حضرت محمد صلّی الله علیه و آله در شهر مکه به سال 570 میلادی چشم به جهان گشود؛. همه منابع تاریخی نیک خلقی صداقت راستگویی وامانت داری و نبوغ او را ستوده وتایید کرده اند. آن حضرت در سن 40 سالگی از سوی خداوند به رسالت برگزیده شد رسالت اورا پیامبران سابق درکتابهای آسمانی از پیش خبرداده بودند. . این مسئله توسط برخی از مستشرقان جهت عناد ودشمنی با اسلام مطرح شد که پیامبر اعظم(ص) تحت تعالیم مسیحیان بود ؛ تا اینکه در سن 40 سالگی این معلومات وآموخته هارا با عنوان وحی به مردم اعلام نمود؛ 1- در هیچ کتاب معتبری وغیرمعتبرکهن چنین خبری نیست که پیامبر(ص) پیرو دین مسیحی یا یهودی بوده است؛ 2 - پیامبر اعظم حضرت محمد صلّی الله علیه و آله قبل از بعثت پیرو دین حنیف و شریعت ابراهیم علیه السّلام بود. وعده ای از بنی هاشم و...درمکه معروف به حنفاء بودند ؛. چنانکه نام پدر پیامبر (ص) عبدالله بود؛ این خود نشانه ی یکتا پرستی درخاندان پیامبر(ص) است که ازدیرباز وجود داشت ؛ 3- در حدیثی از آن حضرت صلّی الله علیه و آله آمده است: (من به دین حنیف سهل گیر دین حنیفی ابراهیم مبعوث گشته ام..)[1] در سوره انعام آیه 161 نیز به این مطلب تصریح شده : (بگو پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده که دین استوار، حنیف ابراهیمی است )[2] درآیات دیگر نیز این مسئله بیان شده است ؛[3] یکی از مستشرقان نوشته : : (تردیدی وجود ندارد که یکی از هدفهای محمد وحدت نوع بشر در جامعه اسلامی بوده است و به همین جهت خداوند اساس دین او را بر ملت ابراهیم گذاشت. ابراهیم نه یهودی بود نه مسیحی و نه بت پرست بلکه یک حنیف به شمار می آمد و خدای واحد را می پرستید).[4] در منابع مسیحی بویژه در انجیل برنابا ، علاوه بر بشارت به آمدن پیامبر خدا محمّد صلّی الله علیه و آله به ویژگیهای او نیزتصریح شده است؛ در این منابع گفته شده پیامبری با دینی استوار و الهی برای نجات انسانها می آید: (عیسی درباره پیامبر خدا حضرت محمد صلّی الله علیه و آله می گوید: (نام او شگفت است زیرا خداوند آنگاه که روانش را آفرید او را در فروغی آسمانی گذاشت برای او نامی انتخاب کرد و فرمود: ای محمد شکیبایی پیشه کن من می خواهم بهشت و گروه زیادی از آفریدگان که آنها را به تو می بخشم به خاطر تو بیافرینم ... آنگاه تو را به جهان برای نجات می فرستم و پیغمبر خود می گردانم. سخن تو راست است و ایمان تو سست نخواهد شد)[5]. با این ویژگیها و صفات اخلاقی خاصی که برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله در منابع مسیحی آمده است! چنین نسبتهایی درباره ی آن حضرت ناروا ست ؛ 4- آیت الله سبحانی در ارتباط با این ملاقات می نویسد: (ملاقات پیامبر اکرم با راهب یک موضوع ساده ای است ولی مستشرقان پس از قرنها این سرگذشت را دست آویز قرار داده و اصرار دارند که اثبات کنند محمد تعالیم خود را که در 28 سال بعد اظهار کرد در این مسافرت از بحیرا گرفته است)[6] سپس ایشان با ادله ای محکم این نظریه را رد می کند. دکتر زرگری نژاد می نویسد: (آیا از نظر انسان عاقل و اندیشمند می توان ملاقاتی کوتاه را که به فرض صحت وقوع، گذرا و شتابزده و دقایقی به هنگام عبور کاروان روی داده و متن سخنان رد و بدل شده هم جز پیشگوئی رسالت رسول خدا حاوی سخن دیگری نیست مبنای تکوین آئین گسترده اسلام در اندیشه پیامبر بداند؟)[7]. 5- دکتر غلام حسین زرگری نژاد در رد گفته مستشرقین نوشته : (برخی مستشرقین تلاش بی ثمر و متروک بعضی از علمای مسیحی قرون وسطی را زنده کردند و مدعی شدند که پیامبر اسلام، مبانی دین خودش را از دو راهب مسیحی اخذ کرده است)[8] این دو راهب مسیحی بحیرای راهب و راهب بصری می باشند. منشاء این گفته ها ملاقات چند ساعته بحیرا با پیامبر صلّی الله علیه و آله می باشد ؛ رسول خدا صلّی الله علیه و آله در این زمان 12 سال داشته است. بحیرا بعد از بررسی علائمی که در کتب آسمانی در مورد محمد خوانده بود کاملاً یقین کرد که این نوجوان همان پیامبری است که عیسی بشارت آمدن او را داده است. (بحیرا گفت: این طفل آینده درخشانی دارد این همان پیامبر موعود است ... نشانه هایی که من در کتابها خوانده ام بر او منطبق است...)[9] 6- مرحوم دکتر رامیار در نقدی کوتاه بر ادعاهای مستشرقین نوشته : : (اینها و شاید نظایر بسیارشان هست که توسط معاندان و خبرسازان هر روز به شکلی بیرون می ریزد. آن معارف عالیه قرآن کجا و این چند تن مرد گمنام یا افسانه ای کجا، این سخنان بیشتر به شوخیهای سبک مردم سبک مغز می ماند تا به سخنی جدی و در خور اعتنا)[10]. 7- تنها دلیل مستشرقین درباره ی پیامبر اکرم(ص) استناد به این مسئله است که هم از نظر عقلی مردود است وهم از نظر نقلی هیچ سابقه ی تاریخی براین باورهای با طل وجود ندارد که پیامبر تعالیم الهی را از رهبان مذبور گرفته باشد ؛ اتفاقا راهبان نبوت حضرت را تایید کرده اند ؛ با یک دیدار کوتاه امکان فراگیری تعالیم معنوی ژرف که درقرآن وجود دارد غیر ممکن بوده ومحتوای آیات الهی با این ادعاهای سبک سازگاری ندارد ؛ 8- علاوه بر مسیحیان که به پیامبر اعظم وخاتم ایمان آوردند ؛ عده ای از یهود نیز با دیدن نشانه های نبوت وسازگاری آنها با اخبار تورات کهن که تحریف نشده بود به آن حضرت ایمان آورده ودرکنار حضرت به شهادت رسیدند؛[11] اساسا مهاجرت یهود از شامات به جزیره العرب به جهت جستجوی پیامبر خاتم بوده است که درتورات نشانه ومنطقه بعثت اوخبرداده شده بود[12]؛ نتیجه گیری: پیامبراعظم وخاتم محمد صلّی الله علیه و آله که توسط انبیا سابق به رسالت او تصریح شده است موحد وبردین حنیف بود؛ هیچ ارتباطی جز دیدار کوتاهی که در سفری که به همراه عمویش ابوطالب رفته بود با راهبان نداشته است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1- حیات حکمت وحکومت پیامبر،جمعی از محققان دفترتبلیغات اسلامی 2- تاریخ پیامبر(ص)اسلام؛ دکتر آیتی . پی نوشتها: [1] . ابن سعد، طبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعة و النشر، سال 1405 ه.، ج 1، ص 192. [2] . قرآن کریم، سوره انعام، آیه/ 161. [3] . مانند آیه: 79/انعام.125/نساء و... [4] . کونستان، ویرژل، گیورگیو، محمد پیغمبری که از نو باید شناخت، ترجمه ذبیح الله منصوری، تهران، امیر کبیر، 1343، ص 69. [5] . انجیل برنابا، فصل 97،ص 17 13. [6] . سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت،بی جا، مؤسسه مطبوعاتی دارالتبلیغ، 1345، ج 1، ص 142. [7] . زرگری نژاد، غلام حسین، پیشین، ص 210. [8] . زرگری نژاد، غلام حسین، تاریخ صدر اسلام، چاپ اوّل تهران، نشر سمت، 1378، ص 208. [9] . طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج 1. [10] . رامیار، محمود، تاریخ قرآن، چاپ 4، تهران، امیرکبیر، 1379، ص 131. [11] . آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبراسلام، دانشگاه تهران، 1366، ص331 [12] بن هشام، سیرة النبویه، قاهره، مطبعة مصطفی، الیابی، 1355ش، ج1، ص225 منبع: اندیشه قم
حضرت محمد صلّی الله علیه و آله در شهر مکه به سال 570 میلادی چشم به جهان گشود؛. همه منابع تاریخی نیک خلقی صداقت راستگویی وامانت داری و نبوغ او را ستوده وتایید کرده اند. آن حضرت در سن 40 سالگی از سوی خداوند به رسالت برگزیده شد رسالت اورا پیامبران سابق درکتابهای آسمانی از پیش خبرداده بودند. . این مسئله توسط برخی از مستشرقان جهت عناد ودشمنی با اسلام مطرح شد که پیامبر اعظم(ص) تحت تعالیم مسیحیان بود ؛ تا اینکه در سن 40 سالگی این معلومات وآموخته هارا با عنوان وحی به مردم اعلام نمود؛
1- در هیچ کتاب معتبری وغیرمعتبرکهن چنین خبری نیست که پیامبر(ص) پیرو دین مسیحی یا یهودی بوده است؛
2 - پیامبر اعظم حضرت محمد صلّی الله علیه و آله قبل از بعثت پیرو دین حنیف و شریعت ابراهیم علیه السّلام بود. وعده ای از بنی هاشم و...درمکه معروف به حنفاء بودند ؛. چنانکه نام پدر پیامبر (ص) عبدالله بود؛ این خود نشانه ی یکتا پرستی درخاندان پیامبر(ص) است که ازدیرباز وجود داشت ؛
3- در حدیثی از آن حضرت صلّی الله علیه و آله آمده است: (من به دین حنیف سهل گیر دین حنیفی ابراهیم مبعوث گشته ام..)[1] در سوره انعام آیه 161 نیز به این مطلب تصریح شده : (بگو پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده که دین استوار، حنیف ابراهیمی است )[2] درآیات دیگر نیز این مسئله بیان شده است ؛[3]
یکی از مستشرقان نوشته : : (تردیدی وجود ندارد که یکی از هدفهای محمد وحدت نوع بشر در جامعه اسلامی بوده است و به همین جهت خداوند اساس دین او را بر ملت ابراهیم گذاشت. ابراهیم نه یهودی بود نه مسیحی و نه بت پرست بلکه یک حنیف به شمار می آمد و خدای واحد را می پرستید).[4] در منابع مسیحی بویژه در انجیل برنابا ، علاوه بر بشارت به آمدن پیامبر خدا محمّد صلّی الله علیه و آله به ویژگیهای او نیزتصریح شده است؛ در این منابع گفته شده پیامبری با دینی استوار و الهی برای نجات انسانها می آید: (عیسی درباره پیامبر خدا حضرت محمد صلّی الله علیه و آله می گوید: (نام او شگفت است زیرا خداوند آنگاه که روانش را آفرید او را در فروغی آسمانی گذاشت برای او نامی انتخاب کرد و فرمود: ای محمد شکیبایی پیشه کن من می خواهم بهشت و گروه زیادی از آفریدگان که آنها را به تو می بخشم به خاطر تو بیافرینم ... آنگاه تو را به جهان برای نجات می فرستم و پیغمبر خود می گردانم. سخن تو راست است و ایمان تو سست نخواهد شد)[5].
با این ویژگیها و صفات اخلاقی خاصی که برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله در منابع مسیحی آمده است! چنین نسبتهایی درباره ی آن حضرت ناروا ست ؛
4- آیت الله سبحانی در ارتباط با این ملاقات می نویسد: (ملاقات پیامبر اکرم با راهب یک موضوع ساده ای است ولی مستشرقان پس از قرنها این سرگذشت را دست آویز قرار داده و اصرار دارند که اثبات کنند محمد تعالیم خود را که در 28 سال بعد اظهار کرد در این مسافرت از بحیرا گرفته است)[6] سپس ایشان با ادله ای محکم این نظریه را رد می کند. دکتر زرگری نژاد می نویسد: (آیا از نظر انسان عاقل و اندیشمند می توان ملاقاتی کوتاه را که به فرض صحت وقوع، گذرا و شتابزده و دقایقی به هنگام عبور کاروان روی داده و متن سخنان رد و بدل شده هم جز پیشگوئی رسالت رسول خدا حاوی سخن دیگری نیست مبنای تکوین آئین گسترده اسلام در اندیشه پیامبر بداند؟)[7].
5- دکتر غلام حسین زرگری نژاد در رد گفته مستشرقین نوشته : (برخی مستشرقین تلاش بی ثمر و متروک بعضی از علمای مسیحی قرون وسطی را زنده کردند و مدعی شدند که پیامبر اسلام، مبانی دین خودش را از دو راهب مسیحی اخذ کرده است)[8] این دو راهب مسیحی بحیرای راهب و راهب بصری می باشند. منشاء این گفته ها ملاقات چند ساعته بحیرا با پیامبر صلّی الله علیه و آله می باشد ؛ رسول خدا صلّی الله علیه و آله در این زمان 12 سال داشته است. بحیرا بعد از بررسی علائمی که در کتب آسمانی در مورد محمد خوانده بود کاملاً یقین کرد که این نوجوان همان پیامبری است که عیسی بشارت آمدن او را داده است. (بحیرا گفت: این طفل آینده درخشانی دارد این همان پیامبر موعود است ... نشانه هایی که من در کتابها خوانده ام بر او منطبق است...)[9]
6- مرحوم دکتر رامیار در نقدی کوتاه بر ادعاهای مستشرقین نوشته : : (اینها و شاید نظایر بسیارشان هست که توسط معاندان و خبرسازان هر روز به شکلی بیرون می ریزد. آن معارف عالیه قرآن کجا و این چند تن مرد گمنام یا افسانه ای کجا، این سخنان بیشتر به شوخیهای سبک مردم سبک مغز می ماند تا به سخنی جدی و در خور اعتنا)[10].
7- تنها دلیل مستشرقین درباره ی پیامبر اکرم(ص) استناد به این مسئله است که هم از نظر عقلی مردود است وهم از نظر نقلی هیچ سابقه ی تاریخی براین باورهای با طل وجود ندارد که پیامبر تعالیم الهی را از رهبان مذبور گرفته باشد ؛ اتفاقا راهبان نبوت حضرت را تایید کرده اند ؛ با یک دیدار کوتاه امکان فراگیری تعالیم معنوی ژرف که درقرآن وجود دارد غیر ممکن بوده ومحتوای آیات الهی با این ادعاهای سبک سازگاری ندارد ؛
8- علاوه بر مسیحیان که به پیامبر اعظم وخاتم ایمان آوردند ؛ عده ای از یهود نیز با دیدن نشانه های نبوت وسازگاری آنها با اخبار تورات کهن که تحریف نشده بود به آن حضرت ایمان آورده ودرکنار حضرت به شهادت رسیدند؛[11] اساسا مهاجرت یهود از شامات به جزیره العرب به جهت جستجوی پیامبر خاتم بوده است که درتورات نشانه ومنطقه بعثت اوخبرداده شده بود[12]؛
نتیجه گیری:
پیامبراعظم وخاتم محمد صلّی الله علیه و آله که توسط انبیا سابق به رسالت او تصریح شده است موحد وبردین حنیف بود؛ هیچ ارتباطی جز دیدار کوتاهی که در سفری که به همراه عمویش ابوطالب رفته بود با راهبان نداشته است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1- حیات حکمت وحکومت پیامبر،جمعی از محققان دفترتبلیغات اسلامی
2- تاریخ پیامبر(ص)اسلام؛ دکتر آیتی .
پی نوشتها:
[1] . ابن سعد، طبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعة و النشر، سال 1405 ه.، ج 1، ص 192.
[2] . قرآن کریم، سوره انعام، آیه/ 161.
[3] . مانند آیه: 79/انعام.125/نساء و...
[4] . کونستان، ویرژل، گیورگیو، محمد پیغمبری که از نو باید شناخت، ترجمه ذبیح الله منصوری، تهران، امیر کبیر، 1343، ص 69.
[5] . انجیل برنابا، فصل 97،ص 17 13.
[6] . سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت،بی جا، مؤسسه مطبوعاتی دارالتبلیغ، 1345، ج 1، ص 142.
[7] . زرگری نژاد، غلام حسین، پیشین، ص 210.
[8] . زرگری نژاد، غلام حسین، تاریخ صدر اسلام، چاپ اوّل تهران، نشر سمت، 1378، ص 208.
[9] . طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج 1.
[10] . رامیار، محمود، تاریخ قرآن، چاپ 4، تهران، امیرکبیر، 1379، ص 131.
[11] . آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبراسلام، دانشگاه تهران، 1366، ص331
[12] بن هشام، سیرة النبویه، قاهره، مطبعة مصطفی، الیابی، 1355ش، ج1، ص225
منبع: اندیشه قم
- [سایر] دین رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از بعثت چه بوده است؟
- [سایر] آیا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله یک فرد بسیار نابغه و قرآن حاصل نبوغ ایشان بود؟
- [سایر] حضرت محمد-صلی الله علیه و آله - چه مذهبی داشتند؟
- [سایر] چرا پدر امام علی(علیه السلام) یعنی ابوطالب دین محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را قبول نکرد و به دین پیشینیان در گذشت؟
- [سایر] چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای حضرت خدیجه نماز میت نخواندند؟
- [سایر] حضرت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم در چه تاریخی فوت کردند؟
- [سایر] قبل از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله چه کسانی به نام «محمد» نام گذاری شده بودند؟ آیا در تاریخ نامشان ذکر شده است؟
- [سایر] هدف از بعثت حضرت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله و سلم ) چیست ؟
- [سایر] چرا پیامبر اسلام-صلی الله علیه و آله - به دین مسیحیت که در آن موقع جدیدترین و کامل ترین بود نگروید؟
- [سایر] چرا حضرت محمد صلی الله علیه و آله، مهدی موعود نباشد؟
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] صلوات بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و آل او از مستحبات مؤکد است و هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد یا لقب یا کنیه آن جناب؛ مثل مصطفی و ابو القاسم، را بگوید یا بشنود، اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد صلی الله علیه و آله یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابو القاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.