طبق رسوم اجتماعی پذیرفته شده عرب، اگر کسی از دیگری (جوار) می خواست، یعنی از او تقاضا می کرد که او را پناه دهد و از او حمایت کند، آن دیگری جوار می داد و تا پای جان هم از او حمایت می کرد. برای عرب ننگ بود که کسی جوار بخواهد و لو دشمن و او جوار ندهد، یا پس از پناه دادن از او حمایت نکند.[1] بنابر اگر این امر برای حضرت محقق شده باشد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با استفاده از این رسم عرب وقدرت و نفوذ (مطعم). جهت هدایت مردم مکه به این شهر وارد شد ؛پیامبر اکرم در بازگشت از طائف درسایه درختی برای استراحت توقف کرددراین حال غلامی بنام (عداس) به حضور حضرت آمد وپس از گفتگو ایمان آورد وازاین سفر خوشحال شد که توانست کسی را هدایت کند اکنون وقت آن رسیده است که به مکّه باز گردد براساس برخی از گزارشها تصمیم گرفت چند روزی در نخله (محلی میان طائف و مکه) به سر برد، حضرت می خواست کسی را از آنجا پیش یکی از سران قریش بفرستد، تا برای او امانی بگیرد و در پناه یکی از شخصیت ها وارد مکّه شود، اما چنین شخصی در آنجا پیدا نشد و لذا (نخله) را به عزم (حراء) ترک کرد و در آنجا با یک عرب خزاعی تماس گرفت و از او درخواست کرد که وارد مکه شده و از (مطعم بن عدی) که از شخصیت های بزرگ محیط مکّه بود، برای او امانی درخواست کند. آن مرد خزاعی وارد مکه شد، تقاضای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را به (مطعم) گفت. او در عین این که یک مرد بت پرست بود، سفارش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را پذیرفت و گفت: محمد یکسره وارد خانه من شود، من و فرزندان جان او را حفظ می کنیم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شبانه وارد مکه شد و یک سره به منزل مطعم رفت و شب را در آن جا به سر برد. آفتاب کمی بالا آمد؛ مطعم عرض کرد: اکنون که شما در پناه من هستید، باید این مطلب را قریش بفهمند و برای اعلام آن لازم است شما تا مسجد الحرام، همراه باشید. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رأی او را پسندیده و آماده حرکت شد. مطعم دستور داد که فرزندانش مسلح شوند و همراه پیامبر وارد مسجد گردند. ورود آنان به مسجد الحرام نیز جالب بود، زیرا ابوسفیان که مدت ها در کمین رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود، از دیدن این منظره، سخت ناراحت شد و از تعرّض به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم منصرف گشت. مطعم و فرزندانش نشستند و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شروع به طواف کرد و پس از پایان طواف به منزل خود رفت.[2] لذا براساس این گزارش گفته شده پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در مواقع گوناگون از مطعم یادآوری می نمود. حتی در جنگ بدر که قریش با دادن تلفات سنگین و اسیران زیاد، شکست خورده، به سوی مکه برگشتند؛ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در این هنگام به یاد مطعم افتاد و فرمود: اگر مطعم زنده بود و از من تقاضا می کرد که همه اسیران را آزاد کنم و یا به او ببخشم، من تقاضای او را ردّ نمی کردم.[3] اما این گزارش ها همه به دلایلی نادرست است ؛ چون گزارش معتبری دراین باره وجود دارد وآن اینکه پیامبر (ص) درپناه هیچ کس به مکه وارد نشد؛ بلکه ورود پیامبر به مکه مصادف با ماه حرام بود ودراین ماه تعرض به دیگران ممنوع بود وورود به حرم ومکه برای همه آزاد بود [4]؛ همچنین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و بنی هاشم و تازه مسلمانان که در شعب ابی طالب در تنگنای شدیدی قرار داشتند، از کمک های اقتصادی و غذایی برخی از مشرکان مکه از قبیل (حکیم بن حزام) برادرزاده خدیجه[5] و (ابوالعاص بن ربیع) و (هشام بن عمر) برخوردار می شدند، زیرا چاره ای جز قبول کمک های آنان نداشتند. خاطر محبت خویشاوندی حمایت های دقیق خود را قطع نکردند و از ماه های حرام نیز با بیرون آمدن از (شعب) به داد و ستد مختصری با مشرکان مکه می پرداختند و از این طریق مقداری از مایحتاج خود را تهیه می کردند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز با استفاده از این ماه ها به تبلیغ آیین خود می پرداخت.[6]ودرهمین ماه ها بود که به طائف رفت وبرگشت ونیازی به پناهندگی مشرکان نداشت ؛ براساس همان گزارش که مور پذیرش علمای شیعه نیست ، گفته شده مطعم بن عدی نسبت خویشاوندی با بنی هاشم داشت و تلاش هایی نیز برای نجات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و یارانش از شعب ابی طالب انجام داده بود.[7] از سوی دیگر خداوند متعال به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دستور می دهد که (اگر یکی از مشرکان از تو درخواست جوار و پناهندگی کند به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود).[8] نتیجه نهایی با توجه به گزارش معتبر پیامبر هرگز درپناه ویا حمایت مشرکین وارد مکه نشده است چون هنگام ورود به شهر ماه حرا م بود که تعرض به دیگران دراین ماه براساس سنت عرب ممنوع بود ؛اگرچه خداوند به پیامبر اجازه داده بود که از این رسم عربی (جوار) برای هدایت مردم استفاده کند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 فروغ ابدیت، آیت الله جعفر سبحانی، ج1. 2- تاریخ پیامبراسلام(ص) دکترآیتی 3- تاریخ تحقیقی اسلام ؛ ترجمه ی موسوعه التاریخ الاسلامی مولف یوسفی غروی مترجم عربی. پی نوشتها: [1]. مطهری، مرتضی، داستان راستان، تهران، نشر صدرا، چاپ بیست و هشتم، 1378ش، ج1و2، ص305. [2]. طبقات ابن سعد، طبقات الکبری، بیروت، داربیروت للطباعة و النشر، چاپ اول، 1405ق، ج1، ص212؛ والبدایة و النهایة، همان، ج3، ص135. [3]. همان، ص135 و 136؛ سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر نشر تبلیغات اسلامی، چاپ شانزدهم، 1378ش، ج1، ص398 و 399. [4] . رک: یوسفی غروی ، محمد هادی، موسوعه التاریخ الاسلامی ج1 [5]. طبری، تاریخ طبری، قاهره، دارالمعارف، چاپ پنجم، بی تا، ج2، ص336؛ سیره ابن هشام، همان، ج1، ص379. [6]. فروغ ابدیت، همان، ج1، ص353354. [7]. همان، ص355356؛ تاریخ طبری، همان، ج2، ص341 تا 343. [8]. توبه / 6. منبع: اندیشه قم
آیا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دربازگشت از طائف و ورود به مکه از حمایت مشرکان برخوردار گردید ؟
طبق رسوم اجتماعی پذیرفته شده عرب، اگر کسی از دیگری (جوار) می خواست، یعنی از او تقاضا می کرد که او را پناه دهد و از او حمایت کند، آن دیگری جوار می داد و تا پای جان هم از او حمایت می کرد. برای عرب ننگ بود که کسی جوار بخواهد و لو دشمن و او جوار ندهد، یا پس از پناه دادن از او حمایت نکند.[1] بنابر اگر این امر برای حضرت محقق شده باشد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با استفاده از این رسم عرب وقدرت و نفوذ (مطعم). جهت هدایت مردم مکه به این شهر وارد شد ؛پیامبر اکرم در بازگشت از طائف درسایه درختی برای استراحت توقف کرددراین حال غلامی بنام (عداس) به حضور حضرت آمد وپس از گفتگو ایمان آورد وازاین سفر خوشحال شد که توانست کسی را هدایت کند اکنون وقت آن رسیده است که به مکّه باز گردد
براساس برخی از گزارشها تصمیم گرفت چند روزی در نخله (محلی میان طائف و مکه) به سر برد، حضرت می خواست کسی را از آنجا پیش یکی از سران قریش بفرستد، تا برای او امانی بگیرد و در پناه یکی از شخصیت ها وارد مکّه شود، اما چنین شخصی در آنجا پیدا نشد و لذا (نخله) را به عزم (حراء) ترک کرد و در آنجا با یک عرب خزاعی تماس گرفت و از او درخواست کرد که وارد مکه شده و از (مطعم بن عدی) که از شخصیت های بزرگ محیط مکّه بود، برای او امانی درخواست کند.
آن مرد خزاعی وارد مکه شد، تقاضای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را به (مطعم) گفت. او در عین این که یک مرد بت پرست بود، سفارش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را پذیرفت و گفت: محمد یکسره وارد خانه من شود، من و فرزندان جان او را حفظ می کنیم.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شبانه وارد مکه شد و یک سره به منزل مطعم رفت و شب را در آن جا به سر برد. آفتاب کمی بالا آمد؛ مطعم عرض کرد: اکنون که شما در پناه من هستید، باید این مطلب را قریش بفهمند و برای اعلام آن لازم است شما تا مسجد الحرام، همراه باشید.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رأی او را پسندیده و آماده حرکت شد. مطعم دستور داد که فرزندانش مسلح شوند و همراه پیامبر وارد مسجد گردند. ورود آنان به مسجد الحرام نیز جالب بود، زیرا ابوسفیان که مدت ها در کمین رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود، از دیدن این منظره، سخت ناراحت شد و از تعرّض به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم منصرف گشت. مطعم و فرزندانش نشستند و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شروع به طواف کرد و پس از پایان طواف به منزل خود رفت.[2]
لذا براساس این گزارش گفته شده پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در مواقع گوناگون از مطعم یادآوری می نمود. حتی در جنگ بدر که قریش با دادن تلفات سنگین و اسیران زیاد، شکست خورده، به سوی مکه برگشتند؛ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در این هنگام به یاد مطعم افتاد و فرمود: اگر مطعم زنده بود و از من تقاضا می کرد که همه اسیران را آزاد کنم و یا به او ببخشم، من تقاضای او را ردّ نمی کردم.[3] اما این گزارش ها همه به دلایلی نادرست است ؛ چون گزارش معتبری دراین باره وجود دارد وآن اینکه پیامبر (ص) درپناه هیچ کس به مکه وارد نشد؛ بلکه ورود پیامبر به مکه مصادف با ماه حرام بود ودراین ماه تعرض به دیگران ممنوع بود وورود به حرم ومکه برای همه آزاد بود [4]؛
همچنین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و بنی هاشم و تازه مسلمانان که در شعب ابی طالب در تنگنای شدیدی قرار داشتند، از کمک های اقتصادی و غذایی برخی از مشرکان مکه از قبیل (حکیم بن حزام) برادرزاده خدیجه[5] و (ابوالعاص بن ربیع) و (هشام بن عمر) برخوردار می شدند، زیرا چاره ای جز قبول کمک های آنان نداشتند. خاطر محبت خویشاوندی حمایت های دقیق خود را قطع نکردند و از ماه های حرام نیز با بیرون آمدن از (شعب) به داد و ستد مختصری با مشرکان مکه می پرداختند و از این طریق مقداری از مایحتاج خود را تهیه می کردند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز با استفاده از این ماه ها به تبلیغ آیین خود می پرداخت.[6]ودرهمین ماه ها بود که به طائف رفت وبرگشت ونیازی به پناهندگی مشرکان نداشت ؛
براساس همان گزارش که مور پذیرش علمای شیعه نیست ، گفته شده مطعم بن عدی نسبت خویشاوندی با بنی هاشم داشت و تلاش هایی نیز برای نجات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و یارانش از شعب ابی طالب انجام داده بود.[7]
از سوی دیگر خداوند متعال به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دستور می دهد که (اگر یکی از مشرکان از تو درخواست جوار و پناهندگی کند به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود).[8]
نتیجه نهایی با توجه به گزارش معتبر پیامبر هرگز درپناه ویا حمایت مشرکین وارد مکه نشده است چون هنگام ورود به شهر ماه حرا م بود که تعرض به دیگران دراین ماه براساس سنت عرب ممنوع بود ؛اگرچه خداوند به پیامبر اجازه داده بود که از این رسم عربی (جوار) برای هدایت مردم استفاده کند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 فروغ ابدیت، آیت الله جعفر سبحانی، ج1.
2- تاریخ پیامبراسلام(ص) دکترآیتی
3- تاریخ تحقیقی اسلام ؛ ترجمه ی موسوعه التاریخ الاسلامی مولف یوسفی غروی مترجم عربی.
پی نوشتها:
[1]. مطهری، مرتضی، داستان راستان، تهران، نشر صدرا، چاپ بیست و هشتم، 1378ش، ج1و2، ص305.
[2]. طبقات ابن سعد، طبقات الکبری، بیروت، داربیروت للطباعة و النشر، چاپ اول، 1405ق، ج1، ص212؛ والبدایة و النهایة، همان، ج3، ص135.
[3]. همان، ص135 و 136؛ سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر نشر تبلیغات اسلامی، چاپ شانزدهم، 1378ش، ج1، ص398 و 399.
[4] . رک: یوسفی غروی ، محمد هادی، موسوعه التاریخ الاسلامی ج1
[5]. طبری، تاریخ طبری، قاهره، دارالمعارف، چاپ پنجم، بی تا، ج2، ص336؛ سیره ابن هشام، همان، ج1، ص379.
[6]. فروغ ابدیت، همان، ج1، ص353354.
[7]. همان، ص355356؛ تاریخ طبری، همان، ج2، ص341 تا 343.
[8]. توبه / 6.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] مشرکان مکه، چگونه تصمیم به قتل پیامبراکرم(ص) گرفتند و او را مجبور به هجرت به مدینه کردند؟
- [سایر] اولین نماز پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)به سمت مکه کدام نماز بود؟
- [سایر] چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در فتح مکه بر ابوسفیان منت نهاده و او را آزاد گذاشت؟
- [سایر] چرا شهر طائف رسول خدا(ص) را ترک کرد و اسلام را قبول نکرد؟
- [سایر] حضرت محمد-صلی الله علیه و آله - چه مذهبی داشتند؟
- [سایر] چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای حضرت خدیجه نماز میت نخواندند؟
- [سایر] نخستین آیاتی که پس از سورة علق بر پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله نازل گردید کدام آیات و جزء کدام سوره بود و در چه موقع نازل گردید؟
- [سایر] حضرت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم در چه تاریخی فوت کردند؟
- [سایر] قبل از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله چه کسانی به نام «محمد» نام گذاری شده بودند؟ آیا در تاریخ نامشان ذکر شده است؟
- [سایر] چرا حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) برای معرفی امام علی(علیه السلام) به جای غدیر خم، در مکه اقدام به این کار نکرد؟
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] صلوات بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و آل او از مستحبات مؤکد است و هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد یا لقب یا کنیه آن جناب؛ مثل مصطفی و ابو القاسم، را بگوید یا بشنود، اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد صلی الله علیه و آله یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابو القاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.