زندگی اجتماعی دراسلام: در اسلام، زندگی اجتماعی هدف نیست و ارزش مطلق ندارد بلکه ارزش آن نسبی است. زندگی اجتماعی، وسیله ‌ای است برای تأمین ارزش‌ های بالاتر. مطلوبیت زندگی اجتماعی، تابع شرایطی است که زندگی فردی را با زندگی دیگران پیوند می ‌دهد. عواملی که زندگی فرد را به جامعه و اجتماع پیوند می‌ دهد، غریزی، عاطفی و عقلانی. این عوامل انسان را وامی‌دارد که به جامعه گرایش یابد و زندگی خویش را با زندگی دیگران پیوند دهد. کمالات انسان، در سایه اجتماع حاصل می ‌شود و بدون آن، انسان از چنین کمالاتی محروم خواهد ماند. البته این بدین معنا نیست که بگوییم: اجتماع دارای ارزش مطلق است. در قرآن کریم، به همان اندازه که به محبت کردن مردم به همدیگر اهمیت داده شده، به تبّری و بیزاری جستن از برخی انسان‌ها نیز اهمیت داده شده است. از جمله، در داستان (اصحاب کهف) آمده است که آن جوانان صالح، از اجتماع فاسد زمان خود کناره گرفته به غاری پناه بردند.(1) قرآن این کناره‌گیری را می‌ ستاید زیرا آنان برای آن که دین خود را حفظ کنند، از آن جامعه کوچیدند و از آن منجلاب فساد، کناره‌گیری کردند. داستان گوشه‌گیری ابوذر را بعد از رحلت پیامبر (ص)، می ‌توان در همین مقوله (فساد دستگاه حکومتی) توجیه کرد، وگرنه ابوذر عزلت انتخاب نکرد. اگر تاریخ زندگی ابوذر مطالعه شود، پرخاشگری‌های او به کارگزاران خلفا، نشانگر سوز و گداز اجتماعی است. به عبارت دیگر، ابوذر از اجتماع نبرید بلکه او را از اجتماع بریدند. کناره‌گیری حضرت ابراهیم (ع) از جامعه شرک آلود نمرودی که در قرآن آمده است(2) و یا رهبانیت اصحاب حضرت عیسی (ع)،(3) به دلیل وضعیت بد زمانشان بود و می‌ خواستند دین خود را حفظ کنند. اما در جایی که خشنودی خدا در بازگشت به جامعه و اجتماع است، برای هدایت دیگران و معاشرت با آنها، رهبانیت، گوشه‌گیری و عزلت، ارزشی ندارد. پس زندگی اجتماعی در اسلام، دارای ارزش مطلق نیست بلکه تابع شرایط زمانه است.(4) پی‌نوشتها: (1) و إذ اعتز لتمو هم و ما یعبدون (سوره کهف (18)، آیه 16 (2) و اعتز لکم و ما تدعون (مریم (19)، آیه 48 (3) همان، آیه 49 و 05 (4) آیت الله مصباح یزدی، معارف قرآن و اخلاق در قرآن‌
زندگی اجتماعی دراسلام:
در اسلام، زندگی اجتماعی هدف نیست و ارزش مطلق ندارد بلکه ارزش آن نسبی است. زندگی اجتماعی، وسیله ای است برای تأمین ارزش های بالاتر. مطلوبیت زندگی اجتماعی، تابع شرایطی است که زندگی فردی را با زندگی دیگران پیوند می دهد. عواملی که زندگی فرد را به جامعه و اجتماع پیوند می دهد، غریزی، عاطفی و عقلانی. این عوامل انسان را وامیدارد که به جامعه گرایش یابد و زندگی خویش را با زندگی دیگران پیوند دهد. کمالات انسان، در سایه اجتماع حاصل می شود و بدون آن، انسان از چنین کمالاتی محروم خواهد ماند. البته این بدین معنا نیست که بگوییم: اجتماع دارای ارزش مطلق است.
در قرآن کریم، به همان اندازه که به محبت کردن مردم به همدیگر اهمیت داده شده، به تبّری و بیزاری جستن از برخی انسانها نیز اهمیت داده شده است. از جمله، در داستان (اصحاب کهف) آمده است که آن جوانان صالح، از اجتماع فاسد زمان خود کناره گرفته به غاری پناه بردند.(1)
قرآن این کنارهگیری را می ستاید زیرا آنان برای آن که دین خود را حفظ کنند، از آن جامعه کوچیدند و از آن منجلاب فساد، کنارهگیری کردند. داستان گوشهگیری ابوذر را بعد از رحلت پیامبر (ص)، می توان در همین مقوله (فساد دستگاه حکومتی) توجیه کرد، وگرنه ابوذر عزلت انتخاب نکرد. اگر تاریخ زندگی ابوذر مطالعه شود، پرخاشگریهای او به کارگزاران خلفا، نشانگر سوز و گداز اجتماعی است. به عبارت دیگر، ابوذر از اجتماع نبرید بلکه او را از اجتماع بریدند. کنارهگیری حضرت ابراهیم (ع) از جامعه شرک آلود نمرودی که در قرآن آمده است(2) و یا رهبانیت اصحاب حضرت عیسی (ع)،(3) به دلیل وضعیت بد زمانشان بود و می خواستند دین خود را حفظ کنند.
اما در جایی که خشنودی خدا در بازگشت به جامعه و اجتماع است، برای هدایت دیگران و معاشرت با آنها، رهبانیت، گوشهگیری و عزلت، ارزشی ندارد. پس زندگی اجتماعی در اسلام، دارای ارزش مطلق نیست بلکه تابع شرایط زمانه است.(4)
پینوشتها:
(1) و إذ اعتز لتمو هم و ما یعبدون (سوره کهف (18)، آیه 16
(2) و اعتز لکم و ما تدعون (مریم (19)، آیه 48
(3) همان، آیه 49 و 05
(4) آیت الله مصباح یزدی، معارف قرآن و اخلاق در قرآن
- [سایر] آیا الزام ها و ضرورت های اجتماعی ، جامعه را به زندگی آمیخته با صلح و عدالت سوق می دهد؟
- [سایر] چه توجیه روانشناسی و اجتماعی جهت امر صیغه کردن زنان توسط مردان وجود دارد؟
- [سایر] وجود بلاهای طبیعی و اجتماعی , چگونه با حکمت و عدل الهی سازگار است ؟
- [آیت الله خامنه ای] آیا ضرورت های اجتماعی اقتصادی ، مجوّز سقط جنین قبل از دمیده شدن روح می تواند باشد یا نه؟
- [سایر] زندگی اجتماعی انسان چه ویژگی ممتازی دارد؟
- [سایر] ضرورت، مربی و نقش آن در زندگی را توضیح دهید.
- [سایر] انتظار، چه تأثیری در بُعد اجتماعی زندگی انسان دارد؟
- [سایر] نماز چه تأثیری در زندگی سیاسی - اجتماعی افراد می گذارد؟
- [سایر] انتظار در زندگی اجتماعی و فردی انسان چه جایگاهی دارد؟
- [سایر] منظور از اینکه زندگی اخروی، اجتماعی نیست، چیست؟
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر پیش از تمام شدن ذکر واجب رکوع، عمداً سر از رکوع بردارد, نماز او باطل است و اگر سهواً یا روی ضرورت سر بردارد، چنانچه پیش از خروج از حدّ رکوع یادش بیاید, یا ضرورت برطرف شود, باید ذکر رکوع را تمام نماید و اگر پس از خروج از حدّ رکوع یادش بیاید یا ضرورت برطرف شود نماز او صحیح است.
- [آیت الله بهجت] مرد میتواند در غیر حال ضرورت دختربچهای را که سن او از سه سال بیشتر نیست غسل دهد، زن هم میتواند در غیر حال ضرورت پسربچهای را که سه سال بیشتر ندارد، غسل دهد.
- [آیت الله اردبیلی] معامله دارویی که عین آن نجس است، در صورت ضرورت و انحصار، اشکال ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] زکات از واجبات بزرگ الهی است که در قرآن و روایات در کنار نماز و اعتقاد به آخرت قرار گرفته است و هدف از آن تأمین اجتماعی، تعدیل ثروت، تأمین زندگی فقرا، ایجاد تسهیلات و منافع عمومی و دینی و جذب غیر مسلمانان به اسلام است و یقینا اگر ثروتمندان زکات اموال خویش را بپردازند، فقر از جامعه اسلامی رخت برمیبندد. امام صادق علیهالسلام میفرماید: (همانا خداوند عزّوجلّ در اموال ثروتمندان برای فقرا به اندازه کفایت آنان واجب فرموده است و اگر میدانست آن مقدار کفایت نمیکند، هر آینه بر آن میافزود. آنچه بر سر فقرا آمده است به سبب کاستی الهی نیست، بلکه به علّت منع حقوق آنان از سوی کسانی است که حقوق فقرا را ادا نمیکنند و به درستی اگر مردم حقوق مستمندان را ادا میکردند، آنان در رفاه زندگی میکردند.)(1) با برچیده شدن فقر از جامعه، امنیت اجتماعی نیز حاکم میگردد؛ علی علیهالسلام میفرماید: (اموال خویش را با زکات پاسداری کنید.)(2) پرداختن زکات موجب رهایی از عذاب الهی(3) و حافظ جان و مال است و خداوند عزّوجلّ میفرماید: (هر آنچه را در راه خداوند انفاق میکنید خداوند به شما باز میگرداند و او بهترین روزی دهندگان است.)(4) نماز با پرداختن زکات است که به ثمر مینشیند چنانکه در روایت آمده است: (آن کسی که نماز به پایدارد و زکات نپردازد =============================================================================== 1 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 1 از (أبواب ما تجب فیه الزکاة)،ح2،ج9،ص10. 2 نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت 146. 3 (آنان را که طلا و نقره گنجینه میکنند و آن را در راه خداوند انفاق نمیکنند، به عذاب دردناک بشارت ده.)، توبه(9):34. 4 سبأ(34):39. گویا نماز نخوانده است.)(1)
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن ماهی های کوچک زنده اشکال دارد، مگر برای درمان در مقام ضرورت.
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان و اقامه نماز جماعت مردان را باید مرد بگوید و اذان و اقامه نماز جماعت زنان , نیز زنان و مردان محرم را زن می تواند بگوید , هرچند احتیاط در صورت اخیر, ترک است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نماز خواندن با لباس طلا بافت برای مردان جایز نیست و نماز را باطل می کند، ولی برای زنان در صورتی که اسراف نباشد اشکالی ندارد، در غیر حال نماز نیز پوشیدن چنین لباسی برای مردان حرام است.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی یکی از واجبات الهی را با توجّه به واجب بودن آن ترک کند یا یکی از محرّمات الهی را مرتکب شود حاکم شرع به هر اندازه که صلاح بداند دستور میدهد برای ادب کردن، او را تازیانه بزنند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نگاه کردن طبیب مرد به زن نامحرم برای معالجه در صورتی که ضرورت داشته باشد جایز است.
- [آیت الله سبحانی] هرگاه ضرورت ایجاب کند که از مسجد بیرون برود و کاری را انجام دهد، باید نزدیک ترین راه به مقصد را انتخاب کند. و اگر در نیمه راه یا هنگام برگشتن، بدون ضرورت مکث کند، و سپس به مسجد باز گردد اعتکاف باطل می شود.