برای توضیح این کلام گوهر بار امام هشتم علیه السلام هر چند روشن می باشد مطالبی ذکر می شود شاید مفید باشد؛ دین اسلام پیروان خود را برای به دست آوردن مال حلال جهت امرار معاش و تهیه خرج عیال انسان به حساب می آید و نیز برای صرف آن در جهت دستگیری مستمندان و خیرات، سخت ترغیب نموده است و به آنان دستور داده است که حاجات و نیازهای خودشان را خود بر آورده نمایند و از این که سربار مردم باشند به شدت نهی نموده است تا جای که مطابق روایات سربار مردم، ملعون به حساب آمده است.[1] آری آنچه مطلوب خداوند می باشد غنا و بی نیازی از هر جهت و از جمله در مسایل اقتصادی و مالی می باشد به گونه ای که انسان با قناعت و میانه روی نیازهای ضروری خود را بر طرف نماید و محتاج مردم نباشد و آنچه از نظر اسلام مذموم است حبّ مال و مقام است به گونه ای که انسان در خدمت مال باشد و این محبت وعلاقه به دارائی مادی انسان را از انجام کارهای خیر که تأمین کننده سعادت ابدی انسان است، باز دارد. از حضرت عیسی علیه السلام بر اساس برخی از روایات در مورد آفات مال این گونه نقل شده است که مال دارای آفاتی است: 1. چه بسا انسان آن را از راه حلال به دست نیاورد یعنی برای تحصیل و به دست آوردنش مرتکب گناه شود. 2. چه بسا در راه حلال مصرف نشود. 3. حفظ مال انسان را از ذکر و یاد خدا باز می دارد و این بدترین درد است که درمانش مشکل است.[2] یعنی مال اگر به صورت کعبه و مقصود برای کسی در آید و انسان وقف مال باشد نه این که مال در خدمت انسان، این مهلک ترین امر بوده و به همین جهت حبّ آن مذموم است. امّا اگر مال در خدمت انسان بوده و برای تأمین سرمایه و سعادت ابدی او بوده و برای رفع نیازهای او و انجام وظائف فردی و اجتماعی که انسان از طرف خدا به عهده دارد، صرف شود، به دست آوردن آن نه تنها مذموم نیست بلکه مطلوب نیز هست و در این میان یکی از مهم ترین سرمایه های انسان بعد از ایمان به خدا حیثیت و شرافت و آبروی انسان است که آئین اسلام بر حفظ آن و در معرض خطر قرار ندادن آن تأکید نموده است و اجازه نداده است کسی با آبروی خود بازی کند مثلا برای به دست آوردن و جمع نمودن ثروت و مال دست به هر کاری حتی گناه بزند و آبروی خویش را برای اندوختن ثروت مادی و فانی هزینه نماید. امیر المؤمنین علی علیه السلام در یکی از کلمات گوهر بار خود می فرماید: (حصّنوا الاعراض بالاموال)؛ نگه دار با مال خود عرض خویش که باشد گرامی شرف همچو کیش در این ره نه امساک زیبا بود چو رفت آبرو شخص رسوا بود[3] به حکم و مقتضای این کلام مولای متقیان و حکم عقلِ هر عاقلی، مال، باید حصن و حصار، آبرو و حیثیت صاحب مال باشد و به همین جهت است که چنین مالی در کلام امام هشتم علی بن موسی الرضا علیه السلام در ضمن یکی از موعظه های آن حضرت به وصف (افضلیت) متصف شده است و حضرت فرموده است: (افضل المال ما وقی به العرض بهترین مال آن است که عرض انسان به وسیله آن حفظ شود).[4] مهم آن است که کلمه (عرض، آبرو) در این حدیث بدون قید به کار رفته است در بدو نظر هر چند چنین به ذهن میاید که بهترین مال آن است که برای حفظ آبروی خود صاحب مال به کار رود و صرف شود ولی با توجه به اطلاق کلمه (عرض) هیچ مانعی ندارد که شامل آبروی هم کیشان انسان نیز بشود یعنی افضلیت که مال به سبب حراست از آبرو وعرض پیدا می کند، فقط عرض شخص صاحب مال نیست که به مال ارزش می دهد بلکه اگر در جهت حفظ آبروی مؤمنین صرف شود باز هم کلام امام رضا علیه السلام شامل آن می شود. و به همین جهت است که در مکتب مقدس اسلام به ما دستور داده شده است که از صرف مال خود برای حفظ جان و آبروی هم کیشان خود مضایقه و دریغ نکنید همان طوری که نسبت به جان و آبروی خودتان عقل به شما اجازه نمی دهند که در دوران امر بین مال و آبرو و یا جان، مال را ترجیح بدهید چون مال از نظر ارزش با جان و آبروی انسان اصلا قابل مقایسه نمی باشد. امام علی علیه السلام می فرماید: (أبذل مالک لمن بذل وجهه فإن بذل الوجه لا یواز به شی) مال خود را به کسی که آبرویش را نزد تو می ریزد بذل کن زیرا در مقام سنجش هیچ چیز برابر آبرو نیست.[5] افضل بودن چنین مالی نسبت به مال های دیگر دلایلی می تواند داشته باشد که اشاره می شود. اولا مالی را که جهت حفظ آبروی خود و یا هم کیشان خود مصرف و بذل می کنیم از حال فنا و نابود شدن بیرون رفته ورنگ بقاء به خود می گیرد چون به مقتضای مکتب و دین مان برای حفاظت از سرمایه که دین برای او اهمیت قایل شده هزینه می شود و قرآن می فرماید: (ما عندکم ینفد و ما عند الله باق، آنچه نزد شما است فانی و تمام می شود و آنچه نزد خدا است باقی است).[6] ثانیا: اگر مال در جهت اطاعت امر خدا و برای انجام وظائف دینی و از جمله حفظ آبروی دیگران و به خصوص آنهایی که نیازمند و محتاج هستند ولی سؤال نمی نمایند و به اصطلاح صورت شان را با سیلی سرخ نگه می دارند و به فرموده قرآن کسانی اند که (...یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاء مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِیمَاهُمْ لاَ یَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا...).[7] افراد نا آگاه آنها را بی نیاز می پندارند امّا آنها را از چهره های شان می شناسی و هر گز با اصرار چیزی از مردم نمی خواهند...) هزینه شود، در راهی خرج شده است که خداوند چندین برابر و گاه هزاران برابر و حداقل ده برابر اجر و پاداش به آن می دهد. بنابراین به طور قطع می توان گفت مالی که از راه حلال به دست آمده و از این جهت انسان آبرویش را نزد خدا نریخته است و مال را در جهت حفظ آبروی خود و خانواده و هم کیشان خود صرف کرده است و حقوق الهی را با آن اداء کرده و حیثیت و شرافت انسانی را از این که دست به سؤال پیش هر کس دراز کند، حفظ کرده است، افضل و بهترین مال است و لذا امام علی علیه السلام در مورد توانگری و محتاج نشدن این گونه دعا می نماید. خدایا آبروی مرا با توانگری نگه دار و موفقیت مرا از تنگ دستی از بین مبر تا محتاج نشوم که از روزی خواران تو درخواست روزی و از شریران خلق تو طلب احسان کنم و به ستایش کسی که به من بخشش کرده و نکوهش شخصی که به من عطای ننموده است؛ مبتلا شوم.[8] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. الحیاة، آثار مثبت بخشش مال، حکیمی، اخوان، احمد آرام. 2. شرح نهج البلاغه، میثم بحرانی. پی نوشتها: [1]. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، اسلامیه، بی تا، ج4، ص12، باب کفایة العیال و التوسع علیهم. [2]. فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، المحجة البیضاء، بی نا، بی تا، ج6، ص113. [3]. مجدی، سید عطاء الله، هزار گوهر، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1368ش، ص189. [4]. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، اسلامیه، بی تا، ج75، ص352، باب مواعظ امام رضا(ع). [5]. آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح آقا جمال، تهران، دانشگاه تهران، بی تا، ج2، ص236. [6]. نحل / 96. [7]. بقره / 273. [8]. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، مشرقین، 1374ش، خطبه 225، ص460. منبع: اندیشه قم
حدیثی از امام رضا (ع) خواندم به این مضمون: بهترین مال آن است که صرف حفظ آبرو شود این جمله یعنی چه؟
برای توضیح این کلام گوهر بار امام هشتم علیه السلام هر چند روشن می باشد مطالبی ذکر می شود شاید مفید باشد؛ دین اسلام پیروان خود را برای به دست آوردن مال حلال جهت امرار معاش و تهیه خرج عیال انسان به حساب می آید و نیز برای صرف آن در جهت دستگیری مستمندان و خیرات، سخت ترغیب نموده است و به آنان دستور داده است که حاجات و نیازهای خودشان را خود بر آورده نمایند و از این که سربار مردم باشند به شدت نهی نموده است تا جای که مطابق روایات سربار مردم، ملعون به حساب آمده است.[1]
آری آنچه مطلوب خداوند می باشد غنا و بی نیازی از هر جهت و از جمله در مسایل اقتصادی و مالی می باشد به گونه ای که انسان با قناعت و میانه روی نیازهای ضروری خود را بر طرف نماید و محتاج مردم نباشد و آنچه از نظر اسلام مذموم است حبّ مال و مقام است به گونه ای که انسان در خدمت مال باشد و این محبت وعلاقه به دارائی مادی انسان را از انجام کارهای خیر که تأمین کننده سعادت ابدی انسان است، باز دارد.
از حضرت عیسی علیه السلام بر اساس برخی از روایات در مورد آفات مال این گونه نقل شده است که مال دارای آفاتی است:
1. چه بسا انسان آن را از راه حلال به دست نیاورد یعنی برای تحصیل و به دست آوردنش مرتکب گناه شود.
2. چه بسا در راه حلال مصرف نشود.
3. حفظ مال انسان را از ذکر و یاد خدا باز می دارد و این بدترین درد است که درمانش مشکل است.[2] یعنی مال اگر به صورت کعبه و مقصود برای کسی در آید و انسان وقف مال باشد نه این که مال در خدمت انسان، این مهلک ترین امر بوده و به همین جهت حبّ آن مذموم است.
امّا اگر مال در خدمت انسان بوده و برای تأمین سرمایه و سعادت ابدی او بوده و برای رفع نیازهای او و انجام وظائف فردی و اجتماعی که انسان از طرف خدا به عهده دارد، صرف شود، به دست آوردن آن نه تنها مذموم نیست بلکه مطلوب نیز هست و در این میان یکی از مهم ترین سرمایه های انسان بعد از ایمان به خدا حیثیت و شرافت و آبروی انسان است که آئین اسلام بر حفظ آن و در معرض خطر قرار ندادن آن تأکید نموده است و اجازه نداده است کسی با آبروی خود بازی کند مثلا برای به دست آوردن و جمع نمودن ثروت و مال دست به هر کاری حتی گناه بزند و آبروی خویش را برای اندوختن ثروت مادی و فانی هزینه نماید.
امیر المؤمنین علی علیه السلام در یکی از کلمات گوهر بار خود می فرماید: (حصّنوا الاعراض بالاموال)؛
نگه دار با مال خود عرض خویش که باشد گرامی شرف همچو کیش
در این ره نه امساک زیبا بود چو رفت آبرو شخص رسوا بود[3]
به حکم و مقتضای این کلام مولای متقیان و حکم عقلِ هر عاقلی، مال، باید حصن و حصار، آبرو و حیثیت صاحب مال باشد و به همین جهت است که چنین مالی در کلام امام هشتم علی بن موسی الرضا علیه السلام در ضمن یکی از موعظه های آن حضرت به وصف (افضلیت) متصف شده است و حضرت فرموده است: (افضل المال ما وقی به العرض بهترین مال آن است که عرض انسان به وسیله آن حفظ شود).[4]
مهم آن است که کلمه (عرض، آبرو) در این حدیث بدون قید به کار رفته است در بدو نظر هر چند چنین به ذهن میاید که بهترین مال آن است که برای حفظ آبروی خود صاحب مال به کار رود و صرف شود ولی با توجه به اطلاق کلمه (عرض) هیچ مانعی ندارد که شامل آبروی هم کیشان انسان نیز بشود یعنی افضلیت که مال به سبب حراست از آبرو وعرض پیدا می کند، فقط عرض شخص صاحب مال نیست که به مال ارزش می دهد بلکه اگر در جهت حفظ آبروی مؤمنین صرف شود باز هم کلام امام رضا علیه السلام شامل آن می شود.
و به همین جهت است که در مکتب مقدس اسلام به ما دستور داده شده است که از صرف مال خود برای حفظ جان و آبروی هم کیشان خود مضایقه و دریغ نکنید همان طوری که نسبت به جان و آبروی خودتان عقل به شما اجازه نمی دهند که در دوران امر بین مال و آبرو و یا جان، مال را ترجیح بدهید چون مال از نظر ارزش با جان و آبروی انسان اصلا قابل مقایسه نمی باشد.
امام علی علیه السلام می فرماید: (أبذل مالک لمن بذل وجهه فإن بذل الوجه لا یواز به شی) مال خود را به کسی که آبرویش را نزد تو می ریزد بذل کن زیرا در مقام سنجش هیچ چیز برابر آبرو نیست.[5]
افضل بودن چنین مالی نسبت به مال های دیگر دلایلی می تواند داشته باشد که اشاره می شود.
اولا مالی را که جهت حفظ آبروی خود و یا هم کیشان خود مصرف و بذل می کنیم از حال فنا و نابود شدن بیرون رفته ورنگ بقاء به خود می گیرد چون به مقتضای مکتب و دین مان برای حفاظت از سرمایه که دین برای او اهمیت قایل شده هزینه می شود و قرآن می فرماید: (ما عندکم ینفد و ما عند الله باق، آنچه نزد شما است فانی و تمام می شود و آنچه نزد خدا است باقی است).[6]
ثانیا: اگر مال در جهت اطاعت امر خدا و برای انجام وظائف دینی و از جمله حفظ آبروی دیگران و به خصوص آنهایی که نیازمند و محتاج هستند ولی سؤال نمی نمایند و به اصطلاح صورت شان را با سیلی سرخ نگه می دارند و به فرموده قرآن کسانی اند که (...یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاء مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِیمَاهُمْ لاَ یَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا...).[7] افراد نا آگاه آنها را بی نیاز می پندارند امّا آنها را از چهره های شان می شناسی و هر گز با اصرار چیزی از مردم نمی خواهند...) هزینه شود، در راهی خرج شده است که خداوند چندین برابر و گاه هزاران برابر و حداقل ده برابر اجر و پاداش به آن می دهد.
بنابراین به طور قطع می توان گفت مالی که از راه حلال به دست آمده و از این جهت انسان آبرویش را نزد خدا نریخته است و مال را در جهت حفظ آبروی خود و خانواده و هم کیشان خود صرف کرده است و حقوق الهی را با آن اداء کرده و حیثیت و شرافت انسانی را از این که دست به سؤال پیش هر کس دراز کند، حفظ کرده است، افضل و بهترین مال است و لذا امام علی علیه السلام در مورد توانگری و محتاج نشدن این گونه دعا می نماید.
خدایا آبروی مرا با توانگری نگه دار و موفقیت مرا از تنگ دستی از بین مبر تا محتاج نشوم که از روزی خواران تو درخواست روزی و از شریران خلق تو طلب احسان کنم و به ستایش کسی که به من بخشش کرده و نکوهش شخصی که به من عطای ننموده است؛ مبتلا شوم.[8]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. الحیاة، آثار مثبت بخشش مال، حکیمی، اخوان، احمد آرام.
2. شرح نهج البلاغه، میثم بحرانی.
پی نوشتها:
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، اسلامیه، بی تا، ج4، ص12، باب کفایة العیال و التوسع علیهم.
[2]. فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، المحجة البیضاء، بی نا، بی تا، ج6، ص113.
[3]. مجدی، سید عطاء الله، هزار گوهر، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1368ش، ص189.
[4]. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، اسلامیه، بی تا، ج75، ص352، باب مواعظ امام رضا(ع).
[5]. آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح آقا جمال، تهران، دانشگاه تهران، بی تا، ج2، ص236.
[6]. نحل / 96.
[7]. بقره / 273.
[8]. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، مشرقین، 1374ش، خطبه 225، ص460.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] در حدیثی از امام رضا (ع) این را خواندم (أَنَّهُمْ مَالِکُونَ مَجَازاً لَا حَقِیقَةً لَه) معنای این که مردم مالک مجازی هستند یعنی چه؟
- [سایر] چند نمونه از کرامتهای امام رضا (ع) از جمله طی الارض را ازمنابع معتبر بنویسید؟
- [سایر] اربعین گرفتن برای امام علی(ع) مشکلی دارد؟ یا بدعت حساب میشود؟ آیا حدیثی با این مضمون وجود دارد که اربعین گرفتن جز برای امام حسین(ع) جایز نیست؟
- [سایر] امام رضا (علیهالسلام) چند فرزند داشتند. در کتابی خواندم که امام رضا (علیهالسلام) دختری هم داشته اند، چرا از او یاد نمی کنند؟
- [سایر] چرا به امام موسی کاظم(ع) و امام رضا(ع) لقب (ابا الحسن) را دادهاند؟
- [سایر] چرا امام رضا (ع) را ابوالحسن می نامند؟
- [سایر] دلیل فرمایش امام حسن عسگری (ع) که ثواب زیارت امام رضا (ع)بیشتر از زیارت امام حسین (ع) است، چیست؟
- [سایر] کیفیت زیارت امام رضا(ع) چگونه است؟
- [سایر] آداب زیارت امام رضا(ع) چیست؟
- [سایر] شعر در مدح امام رضا ع بفرمایید؟
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اذان هیجده جمله دارد: (اللَّهُ أکبَر) چهار مرتبه، (أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ)، (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، (حَیَّ علی الصَّلاةِ)، (حَیَّ علی الفَلاحِ)، (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ)، (اللَّه أکبَر)، (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللَّه أکبَر) از اول اذان و یک مرتبه (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصّلاة) اضافه نمود.