سال ششم هجرت، با حوادث تلخ و شیرین خود می رفت که پایان یابد. ، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در رؤیای شیرینی مشاهده کردند که مسلمانان در (مسجد الحرام) مشغول انجام مراسم خانه خدا هستند. پیامبر خواب خود را برای یاران خویش تعریف کرد، و این را به فال نیک گرفت که مسلمانان در همین نزدیکی ها به آرزوی دیرینه خود خواهند رسید. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با توجه به شناخت عمیقی که از روحیه دشمن داشتند، می دانستند که کفار قریش پس از شکستی که در جنگ احزاب متحمّل شده اند به جنگ مسلمانان نخواهند آمد، و آنها تا این اندازه پختگی سیاسی داشتند که بفهمند جنگ با مسلمانان آن هم با هدف براندازی، دیگر از توان آنان خارج است و اینکه کفار قریش می توانند به صلح هم بیندیشند.حضرت در ماه شوال سال ششم هجری، مصمّم شدند تا برای عمره راهی مکه شوند. منشأ این تصمیم هم آن بود که حضرت خواب دیدند که وارد حرم شده، سرشان را تراشیده و کلید کعبه را در دست گرفته اند. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم همراه یک هزار و چهار صد نفر از اصحابشان عازم مکه شدند در طول راه از بدویان خواستند تا وی را همراهی کنند. آنان از پذیرفتن دعوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خود داری کردند، گویا ترس عمده آنها از این به ظاهر بی احتیاطی مسلمانان بود که سلاحی به جزء سلاح مسافر که شمشیر در غلاف بود همراه نداشتند اعراب بر این باور بودند که این سپاه بازگشت ندارد زیرا به سوی مردم مسلحی می روند که هنوز خاطره مصیبت بدر را در ذهن دارند).[1] زمانی که خبر نزدیک شدن مسلمانان به قریش رسید، آنان به رایزنی با یکدیگر پرداخته مصمّم شدند تا از ورود آن حضرت به مکه جلوگیری کنند. تصور آنان بر این بود که با توجه به وضعیت جنگی حاکم بر روابط آنان با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ، ورود آنان به مکه حتی برای انجام عمره، لطمه ای بر حیثیت قریش خواهد بود. در آن صورت اعراب تصور خواهند کرد که مسلمانان تا اندازه ای قدرتمند شده اند که به راحتی می توانند به مکه در آیند، به همین دلیل، همپیمانان خود مانند ثقیف واحابیش را به یاری طلبیده، دویست سوار را به فرماندهی خالد بن ولید به سوی منطقه غمیم فرستادند، جاسوسانی نیز بر کوه های اطراف گماشتند و خودشان در راه خروجی مکه به سمت حدیبیه مستقر شدند. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با شنیدن این خبر به مشاورت اصحاب نشست و قرار بر این شد تا در منطقه (حدیبیه) واقع در 22 کیلومتری غرب شهر مکه، در راه جده فرود آیند.[2] وضعیتی که در حدیبیه به وجود آمده بود چنین بود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به همراه شماری از مسلمانان برای انجام عمره مفرده قصد ورود به مکه را داشت، هیچ گونه سلاحی به جز شمشیری غلاف شده به همراه نیاورد. بنابراین سر جنگ نداشت، چنانکه قصد ماندن در شهر را نیز نداشت. از سوی دیگر قریش سرسختانه مانع از ورود آن حضرت شد، زیرا اطمینان نداشت که آن حضرت تنها برای عمره آمده باشد. در همین حال قریش نیز قصد جنگ ابتدائی با مسلمانان را نداشت. بدین ترتیب لازم بود تا مذاکره ای صورت گرفته و این مشکل به نحوی حل شود، آن گونه که هر دو طرف درخواست دیگری را به نحوی بپذیرد در اصل صلح برای هر دو طرف تنها راه بود اما برای قریش پذیرفتن آن، قدری دشواربود . رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای رام کردن قریش و گرفتن اجازه برای انجام عمره، حاضر بود، شرایطی را بپذیرد. به همین دلیل پیشنهاد عاقلانه ای را مطرح کرد که به امضای طرفین رسید.[3] این قرار داد به پیمان حدیبیه معروف شد که مواد آن عبارتند از: 1. قریش و مسلمانان متعهد می شوند که مدت ده سال هیچ گونه سرقت و جنایت نکنند و جنگ و تجاوز را بر ضد یکدیگر ترک کنند. تا امنیت اجتماعی و صلح عمومی در نقاط شبه جزیره مستقر گردد. 2. اگر یکی از افراد قریش بدون اذن بزرگتر خود از مکه فرار کند و اسلام آورد، محمد باید او را به قریش برگرداند، ولی اگر فردی از مسلمانان به سوی قریش بگریزد، قریش مؤظف نیست او را به مسلمانان تحویل دهد. 3. مسلمانان و قریش می توانند با هر قبیله ای که خواستند پیمان ببندند. 4. محمد و یاران او امسال از همین نقطه به مدینه باز می گردند ولی در سال های آینده می توانند آزادانه، آهنگ مکه نموده و خانه خدا را زیارت کنند، مشروط به اینکه سه روز بیشتر در مکه توقف ننمایند، و سلاحی جز سلاح مسافر همراه نداشته باشند.[4] دین اسلام در مکه ظاهر و خداوند آشکارا پرستش گردد و احدی بر دینش اکراه و آزار و سرزنش نشود. 5. مسلمانان مقیم مکه، به موجب این پیمان می توانند آزادانه شعائر مذهبی خود را انجام دهند و قریش حق ندارد آنها را آزار دهد و یا مجبور کند که از آئین خود بر گردند و یا آئین آنها را مسخره نماید. ارزیابی پیمان حدیبیه پیمان صلح میان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و سران شرک بسته شد و پس از 19 روز توقف در سرزمین (حدیبیه) مسلمانان به سوی مدینه و بت پرستان به سوی مکه بازگشتند. در این قرارداد ظاهرا دو امتیاز برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وجود داشت که قریش در یکی از آنها با حضرت مشترک بود. یکی امنیت ده ساله که قریش به تجارت خویش می پرداخت و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با استفاده از آن، فرصتی برای بسط دعوت خویش در سایر نقاط جزیرة العرب و حتی خارج از آن یافت. امتیاز دیگر اجازه ورود به مکه برای انجام عمره بود که البته به سال بعد موکول شد، بنابراین از آن به بعد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و مسلمانان توانستند بدون جنگ برای عمره به مکه بروند و علاوه بر انجام شعائر دینی به اعراب نشان دهند که آنان نیز کعبه را معظم می شمرند و این گونه نیست که مشتی اوباش و ولگرد و از طبقه صعالیک باشند آن گونه که قریش درباره آنان می گفت. اما مهم تر از این دو امتیاز، امتیاز اینکه مسأله صلح، گذار از یک مرحله بود. قریش موجودیت سیاسی دولت مدینه را پذیرفت. تا پیش از آن قریش در اندیشه نابودی مسلمانان بود، اما اکنون پذیرفته بود که بر اندازی اسلام کار آسانی نیست و باید آن را به عنوان یک واقعیت بپذیرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با دور اندیشی ویژه، این حرکت را آغاز فتح مکه می دانست، خداوند نیز در آیات قرآن این صلح را فتح و پیروزی آشکار شناساند. جابر می گوید: (ما فتح مکه را جز روز حدیبیه نمی بینیم).[5] گفته اند که سوره فتح درباره صلح حدیبیه نازل شده و آیاتی از آن درباره بیعت رضوان است. در آغاز سوره آمده است: انّا فتحنالک فتحا مبینا[6]. خداوند مجموعه تحولات مربوط به صلح حدیبیه تا فتح مکه را مقدمه فتح آشکار، و فتح نزدیک، عنوان کرده است. (از امام صادق علیه السلام نقل شده که پس از گذشت مدتی از صلح، اسلام چنان رشد یافت که نزدیک بود بر مکه مستولی شود. مسلمانان و مشرکان در هم آمیختند و اسلام در دلهایشان نفوذ کرد و در سه سال پس از آن، تا سال هشتم عده بی شماری مسلمان شدند که خود بر جمعیت مسلمانان افزود).[7] نتیجه: با توجه به آثار و پیامدهای پیمان حدیبیه و درایت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در انجام این صلح و محقق شدن وعده های الهی در سایه این پیمان، می توان گفت صلح حدیبیه صد در صد به نفع اسلام تمام شد و پیروزی اسلام را تضمین کرد؛ از جمله پیامدهای پیمان حدیبیه: 1. فراهم شدن زمینه مناسب برای تبلیغ اسلام در سایه آرامش ایجاد شده بواسطه صلح حدیبیه. 2. آگاهی مشرکین از برنامه و تعالیم سودمند اسلام در سایه رفت و آمد به مدینه. 3. باز شدن عقده های روحی مشرکین در برخورد با شخص رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در سایه خلق عظیم آن حضرت. 4. مکاتبه پیامبر با ملوک و سلاطین جهان و اشاعه دعوت و نبوت خود به تمام جهان در سایه آرامش به دست آمده و دیگر آثاری که در متن اشاره گردیده. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 تاریخ سیاسی اسلام (سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم )، رسول جعفریان. 2 فراز هایی از تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم جعفر سبحانی. پی نوشتها: [1]. واقدی، المغازی، بیروت، موسسه اعلمی، چاپ سوم، 1409ق، ج2، ص619. [2]. همان، ص588. [3]. ابن هشام، السیرة النبویه، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، ج2، ص308. [4]. ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1410ق، ج2، ص77. [5]. طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج9، ص166. [6]. فتح / 1. [7]. ابن هشام، السیرة النبویه، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، ج2، ص322. منبع: اندیشه قم
سال ششم هجرت، با حوادث تلخ و شیرین خود می رفت که پایان یابد. ، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در رؤیای شیرینی مشاهده کردند که مسلمانان در (مسجد الحرام) مشغول انجام مراسم خانه خدا هستند. پیامبر خواب خود را برای یاران خویش تعریف کرد، و این را به فال نیک گرفت که مسلمانان در همین نزدیکی ها به آرزوی دیرینه خود خواهند رسید.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با توجه به شناخت عمیقی که از روحیه دشمن داشتند، می دانستند که کفار قریش پس از شکستی که در جنگ احزاب متحمّل شده اند به جنگ مسلمانان نخواهند آمد، و آنها تا این اندازه پختگی سیاسی داشتند که بفهمند جنگ با مسلمانان آن هم با هدف براندازی، دیگر از توان آنان خارج است و اینکه کفار قریش می توانند به صلح هم بیندیشند.حضرت در ماه شوال سال ششم هجری، مصمّم شدند تا برای عمره راهی مکه شوند. منشأ این تصمیم هم آن بود که حضرت خواب دیدند که وارد حرم شده، سرشان را تراشیده و کلید کعبه را در دست گرفته اند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم همراه یک هزار و چهار صد نفر از اصحابشان عازم مکه شدند در طول راه از بدویان خواستند تا وی را همراهی کنند. آنان از پذیرفتن دعوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خود داری کردند، گویا ترس عمده آنها از این به ظاهر بی احتیاطی مسلمانان بود که سلاحی به جزء سلاح مسافر که شمشیر در غلاف بود همراه نداشتند اعراب بر این باور بودند که این سپاه بازگشت ندارد زیرا به سوی مردم مسلحی می روند که هنوز خاطره مصیبت بدر را در ذهن دارند).[1]
زمانی که خبر نزدیک شدن مسلمانان به قریش رسید، آنان به رایزنی با یکدیگر پرداخته مصمّم شدند تا از ورود آن حضرت به مکه جلوگیری کنند. تصور آنان بر این بود که با توجه به وضعیت جنگی حاکم بر روابط آنان با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ، ورود آنان به مکه حتی برای انجام عمره، لطمه ای بر حیثیت قریش خواهد بود. در آن صورت اعراب تصور خواهند کرد که مسلمانان تا اندازه ای قدرتمند شده اند که به راحتی می توانند به مکه در آیند، به همین دلیل، همپیمانان خود مانند ثقیف واحابیش را به یاری طلبیده، دویست سوار را به فرماندهی خالد بن ولید به سوی منطقه غمیم فرستادند، جاسوسانی نیز بر کوه های اطراف گماشتند و خودشان در راه خروجی مکه به سمت حدیبیه مستقر شدند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با شنیدن این خبر به مشاورت اصحاب نشست و قرار بر این شد تا در منطقه (حدیبیه) واقع در 22 کیلومتری غرب شهر مکه، در راه جده فرود آیند.[2]
وضعیتی که در حدیبیه به وجود آمده بود چنین بود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به همراه شماری از مسلمانان برای انجام عمره مفرده قصد ورود به مکه را داشت، هیچ گونه سلاحی به جز شمشیری غلاف شده به همراه نیاورد. بنابراین سر جنگ نداشت، چنانکه قصد ماندن در شهر را نیز نداشت. از سوی دیگر قریش سرسختانه مانع از ورود آن حضرت شد، زیرا اطمینان نداشت که آن حضرت تنها برای عمره آمده باشد. در همین حال قریش نیز قصد جنگ ابتدائی با مسلمانان را نداشت. بدین ترتیب لازم بود تا مذاکره ای صورت گرفته و این مشکل به نحوی حل شود، آن گونه که هر دو طرف درخواست دیگری را به نحوی بپذیرد در اصل صلح برای هر دو طرف تنها راه بود اما برای قریش پذیرفتن آن، قدری دشواربود .
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای رام کردن قریش و گرفتن اجازه برای انجام عمره، حاضر بود، شرایطی را بپذیرد. به همین دلیل پیشنهاد عاقلانه ای را مطرح کرد که به امضای طرفین رسید.[3]
این قرار داد به پیمان حدیبیه معروف شد که مواد آن عبارتند از:
1. قریش و مسلمانان متعهد می شوند که مدت ده سال هیچ گونه سرقت و جنایت نکنند و جنگ و تجاوز را بر ضد یکدیگر ترک کنند. تا امنیت اجتماعی و صلح عمومی در نقاط شبه جزیره مستقر گردد.
2. اگر یکی از افراد قریش بدون اذن بزرگتر خود از مکه فرار کند و اسلام آورد، محمد باید او را به قریش برگرداند، ولی اگر فردی از مسلمانان به سوی قریش بگریزد، قریش مؤظف نیست او را به مسلمانان تحویل دهد.
3. مسلمانان و قریش می توانند با هر قبیله ای که خواستند پیمان ببندند.
4. محمد و یاران او امسال از همین نقطه به مدینه باز می گردند ولی در سال های آینده می توانند آزادانه، آهنگ مکه نموده و خانه خدا را زیارت کنند، مشروط به اینکه سه روز بیشتر در مکه توقف ننمایند، و سلاحی جز سلاح مسافر همراه نداشته باشند.[4]
دین اسلام در مکه ظاهر و خداوند آشکارا پرستش گردد و احدی بر دینش اکراه و آزار و سرزنش نشود.
5. مسلمانان مقیم مکه، به موجب این پیمان می توانند آزادانه شعائر مذهبی خود را انجام دهند و قریش حق ندارد آنها را آزار دهد و یا مجبور کند که از آئین خود بر گردند و یا آئین آنها را مسخره نماید.
ارزیابی پیمان حدیبیه
پیمان صلح میان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و سران شرک بسته شد و پس از 19 روز توقف در سرزمین (حدیبیه) مسلمانان به سوی مدینه و بت پرستان به سوی مکه بازگشتند.
در این قرارداد ظاهرا دو امتیاز برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وجود داشت که قریش در یکی از آنها با حضرت مشترک بود.
یکی امنیت ده ساله که قریش به تجارت خویش می پرداخت و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با استفاده از آن، فرصتی برای بسط دعوت خویش در سایر نقاط جزیرة العرب و حتی خارج از آن یافت. امتیاز دیگر اجازه ورود به مکه برای انجام عمره بود که البته به سال بعد موکول شد، بنابراین از آن به بعد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و مسلمانان توانستند بدون جنگ برای عمره به مکه بروند و علاوه بر انجام شعائر دینی به اعراب نشان دهند که آنان نیز کعبه را معظم می شمرند و این گونه نیست که مشتی اوباش و ولگرد و از طبقه صعالیک باشند آن گونه که قریش درباره آنان می گفت. اما مهم تر از این دو امتیاز، امتیاز اینکه مسأله صلح، گذار از یک مرحله بود. قریش موجودیت سیاسی دولت مدینه را پذیرفت. تا پیش از آن قریش در اندیشه نابودی مسلمانان بود، اما اکنون پذیرفته بود که بر اندازی اسلام کار آسانی نیست و باید آن را به عنوان یک واقعیت بپذیرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با دور اندیشی ویژه، این حرکت را آغاز فتح مکه می دانست، خداوند نیز در آیات قرآن این صلح را فتح و پیروزی آشکار شناساند. جابر می گوید: (ما فتح مکه را جز روز حدیبیه نمی بینیم).[5] گفته اند که سوره فتح درباره صلح حدیبیه نازل شده و آیاتی از آن درباره بیعت رضوان است. در آغاز سوره آمده است: انّا فتحنالک فتحا مبینا[6].
خداوند مجموعه تحولات مربوط به صلح حدیبیه تا فتح مکه را مقدمه فتح آشکار، و فتح نزدیک، عنوان کرده است.
(از امام صادق علیه السلام نقل شده که پس از گذشت مدتی از صلح، اسلام چنان رشد یافت که نزدیک بود بر مکه مستولی شود. مسلمانان و مشرکان در هم آمیختند و اسلام در دلهایشان نفوذ کرد و در سه سال پس از آن، تا سال هشتم عده بی شماری مسلمان شدند که خود بر جمعیت مسلمانان افزود).[7]
نتیجه: با توجه به آثار و پیامدهای پیمان حدیبیه و درایت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در انجام این صلح و محقق شدن وعده های الهی در سایه این پیمان، می توان گفت صلح حدیبیه صد در صد به نفع اسلام تمام شد و پیروزی اسلام را تضمین کرد؛ از جمله پیامدهای پیمان حدیبیه:
1. فراهم شدن زمینه مناسب برای تبلیغ اسلام در سایه آرامش ایجاد شده بواسطه صلح حدیبیه.
2. آگاهی مشرکین از برنامه و تعالیم سودمند اسلام در سایه رفت و آمد به مدینه.
3. باز شدن عقده های روحی مشرکین در برخورد با شخص رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در سایه خلق عظیم آن حضرت.
4. مکاتبه پیامبر با ملوک و سلاطین جهان و اشاعه دعوت و نبوت خود به تمام جهان در سایه آرامش به دست آمده و دیگر آثاری که در متن اشاره گردیده.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 تاریخ سیاسی اسلام (سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم )، رسول جعفریان.
2 فراز هایی از تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم جعفر سبحانی.
پی نوشتها:
[1]. واقدی، المغازی، بیروت، موسسه اعلمی، چاپ سوم، 1409ق، ج2، ص619.
[2]. همان، ص588.
[3]. ابن هشام، السیرة النبویه، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، ج2، ص308.
[4]. ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1410ق، ج2، ص77.
[5]. طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج9، ص166.
[6]. فتح / 1.
[7]. ابن هشام، السیرة النبویه، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، ج2، ص322.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] حضرت محمد-صلی الله علیه و آله - چه مذهبی داشتند؟
- [سایر] چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای حضرت خدیجه نماز میت نخواندند؟
- [سایر] حضرت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم در چه تاریخی فوت کردند؟
- [سایر] قبل از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله چه کسانی به نام «محمد» نام گذاری شده بودند؟ آیا در تاریخ نامشان ذکر شده است؟
- [سایر] هدف از بعثت حضرت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله و سلم ) چیست ؟
- [سایر] چرا حضرت محمد صلی الله علیه و آله، مهدی موعود نباشد؟
- [سایر] معرفی اجمالی از سوره محمد صلی الله علیه و آله ارایه نمایید.
- [سایر] مراحل سهگانه عصمت علمی پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در قرآن چگونه است؟
- [سایر] قرآن برای چه بر پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است؟
- [سایر] داستان معراج پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلم) در کدام سوره میباشد؟
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] صلوات بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و آل او از مستحبات مؤکد است و هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد یا لقب یا کنیه آن جناب؛ مثل مصطفی و ابو القاسم، را بگوید یا بشنود، اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد صلی الله علیه و آله یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابو القاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.