آیا الزام ها و ضرورت های اجتماعی ، جامعه را به زندگی آمیخته با صلح و عدالت سوق می دهد؟
مقصود از((الزام اجتماعی))آن است که وضع زندگی اجتماعی بشر به چنان مرحله ای برسد که احساس نیاز به مطلبی کند و آن را به عنوان یک ضرورت بپذیرد ولی مهم آن است که یک نیاز واقعی جامعه آن قدر آشکار گردد که ضرورت بودنش را همه یا حداقل متفکران و رهبران جامعه بپذیرند و این در درجه اول بستگی به بالا رفتن سطح آگاهی و شعور اجتماعی مردم دارد. و سپس با آشکار شدن نتایج نامطلوب وضع موجود جامعه و عدم امکان ادامه راه ارتباط پیدا می کند. شاید بسیاری از مردم در قرون 17 و 18 با مشاهده پیشرفت های چشمگیر صنعتی ترسیمی که از قرن بیستم داشتند ، ترسیم یک بهشت برین بود ولی باور نمی کردند که انسان صنعتی و ماشینی زندگی مرفه تری نخواهد داشت بلکه پابه پای پیشرفت تکنولوژی ، نابسامانی های تازه و مشکلات جدیدتری پدید خواهد آمد. عفریت جنگ های جهانی سایه وحشتناک خود را بر کانون های ماشین و صنعت خواهد افکند. تازه می فهمند که چقدر زندگی آنها خطرناک شده است .کم کم می فهمند برای حفظ وضع موجود و پیروزی های بزرگ صنعتی و تمدن ، مقررات گذشته هرگز کافی نیستند و باید تن به مقررات تازه ای داد. زمانی فرا میرسد که وجود حکومت واحد جهانی برای پایان دادن به مسابقه کمرشکن تسلیحاتی و پایان دادن به کشمکش های روز افزون قدرت های بزرگ و کنار زدن دنیا از لبه پرتگاه جنگ به عنوان یک ضرورت و واقعیت اجتناب ناپذیر احساس می گردد که باید سرانجام این مرزهای ساختگی و دردسرساز برچیده شود و همه مردم جهان زیر یک پرچم و با یک قانون زندگی کنند. بنابر قانون((الزام اجتماعی))عامل مؤ ثر دیگری وجود دارد که با کاربرد نیرومند خود مردم جهان را خواه ناخواه به سوی یک زندگی آمیخته با صلح و عدالت پیش می برد و پایه های یک حکومت جهانی را بر اساس طرح تازه ای مستحکم می سازد. منبع : موعود شناسی وپاسخ به شبهات، نویسنده: علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران
عنوان سوال:

آیا الزام ها و ضرورت های اجتماعی ، جامعه را به زندگی آمیخته با صلح و عدالت سوق می دهد؟


پاسخ:

مقصود از((الزام اجتماعی))آن است که وضع زندگی اجتماعی بشر به چنان مرحله ای برسد که احساس نیاز به مطلبی کند و آن را به عنوان یک ضرورت بپذیرد ولی مهم آن است که یک نیاز واقعی جامعه آن قدر آشکار گردد که ضرورت بودنش را همه یا حداقل متفکران و رهبران جامعه بپذیرند و این در درجه اول بستگی به بالا رفتن سطح آگاهی و شعور اجتماعی مردم دارد. و سپس با آشکار شدن نتایج نامطلوب وضع موجود جامعه و عدم امکان ادامه راه ارتباط پیدا می کند.
شاید بسیاری از مردم در قرون 17 و 18 با مشاهده پیشرفت های چشمگیر صنعتی ترسیمی که از قرن بیستم داشتند ، ترسیم یک بهشت برین بود ولی باور نمی کردند که انسان صنعتی و ماشینی زندگی مرفه تری نخواهد داشت بلکه پابه پای پیشرفت تکنولوژی ، نابسامانی های تازه و مشکلات جدیدتری پدید خواهد آمد. عفریت جنگ های جهانی سایه وحشتناک خود را بر کانون های ماشین و صنعت خواهد افکند. تازه می فهمند که چقدر زندگی آنها خطرناک شده است .کم کم می فهمند برای حفظ وضع موجود و پیروزی های بزرگ صنعتی و تمدن ، مقررات گذشته هرگز کافی نیستند و باید تن به مقررات تازه ای داد.
زمانی فرا میرسد که وجود حکومت واحد جهانی برای پایان دادن به مسابقه کمرشکن تسلیحاتی و پایان دادن به کشمکش های روز افزون قدرت های بزرگ و کنار زدن دنیا از لبه پرتگاه جنگ به عنوان یک ضرورت و واقعیت اجتناب ناپذیر احساس می گردد که باید سرانجام این مرزهای ساختگی و دردسرساز برچیده شود و همه مردم جهان زیر یک پرچم و با یک قانون زندگی کنند.
بنابر قانون((الزام اجتماعی))عامل مؤ ثر دیگری وجود دارد که با کاربرد نیرومند خود مردم جهان را خواه ناخواه به سوی یک زندگی آمیخته با صلح و عدالت پیش می برد و پایه های یک حکومت جهانی را بر اساس طرح تازه ای مستحکم می سازد.
منبع : موعود شناسی وپاسخ به شبهات، نویسنده: علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین