مقدمتاً باید به این نکته اشاره کرد که به این سؤال از دو جهت میتوان پاسخ گفت: 1. از جهت ظاهری که حضرت مجبور شد برای عدم بیعت با یزید از مدینه خارج شود سپس برای اینکه در مکه کشته نشود لازم بود به جای دیگری هجرت کند کوهستان های یمن هم گزینة مناسبی نبود چون به فرموده شهید مطهری (ره) که به آن اشاره خواهد شد، هدف امام حسین تنها بیعت نکردن نبود. بنابراین بهترین گزینه کوفه بود. شهری که مردم شیعی آن از امام علیه السّلام دعوت کرده بودند. سرانجام به علت بیوفایی کوفیان امام راه خود را به سمت غرب کوفه کج کرد تا اینکه در روز دوم محرم سال 61 ه. ق در سرزمین کربلا فرود آمدند. 2. از جهت واقعی هدف آن حضرت از همان ابتدا رفتن به کربلا بود. آن حضرت میرفت تا در کربلا به شهادت برسد و با شهادت خویش دین جدش را زنده کند و سنتهای غلط را از چهرة دین پاک گرداند. 1. جهت ظاهری بعد از مرگ معاویه و روی کار آمدن یزید، و تقاضای بیعت از امام حسین علیه السّلام ،آن حضرت از بیعت با یزید خودداری کرد و برای اعلان مخالفت به جانب مکه روانه شد. شهید مطهری (ره) مینویسد: (خود مکه اشکالاتی داشت که نمیشد آنجا را مرکز قرار داد. قرائن زیادی نشان میدهد که بنیامیه تصمیم گرفته بودند در ایام حج امام حسین علیه السّلام را ترور و به شهادت برسانند. امام از این قضیه آگاه شد که ممکن است در همان حال احرام مأمورین بنیامیه خون او را بریزند، هتک حرمت خانة کعبه شود. هتک حج و هتک اسلام شود و هم هتک فرزند پیامبر در حال عبادت و آن حضرت در حریم خانه خدا کشته شود و خونش هدر رود بعد شایع کنند که حسین بن علی با فلان شخص اختلاف جزئی داشت و او حضرت را کشت و قاتل هم خودش را مخفی کرد و در نتیجه خون امام به هدر برود.)[1] دکتر آیتی نیز مینویسد: (امام حسین علیه السّلام از مکه رفت تا کشته نشود. از مکه رفت تا اگر کشته میشود به صورتی باشد که اسلام برای همیشه از شهادت او بهرهمند باشد.)[2] مرحوم شیخ مفید مینویسد: (والی شهر مکه در صدد کشتن پنهانی آن حضرت برآمد. حکومت قصد داشت در شلوغی ایام حج امام علیه السّلام را بکشد و قتل را به گردن خوارج بیندازد.)[3] به همین مطلب طبرسی نیز در اعلام الوری ج 1، ص 445 اشاره کرده است. بنابراین ماندن در مکه صلاح نبود در همان ایامی که حضرت در مکه بود ابن عباس به آن حضرت پیشنهاد داد که به کوهستانهای یمن برود. اما امام حسین علیه السّلام این پیشنهاد را قبول نکرد. در این رابطه شهید مطهری (ره) مینویسد: (پیشنهاد ابن عباس را هم برای رفتن به یمن و کوهستانهای آنجا و پناهگاه قرار دادن آنجا را نپذیرفت. چون قیام حضرت فقط به خاطر (بیعت نکردن) نبود. اگر امام حسین علیه السّلام پیشنهاد ابن عباس را عمل میکرد از عهده این وظیفه (بیعت نکردن) برآمده بود.)[4] مسئله دیگری که در اینجا مطرح است مسئلة (دعوت کوفیان) میباشد. شهید مطهری مینویسد: (مردم کوفه وقتی اطلاع پیدا میکنند که امام حسین علیه السّلام حاضر نشده است با یزید بیعت کند، در حدود هیجده هزار نامه به مکه خدمت امام حسین علیه السّلام میفرستند و اعلام میکنند که شما اگر به کوفه بیائید ما شما را یاری میکنیم. اینجا امام حسین علیه السّلام بر سر دو راهی تاریخ است. اگر به تقاضای اینها پاسخ نگوید قطعاً درمقابل تاریخ محکوم است. امام حسین علیه السّلام برای اینکه اتمام حجتی با مردمی که چنین دستی به سوی او دراز کردهاند، کرده باشد به تقاضای آنها پاسخ میگوید.)[5] امام حسین علیه السّلام به طرف عراق حرکت کرد اما به واسطة مسائلی که پیش آمد کوفیان پیمان شکنی کردند. سید بن طاوس مینویسد: (امام حسین علیه السّلام پس از پیمان شکنی کوفیان ظاهراً قصد بازگشت به مدینه را داشت ولی (حر) اصرار میکرد که امام را برای بیعت با یزید به کوفه نزد عبیدا... ببرد. سرانجام پس از مذاکرات زیاد به پیشنهاد حرّ توافق کردند امام به راهی برود که نه به کوفه برسد و نه به مدینه، تا حر از عبیدالله زیاد فرمان بخواهد از این رو امام راه خود را به سمت چپ (سمت غرب کوفه) کج کرد.)[6] دو سپاه در کنار هم پیش میرفتند تا نامة عبیدالله به حر رسید که بر حسین علیه السّلام سخت بگیر و او را در بیابانی بیآب و آذوقه فرود آر تا فرمان من برسد. امام حرکت میکرد و حر مانع میشد تا سرانجام روز دوم محرم سال 61 ه ق در سرزمین کربلا فرود آمدند.)[7] 2. از جهت واقعی از جهت واقعی هدف امام حسین علیه السّلام از همان ابتدا رفتن به کربلا و شهادت و جانبازی بود، جانبازی به خاطر انحرافاتی که پیش آمده بود در این رابطه دکتر آیتی مینویسد: (از مجموع گفتهها و نوشتههای امام علیه السّلام اینطور استفاده میشود که امام علیه السّلام از اول امر سر قیام و نهضت خود را به طور صریح و بیپرده نمیگفت: (آن حضرت تدریجاً برای مسلمانان روشن ساخت که چرا دست به چنین اقدامی زده است.)[8] شهید مطهری مینویسد: (هدف امام حسین علیه السّلام تنها رفتن به کوفه نبوده چرا که بعد از شهادت مسلم بن عقیل و هانی امام حسین علیه السّلام نمیگوید: کوفه را که گرفتند مسلم که کشته شد. هانی که کشته شد پس کارمان تمام شد ما شکست خوردیم از همین جا برمیگردیم بلکه آیهای خواندو فهماند که مطلب چیز دیگری است ... فرمود: مسلم وظیفة خودش را انجام داد اکنون نوبت ماست.)[9] شیخ عباس قمی مینویسد: (از اخبار بسیار استفاده میشود که برای امام حسین علیه السّلام و حاملین اسرار مسلم است که محل شهادت زمین کربلاست و میبایست حسین علیه السّلام به عراق برود.)[10] نتیجهگیری از جهت ظاهری بعد از آنکه امام حسین علیه السّلام به جهت امتناع از بیعت از مدینه خارج شد شهر مکه را محل مناسبی جهت اهداف خویش ندید. سرزمین یمن هم پایگاه مناسبی نبود چون هدف امام چیزی فراتر ازبیعت نکردن بود. از طرفی با پیشنهاد مردم کوفه مواجه شد، لذا برای اتمام حجت به سوی آنان رفت اما بیوفایی کوفیان و مسائلی دیگر سبب شد که حضرت به سرزمین کربلا برسد. از جهت واقعی و با توجه به علم امام علیه السّلام به شهادت خویش در کربلا، هدف امام علیه السّلام از همان ابتدا سرزمین کربلا بود. آن حضرت میرفت تا با شهادت خویش انحرافات جامعه اسلامی را به گوش همة مسلمانان برساند. آن حضرت میخواست پیام خویش را با خون بنویسد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. شهید آگاه، صافی گلپایگانی. 2. حماسة حسینی، شهید مطهری. 3. بررسی تاریخ عاشورا محمد ابراهیم آیتی و علی اکبر غفاری. پی نوشتها: [1] . مرتضی مطهری، حماسة حسینی، چاپ 21، تهران، صدرا، 1373، ج 2، ص 30. [2] . محمد ابراهیم آیتی، بررسی تاریخ عاشورا، چاپ هشتم، تهران، صدوق، 1372،ص 80، ج 2، ص 67. [3] . شیخ مفید، تاریخ ارشاد. [4] . مرتضی مطهری، پیشین، ج 2، ص 270. [5] . همان،ج 1،ص 188. [6] . سید بن طاوس، لهوف، ص 137. [7] . همان، ص 139 و انساب الاشراف،ج 3، ص 385. [8] . محمد ابراهیم آیتی، پیشین، ص 76. [9] . مرتضی مطهری، پیشین، ج 1، ص 204. [10] . شیخ عباس قمی، نفس المهموم و نفثة المصدور، ترجمه آیت الله کمرهای ، تهران ، اسلامیه، 1363،ص 30. منبع: اندیشه قم
مقدمتاً باید به این نکته اشاره کرد که به این سؤال از دو جهت میتوان پاسخ گفت: 1. از جهت ظاهری که حضرت مجبور شد برای عدم بیعت با یزید از مدینه خارج شود سپس برای اینکه در مکه کشته نشود لازم بود به جای دیگری هجرت کند کوهستان های یمن هم گزینة مناسبی نبود چون به فرموده شهید مطهری (ره) که به آن اشاره خواهد شد، هدف امام حسین تنها بیعت نکردن نبود. بنابراین بهترین گزینه کوفه بود. شهری که مردم شیعی آن از امام علیه السّلام دعوت کرده بودند. سرانجام به علت بیوفایی کوفیان امام راه خود را به سمت غرب کوفه کج کرد تا اینکه در روز دوم محرم سال 61 ه. ق در سرزمین کربلا فرود آمدند.
2. از جهت واقعی هدف آن حضرت از همان ابتدا رفتن به کربلا بود. آن حضرت میرفت تا در کربلا به شهادت برسد و با شهادت خویش دین جدش را زنده کند و سنتهای غلط را از چهرة دین پاک گرداند.
1. جهت ظاهری
بعد از مرگ معاویه و روی کار آمدن یزید، و تقاضای بیعت از امام حسین علیه السّلام ،آن حضرت از بیعت با یزید خودداری کرد و برای اعلان مخالفت به جانب مکه روانه شد. شهید مطهری (ره) مینویسد: (خود مکه اشکالاتی داشت که نمیشد آنجا را مرکز قرار داد. قرائن زیادی نشان میدهد که بنیامیه تصمیم گرفته بودند در ایام حج امام حسین علیه السّلام را ترور و به شهادت برسانند. امام از این قضیه آگاه شد که ممکن است در همان حال احرام مأمورین بنیامیه خون او را بریزند، هتک حرمت خانة کعبه شود. هتک حج و هتک اسلام شود و هم هتک فرزند پیامبر در حال عبادت و آن حضرت در حریم خانه خدا کشته شود و خونش هدر رود بعد شایع کنند که حسین بن علی با فلان شخص اختلاف جزئی داشت و او حضرت را کشت و قاتل هم خودش را مخفی کرد و در نتیجه خون امام به هدر برود.)[1] دکتر آیتی نیز مینویسد: (امام حسین علیه السّلام از مکه رفت تا کشته نشود. از مکه رفت تا اگر کشته میشود به صورتی باشد که اسلام برای همیشه از شهادت او بهرهمند باشد.)[2] مرحوم شیخ مفید مینویسد: (والی شهر مکه در صدد کشتن پنهانی آن حضرت برآمد. حکومت قصد داشت در شلوغی ایام حج امام علیه السّلام را بکشد و قتل را به گردن خوارج بیندازد.)[3] به همین مطلب طبرسی نیز در اعلام الوری ج 1، ص 445 اشاره کرده است. بنابراین ماندن در مکه صلاح نبود در همان ایامی که حضرت در مکه بود ابن عباس به آن حضرت پیشنهاد داد که به کوهستانهای یمن برود. اما امام حسین علیه السّلام این پیشنهاد را قبول نکرد. در این رابطه شهید مطهری (ره) مینویسد: (پیشنهاد ابن عباس را هم برای رفتن به یمن و کوهستانهای آنجا و پناهگاه قرار دادن آنجا را نپذیرفت. چون قیام حضرت فقط به خاطر (بیعت نکردن) نبود. اگر امام حسین علیه السّلام پیشنهاد ابن عباس را عمل میکرد از عهده این وظیفه (بیعت نکردن) برآمده بود.)[4]
مسئله دیگری که در اینجا مطرح است مسئلة (دعوت کوفیان) میباشد. شهید مطهری مینویسد: (مردم کوفه وقتی اطلاع پیدا میکنند که امام حسین علیه السّلام حاضر نشده است با یزید بیعت کند، در حدود هیجده هزار نامه به مکه خدمت امام حسین علیه السّلام میفرستند و اعلام میکنند که شما اگر به کوفه بیائید ما شما را یاری میکنیم. اینجا امام حسین علیه السّلام بر سر دو راهی تاریخ است. اگر به تقاضای اینها پاسخ نگوید قطعاً درمقابل تاریخ محکوم است. امام حسین علیه السّلام برای اینکه اتمام حجتی با مردمی که چنین دستی به سوی او دراز کردهاند، کرده باشد به تقاضای آنها پاسخ میگوید.)[5]
امام حسین علیه السّلام به طرف عراق حرکت کرد اما به واسطة مسائلی که پیش آمد کوفیان پیمان شکنی کردند. سید بن طاوس مینویسد: (امام حسین علیه السّلام پس از پیمان شکنی کوفیان ظاهراً قصد بازگشت به مدینه را داشت ولی (حر) اصرار میکرد که امام را برای بیعت با یزید به کوفه نزد عبیدا... ببرد. سرانجام پس از مذاکرات زیاد به پیشنهاد حرّ توافق کردند امام به راهی برود که نه به کوفه برسد و نه به مدینه، تا حر از عبیدالله زیاد فرمان بخواهد از این رو امام راه خود را به سمت چپ (سمت غرب کوفه) کج کرد.)[6] دو سپاه در کنار هم پیش میرفتند تا نامة عبیدالله به حر رسید که بر حسین علیه السّلام سخت بگیر و او را در بیابانی بیآب و آذوقه فرود آر تا فرمان من برسد. امام حرکت میکرد و حر مانع میشد تا سرانجام روز دوم محرم سال 61 ه ق در سرزمین کربلا فرود آمدند.)[7]
2. از جهت واقعی
از جهت واقعی هدف امام حسین علیه السّلام از همان ابتدا رفتن به کربلا و شهادت و جانبازی بود، جانبازی به خاطر انحرافاتی که پیش آمده بود در این رابطه دکتر آیتی مینویسد: (از مجموع گفتهها و نوشتههای امام علیه السّلام اینطور استفاده میشود که امام علیه السّلام از اول امر سر قیام و نهضت خود را به طور صریح و بیپرده نمیگفت: (آن حضرت تدریجاً برای مسلمانان روشن ساخت که چرا دست به چنین اقدامی زده است.)[8] شهید مطهری مینویسد: (هدف امام حسین علیه السّلام تنها رفتن به کوفه نبوده چرا که بعد از شهادت مسلم بن عقیل و هانی امام حسین علیه السّلام نمیگوید: کوفه را که گرفتند مسلم که کشته شد. هانی که کشته شد پس کارمان تمام شد ما شکست خوردیم از همین جا برمیگردیم بلکه آیهای خواندو فهماند که مطلب چیز دیگری است ... فرمود: مسلم وظیفة خودش را انجام داد اکنون نوبت ماست.)[9] شیخ عباس قمی مینویسد: (از اخبار بسیار استفاده میشود که برای امام حسین علیه السّلام و حاملین اسرار مسلم است که محل شهادت زمین کربلاست و میبایست حسین علیه السّلام به عراق برود.)[10]
نتیجهگیری
از جهت ظاهری بعد از آنکه امام حسین علیه السّلام به جهت امتناع از بیعت از مدینه خارج شد شهر مکه را محل مناسبی جهت اهداف خویش ندید. سرزمین یمن هم پایگاه مناسبی نبود چون هدف امام چیزی فراتر ازبیعت نکردن بود. از طرفی با پیشنهاد مردم کوفه مواجه شد، لذا برای اتمام حجت به سوی آنان رفت اما بیوفایی کوفیان و مسائلی دیگر سبب شد که حضرت به سرزمین کربلا برسد. از جهت واقعی و با توجه به علم امام علیه السّلام به شهادت خویش در کربلا، هدف امام علیه السّلام از همان ابتدا سرزمین کربلا بود. آن حضرت میرفت تا با شهادت خویش انحرافات جامعه اسلامی را به گوش همة مسلمانان برساند. آن حضرت میخواست پیام خویش را با خون بنویسد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. شهید آگاه، صافی گلپایگانی.
2. حماسة حسینی، شهید مطهری.
3. بررسی تاریخ عاشورا محمد ابراهیم آیتی و علی اکبر غفاری.
پی نوشتها:
[1] . مرتضی مطهری، حماسة حسینی، چاپ 21، تهران، صدرا، 1373، ج 2، ص 30.
[2] . محمد ابراهیم آیتی، بررسی تاریخ عاشورا، چاپ هشتم، تهران، صدوق، 1372،ص 80، ج 2، ص 67.
[3] . شیخ مفید، تاریخ ارشاد.
[4] . مرتضی مطهری، پیشین، ج 2، ص 270.
[5] . همان،ج 1،ص 188.
[6] . سید بن طاوس، لهوف، ص 137.
[7] . همان، ص 139 و انساب الاشراف،ج 3، ص 385.
[8] . محمد ابراهیم آیتی، پیشین، ص 76.
[9] . مرتضی مطهری، پیشین، ج 1، ص 204.
[10] . شیخ عباس قمی، نفس المهموم و نفثة المصدور، ترجمه آیت الله کمرهای ، تهران ، اسلامیه، 1363،ص 30.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] آنچه باعث شد امام حسین علیه السّلام به کربلا برود چه بود؟
- [سایر] با این که امام حسین علیه السلام و یارانشان در صحرای کربلا به شهادت رسیدند، چگونه حادثه عاشورا باعث زنده نگه داشتن اسلام شده است؟
- [سایر] با این که امام حسین و یارانش در صحرای کربلا به شهادت رسیدند،چگونه حادثه عاشورا باعث زنده نگه داشتن اسلام شده است؟
- [سایر] آیا امام حسین(ع) خواهری به نام رقیه داشت؟ آیا او همراه امام حسین(ع) در کربلا بود؟ و آیا خواهران دیگر امام حسین؛ مثل ام کلثوم در کربلا حضور داشتند؟
- [سایر] معروف است شب عاشورا، حضرت امام حسین(علیه السلام) فرمودند: هر کسی می خواهد، می تواند برود. آیا کسانی که رفتند معصیت کردند؟
- [سایر] «علی بنالحسین» در زیارت عاشورا کدام یک از فرزندان امام حسین(علیه السلام) است؟
- [سایر] چند دختر از امام حسین(ع) در واقعة کربلا حاضر بودند و بطور کلی امام حسین(ع) چند دختر داشتند؟
- [سایر] آیا امام حسین درمسیر مدینه به کربلا به کوفه رفتند؟
- [سایر] پیرترین یار امام حسین ع در کربلا که بود؟
- [سایر] چه صفاتی از امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا ظهور کرد؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) مشرف شود، اگر به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و هرگاه به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او نیست.
- [آیت الله اردبیلی] انسان کاری را میتواند نذر کند که انجام آن برایش ممکن باشد، بنابر این کسی که نمیتواند پیاده به کربلا برود، اگر نذر کند که پیاده برود، نذر او صحیح نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] انسان کاری را می تواند نذر کند که انجام ان برایش ممکن باشد بنابراین کسی که مثلا نمی تواند پیاده کربلا برود اگر نذر کند پیاده برود نذر او صحیح نیست
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] انسان کاری را می تواند نذر کند که انجام آن برایش ممکن باشد؛ بنا بر این کسی که نمی تواند پیاده کربلا برود؛ اگر نذر کند که پیاده برود؛ نذر او صحیح نیست.
- [آیت الله بروجردی] انسان کاری را میتواند نذر کند که انجام آن برایش ممکن باشد، بنا بر این کسی که نمیتواند پیاده کربلا برود، اگر نذر کند که پیاده برود، نذر او صحیح نیست.
- [آیت الله علوی گرگانی] انسان کاری را میتواند نذر کند که انجام آن برایش ممکن باشد، بنابراین کسی که نمیتواند پیاده کربلا برود، اگر نذر کند که پیاده برود، نذر او صحیح نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] انسان کاری را می تواند نذر کند که انجام آن برایش ممکن باشد بنابر این کسی که نمی تواند پیاده کربلا برود، اگر نذر کند که پیاده برود، نذر او صحیح نیست.