دلایل حقانیت پیامبر اسلام به تفضیل کدامند. اثبات حقانیت نبوت و رسالت حضرات پیامبران و فرستاده های الهی(علیهم السلام) عموما و حضرت محمد(صلی الله علیه و اله و سلم) به عنوان آخرین پیامبر و فرستاده خدا خصوصا، برای انسان طالب علم، حقّ و صدق از راههای گوناگون و با ادله مختلف ذکر و تبیین شده است، که اگر انسان عاقلانه در آنها نظر کن و بیندیشد، و بنای شناخت حق و عمل به آن را داشته باشد قطعا به صحّت نبوت و رسالت انبیاء و حضرت محمد(علیهم الصلاه و السلام)، و صداقت و حقانیت آنها در ادعای نبوت و رسالت پی خواهد برد، و راه نورانی و پاک و سالم و سعادت آور آنها را انتخاب، و طبق دستورات آنها طی مسیر زندگی دنیا برای آخرت خواهد نمود. ما در اینجا بعد از ذکر یک مقدمه به صورت کلی به بیان راههای اثبات رسالت پیامبر اسلام می پردازیم و در ضمن منابعی برای اطلاع بیشتر از مسأله - و همچنین فلسفه فرستادن انبیاء و انزال کتابهای آسمانی - ، معرفی می شود که می توانید به آنها مراجعه کنید. مقدّمه: دهها هزار پیامبر الهی در مقاطع مختلف تاریخی و در نقاط گوناگون زمین، مبعوث شدند و نقش ممتاز خود را در هدایت و تربیت انسانها ایفاء کردند و آثار درخشانی در جامعه بشری بجای نهادند. و هرکدام، گروهی را براساس عقاید صحیح و ارزشهای والا، تربیت کردند و تأثیرات غیرمستقیمی نیز بر دیگران بخشیدند. و بعضی از ایشان موفق شدند که جامعهای توحیدی و عادلانه نیز بوجود آورند و رهبری آنرا بعهده بگیرند. در میان ایشان، حضرت نوح و حضرت ابراهیم و حضرت موسی و حضرت عیسی (علیهم الصلاة و السلام) از طرف خدای متعال، کتابهایی مشتمل بر احکام و مقررات فردی و اجتماعی و وظایف اخلاقی و قانونی متناسب با شرایط زمان، در دسترس بشر قرار دادند. ولی این کتابها یا به مرور زمان بکلی محو شد و از میان رفت، و یا دستخوش تحریفهای لفظی و معنوی قرار گرفت، و در نتیجه، آیینها و شریعتهای آسمانی بصورت مسخ شدهای در آمد. چنانکه تورات موسی (علیه السلام) مورد تحریفهای فراوانی واقع شد و چیزی به نام انجیل عیسی (علیه السلام) باقی نماند بلکه از دست نویسهای افرادی که از پیروان آن حضرت شمرده میشدند مجموعه هایی تهیه شد و به نام کتاب مقدس، قلمداد گردید. هر شخص بی غرضی که نظری بر عهدین (تورات و انجیل فعلی) بیفکند خواهد دانست که هیچکدام از آنها کتابی که بر موسی یا عیسی (علیهما السلام) نازل شده نیست. اما تورات، علاوه بر اینکه خدای متعال را (العیاذباللّه) بصورت انسانی ترسیم میکند که نسبت به بسیاری از امور، آگاهی ندارد ( ر. ک: تورات، سفر پیدایش، باب سوم، شماره 8-12)، و بارها از کار خودش پشیمان میشود ( ر. ک: تورات، سفر پیدایش، باب ششم، شماره 6)، و با یکی از بندگانش (حضرت یعقوب) کشتی میگیرد و نمیتواند بر او غالب شود و سرانجام التماس میکند که از او دست بردارد تا مردم، خدایشان را در چنین حالی نبینند( ر. ک: تورات، سفر پیدایش، باب 32، شماره 24-32)، و علاوه بر اینکه نسبتهای ناروایی به پیامبران الهی میدهد چنانکه (العیاذباللّه) نسبت زنای محصنه به حضرت داود (علیه السلام)، ( ر. ک: عهد قدیم، کتاب دوم سموئیل، باب 11). و نسبت شرب خمر و زنای با محارم به حضرت لوط (علیه السلام) میدهد( ر. ک: تورات، سفر پیدایش، باب 19، شماره 30- 38)، علاوه بر همه اینها جریان مرگ حضرت موسی (علیه السلام) یعنی آورنده کتاب تورات را نیز شرح میدهد که چگونه و در کجا از دنیا رفت (ر. ک: تورات، سفر تثنیه، باب 34). آیا تنها همین نکته، کافی نیست که ما بفهمیم این کتاب، از حضرت موسی (علیه السلام) نیست؟! و اما وضع انجیل، از تورات هم رسواتر است زیرا اولا چیزی به نام کتابی که بر حضرت عیسی (علیه السلام) نازل شده در دست نیست و خود مسیحیان هم چنین ادعایی ندارند که انجیل فعلی، کتابی است که خدا بر حضرت عیسی (علیه السلام) نازل کرده است، بلکه محتوای آن، گزارشاتی است منسوب به چند تن از پیروان آن حضرت. و علاوه بر تجویز شرب خمر، ساختن آنرا بعنوان معجزه عیسی قلمداد میکند. ( ر. ک: انجیل یوحنّا، باب دوم). در یک جمله، وحیهای نازل شده بر این دو پیامبر بزرگوار، تحریف شده و نمیتواند نقش خود را در هدایت مردم، ایفاء کند. و اما اینکه چرا و چگونه این تحریفها و دستبردها انجام گرفته، داستانهای مفصّلی دارد که در اینجا مجال بیان آنها نیست. ( ر. ک: اظهار الحق، نوشته رحمة الله هندی، الهدی الی دین المصطفی، از علامه بلاغی، راه سعادت از علامه شعرانی). باری، در ششمین سده بعد از میلاد مسیح (علیه السلام) در حالی که سراسر جهان را تیرگیهای جهل و ظلم، فرا گرفته بود و مشعلهای هدایت الهی در همه سرزمینها به خاموشی گراییده بود خدای متعال آخرین و برترین پیامبران خود را در تاریکترین و منحط ترین جوامع آنروز، برانگیخت تا مشعل پر فروغ وحی را فرا راه همه انسانها و برای همیشه برافروزد. و کتاب الهی جاویدان و مصون از تحریف و نسخ را در دسترس بشر قرار دهد، و معارف حقیقی و حکمتهای آسمانی و احکام و قوانین الهی را به مردم بیاموزد، و همه انسانها را بسوی سعادت دنیا و آخرت، رهبری کند. (ر. ک: قرآن کریم، سوره جمعه: آیه 2، 3). امیرمؤمنان علیّ (علیه السلام) در بخشی از سخنانش در وصف اوضاع و احوال جهان، هنگام ظهور پیامبر اسلام (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) چنین میفرماید: (خدای متعال، پیامبر اکرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) را هنگامی به رسالت برگزید که دیر زمانی از بعثت انبیاء پیشین گذشته بود، مردمان در خوابی عمیق و طولانی فرو رفته بودند، شعله های فتنه و آشوب در سراسر دنیا برافروخته، و رشته کارها از هم گسیخته بود. آتش جنگ، شعله ور؛ و تاریکی جهل و گناه، فراگیر؛ و نیرنگ و تزویر، آشکار بود. برگهای درخت زندگی بشر به زردی گراییده، امید باروبری از آن نبود. آبها فرو رفته؛ مشعلهای هدایت، سرد و خاموش گشته؛ پرچمهای ضلالت و گمراهی برافراشته بود. پستی و بدبختی به بشر، هجوم آورده چهره زشت خود را نمایان ساخته بود. این فساد و تیره روزی، چیزی جز فتنه و آشوب، ببار نمیآورد و مردمی که بیم و هراس و ناامنی برایشان چیره گشته بود پناهگاهی جز شمشیر خون آشام نمیدیدند. (ر. ک: نهج البلاغه، خطبه 187). از زمان ظهور پیامبر اسلام (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) مهمترین موضوع برای هر انسان حقیقت جویی (بعد از خداشناسی) تحقیق درباره نبوت و رسالت آن حضرت و حقّانیت دین مقدس اسلام است. و با اثبات این موضوع که توأم با اثبات حقّانیت قرآن کریم و اعتبار آن بعنوان تنها کتاب آسمانی موجود در دست بشر و محفوظ از تحریف و تغییر خواهد بود راه تضمین شدهای برای اثبات سایر عقاید صحیح و تبیین نظام ارزشی و وظایف عملی همه انسانها تا پایان جهان، شناخته میشود و کلید حلّ سایر مسائل جهان بینی و ایدئولوژی بدست میآید. اثبات رسالت پیامبر اسلام: پیامبری پیامبران، از سه راه قابل اثبات است: یکی از راه آشنایی با منش ایشان و استفاده از قرائن اطمینان بخش. دوم از راه پیشگویی پیامبران پیشین. و سوم راه ارائه معجزه. در مورد پیامبر اسلام (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) هر سه راه، وجود داشت: از سویی مردم مکه، چهل سال زندگی پرافتخار آن حضرت را از نزدیک دیده بودند که کوچکترین نقطه تاریکی در آن، یافت نمیشد و آنچنان او را به راستگویی و درست کرداری شناخته بودند که لقب (امین) به آن حضرت داده بودند. و طبعاً در مورد چنین شخصی احتمال دروغ و ادّعای کذب، داده نمیشد. از سوی دیگر، پیامبران پیشین، بشارت بعثت آن حضرت را داده بودند( ر. ک: قرآن کریم، سوره صف، آیه 6). و گروهی از اهل کتاب، انتظار ظهور او را میکشیدند و نشانه های روشن و گویایی از وی در دست داشتند(ر. ک: قرآن کریم، سوره اعراف: آیه 157، سوره بقره: آیه 146، سوره انعام: آیه 20). و حتی به مشرکان عرب میگفتند که از میان فرزندان حضرت اسماعیل (علیه السلام) (که قبایلی از عرب را تشکیل میدادند) کسی مبعوث به رسالت خواهد شد که پیامبران پیشین و ادیان توحیدی را تصدیق خواهد کرد(ر. ک: سوره بقره، آیه 89). و بعضی از دانشمندان یهود و نصاری، با استناد به همان پیشگوییها، به آن حضرت ایمان آوردند(ر. ک: سوره مائده: آیه 83، سوره احقاف: آیه 10). هر چند بعضی دیگر در اثر انگیزه های نفسانی و شیطانی از پذیرفتن دین اسلام سرباز زدند. قرآن کریم، با اشاره به این راه میفرماید: (أَ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ آیَةً أَنْ یَعْلَمَهُ عُلَماءُ بَنِی إِسْرائِیلَ)، ( ر. ک: سوره شعراء، آیه 197). شناسایی پیامبر اسلام (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) بوسیله علماء بنی اسرائیل و براساس پیشگوییها و معرّفیهای پیامبران پیشین، همانگونه که دلیل روشنی بر صحّت رسالت آن حضرت برای همه اهل کتاب بود حجت قانع کننده ای، هم بر حقّانیت پیامبران بشارت دهنده، و هم بر حقّانیت پیامبر اسلام (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) برای دیگران بشمار میرفت زیرا صدق این پیشگوییها و انطباق شواهد و علامات معرّفی شده را بر آن حضرت، با چشم خود میدیدند و با عقل خودشان تشخیص میدادند. و عجیب این است که در همین تورات و انجیل تحریف شده، با همه تلاش و کوششی که برای محو کردن این گونه بشارتها بعمل آمده نکته هایی یافت میشود که حجت را بر حق جویان، تمام میکند چنانکه بسیاری از علماء یهود و نصاری که طالب حق و حقیقت بودند با استفاده از همین نکات و بشارات، هدایت شدند و به دین مقدس اسلام، ایمان آوردند. (از جمله میتوان از میرزا محمدرضا (از دانشمندان بزرگ، یهود تهران) صاحب کتاب (اقامه الشهود فی ردّ الیهود) و حاج بابا قزوینی یزدی (از علماء یهود یزد) صاحب کتاب (محضر الشهود فی ردّ الیهود) و پروفسور عبدالاحد داود (اسقف سابق مسیحی) صاحب کتاب (محمد در تورات و انجیل) که اخیراً از انگلیسی به فارسی برگردانده شده یاد کرد). همچنین از پیامبر اکرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) معجزات فراوانی ظاهر گشت که در کتب تاریخ و حدیث، ضبط شده و نقل بسیاری از آنها به حد تواتر رسیده است، ( ر. ک: بحارالانوار، ج 17، ص 225، تا آخر 18)، و سایر مجامع حدیث و کتب معتبر تاریخ. اما عنایت الهی در مورد معرّفی آخرین پیامبر و دین جاودانی او، اقتضاء داشت که علاوه بر معجزاتی که حجت را بر حاضرین تمام میکرد و دیگران میبایست از راه نقل، از آنها آگاه شوند معجزاتی جاودانی به او بدهد که برای همیشه، حجت را بر جهانیان تمام کند، و آن قرآن کریم است. (جهت اطلاع بیشتر ر. ک : راه و راهنما شناسی، و آموزش عقائد، استاد مصباح یزدی؛ پیام قرآن، ج 7و 8 ، استاد مکارم شیرازی؛ سیره پیامبران و رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در قرآن، ج 6 تا 8، استاد جوادی آملی؛ منشور جاوید، ج7، استاد سبحانی؛ خاتمیت، استاد شهید مطهری(ره)؛ و ...). اعجاز قرآن: بیان تفصیلی اعجاز قرآن عزیز، این کتاب جهانی و جاودانی نیزخود مجال و وقت گسترده می طلبد، که ما در ادامه به اختصار به برخی از مطالب در رابطه با اعجاز قرآن و منابع مربوطه اشاره می کنیم. قرآن از جهاتی گوناگون، اعجاز دارد و معجزهای جاوید و زنده است؛ یعنی، در همه زمانها، دیگران از آوردن مثل آن عاجز و ناتوانند. از این رو قرآن تمام اندیشمندان و فرزانگان بشری را، به تحدی و چالش فراخوانده است. بعضی از جنبههای اعجاز قرآن عبارت است از: 1- اعجاز ادبی و موسیقیایی: قرآن از جهت اعجاز ادبی، برجستهترین ادیبان عرب را شگفتزده ساخته است تا آنجا که سرسختترین دشمنان پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) مانند ولید، بر فرابشری بودن اسلوب زیبا، ترکیب بدیع و آهنگ بینظیر آن اعتراف کردهاند. پروفسور دورمان Marry Gaylord Dorman. آمریکایی مینویسد: (قرآن لفظ به لفظ به وسیله جبرئیل، بر حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) وحی شده و هر یک از الفاظ آن کامل و تمام است. قرآن معجزهای جاوید و شاهد بر صدق ادعای محمد رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) است. قسمتی از جنبه اعجاز آن، مربوط به سبک و اسلوب انشای آن است و این سبک و اسلوب، به قدری کامل و عظیم و با شکوه است که نه انسان و نه پریان، نمیتوانند کوچکترین سورهای نظیر آن را بیاورند). (ر. ک: نیک بین، نصراللَّه، اسلام از دیدگاه دانشمندان غرب، (دورود، سیمان وفارسیت، بیتا)، ص 48 ؛ به نقل از اسلام و غرب، ص 106). پروفسور ا.گیومA. Guillauome. میگوید: (قرآن با آهنگ زیبای مخصوص، دارای موسیقی دلنوازی است که گوش را مینوازد. عده کثیری از مسیحیان عرب زبان، سبک قرآن را ستودهاند. از میان شرق شناسان کسانی که به زبان و ادبیات عرب آشنایی دارند، فصاحت و لطف و ظرافت شیوه قرآن را میستایند. زمانی که قرآن را تلاوت کنند، جذابیت خاص آن، بیاختیار شنونده را به سوی خود میکشد و این حلاوت و موسیقی دلنشین بود که فریاد سرزنش کنندگان را خاموش کرد و به کالبد شریعت پیامبر اسلام، روح دمید و آن را غیرقابل تقلید گردانید. در پهنه نظم، نثر و ادبیات پردامنه عرب، کتابی به فصاحت، بلاغت، بلندپایگی و پرمایگی قرآن نمیشناسیم و اثری نیست که بتوان آن را با قرآن مقایسه کرد. تأثیر عمیق آیات قرآن بر عرب و غیر عرب، آن چنان است که عنان اختیار از کف میدهند). (ر. ک: The Quran Interpreted, A. J. Arberry, New York. 4791, v.2.p.01. (ق:) بیآزار شیرازی، عبدالکریم، ترجمه تصویری و تفسیری آهنگین سوره فاتحه و توحید، - تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم 1374). نولدکه آلمانی در کتاب تاریخ قرآن مینویسد: (کلمات قرآن آن چنان خوب و به هم پیوسته است که شنیدنش، با آن هماهنگی و روانی، گویی نغمه فرشتگان است؛ مؤمنان را به شور میآورد و قلب آنان را مالامال از وجد و شعف میگرداند). (ر. ک:.VGeschichte Des Quran. Neeldke. p.65). بارتلمی سنت هیلر دانشمند فرانسوی نیز در کتاب محمد و قرآن مینویسد: (قرآن کتابی است بیهمتا که زیبایی ظاهری و عظمت معنوی آن برابر است. استحکام الفاظ، انسجام کلمات و تازگی افکار در سبک نو ظهور آن، چنان جلوهگر است که پیش از آنکه خردها تسخیر معانی آن گردند، دلها تسلیم آن میشوند. در میان پیامبران هیچ کس، مانند پیامبر اسلام نتوانسته است این همه نفوذ کلام داشته باشد. قرآن با سبک خاص خود، هم سرود مذهبی است و هم نیایش الهی؛ هم شریعت و قوانین سیاسی و حقوقی است و هم نوید بخش و هشدار دهنده؛ هم پندآموز است و هم راهنما و هدایت کننده به راه راست و هم بیان کننده قصه، داستان و حِکَم و امثال. و بالاخره قرآن زیباترین اثر به زبان عربی است که در میان کتابهای مذاهب جهان نظیر ندارد. به اعتراف مسیحیان عرب زبان این کتاب شریف، تأثیر شگرفی در دل و جان شنوندگان دارد). (ر.ک: Mohomet et Le Quran, Hilaire, B.Saint, Paris, 5681 P.721) (جهت آگاهی بیشتر در این زمینه ر. ک: صادق رافعی، مصطفی، اعجاز قرآن، (تهران: بنیاد قرآن، 1361)؛ قطب، سید، التصویر الفنی فی القرآن؛ بیآزار شیرازی، عبدالکریم، ترجمه تصویر و تفسیری آهنگین سوره فاتحه و توحید، - تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1374). 2. اعجاز علمی: رازهای علمی نهفته در قرآن، اقیانوس بیکرانی از دانشهای کیهان شناختی، انسان شناختی، تاریخ، نجوم و ... است که دانشمندان شرق و غرب را به تحقیقات زیادی واداشته و آنان را سخت به حیرت افکنده است. در اینجا به نمونههای چندی از آیات و موضوعات علمی ذکر شده اشاره میشود: 1. ترکیب خاص نباتات (آیه 19، سوره حجر)؛ 2. تلقیح نباتات (آیه 22، همین سوره)؛ 3. قانون زوجیت و تعمیم آن به عالم نباتات (آیه 3، سوره رعد)؛ 4. حرکت وضعی و انتقالی زمین (آیه 53، سوره طه)؛ 5. وجود یک قاره دیگر غیر از قارههای شناخته شده آن روز (آیه 17، سوره رحمن)؛ 6. اصل کروی بودن زمین (آیه 40، سوره معارج)؛ 7. ارتباط بین پدیدههای جوی (آیه 164، سوره بقره و آیه 5 سوره جاثیه). در عین حال با توجه به اینکه قرآن، کتابی انسانساز و هدایتگر است، تنها ممکن است در موارد خاصی به مسائل علمی اشاره کند. این اشارات جزئی، منبع الهام برای دانشمندان است. گذشته از آن، قرآن همیشه مردم را به سیر در روی زمین و مطالعه پدیدههای جوی، فرا خوانده و بنا بر پارهای از تفاسیر، امکان صعود به کرات دیگر را خبر داده است. در این زمینه کتابها و مقالههای بسیاری از سوی دانشمندان، در رشتههای مختلف علوم به نگارش درآمده و همه از عظمت قرآن و تطبیق آیات آن، با جدیدترین رهیافتهای دانش بشری سخن گفتهاند. (جهت اطلاع بیشتر ر. ک: طباطبایی، سید محمد حسین، اعجاز قرآن؛ آیةاللَّه مکارم شیرازی، ناصر، قرآن و آخرین پیامبر؛ المکی العاملی، حسن محمد، الالهیات علی هدی الکتاب والسنة والعقل، محاضرات استاد جعفر سبحانی، - قم: امام صادقعلیه السلام، 1417ه ، ج 3، ص 418؛ آیةاللَّه خویی، سید ابوالقاسم، ترجمه البیان، ج 1، ص 117). (موریس بوکای) ( BucailleMaurice) در کتاب مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم میگوید: (چگونه میتوان از تطبیق قرآن با جدیدترین فرآوردههای علمی بشر، در شگفتی فرو نرفت و آن را اعجاز به حساب نیاورد!؟). (ر. ک: بوکای، موریس، مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه: مهندس ذبیح اللَّه دبیر، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1364- ). او ضمن مقایسه آموزههای علمی قرآن، با تناقضات عهدین و دانشهای رایج زمان نزول قرآن، میگوید: (نظر به وضع معلومات در عصر محمد (صلی الله علیه وآله وسلم)، نمیتوان انگاشت که بسیاری از مطالب قرآنی - که جنبه علمی دارد - مصنوع بشری بوده باشد. به همین جهت کاملاً به حق است که نه تنها قرآن را باید به عنوان یک وحی تلقی کرد، بلکه به علت تضمین اصالتی که عرضه میدارد ... به وحی قرآنی مقام کاملاً متمایزی میدهد). (ر. ک: همان، ص 338). 3. اعجاز در پیشگویی: قرآن از حوادثی در آینده خبر داده است. این خبرها، برخی نسبت به خود قرآن است و بعضی نسبت به حوادث خارجی. بخشی رویدادهای مقطع خاصی از تاریخ است و بعضی مستمر و پایا. برخی زمان تحققش فرارسیده و از نظر تاریخی صدق و حقانیت قرآن را به اثبات رسانده است. در مقابل برخی دیگر مربوط به آینده بشریت است؛ مانند: حاکمیت صالحان، برقراری حکومت جهانی عدل و توحید و تحقّق مدینه آرمانی اسلامی. دورمان مینویسد: (قسمت دیگر از اعجاز قرآن، مربوط به پیشگوییهایی است که در آن مندرج است و به نحو اعجاب آوری، دارای اطلاعاتی است که مرد درس نخواندهای مانند محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) هیچ گاه قادر نبود آنها را جمع کند). (ر. ک: نیک بین، نصراللَّه، اسلام از دیدگاه دانشمندان غرب، ص 48). ابعاد و وجوه دیگری نیز درباره اعجاز قرآن ذکر شده است، از قبیل: عدم تحریف، تحدّی، اعجاز در معارف، عدم اختلاف و تناقض درونی، قانونگذاری و ... ؛ که جهت اطلاع بیشتر می توانید به منابعی که ذکر می گردند مراجعه کنید: مطهری، مرتضی، وحی و نبوت، - قم: صدرا-؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، (قم: اسماعیلیان، بیتا)، ج 1، صص 58 - 73؛ توسلیان، سید مرتضی، عظمت قرآن؛ جمعی از نویسندگان (در راه حق)، درسهایی پیرامون شناخت قرآن؛ گرامی، محمد علی، درباره شناخت قرآن؛ حجازی، فخرالدین، پژوهشی پیرامون قرآن و پیامبر؛ مکارم شیرازی، ناصر، قرآن و آخرین پیامبر؛ مؤدب، سیدرضا، تأملی در آفاق اعجاز قرآن (مق)، معارف، ش 20، آبان 1383؛ مؤدب، سید رضا، اعجاز قرآن در نظر اهل بیتعلیهم السلام و...، - قم: احسن الحدیث، چاپ اول 1379- .
دلایل حقانیت پیامبر اسلام به تفضیل کدامند.
اثبات حقانیت نبوت و رسالت حضرات پیامبران و فرستاده های الهی(علیهم السلام) عموما و حضرت محمد(صلی الله علیه و اله و سلم) به عنوان آخرین پیامبر و فرستاده خدا خصوصا، برای انسان طالب علم، حقّ و صدق از راههای گوناگون و با ادله مختلف ذکر و تبیین شده است، که اگر انسان عاقلانه در آنها نظر کن و بیندیشد، و بنای شناخت حق و عمل به آن را داشته باشد قطعا به صحّت نبوت و رسالت انبیاء و حضرت محمد(علیهم الصلاه و السلام)، و صداقت و حقانیت آنها در ادعای نبوت و رسالت پی خواهد برد، و راه نورانی و پاک و سالم و سعادت آور آنها را انتخاب، و طبق دستورات آنها طی مسیر زندگی دنیا برای آخرت خواهد نمود. ما در اینجا بعد از ذکر یک مقدمه به صورت کلی به بیان راههای اثبات رسالت پیامبر اسلام می پردازیم و در ضمن منابعی برای اطلاع بیشتر از مسأله - و همچنین فلسفه فرستادن انبیاء و انزال کتابهای آسمانی - ، معرفی می شود که می توانید به آنها مراجعه کنید. مقدّمه: دهها هزار پیامبر الهی در مقاطع مختلف تاریخی و در نقاط گوناگون زمین، مبعوث شدند و نقش ممتاز خود را در هدایت و تربیت انسانها ایفاء کردند و آثار درخشانی در جامعه بشری بجای نهادند. و هرکدام، گروهی را براساس عقاید صحیح و ارزشهای والا، تربیت کردند و تأثیرات غیرمستقیمی نیز بر دیگران بخشیدند. و بعضی از ایشان موفق شدند که جامعهای توحیدی و عادلانه نیز بوجود آورند و رهبری آنرا بعهده بگیرند. در میان ایشان، حضرت نوح و حضرت ابراهیم و حضرت موسی و حضرت عیسی (علیهم الصلاة و السلام) از طرف خدای متعال، کتابهایی مشتمل بر احکام و مقررات فردی و اجتماعی و وظایف اخلاقی و قانونی متناسب با شرایط زمان، در دسترس بشر قرار دادند. ولی این کتابها یا به مرور زمان بکلی محو شد و از میان رفت، و یا دستخوش تحریفهای لفظی و معنوی قرار گرفت، و در نتیجه، آیینها و شریعتهای آسمانی بصورت مسخ شدهای در آمد. چنانکه تورات موسی (علیه السلام) مورد تحریفهای فراوانی واقع شد و چیزی به نام انجیل عیسی (علیه السلام) باقی نماند بلکه از دست نویسهای افرادی که از پیروان آن حضرت شمرده میشدند مجموعه هایی تهیه شد و به نام کتاب مقدس، قلمداد گردید. هر شخص بی غرضی که نظری بر عهدین (تورات و انجیل فعلی) بیفکند خواهد دانست که هیچکدام از آنها کتابی که بر موسی یا عیسی (علیهما السلام) نازل شده نیست. اما تورات، علاوه بر اینکه خدای متعال را (العیاذباللّه) بصورت انسانی ترسیم میکند که نسبت به بسیاری از امور، آگاهی ندارد ( ر. ک: تورات، سفر پیدایش، باب سوم، شماره 8-12)، و بارها از کار خودش پشیمان میشود ( ر. ک: تورات، سفر پیدایش، باب ششم، شماره 6)، و با یکی از بندگانش (حضرت یعقوب) کشتی میگیرد و نمیتواند بر او غالب شود و سرانجام التماس میکند که از او دست بردارد تا مردم، خدایشان را در چنین حالی نبینند( ر. ک: تورات، سفر پیدایش، باب 32، شماره 24-32)، و علاوه بر اینکه نسبتهای ناروایی به پیامبران الهی میدهد چنانکه (العیاذباللّه) نسبت زنای محصنه به حضرت داود (علیه السلام)، ( ر. ک: عهد قدیم، کتاب دوم سموئیل، باب 11). و نسبت شرب خمر و زنای با محارم به حضرت لوط (علیه السلام) میدهد( ر. ک: تورات، سفر پیدایش، باب 19، شماره 30- 38)، علاوه بر همه اینها جریان مرگ حضرت موسی (علیه السلام) یعنی آورنده کتاب تورات را نیز شرح میدهد که چگونه و در کجا از دنیا رفت (ر. ک: تورات، سفر تثنیه، باب 34). آیا تنها همین نکته، کافی نیست که ما بفهمیم این کتاب، از حضرت موسی (علیه السلام) نیست؟! و اما وضع انجیل، از تورات هم رسواتر است زیرا اولا چیزی به نام کتابی که بر حضرت عیسی (علیه السلام) نازل شده در دست نیست و خود مسیحیان هم چنین ادعایی ندارند که انجیل فعلی، کتابی است که خدا بر حضرت عیسی (علیه السلام) نازل کرده است، بلکه محتوای آن، گزارشاتی است منسوب به چند تن از پیروان آن حضرت. و علاوه بر تجویز شرب خمر، ساختن آنرا بعنوان معجزه عیسی قلمداد میکند. ( ر. ک: انجیل یوحنّا، باب دوم). در یک جمله، وحیهای نازل شده بر این دو پیامبر بزرگوار، تحریف شده و نمیتواند نقش خود را در هدایت مردم، ایفاء کند. و اما اینکه چرا و چگونه این تحریفها و دستبردها انجام گرفته، داستانهای مفصّلی دارد که در اینجا مجال بیان آنها نیست. ( ر. ک: اظهار الحق، نوشته رحمة الله هندی، الهدی الی دین المصطفی، از علامه بلاغی، راه سعادت از علامه شعرانی). باری، در ششمین سده بعد از میلاد مسیح (علیه السلام) در حالی که سراسر جهان را تیرگیهای جهل و ظلم، فرا گرفته بود و مشعلهای هدایت الهی در همه سرزمینها به خاموشی گراییده بود خدای متعال آخرین و برترین پیامبران خود را در تاریکترین و منحط ترین جوامع آنروز، برانگیخت تا مشعل پر فروغ وحی را فرا راه همه انسانها و برای همیشه برافروزد. و کتاب الهی جاویدان و مصون از تحریف و نسخ را در دسترس بشر قرار دهد، و معارف حقیقی و حکمتهای آسمانی و احکام و قوانین الهی را به مردم بیاموزد، و همه انسانها را بسوی سعادت دنیا و آخرت، رهبری کند. (ر. ک: قرآن کریم، سوره جمعه: آیه 2، 3). امیرمؤمنان علیّ (علیه السلام) در بخشی از سخنانش در وصف اوضاع و احوال جهان، هنگام ظهور پیامبر اسلام (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) چنین میفرماید: (خدای متعال، پیامبر اکرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) را هنگامی به رسالت برگزید که دیر زمانی از بعثت انبیاء پیشین گذشته بود، مردمان در خوابی عمیق و طولانی فرو رفته بودند، شعله های فتنه و آشوب در سراسر دنیا برافروخته، و رشته کارها از هم گسیخته بود. آتش جنگ، شعله ور؛ و تاریکی جهل و گناه، فراگیر؛ و نیرنگ و تزویر، آشکار بود. برگهای درخت زندگی بشر به زردی گراییده، امید باروبری از آن نبود. آبها فرو رفته؛ مشعلهای هدایت، سرد و خاموش گشته؛ پرچمهای ضلالت و گمراهی برافراشته بود. پستی و بدبختی به بشر، هجوم آورده چهره زشت خود را نمایان ساخته بود. این فساد و تیره روزی، چیزی جز فتنه و آشوب، ببار نمیآورد و مردمی که بیم و هراس و ناامنی برایشان چیره گشته بود پناهگاهی جز شمشیر خون آشام نمیدیدند. (ر. ک: نهج البلاغه، خطبه 187). از زمان ظهور پیامبر اسلام (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) مهمترین موضوع برای هر انسان حقیقت جویی (بعد از خداشناسی) تحقیق درباره نبوت و رسالت آن حضرت و حقّانیت دین مقدس اسلام است. و با اثبات این موضوع که توأم با اثبات حقّانیت قرآن کریم و اعتبار آن بعنوان تنها کتاب آسمانی موجود در دست بشر و محفوظ از تحریف و تغییر خواهد بود راه تضمین شدهای برای اثبات سایر عقاید صحیح و تبیین نظام ارزشی و وظایف عملی همه انسانها تا پایان جهان، شناخته میشود و کلید حلّ سایر مسائل جهان بینی و ایدئولوژی بدست میآید. اثبات رسالت پیامبر اسلام: پیامبری پیامبران، از سه راه قابل اثبات است: یکی از راه آشنایی با منش ایشان و استفاده از قرائن اطمینان بخش. دوم از راه پیشگویی پیامبران پیشین. و سوم راه ارائه معجزه. در مورد پیامبر اسلام (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) هر سه راه، وجود داشت: از سویی مردم مکه، چهل سال زندگی پرافتخار آن حضرت را از نزدیک دیده بودند که کوچکترین نقطه تاریکی در آن، یافت نمیشد و آنچنان او را به راستگویی و درست کرداری شناخته بودند که لقب (امین) به آن حضرت داده بودند. و طبعاً در مورد چنین شخصی احتمال دروغ و ادّعای کذب، داده نمیشد. از سوی دیگر، پیامبران پیشین، بشارت بعثت آن حضرت را داده بودند( ر. ک: قرآن کریم، سوره صف، آیه 6). و گروهی از اهل کتاب، انتظار ظهور او را میکشیدند و نشانه های روشن و گویایی از وی در دست داشتند(ر. ک: قرآن کریم، سوره اعراف: آیه 157، سوره بقره: آیه 146، سوره انعام: آیه 20). و حتی به مشرکان عرب میگفتند که از میان فرزندان حضرت اسماعیل (علیه السلام) (که قبایلی از عرب را تشکیل میدادند) کسی مبعوث به رسالت خواهد شد که پیامبران پیشین و ادیان توحیدی را تصدیق خواهد کرد(ر. ک: سوره بقره، آیه 89). و بعضی از دانشمندان یهود و نصاری، با استناد به همان پیشگوییها، به آن حضرت ایمان آوردند(ر. ک: سوره مائده: آیه 83، سوره احقاف: آیه 10). هر چند بعضی دیگر در اثر انگیزه های نفسانی و شیطانی از پذیرفتن دین اسلام سرباز زدند. قرآن کریم، با اشاره به این راه میفرماید: (أَ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ آیَةً أَنْ یَعْلَمَهُ عُلَماءُ بَنِی إِسْرائِیلَ)، ( ر. ک: سوره شعراء، آیه 197). شناسایی پیامبر اسلام (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) بوسیله علماء بنی اسرائیل و براساس پیشگوییها و معرّفیهای پیامبران پیشین، همانگونه که دلیل روشنی بر صحّت رسالت آن حضرت برای همه اهل کتاب بود حجت قانع کننده ای، هم بر حقّانیت پیامبران بشارت دهنده، و هم بر حقّانیت پیامبر اسلام (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) برای دیگران بشمار میرفت زیرا صدق این پیشگوییها و انطباق شواهد و علامات معرّفی شده را بر آن حضرت، با چشم خود میدیدند و با عقل خودشان تشخیص میدادند. و عجیب این است که در همین تورات و انجیل تحریف شده، با همه تلاش و کوششی که برای محو کردن این گونه بشارتها بعمل آمده نکته هایی یافت میشود که حجت را بر حق جویان، تمام میکند چنانکه بسیاری از علماء یهود و نصاری که طالب حق و حقیقت بودند با استفاده از همین نکات و بشارات، هدایت شدند و به دین مقدس اسلام، ایمان آوردند. (از جمله میتوان از میرزا محمدرضا (از دانشمندان بزرگ، یهود تهران) صاحب کتاب (اقامه الشهود فی ردّ الیهود) و حاج بابا قزوینی یزدی (از علماء یهود یزد) صاحب کتاب (محضر الشهود فی ردّ الیهود) و پروفسور عبدالاحد داود (اسقف سابق مسیحی) صاحب کتاب (محمد در تورات و انجیل) که اخیراً از انگلیسی به فارسی برگردانده شده یاد کرد). همچنین از پیامبر اکرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) معجزات فراوانی ظاهر گشت که در کتب تاریخ و حدیث، ضبط شده و نقل بسیاری از آنها به حد تواتر رسیده است، ( ر. ک: بحارالانوار، ج 17، ص 225، تا آخر 18)، و سایر مجامع حدیث و کتب معتبر تاریخ. اما عنایت الهی در مورد معرّفی آخرین پیامبر و دین جاودانی او، اقتضاء داشت که علاوه بر معجزاتی که حجت را بر حاضرین تمام میکرد و دیگران میبایست از راه نقل، از آنها آگاه شوند معجزاتی جاودانی به او بدهد که برای همیشه، حجت را بر جهانیان تمام کند، و آن قرآن کریم است. (جهت اطلاع بیشتر ر. ک : راه و راهنما شناسی، و آموزش عقائد، استاد مصباح یزدی؛ پیام قرآن، ج 7و 8 ، استاد مکارم شیرازی؛ سیره پیامبران و رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در قرآن، ج 6 تا 8، استاد جوادی آملی؛ منشور جاوید، ج7، استاد سبحانی؛ خاتمیت، استاد شهید مطهری(ره)؛ و ...). اعجاز قرآن: بیان تفصیلی اعجاز قرآن عزیز، این کتاب جهانی و جاودانی نیزخود مجال و وقت گسترده می طلبد، که ما در ادامه به اختصار به برخی از مطالب در رابطه با اعجاز قرآن و منابع مربوطه اشاره می کنیم. قرآن از جهاتی گوناگون، اعجاز دارد و معجزهای جاوید و زنده است؛ یعنی، در همه زمانها، دیگران از آوردن مثل آن عاجز و ناتوانند. از این رو قرآن تمام اندیشمندان و فرزانگان بشری را، به تحدی و چالش فراخوانده است. بعضی از جنبههای اعجاز قرآن عبارت است از: 1- اعجاز ادبی و موسیقیایی: قرآن از جهت اعجاز ادبی، برجستهترین ادیبان عرب را شگفتزده ساخته است تا آنجا که سرسختترین دشمنان پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) مانند ولید، بر فرابشری بودن اسلوب زیبا، ترکیب بدیع و آهنگ بینظیر آن اعتراف کردهاند. پروفسور دورمان Marry Gaylord Dorman. آمریکایی مینویسد: (قرآن لفظ به لفظ به وسیله جبرئیل، بر حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) وحی شده و هر یک از الفاظ آن کامل و تمام است. قرآن معجزهای جاوید و شاهد بر صدق ادعای محمد رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) است. قسمتی از جنبه اعجاز آن، مربوط به سبک و اسلوب انشای آن است و این سبک و اسلوب، به قدری کامل و عظیم و با شکوه است که نه انسان و نه پریان، نمیتوانند کوچکترین سورهای نظیر آن را بیاورند). (ر. ک: نیک بین، نصراللَّه، اسلام از دیدگاه دانشمندان غرب، (دورود، سیمان وفارسیت، بیتا)، ص 48 ؛ به نقل از اسلام و غرب، ص 106). پروفسور ا.گیومA. Guillauome. میگوید: (قرآن با آهنگ زیبای مخصوص، دارای موسیقی دلنوازی است که گوش را مینوازد. عده کثیری از مسیحیان عرب زبان، سبک قرآن را ستودهاند. از میان شرق شناسان کسانی که به زبان و ادبیات عرب آشنایی دارند، فصاحت و لطف و ظرافت شیوه قرآن را میستایند. زمانی که قرآن را تلاوت کنند، جذابیت خاص آن، بیاختیار شنونده را به سوی خود میکشد و این حلاوت و موسیقی دلنشین بود که فریاد سرزنش کنندگان را خاموش کرد و به کالبد شریعت پیامبر اسلام، روح دمید و آن را غیرقابل تقلید گردانید. در پهنه نظم، نثر و ادبیات پردامنه عرب، کتابی به فصاحت، بلاغت، بلندپایگی و پرمایگی قرآن نمیشناسیم و اثری نیست که بتوان آن را با قرآن مقایسه کرد. تأثیر عمیق آیات قرآن بر عرب و غیر عرب، آن چنان است که عنان اختیار از کف میدهند). (ر. ک: The Quran Interpreted, A. J. Arberry, New York. 4791, v.2.p.01. (ق:) بیآزار شیرازی، عبدالکریم، ترجمه تصویری و تفسیری آهنگین سوره فاتحه و توحید، - تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم 1374). نولدکه آلمانی در کتاب تاریخ قرآن مینویسد: (کلمات قرآن آن چنان خوب و به هم پیوسته است که شنیدنش، با آن هماهنگی و روانی، گویی نغمه فرشتگان است؛ مؤمنان را به شور میآورد و قلب آنان را مالامال از وجد و شعف میگرداند). (ر. ک:.VGeschichte Des Quran. Neeldke. p.65). بارتلمی سنت هیلر دانشمند فرانسوی نیز در کتاب محمد و قرآن مینویسد: (قرآن کتابی است بیهمتا که زیبایی ظاهری و عظمت معنوی آن برابر است. استحکام الفاظ، انسجام کلمات و تازگی افکار در سبک نو ظهور آن، چنان جلوهگر است که پیش از آنکه خردها تسخیر معانی آن گردند، دلها تسلیم آن میشوند. در میان پیامبران هیچ کس، مانند پیامبر اسلام نتوانسته است این همه نفوذ کلام داشته باشد. قرآن با سبک خاص خود، هم سرود مذهبی است و هم نیایش الهی؛ هم شریعت و قوانین سیاسی و حقوقی است و هم نوید بخش و هشدار دهنده؛ هم پندآموز است و هم راهنما و هدایت کننده به راه راست و هم بیان کننده قصه، داستان و حِکَم و امثال. و بالاخره قرآن زیباترین اثر به زبان عربی است که در میان کتابهای مذاهب جهان نظیر ندارد. به اعتراف مسیحیان عرب زبان این کتاب شریف، تأثیر شگرفی در دل و جان شنوندگان دارد). (ر.ک: Mohomet et Le Quran, Hilaire, B.Saint, Paris, 5681 P.721) (جهت آگاهی بیشتر در این زمینه ر. ک: صادق رافعی، مصطفی، اعجاز قرآن، (تهران: بنیاد قرآن، 1361)؛ قطب، سید، التصویر الفنی فی القرآن؛ بیآزار شیرازی، عبدالکریم، ترجمه تصویر و تفسیری آهنگین سوره فاتحه و توحید، - تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1374). 2. اعجاز علمی: رازهای علمی نهفته در قرآن، اقیانوس بیکرانی از دانشهای کیهان شناختی، انسان شناختی، تاریخ، نجوم و ... است که دانشمندان شرق و غرب را به تحقیقات زیادی واداشته و آنان را سخت به حیرت افکنده است. در اینجا به نمونههای چندی از آیات و موضوعات علمی ذکر شده اشاره میشود: 1. ترکیب خاص نباتات (آیه 19، سوره حجر)؛ 2. تلقیح نباتات (آیه 22، همین سوره)؛ 3. قانون زوجیت و تعمیم آن به عالم نباتات (آیه 3، سوره رعد)؛ 4. حرکت وضعی و انتقالی زمین (آیه 53، سوره طه)؛ 5. وجود یک قاره دیگر غیر از قارههای شناخته شده آن روز (آیه 17، سوره رحمن)؛ 6. اصل کروی بودن زمین (آیه 40، سوره معارج)؛ 7. ارتباط بین پدیدههای جوی (آیه 164، سوره بقره و آیه 5 سوره جاثیه). در عین حال با توجه به اینکه قرآن، کتابی انسانساز و هدایتگر است، تنها ممکن است در موارد خاصی به مسائل علمی اشاره کند. این اشارات جزئی، منبع الهام برای دانشمندان است. گذشته از آن، قرآن همیشه مردم را به سیر در روی زمین و مطالعه پدیدههای جوی، فرا خوانده و بنا بر پارهای از تفاسیر، امکان صعود به کرات دیگر را خبر داده است. در این زمینه کتابها و مقالههای بسیاری از سوی دانشمندان، در رشتههای مختلف علوم به نگارش درآمده و همه از عظمت قرآن و تطبیق آیات آن، با جدیدترین رهیافتهای دانش بشری سخن گفتهاند. (جهت اطلاع بیشتر ر. ک: طباطبایی، سید محمد حسین، اعجاز قرآن؛ آیةاللَّه مکارم شیرازی، ناصر، قرآن و آخرین پیامبر؛ المکی العاملی، حسن محمد، الالهیات علی هدی الکتاب والسنة والعقل، محاضرات استاد جعفر سبحانی، - قم: امام صادقعلیه السلام، 1417ه ، ج 3، ص 418؛ آیةاللَّه خویی، سید ابوالقاسم، ترجمه البیان، ج 1، ص 117). (موریس بوکای) ( BucailleMaurice) در کتاب مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم میگوید: (چگونه میتوان از تطبیق قرآن با جدیدترین فرآوردههای علمی بشر، در شگفتی فرو نرفت و آن را اعجاز به حساب نیاورد!؟). (ر. ک: بوکای، موریس، مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه: مهندس ذبیح اللَّه دبیر، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1364- ). او ضمن مقایسه آموزههای علمی قرآن، با تناقضات عهدین و دانشهای رایج زمان نزول قرآن، میگوید: (نظر به وضع معلومات در عصر محمد (صلی الله علیه وآله وسلم)، نمیتوان انگاشت که بسیاری از مطالب قرآنی - که جنبه علمی دارد - مصنوع بشری بوده باشد. به همین جهت کاملاً به حق است که نه تنها قرآن را باید به عنوان یک وحی تلقی کرد، بلکه به علت تضمین اصالتی که عرضه میدارد ... به وحی قرآنی مقام کاملاً متمایزی میدهد). (ر. ک: همان، ص 338). 3. اعجاز در پیشگویی: قرآن از حوادثی در آینده خبر داده است. این خبرها، برخی نسبت به خود قرآن است و بعضی نسبت به حوادث خارجی. بخشی رویدادهای مقطع خاصی از تاریخ است و بعضی مستمر و پایا. برخی زمان تحققش فرارسیده و از نظر تاریخی صدق و حقانیت قرآن را به اثبات رسانده است. در مقابل برخی دیگر مربوط به آینده بشریت است؛ مانند: حاکمیت صالحان، برقراری حکومت جهانی عدل و توحید و تحقّق مدینه آرمانی اسلامی. دورمان مینویسد: (قسمت دیگر از اعجاز قرآن، مربوط به پیشگوییهایی است که در آن مندرج است و به نحو اعجاب آوری، دارای اطلاعاتی است که مرد درس نخواندهای مانند محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) هیچ گاه قادر نبود آنها را جمع کند). (ر. ک: نیک بین، نصراللَّه، اسلام از دیدگاه دانشمندان غرب، ص 48). ابعاد و وجوه دیگری نیز درباره اعجاز قرآن ذکر شده است، از قبیل: عدم تحریف، تحدّی، اعجاز در معارف، عدم اختلاف و تناقض درونی، قانونگذاری و ... ؛ که جهت اطلاع بیشتر می توانید به منابعی که ذکر می گردند مراجعه کنید: مطهری، مرتضی، وحی و نبوت، - قم: صدرا-؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، (قم: اسماعیلیان، بیتا)، ج 1، صص 58 - 73؛ توسلیان، سید مرتضی، عظمت قرآن؛ جمعی از نویسندگان (در راه حق)، درسهایی پیرامون شناخت قرآن؛ گرامی، محمد علی، درباره شناخت قرآن؛ حجازی، فخرالدین، پژوهشی پیرامون قرآن و پیامبر؛ مکارم شیرازی، ناصر، قرآن و آخرین پیامبر؛ مؤدب، سیدرضا، تأملی در آفاق اعجاز قرآن (مق)، معارف، ش 20، آبان 1383؛ مؤدب، سید رضا، اعجاز قرآن در نظر اهل بیتعلیهم السلام و...، - قم: احسن الحدیث، چاپ اول 1379- .
- [سایر] آیا مباهله از دلایل حقانیت دعوت پیامبر اکرم (صلّی اللّه علیه و آله) به شمار میآید؟
- [سایر] چه دلایلی بر ختم نبوت و رسالت توسط پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله وسلم- وجود دارد؟
- [سایر] معنای این صلوات شریفه چیست؟ اللهم صل علی محمد و آل محمد فی الاولین و صل علی محمد و آل محمد فی الآخرین و صل علی محمد و آل محمد فی الملأ الاعلی و صل علی محمد و آل محمد فی المرسلین؟
- [سایر] برای دانستن صحت ادعای پیامبر اسلام چه دلایلی وجود دارد؟
- [سایر] چه دلایلی بر وجود عبارت « و آل محمد » در پایان صلوات وجود دارد؟
- [سایر] آیا پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) در اذان و اقامه شان ذکر اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله را می گفتند؟
- [سایر] چرا زنان پیامبر اسلام (ص ) بعد از وفات پیامبر اکرم(ص ), نمی توانستند ازدواج کنند؟
- [سایر] بهترین جملهای که محمد رسول الله(ص) به انسان فرمود، چیست؟
- [سایر] محمد بن عبدالوهاب چه توهینی به قبر مطهر رسول خدا ص کرد؟
- [سایر] با توجه به روایات زیر، معنای اختیال چیست؟ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَی بْنِ عُمَرَ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ مَشَی علی الْأَرْضِ اخْتِیالًا لَعَنَتْهُ الْأَرْضُ وَ مَنْ تَحْتَهَا وَ مَنْ فَوْقَهَا. عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَیلٌ لِمَنْ یخْتَالُ فِی الْأَرْضِ یعَانِدُ جَبَّارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ.
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید: یا محسن قد اتاک المسیء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن وا نا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی؛ بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گناهکار بگذرد؛ تو نیکوکاری و من گناهکار؛ به حق محمد و آل محمد (ص) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است بعد از تکبیرةالاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ الْمُسیءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسیءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی: (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده درگذر.)