن؛ جنس برتر) [اثر] اشلی مونتاگو را که در مجله (زن روز) منتشر می شد، خوانده باشید، می دانید که این مرد با چه زورزدن ها و مهمل بافی ها می خواهد ثابت کند که زن از مرد کامل تر است. این کتاب تا آنجا که مستقیما مطالعات پزشکی یا روانی یا آمار اجتماعی را عرضه می دارد، بسیار گران بها است، ولی آنجا که خود نویسنده به (استنتاج) می پردازد و می خواهد برای هدف خود که همان عنوان کتاب است، نتیجه گیری کند، مهمل بافی را به نهایت می رساند. چرا باید یک روز زن را این قدر پست و زبون و حقیر بخوانند که روز دیگر مجبور شوند برای جبران مافات، همه آن نواقص و نقایص را از روی زن بردارند و روی مرد بگذارند. چه لزومی دارد که تفاوت های زن و مرد را به حساب ناقص بودن یکی و کامل تر بودن دیگری بگذاریم [تا] مجبور شویم گاهی طرف مرد و گاهی طرف زن را بگیریم. اشلی مونتاگو از طرفی اصرار دارد زن را [از نظر جنسی] برتر از مرد معرفی کند و از طرف دیگر امتیازات مرد را مولود عوامل تاریخی و اجتماعی بشمارد، نه مولود عوامل طبیعی. تفاوت های زن و مرد را [می توان به چند دسته تقسیم کرد:]
از لحاظ جسمی، مرد به طور متوسط، درشت اندام تر و زن، کوچک اندام تر است؛ مرد بلند قدتر، و زن کوتاه قدتر است؛ مرد، خشن تر و زن ظریف تر؛ صدای مرد کلفت تر و خشن تر است و صدای زن نازک تر و لطیف تر؛ زن زودتر از مرد به مرحله بلوغ می رسد و زودتر از مرد هم از نظر تولید مثل از کار می افتد؛ مغز مرد [معمولاً] از مغز زن بزرگ تر است و ضربان قلب زن از ضربان قلب مرد سریع تر است.
از لحاظ روانی، میل مرد به ورزش و شکار و کارهای پرتحرک، بیش از زن است. احساسات مرد، مبارزانه و جنگی و احساسات زن، صلح جویانه و بزمی است. مرد متجاوزتر و غوغاگرتر است و زن آرام تر و ساکت تر. احساسات زن از مرد جوشان تر است و زن از مرد سریع الهیجان تر است. احساسان زن بی ثبات تر از مرد است. زن از مرد محتاط تر، مذهبی تر، پرحرف تر و ترسوتر است. زن در علوم استدلالی و مسائل خشک عقلانی به پای مرد نمی رسد، ولی در ادبیات، نقاشی و دیگر مسائل که به ذوق و احساسات مربوط است، دست کمی از مرد ندارد. مرد بنده شهوت خویشتن است و زن در بند محبت مرد است. مرد، زنی را دوست دارد که او را پسندیده و انتخاب کرده باشد و زن، مردی را دوست دارد که ارزش او را درک کرده باشد و دوستی خود را قبلاً اعلام کرده باشد.
به هر حال، تفاوت های زن و مرد، (تناسب) است، نه نقص و کمال. قانون خلقت خواسته است با این تفاوت ها، میان زن و مرد که قطعا برای زندگی مشترک ساخته شده اند، تناسب بیشتری به وجود آورد.1 [باید دانست که] مجرد زیستن، انحراف از قانون خلقت است.
منبع: علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، انتشارات صدرا، 1372، چ 17، صص 200 202.
- [سایر] اگر موجودی ناقص باشد چرا حتما نقص او باید دلیلی داشته باشد؟ آیا نمی شود موجود ناقصی دلیلی برای نقصش نباشد و از ابتدا این گونه بوده باشد؟ یعنی خدا حتما باید کمال مطلق باشد؟
- [سایر] منظور از کمال چیست؟
- [سایر] با توجه به اینکه تدریس بانوان کاری اجرایی است و از طرف دیگر شنیدن صدای زن برای مرد مکروه است، آیا این کار برای زن موجب نقص نمیباشد؟
- [سایر] منظور حدیث نبوی از سجده زن بر مرد چیست؟
- [سایر] در مواردی که حاصل حاملگی، به وجود آمدن جنین دارای نقص یا بیماری ژنتیکی است، آیا میتوان زن یا مرد را عقیم کرد؟
- [سایر] زن و مرد این قدر تفاوت دارند، پس چرا اندیشمندان غربی روی تساوی این دو موجود متفاوت اصرار دارند؟
- [سایر] منظور از جمله (زن برخلاف مرد از نظر طبیعت تعدد پذیر نیست) چه می باشد؟
- [آیت الله اردبیلی] برای غسل دادن مرد میّت، زن مَحرَم و یا مردی موجود نیست و برای غسل دادن زن میّت، مرد مَحرَم و یا زنی در دسترس نیست. در این صورت چه باید کرد؟
- [آیت الله جوادی آملی] با وضع موجود در مسجد الحرام در صورت تقدم زن بر مرد در نماز طواف آیا نماز طواف آنها صحیح است؟
- [آیت الله علوی گرگانی] زنی شوهرش مرد در حالی که هیچ مالی ندارد و ورثهای هم موجود نیست و زن مهریّهاش را هم نبخشیده، حالا آن را از چه کسی باید بگیرد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] 9 برای جلوگیری از انعقاد نطفه هر وسیله مشروعی که بی ضرر باشد و باعث نقص مرد یا زن نشود یعنی مرد یا زن برای همیشه از قابلیت تولید مثل ساقط نگردند، ذاتاً مجاز است; ولی اگر مستلزم نظر و لمس نامشروع می باشد، تنها در صورت ضرورت فردی یا اجتماعی جایز است.
- [آیت الله مظاهری] تزریق خون انسانی به انسان دیگر جایز است، خواه خون مسلمان باشد یا کافر، مرد باشد یا زن، و خرید و فروش خون برای این منظور مانعی ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر زنی را عقد کند و با او آمیزش نماید، دختر و نوه دختری و پسری آن زن هر چه پایین روند چه در وقت عقد موجود باشند یا بعد به دنیا بیایند به آن مرد مَحرم میشوند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] تزریق خون انسانی به انسان دیگر برای درمان بیماری یا جراحی یا نجات جان او جایز است، خواه خون مسلمان باشد یا کافر، مرد باشد یا زن و خرید و فروش خون برای این منظور مانعی ندارد.
- [آیت الله مظاهری] رقصیدن و کفزدن که شهوتانگیز و طربانگیز باشد حرام، و فرقی نیست که زن برای زن و یا مرد برای مرد و یا زن و مرد برای یکدیگر باشد، و اگر زن و مرد نامحرم باشند حرمت مضاعف میشود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] وکالت مرد از طرف زن، یا زن از طرف مرد، برای خواندن صیغه مانعی ندارد.
- [آیت الله مظاهری] لباس زنانه برای مرد و لباس مردانه برای زن، وقتی حرام است که زن بخواهد شبیه مرد یا مرد شبیه زن شود، ولی اگر تشبّه نباشد، نظیر اینکه زن برای رفع سرما کت و شلوار مرد را بپوشد و یا مرد برای ستر عورت پیراهن زن را بپوشد، اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] بنابر احتیاط واجب اگر مأموم یک مرد باشد، قدری عقبتر طرف راست امام بایستد و اگر یک یا چند زن باشد، پشت سر امام بایستد، و اگر یک مرد و یک زن یا یک مرد و چند زن باشند مرد طرف راست امام قدری عقبتر بایستد و یک زن یا چند زن پشت سر امام بایستند و اگر چند مرد و یک یا چند زن باشند، آنچه مرد است عقب امام و زنها پشت سر مردها بایستند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مرد با زن خود نزد حاکم شرع (لِعان) کند، آن زن برای همیشه بر آن مرد حرام میشود.
- [آیت الله بهجت] اگر مأموم یک مرد باشد، مستحب است طرف راست امام بایستد، و اگر یک زن باشد، مستحب است پشت سر امام بایستد، و اگر یک مرد و یک زن، یا یک مرد و چند زن باشند، مستحب است مرد طرف راست امام و بقیه پشت سر امام بایستند، واگر چند مرد یا چند زن باشند، مستحب است پشت سر امام بایستند، و اگر چند مرد و چند زن باشند، مستحب است مردها پشت سر امام و زنها پشت مردها بایستند.