عدالت اجتماعی در حکومت علوی چگونه است؟
سؤال از عدالت اجتماعی، ناظر به ارزش بنیادینی است که هر کسی با هر آئین و مسلکی در انتظار تحقق آن است. عدالت اجتماعی بسان آب حیاتی است که اگر در جامعه‌ای جاری شود استعدادها به شکوفایی می‌رسد و طراوت و شادابی زندگی را به ارمغان می‌آورد. اجرای عدالت اجتماعی از وظایف حاکمان جوامع انسانی است، لذا انسان‌ها همواره در جستجو پیشوایان عدل گستر بوده‌اند تا در پرتو رهبری آنان زندگی اجتماعی‌شان را نظم و سامان دهند. امام علی علیه السّلام پس از پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله ، پیشوایی است که عدالت در او تجلی کامل پیدا کرد، او توانست الگویی تمام عیار از شیوه عدالت گسترانه را به جهان و جهانیان معرفی نماید. و در نهایت شهید عدالت خود شد، از آن زمان علی و عدالت با هم همراه شدند و عدالت اجتماعی در حکومت علوی به عنوان اسوه حسنه به دنیای بشریت معرفی گردید. گرچه تبیین عدالت اجتماعی در حکومت علوی نیاز به مجال بیشتری دارد، امّا در این‌جا در حد پاسخ به یک سؤال ابتدا عدل را تعریف و سپس عدالت اجتماعی در حکومت علوی را به تصویر خواهیم کشید. از دیدگاه امام علی علیه السّلام عدل پایه و زیربنائی است که پایداری جهان به آن بستگی دارد (العدل اساس به قوام العالم)[1] این عدل و عدالت به معنای قانونمندی و نظم و برقراری تعادل و توازن و قرار گرفتن هر پدیده در جای مناسب کیان و هستی و خویش است: (العدل یضع الأمور مواضعها).[2] این اندیشه والا الهام از وحی است که فرمود: (و السماء رفعها و وضع المیزان)[3] (آسمان را افراشته داشت و در آن میزان نهاد). براساس رابطه تکوین با تشریع، آن حضرت عدل در نظام تشریع را چنین تعریف می‌کند: (أَن العدل میزان الله الذی وضعه للخلق و نصبه لأقامة الحق فلا تخالفه فی میزانه:[4] (عدالت میزان خدایی است و در کار مردمان نهاد، برای اقامه حق، با میزان الهی مخالفت نکنید.) از قانونمندی‌های نظام آفرینش اطاعت کنید، چون عدل عامل برپائی و استواری انسان‌ها است (جعل الله سبحانه، العدل قواما للأنام)،[5] در یک جمله عدل مایه زندگی است: (العدل حیاة).[6] در پرتو یک چنین معنایی از عدالت علوی است که عدالت فراگیر و جهانی تجلی می‌یابد که می فرمایند: (درباره مردمان و شهرها از خدا بپرهیزید که شما مسئول هستید حتی درباره آبادی‌ها و حیوانات).[7] بنابراین عدالت از دیدگاه امام علی علیه السّلام یا عدالت در حکومت علوی معنای عام و گسترده دارد، که نابسامانی زیستی همه انسان‌ها را برطرف می‌سازد و زندگی مناسب رشد و شکوفایی همه افراد را فراهم می‌آورد. به تعبیر استاد شهید مطهری (ره): (عدالت اجتماعی عبارت است از ایجاد شرایط برای همه به طور یکسان و رفع موانع برای همه به طور یکسان).[8] و برپایی دولت عدل از واجبات است (دولة العادل من الواجیات).[9] آنچه را علی(ع) درباره عدالت گفت، با تمام وجود در صدد عمل به آن بود رفتار عادلانه او ناشی از بینش وسیعی بود که آن حضرت از ضرورت اجرای عدالت (فردی و اجتماعی) داشت. پس از تعریف عدل و عدالت از دیدگاه امام علی(ع)، اینک به نمونه‌هایی از عدالت اجتماعی در حکومت علوی اشاره می‌کنیم: 1. اجرای قانون در حکومت علوی: اولین چیزی که در حکومت علوی الگوی عدالت اجتماعی است، اجرای قانون به طور مساوی است از دیدگاه امام علی همه در برابر قانون مساوی هستند، و هدف او از اجرای قانون جز عدالت و رضای الهی چیز دیگر نیست. حلبی از امام صادق علیه السّلام نقل می‌کنند که امیرالمؤمنین به عمر ابن خطاب فرمود: (اگر سه چیز را حفظ و به آن عمل کنی تو را بی‌نیاز می‌سازد، عمر گفت آن‌ها چیست؟ آن حضرت فرمود: (اقامه حدود الهی بر دور و نزدیک (خویشاوندان و غیر آن‌ها)، قضاوت و حکومت مطابق کتاب خدا در حال رضا و غضب و تقسیم به عدالت بین سرخ پوست و سیاه پوست.) عمر گفت: به خدا قسم کوتاه و رسا گفتی).[10] آن حضرت در نامه‌های که برای استاندارانش نوشته است، مراتب عدالت در اجرای قانون را توصیه کرده است.[11] و از برخورد آن حضرت با استاندارانش از جمله پسر عمویش ابن عباس که قانون شکنی کرده بود، کاملاً استفاده می‌شود که همه برای آن حضرت در برابر قانون مساوی هستند. 2. عدالت در رعایت حقوق مردم همانگونه که قوام و پایداری یک نظام اجتماعی بستگی به اجرای قانون و عدالت دارد، رضایت ملت نیز بستگی به احترام حقوق همه شهروندان و رعایت عدالت اجتماعی دارد. امام علی(ع) در این زمینه می فرمایند: (خداوند برای من نه موجب این‌که ولی امر شما هستم حقی بر شما قرار داده است و برای شما نیز بر من به همان اندازه حقی است که از من بر شما؛ همانا حق برای گفتن وسیع‌ترین میدان‌ها و برای عمل تنگترین میدان‌ها است...)[12] در جای دیگر به مردم خود توصیه می‌کند (با من آن‌گونه که با جباران و ستمگران سخن می‌گویید، ‌سخن نگوئید،... و هیچگاه از سخن حق یا نظر عادلانه خودداری نکنید).[13] به فرماندارانش نیز توصیه می‌کرد: (به عدل و انصاف رفتار کنید، به مردم درباره خودتان حق بدهید، با حوصله باشید، در برآوردن نیازهای مردم بی‌حوصله نشوید که سما خزانه‌داران رعیت و نمایندگان ملت و سفیران حکومت هستید).[14] در فرمان معروف خود به مالک اشتر فرمود: (در قلب خود، محبت و مهربانی و لطف به مردم را بیدار کن مبادا مانند یک درنده که دریدن و خوردن را فرصت می‌شمارد، رفتار کنی که مردم یا مسلمانند و برادر دینی تو یا غیر مسلمان و در انسانیت با تو شریک‌اند).[15] 3. عدالت و قاطعیت در حفظ و تقسیم بیت‌المال قاطعیت علی علیه السّلام در اجرای عدالت را پیامبر(ص) چنین تایید کرد: دست من و دست علی در اجرای عدالت برابر است).[16] این قاطعیت در خصوص بیت‌المال تجلی خاصی دارد. ابن ابی الحدید از ابن عباس نقل می‌کند: امام علی علیه السّلام در روز دوّم حکومت خویش در مسجد سخنرانی کرد و فرمود: (به خدا سوگند آن‌چه از بیت‌المال مسلمین به این و آن بخشیده‌اند، به صاحب اصلی‌اش (بیت‌المال) برمی‌گردانم، هر چند با آن اموال کابین و مهریه زنان و یا کنیزانی خریده باشند، زیرا عدالت گشایش می‌آورد.)[17] شنیده‌ایم که آن امام همام شبی مشغول حسابرسی بیت‌المال بود، که طلحه و زبیر وارد شدند، حضرت چراغی را که روشن بود خاموش کرد و چرا غ دیگر را روشن نمود، سؤال کردند چه فرقی است میان دو چراغ، فرمود: روغن این چراغ از بیت‌المال است، در کارهای خصوصی استفاده از آن روا نیست.[18] علی مظهر عدالت اجتماعی است، تبیین رفتارهای عادلانه علی(ع) در این سطور نمی‌گنجد، آنچه گفته شد جلوه‌های از عدالت اجتماعی در حکومت علوی است. در مجموع می‌توان گفت: عدالت اجتماعی در نظام علوی، به عنوان پایه و قوام حکومت در ابعاد گوناگون آن مانند اجرای قانون، احترام حقوق شهروندان، حفظ و تقسیم عادلانه بیت‌المال و نیز تقسیم عادلانه مناصب اجتماعی و... جلوه می نماید و تنها در این صورت است که رحمت الهی نازل و برکات زیاد و امنیت اجتماعی تأمین می‌شود. و روابط انسان در ابعاد گوناگون آن با خدا، با دیگر انسان‌ها، با خود و با محیط زندگی به بهترین وجه تنظیم می‌گردد چنانکه آن حضرت فرمود: (عدالت را سرلوحه کارت قرار بده، از بی‌انصافی و ستم برحذر باش که بی‌انصافی با مردم آنان را آواره می‌کند و سرانجام به قیام مسلحانه وا می‌دارد.)[19] و اگر می‌خواهی سعادتمند باشی، (دین را پناهگاه خود و عدل را شمشیر خود قرار ده تا از هر بدی نجات‌یابی و بر هر دشمنی پیروز شوی.)[20] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. مرتضی مطهری، عدل الهی، تهران، صدرا، 1361. 2. مجله کتاب نقد، شماره 19 (رفتار علوی 2) ص 68116. 3. سید جمال‌الدین موسوی، عدالت اجتماعی در اسلام، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1380. 4. جعفر سبحانی، فروغ ولایت، بی‌جا، صحیفه، 1368. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار،‌ ج 78، ص 83. [2]. نهج‌البلاغه‌، حکمت 437. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: مطهری‌، مرتضی، عدل الهی، تهران، انتشارت صدرا، 1361، ص 59 به بعد. [3]. الرحمن/7. [4]. حکیمی (محمدرضا، محمدعلی)، الحیاة، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1368، ج6، ص403. [5]. همان، ص 404. [6]. همان، ص 327، غررالحکم، ج 1، ص 365، حدیث 33. [7]. نهج‌البلاغه‌، 544. [8]. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، مبانی اقتصاد اسلامی، تهران، انتشارات سمت، 1371، ص 134 و 137؛ ر.ک: مطهری، مرتضی، پیشین، ص 5960. [9]. غررالحکم، ج 1، ص 20، حدیث 307. [10]. حر عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، ج 18، ص 156. [11]. ر.ک: نهج‌البلاغه‌، نامه 5 (نامه امام به اشعث بن قیس) نامه 20 (برای زیاد بن اییه) نامه 40 (به ابن عباس) نامه 41 (نامه دوّم به ابن عباس). [12]. نهج‌البلاغه‌، خطبه 216. [13]. همان، خطبه 216. [14]. همان، نامه 51. [15]. همان، نامه 53. [16]. امالی سیوطی، ص 54، به نقل از ناظم‌زاده قمی، سید اصغر، تجلی امامت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1374، ص 65. [17]. شرح ابن ابی الحدید، ج 1، ص 270؛ نهج‌البلاغه‌، خطبه 15. [18]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج41، ص116. [19]. نهج‌البلاغه‌، ص 1304. [20]. غررالحکم، ج 1، ص 139،‌ حدیث 207.
عنوان سوال:

عدالت اجتماعی در حکومت علوی چگونه است؟


پاسخ:

سؤال از عدالت اجتماعی، ناظر به ارزش بنیادینی است که هر کسی با هر آئین و مسلکی در انتظار تحقق آن است. عدالت اجتماعی بسان آب حیاتی است که اگر در جامعه‌ای جاری شود استعدادها به شکوفایی می‌رسد و طراوت و شادابی زندگی را به ارمغان می‌آورد. اجرای عدالت اجتماعی از وظایف حاکمان جوامع انسانی است، لذا انسان‌ها همواره در جستجو پیشوایان عدل گستر بوده‌اند تا در پرتو رهبری آنان زندگی اجتماعی‌شان را نظم و سامان دهند. امام علی علیه السّلام پس از پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله ، پیشوایی است که عدالت در او تجلی کامل پیدا کرد، او توانست الگویی تمام عیار از شیوه عدالت گسترانه را به جهان و جهانیان معرفی نماید. و در نهایت شهید عدالت خود شد، از آن زمان علی و عدالت با هم همراه شدند و عدالت اجتماعی در حکومت علوی به عنوان اسوه حسنه به دنیای بشریت معرفی گردید.
گرچه تبیین عدالت اجتماعی در حکومت علوی نیاز به مجال بیشتری دارد، امّا در این‌جا در حد پاسخ به یک سؤال ابتدا عدل را تعریف و سپس عدالت اجتماعی در حکومت علوی را به تصویر خواهیم کشید.
از دیدگاه امام علی علیه السّلام عدل پایه و زیربنائی است که پایداری جهان به آن بستگی دارد (العدل اساس به قوام العالم)[1] این عدل و عدالت به معنای قانونمندی و نظم و برقراری تعادل و توازن و قرار گرفتن هر پدیده در جای مناسب کیان و هستی و خویش است: (العدل یضع الأمور مواضعها).[2] این اندیشه والا الهام از وحی است که فرمود: (و السماء رفعها و وضع المیزان)[3] (آسمان را افراشته داشت و در آن میزان نهاد).
براساس رابطه تکوین با تشریع، آن حضرت عدل در نظام تشریع را چنین تعریف می‌کند: (أَن العدل میزان الله الذی وضعه للخلق و نصبه لأقامة الحق فلا تخالفه فی میزانه:[4] (عدالت میزان خدایی است و در کار مردمان نهاد، برای اقامه حق، با میزان الهی مخالفت نکنید.) از قانونمندی‌های نظام آفرینش اطاعت کنید، چون عدل عامل برپائی و استواری انسان‌ها است (جعل الله سبحانه، العدل قواما للأنام)،[5] در یک جمله عدل مایه زندگی است: (العدل حیاة).[6] در پرتو یک چنین معنایی از عدالت علوی است که عدالت فراگیر و جهانی تجلی می‌یابد که می فرمایند: (درباره مردمان و شهرها از خدا بپرهیزید که شما مسئول هستید حتی درباره آبادی‌ها و حیوانات).[7] بنابراین عدالت از دیدگاه امام علی علیه السّلام یا عدالت در حکومت علوی معنای عام و گسترده دارد، که نابسامانی زیستی همه انسان‌ها را برطرف می‌سازد و زندگی مناسب رشد و شکوفایی همه افراد را فراهم می‌آورد. به تعبیر استاد شهید مطهری (ره): (عدالت اجتماعی عبارت است از ایجاد شرایط برای همه به طور یکسان و رفع موانع برای همه به طور یکسان).[8] و برپایی دولت عدل از واجبات است (دولة العادل من الواجیات).[9]
آنچه را علی(ع) درباره عدالت گفت، با تمام وجود در صدد عمل به آن بود رفتار عادلانه او ناشی از بینش وسیعی بود که آن حضرت از ضرورت اجرای عدالت (فردی و اجتماعی) داشت.
پس از تعریف عدل و عدالت از دیدگاه امام علی(ع)، اینک به نمونه‌هایی از عدالت اجتماعی در حکومت علوی اشاره می‌کنیم:
1. اجرای قانون در حکومت علوی:
اولین چیزی که در حکومت علوی الگوی عدالت اجتماعی است، اجرای قانون به طور مساوی است از دیدگاه امام علی همه در برابر قانون مساوی هستند، و هدف او از اجرای قانون جز عدالت و رضای الهی چیز دیگر نیست.
حلبی از امام صادق علیه السّلام نقل می‌کنند که امیرالمؤمنین به عمر ابن خطاب فرمود: (اگر سه چیز را حفظ و به آن عمل کنی تو را بی‌نیاز می‌سازد، عمر گفت آن‌ها چیست؟ آن حضرت فرمود: (اقامه حدود الهی بر دور و نزدیک (خویشاوندان و غیر آن‌ها)، قضاوت و حکومت مطابق کتاب خدا در حال رضا و غضب و تقسیم به عدالت بین سرخ پوست و سیاه پوست.) عمر گفت: به خدا قسم کوتاه و رسا گفتی).[10]
آن حضرت در نامه‌های که برای استاندارانش نوشته است، مراتب عدالت در اجرای قانون را توصیه کرده است.[11] و از برخورد آن حضرت با استاندارانش از جمله پسر عمویش ابن عباس که قانون شکنی کرده بود، کاملاً استفاده می‌شود که همه برای آن حضرت در برابر قانون مساوی هستند.
2. عدالت در رعایت حقوق مردم
همانگونه که قوام و پایداری یک نظام اجتماعی بستگی به اجرای قانون و عدالت دارد، رضایت ملت نیز بستگی به احترام حقوق همه شهروندان و رعایت عدالت اجتماعی دارد. امام علی(ع) در این زمینه می فرمایند: (خداوند برای من نه موجب این‌که ولی امر شما هستم حقی بر شما قرار داده است و برای شما نیز بر من به همان اندازه حقی است که از من بر شما؛ همانا حق برای گفتن وسیع‌ترین میدان‌ها و برای عمل تنگترین میدان‌ها است...)[12] در جای دیگر به مردم خود توصیه می‌کند (با من آن‌گونه که با جباران و ستمگران سخن می‌گویید، ‌سخن نگوئید،... و هیچگاه از سخن حق یا نظر عادلانه خودداری نکنید).[13]
به فرماندارانش نیز توصیه می‌کرد: (به عدل و انصاف رفتار کنید، به مردم درباره خودتان حق بدهید، با حوصله باشید، در برآوردن نیازهای مردم بی‌حوصله نشوید که سما خزانه‌داران رعیت و نمایندگان ملت و سفیران حکومت هستید).[14] در فرمان معروف خود به مالک اشتر فرمود: (در قلب خود، محبت و مهربانی و لطف به مردم را بیدار کن مبادا مانند یک درنده که دریدن و خوردن را فرصت می‌شمارد، رفتار کنی که مردم یا مسلمانند و برادر دینی تو یا غیر مسلمان و در انسانیت با تو شریک‌اند).[15]
3. عدالت و قاطعیت در حفظ و تقسیم بیت‌المال
قاطعیت علی علیه السّلام در اجرای عدالت را پیامبر(ص) چنین تایید کرد: دست من و دست علی در اجرای عدالت برابر است).[16] این قاطعیت در خصوص بیت‌المال تجلی خاصی دارد.
ابن ابی الحدید از ابن عباس نقل می‌کند: امام علی علیه السّلام در روز دوّم حکومت خویش در مسجد سخنرانی کرد و فرمود: (به خدا سوگند آن‌چه از بیت‌المال مسلمین به این و آن بخشیده‌اند، به صاحب اصلی‌اش (بیت‌المال) برمی‌گردانم، هر چند با آن اموال کابین و مهریه زنان و یا کنیزانی خریده باشند، زیرا عدالت گشایش می‌آورد.)[17]
شنیده‌ایم که آن امام همام شبی مشغول حسابرسی بیت‌المال بود، که طلحه و زبیر وارد شدند، حضرت چراغی را که روشن بود خاموش کرد و چرا غ دیگر را روشن نمود، سؤال کردند چه فرقی است میان دو چراغ، فرمود: روغن این چراغ از بیت‌المال است، در کارهای خصوصی استفاده از آن روا نیست.[18]
علی مظهر عدالت اجتماعی است، تبیین رفتارهای عادلانه علی(ع) در این سطور نمی‌گنجد، آنچه گفته شد جلوه‌های از عدالت اجتماعی در حکومت علوی است.
در مجموع می‌توان گفت: عدالت اجتماعی در نظام علوی، به عنوان پایه و قوام حکومت در ابعاد گوناگون آن مانند اجرای قانون، احترام حقوق شهروندان، حفظ و تقسیم عادلانه بیت‌المال و نیز تقسیم عادلانه مناصب اجتماعی و... جلوه می نماید و تنها در این صورت است که رحمت الهی نازل و برکات زیاد و امنیت اجتماعی تأمین می‌شود. و روابط انسان در ابعاد گوناگون آن با خدا، با دیگر انسان‌ها، با خود و با محیط زندگی به بهترین وجه تنظیم می‌گردد چنانکه آن حضرت فرمود: (عدالت را سرلوحه کارت قرار بده، از بی‌انصافی و ستم برحذر باش که بی‌انصافی با مردم آنان را آواره می‌کند و سرانجام به قیام مسلحانه وا می‌دارد.)[19] و اگر می‌خواهی سعادتمند باشی، (دین را پناهگاه خود و عدل را شمشیر خود قرار ده تا از هر بدی نجات‌یابی و بر هر دشمنی پیروز شوی.)[20]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مرتضی مطهری، عدل الهی، تهران، صدرا، 1361.
2. مجله کتاب نقد، شماره 19 (رفتار علوی 2) ص 68116.
3. سید جمال‌الدین موسوی، عدالت اجتماعی در اسلام، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1380.
4. جعفر سبحانی، فروغ ولایت، بی‌جا، صحیفه، 1368.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار،‌ ج 78، ص 83.
[2]. نهج‌البلاغه‌، حکمت 437. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: مطهری‌، مرتضی، عدل الهی، تهران، انتشارت صدرا، 1361، ص 59 به بعد.
[3]. الرحمن/7.
[4]. حکیمی (محمدرضا، محمدعلی)، الحیاة، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1368، ج6، ص403.
[5]. همان، ص 404.
[6]. همان، ص 327، غررالحکم، ج 1، ص 365، حدیث 33.
[7]. نهج‌البلاغه‌، 544.
[8]. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، مبانی اقتصاد اسلامی، تهران، انتشارات سمت، 1371، ص 134 و 137؛ ر.ک: مطهری، مرتضی، پیشین، ص 5960.
[9]. غررالحکم، ج 1، ص 20، حدیث 307.
[10]. حر عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، ج 18، ص 156.
[11]. ر.ک: نهج‌البلاغه‌، نامه 5 (نامه امام به اشعث بن قیس) نامه 20 (برای زیاد بن اییه) نامه 40 (به ابن عباس) نامه 41 (نامه دوّم به ابن عباس).
[12]. نهج‌البلاغه‌، خطبه 216.
[13]. همان، خطبه 216.
[14]. همان، نامه 51.
[15]. همان، نامه 53.
[16]. امالی سیوطی، ص 54، به نقل از ناظم‌زاده قمی، سید اصغر، تجلی امامت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1374، ص 65.
[17]. شرح ابن ابی الحدید، ج 1، ص 270؛ نهج‌البلاغه‌، خطبه 15.
[18]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج41، ص116.
[19]. نهج‌البلاغه‌، ص 1304.
[20]. غررالحکم، ج 1، ص 139،‌ حدیث 207.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین