شبهه: زن به طفیل مرد آفریده شده است.
زنان به عنوان نیمی از جامعه انسانی همواره بخشی از فرازهای مهم تاریخ بشری را به خود اختصاص داده‌اند، گاهی مظلوم بوده‌اند و ترحم‌برانگیز و گاهی افتخارآفرین و حماسه‌ساز، گاهی فراموش شده و بی‌تأثیر و گاهی در صحنه، شاهد و تأثیرگذار،‌اما در مجموع می‌توان گفت زنان هرگز نتوانسته‌اند آن طور که سزاوار آن بوده‌اند باشند، از این رو احقاق حقوق آنان همواره مورد توجه عدالت‌خواهان و آرمان‌طلبان و در رأس آنان ادیان توحیدی و پیامبران الهی بوده است. نگاهی به تاریخچه جامعه جهانی و محتوای کتب آسمانی و متون دینی بیانگر وجود نوعی دغدغه مشترک بشری و الهی نسبت به این امر مهم است. این نگرانی یک واقعیت جهانی است. معظلی که در بخشی از عالم برای رهایی از آن در ورطه معظلات دیگری فرو غلطیده‌اند و به تعبیر استاد مطهری (قرن ما یک سلسله بدبختی‌ها را از زن گرفت و یک سلسله بدبختی‌های دیگر برای او به ارمغان آورد. بدبختی‌های قدیم غالباً معلول این بود که انسان بودن زن به فراموشی سپرده شده بود و بدبختی‌های جدید از آن است که عمداً یا سهواً زن بودن و موقعیت طبیعی و فطری‌اش، رسالتش، تقاضاها و استعدادهای ویژه‌اش به فراموشی سپرده می‌شود.) آری این از ظلم‌هایی است که به زنان صورت پذیرفته که حتی از انتساب مقام انسانیت به زنان نیز دریغ شده و برخی نادانان کوشیده‌اند مقام انسانی زن را نیز انکار کنند و یا اگر انسانیت او را پذیرفته‌اند لااقل او را انسانی طفیلی معرفی کنند چنانکه در سؤال به آن اشاره شد. جای آن دارد تا در این آشفته بازار خود را از وحی الهی بی‌نیاز ندانسته، اسلام به عنوان آخرین دین آسمانی را نصب العین خود قرار داده و با مبانی و راهبردهای آن در راه شناسایی و استیفای حقوق حقه زنان آشنا شویم. اوّلاً از دیدگاه اسلام زن و مرد در خلقت یک سرشتی هستند نه دو سرشتی. قرآن کریم در این خصوص می‌گوید: (همه شما را از یک پدر آفریدیم و جفت آن پدر را از خود او قرار دادیم.)[1] و نیز می‌فرماید: (خداوند از جنس شما برای شما همسر آفرید.)[2] در اسلام زن مقدمه وجود مرد نبوده و مرد علت غائی خلقت او به حساب نمی‌آید. قرآن خلقت زن و مرد را برای یکدیگر[3] و آن دو را پوشش یکدیگر به حساب می‌آورد.[4] در قرآن از آنچه در بعضی کتب مذهبی هست که زن از مایه پست‌تر از مایه مرد آفریده شده و یا این‌که به زن جنبه طفیلی داده‌اند که همسر آدم اول از عضوی از اعضاء طرف چپ او آفریده شد اثر و خبری نیست. علیهذا در اسلام نظریه تحقیرآمیزی نسبت به زن از لحاظ سرشت و طینت وجود ندارد.[5] اوّلاً؛ آیاتی از قرآن در این خصوص وجود دارد[6] که از هیچ کدام فرعیت و انشعاب خلقت زن از مرد استفاده نمی‌شود زیرا مخاطب این آیات انسان‌ها هستند نه مردان. ثانیاً: اگر در این آیات گفته شده خداوند از انسان همسری برایش آفرید ممکن است گفته شود (مراد خداوند این است که همسر انسان همتای او و همجنس اوست و بیگانه با وی نیست نه این‌که جزئی از اوست و از او خلق شده است. اگر این طور باشد باید گفته شود هر زنی از شوهر خودش خلق شده.)[7] است. مرحوم علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان فرموده ظاهر آیه (و خلق منها زوجها) این است که همسری از نوع مرد آفرید و افراد انسانی بازگشت به دو فرد همانند و مشابه دارند. به عقیده ایشان آنچه در پاره‌ای تفاسیر طبق برخی روایات که (خداوند همسر آدم را از دنده او آفرید). نقل شده که مطابق این آیه زن از آدم مشتق شده و بعضی از آدم است سخنی بدون دلیل است و آیه بر آن دلالت ندارد.[8] بنابراین علی‌رغم پندارهای غلطی که در مورد زنان وجود دارد در اسلام زن مقدمه وجود مرد نبوده و مرد علت غائی خلقت او به حساب نمی‌آید. قرآن خلقت زن و مرد را برای یکدیگر[9] و آن دو را پوشش یکدیگر به حساب می‌آورد. تا به فرموده علامه طباطبایی(ره) هر یک از زن و مرد دیگری را از دنبال شر رفتن و اشاعه آن بازدارد هر کدام برای دیگری لباسی است که با او پلیدی‌های خود را پنهان سازد.)[10] قرآن کریم آفرینش زن و مرد را ضمن آیاتی توصیف کرده[11] که از مجموع این آیات برمی‌آید: زن چون مرد خلیفه خدا است.[12] هنگام خلقت از زن چون مرد پیمان گرفته شده شیطان را پرستشگر نباشند.[13] نخستین زن از جنس نخستین مرد آفریده شده است[14] و مردان و زنان بسیار دیگری از آن دو آفریده شدند[15] و زنان و مردان دیگر نیز از جنس یکدیگر خلق شده‌اند.[16] همانگونه که از آیات برمی‌آید همسر انسان از جنس انسان است نه جزئی از آن: اوّلاً به دلالت سه آیه اخیر وگرنه باید همسر هر انسانی جزئی از خود او باشد. ثانیاً از آن جهت که مفسر کبیر قرآن علامه طباطبائی نیز کلمه (من) در آیات فوق را (نشویه) دانسته که برای بیان منشأ پیدایش اشیا به کار می‌رود.[17] پس از اخذ پیمان الهی، زن و مرد در بهشت ساکن شدند و یکسان مورد هشدار قرار گرفتند که از شجره دوری گزینند وگرنه از ظالمان خواهند بود.[18] شیطان هر دو را گمراه کرد و از بهشت خارج ساخت.[19] هر دو به پیشگاه خدا اظهار توبه، پشیمانی و استغفار کردند.[20] بنابراین همه آنچه در قرآن در رابطه ویژگی‌ها و توانائی‌های معنوی انسان مطرح شده است بدون هیچ تفاوتی و به طور یکسان شامل زن و مرد می‌شود. روح الهی در کالبد هر دوی آنها دمیده شده است.[21] ویژگی‌هایی چون اعتدال در خلقت[22] ابزار ادراکی مناسب برای کمال[23] فطرت الهی[24] و وجدان اخلاقی[25] و بر دوش کشیدن امانت الهی که آسمان و زمین از آن امتناع ورزیدند،[26] هدف واقع شدن برای خلقت آسمان‌ها و زمین و آنچه در زمین است[27] و مشمول تعلیم الهی شدن،[28] و توفیق شرکت در کلاس آموزش و پرورش پیامبران[29] همه از دیدگاه قرآن به طور یکسان در مورد زنان و مردان جاری است چه این‌که در عرصه نیل به ارزش‌های انسانی مردی و زنی ملاک تقدم و تأخر نیست و ارزش‌هایی چون ایمان و عمل صالح[30] علم[31] و تقوی[32] هجرت[33] و در یک کلام مجموع ارزش‌های الهی[34] در حوزه جنسیت تفسیر نمی‌شود و هیچ کدام از دو جنس را در طی مدارج انسانی بر دیگری تفوق و برتری نیست. پی نوشتها: [1] . سوره نساء،‌آیه 1. [2] . سوره نساء، آل عمران، روم. [3] . (خلق لکم ازواجاً‌ لتسکنوا الیها). [4] . (هن لباس لکم و انتم لباس لهن). [5] . مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا، ص 147. [6] . سوره نساء، آیه 1، (یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَه وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثِیراً وَ نِساءً)؛ سوره اعراف،‌آیه 189، (هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَه وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها)؛ سوره زمر، آیه 6؛ (خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَه ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها)؛ سوره روم،‌آیه 21 (وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً)؛ سوره نحل،‌ آیه 72، (وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَزْواجِکُمْ بَنِینَ وَ حَفَدَه)؛ سوره شوری، آیه 11، (جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً) [7] . زن، مهدی مهریزی، قم: نشر خرم، 1377، ص 23. [8] . المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبائی، (بیروت: مؤسسه الاعلی، 1403 ق، 1983 م)، ج 4، ص 136. [9] . سوره بقره، آیه 187، (هن لباس لکم و انتم لباس لهن). [10] . المیزان، ج 2، ص 44 ذیل آیه فوق. [11] . سوره بقره/30، 34، 35 و 37؛‌حجر/28 31؛ طه/115؛ یس/6، طه/121؛ اعراف/23، 189؛ نساء/1؛‌زمر/6؛ روم/21؛ نحل/72؛ شوری/11. [12] . بقره/30. [13] . یس/6 و بقره/34. [14] . نساء/1، اعراف/189؛ زمر/6. [15] . نساء/1. [16] . روم/21؛ نحل/72؛ شوری/11. [17] . المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبائی، مؤسسه الاعلمی، بیروت، 1403 ق. [18] . بقره/34. [19] . بقره/35. [20] . اعراف/23. [21] . حجر/28 31؛ ( فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ)، و ص / 72 و سجده / 9. [22] . تین/4؛ (لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم)؛ انفطار/7؛ (الذی خلقک فسویک فعدلک). [23] . مؤمنون/78؛ (وَ هُوَ الَّذِی خلقَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَه قَلِیلاً ما تَشْکُرُونَ). [24] . روم/30؛ (فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها..) [25] . شمس/ 7، 8؛ (وَ نَفْسٍ وَ ما سَویها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها). [26] . احزاب/ 72. (إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَه عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ). [27] . جاثیه/13؛ بقره/29 و 22. [28] . رحمن/1 4؛ علق/4 5. [29] . جمعه/2. [30] . نحل/97. [31] . مجادله/11. [32] . حجرات/13. [33] . آل عمران/195. [34] . احزاب/35. www.andisheqom.com
عنوان سوال:

شبهه: زن به طفیل مرد آفریده شده است.


پاسخ:

زنان به عنوان نیمی از جامعه انسانی همواره بخشی از فرازهای مهم تاریخ بشری را به خود اختصاص داده‌اند، گاهی مظلوم بوده‌اند و ترحم‌برانگیز و گاهی افتخارآفرین و حماسه‌ساز، گاهی فراموش شده و بی‌تأثیر و گاهی در صحنه، شاهد و تأثیرگذار،‌اما در مجموع می‌توان گفت زنان هرگز نتوانسته‌اند آن طور که سزاوار آن بوده‌اند باشند، از این رو احقاق حقوق آنان همواره مورد توجه عدالت‌خواهان و آرمان‌طلبان و در رأس آنان ادیان توحیدی و پیامبران الهی بوده است. نگاهی به تاریخچه جامعه جهانی و محتوای کتب آسمانی و متون دینی بیانگر وجود نوعی دغدغه مشترک بشری و الهی نسبت به این امر مهم است. این نگرانی یک واقعیت جهانی است. معظلی که در بخشی از عالم برای رهایی از آن در ورطه معظلات دیگری فرو غلطیده‌اند و به تعبیر استاد مطهری (قرن ما یک سلسله بدبختی‌ها را از زن گرفت و یک سلسله بدبختی‌های دیگر برای او به ارمغان آورد. بدبختی‌های قدیم غالباً معلول این بود که انسان بودن زن به فراموشی سپرده شده بود و بدبختی‌های جدید از آن است که عمداً یا سهواً زن بودن و موقعیت طبیعی و فطری‌اش، رسالتش، تقاضاها و استعدادهای ویژه‌اش به فراموشی سپرده می‌شود.) آری این از ظلم‌هایی است که به زنان صورت پذیرفته که حتی از انتساب مقام انسانیت به زنان نیز دریغ شده و برخی نادانان کوشیده‌اند مقام انسانی زن را نیز انکار کنند و یا اگر انسانیت او را پذیرفته‌اند لااقل او را انسانی طفیلی معرفی کنند چنانکه در سؤال به آن اشاره شد. جای آن دارد تا در این آشفته بازار خود را از وحی الهی بی‌نیاز ندانسته، اسلام به عنوان آخرین دین آسمانی را نصب العین خود قرار داده و با مبانی و راهبردهای آن در راه شناسایی و استیفای حقوق حقه زنان آشنا شویم.
اوّلاً از دیدگاه اسلام زن و مرد در خلقت یک سرشتی هستند نه دو سرشتی. قرآن کریم در این خصوص می‌گوید: (همه شما را از یک پدر آفریدیم و جفت آن پدر را از خود او قرار دادیم.)[1] و نیز می‌فرماید: (خداوند از جنس شما برای شما همسر آفرید.)[2] در اسلام زن مقدمه وجود مرد نبوده و مرد علت غائی خلقت او به حساب نمی‌آید. قرآن خلقت زن و مرد را برای یکدیگر[3] و آن دو را پوشش یکدیگر به حساب می‌آورد.[4]
در قرآن از آنچه در بعضی کتب مذهبی هست که زن از مایه پست‌تر از مایه مرد آفریده شده و یا این‌که به زن جنبه طفیلی داده‌اند که همسر آدم اول از عضوی از اعضاء طرف چپ او آفریده شد اثر و خبری نیست. علیهذا در اسلام نظریه تحقیرآمیزی نسبت به زن از لحاظ سرشت و طینت وجود ندارد.[5]
اوّلاً؛ آیاتی از قرآن در این خصوص وجود دارد[6] که از هیچ کدام فرعیت و انشعاب خلقت زن از مرد استفاده نمی‌شود زیرا مخاطب این آیات انسان‌ها هستند نه مردان.
ثانیاً: اگر در این آیات گفته شده خداوند از انسان همسری برایش آفرید ممکن است گفته شود (مراد خداوند این است که همسر انسان همتای او و همجنس اوست و بیگانه با وی نیست نه این‌که جزئی از اوست و از او خلق شده است. اگر این طور باشد باید گفته شود هر زنی از شوهر خودش خلق شده.)[7] است.
مرحوم علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان فرموده ظاهر آیه (و خلق منها زوجها) این است که همسری از نوع مرد آفرید و افراد انسانی بازگشت به دو فرد همانند و مشابه دارند. به عقیده ایشان آنچه در پاره‌ای تفاسیر طبق برخی روایات که (خداوند همسر آدم را از دنده او آفرید). نقل شده که مطابق این آیه زن از آدم مشتق شده و بعضی از آدم است سخنی بدون دلیل است و آیه بر آن دلالت ندارد.[8]
بنابراین علی‌رغم پندارهای غلطی که در مورد زنان وجود دارد در اسلام زن مقدمه وجود مرد نبوده و مرد علت غائی خلقت او به حساب نمی‌آید. قرآن خلقت زن و مرد را برای یکدیگر[9] و آن دو را پوشش یکدیگر به حساب می‌آورد. تا به فرموده علامه طباطبایی(ره) هر یک از زن و مرد دیگری را از دنبال شر رفتن و اشاعه آن بازدارد هر کدام برای دیگری لباسی است که با او پلیدی‌های خود را پنهان سازد.)[10]
قرآن کریم آفرینش زن و مرد را ضمن آیاتی توصیف کرده[11] که از مجموع این آیات برمی‌آید:
زن چون مرد خلیفه خدا است.[12]
هنگام خلقت از زن چون مرد پیمان گرفته شده شیطان را پرستشگر نباشند.[13]
نخستین زن از جنس نخستین مرد آفریده شده است[14] و مردان و زنان بسیار دیگری از آن دو آفریده شدند[15] و زنان و مردان دیگر نیز از جنس یکدیگر خلق شده‌اند.[16] همانگونه که از آیات برمی‌آید همسر انسان از جنس انسان است نه جزئی از آن: اوّلاً به دلالت سه آیه اخیر وگرنه باید همسر هر انسانی جزئی از خود او باشد. ثانیاً از آن جهت که مفسر کبیر قرآن علامه طباطبائی نیز کلمه (من) در آیات فوق را (نشویه) دانسته که برای بیان منشأ پیدایش اشیا به کار می‌رود.[17]
پس از اخذ پیمان الهی، زن و مرد در بهشت ساکن شدند و یکسان مورد هشدار قرار گرفتند که از شجره دوری گزینند وگرنه از ظالمان خواهند بود.[18]
شیطان هر دو را گمراه کرد و از بهشت خارج ساخت.[19]
هر دو به پیشگاه خدا اظهار توبه، پشیمانی و استغفار کردند.[20]
بنابراین همه آنچه در قرآن در رابطه ویژگی‌ها و توانائی‌های معنوی انسان مطرح شده است بدون هیچ تفاوتی و به طور یکسان شامل زن و مرد می‌شود. روح الهی در کالبد هر دوی آنها دمیده شده است.[21] ویژگی‌هایی چون اعتدال در خلقت[22] ابزار ادراکی مناسب برای کمال[23] فطرت الهی[24] و وجدان اخلاقی[25] و بر دوش کشیدن امانت الهی که آسمان و زمین از آن امتناع ورزیدند،[26] هدف واقع شدن برای خلقت آسمان‌ها و زمین و آنچه در زمین است[27] و مشمول تعلیم الهی شدن،[28] و توفیق شرکت در کلاس آموزش و پرورش پیامبران[29] همه از دیدگاه قرآن به طور یکسان در مورد زنان و مردان جاری است چه این‌که در عرصه نیل به ارزش‌های انسانی مردی و زنی ملاک تقدم و تأخر نیست و ارزش‌هایی چون ایمان و عمل صالح[30] علم[31] و تقوی[32] هجرت[33] و در یک کلام مجموع ارزش‌های الهی[34] در حوزه جنسیت تفسیر نمی‌شود و هیچ کدام از دو جنس را در طی مدارج انسانی بر دیگری تفوق و برتری نیست.

پی نوشتها:
[1] . سوره نساء،‌آیه 1.
[2] . سوره نساء، آل عمران، روم.
[3] . (خلق لکم ازواجاً‌ لتسکنوا الیها).
[4] . (هن لباس لکم و انتم لباس لهن).
[5] . مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا، ص 147.
[6] . سوره نساء، آیه 1، (یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَه وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثِیراً وَ نِساءً)؛ سوره اعراف،‌آیه 189، (هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَه وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها)؛ سوره زمر، آیه 6؛ (خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَه ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها)؛ سوره روم،‌آیه 21 (وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً)؛ سوره نحل،‌ آیه 72، (وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَزْواجِکُمْ بَنِینَ وَ حَفَدَه)؛ سوره شوری، آیه 11، (جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً)
[7] . زن، مهدی مهریزی، قم: نشر خرم، 1377، ص 23.
[8] . المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبائی، (بیروت: مؤسسه الاعلی، 1403 ق، 1983 م)، ج 4، ص 136.
[9] . سوره بقره، آیه 187، (هن لباس لکم و انتم لباس لهن).
[10] . المیزان، ج 2، ص 44 ذیل آیه فوق.
[11] . سوره بقره/30، 34، 35 و 37؛‌حجر/28 31؛ طه/115؛ یس/6، طه/121؛ اعراف/23، 189؛ نساء/1؛‌زمر/6؛ روم/21؛ نحل/72؛ شوری/11.
[12] . بقره/30.
[13] . یس/6 و بقره/34.
[14] . نساء/1، اعراف/189؛ زمر/6.
[15] . نساء/1.
[16] . روم/21؛ نحل/72؛ شوری/11.
[17] . المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبائی، مؤسسه الاعلمی، بیروت، 1403 ق.
[18] . بقره/34.
[19] . بقره/35.
[20] . اعراف/23.
[21] . حجر/28 31؛ ( فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ)، و ص / 72 و سجده / 9.
[22] . تین/4؛ (لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم)؛ انفطار/7؛ (الذی خلقک فسویک فعدلک).
[23] . مؤمنون/78؛ (وَ هُوَ الَّذِی خلقَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَه قَلِیلاً ما تَشْکُرُونَ).
[24] . روم/30؛ (فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها..)
[25] . شمس/ 7، 8؛ (وَ نَفْسٍ وَ ما سَویها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها).
[26] . احزاب/ 72. (إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَه عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ).
[27] . جاثیه/13؛ بقره/29 و 22.
[28] . رحمن/1 4؛ علق/4 5.
[29] . جمعه/2.
[30] . نحل/97.
[31] . مجادله/11.
[32] . حجرات/13.
[33] . آل عمران/195.
[34] . احزاب/35.
www.andisheqom.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین