این مسئله ربطی به ترک اولی ندارد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز انسان است و بر اساس عادات انسانی ممکن است برخی از امور را فراموش کند و شاید این اتفاق مصلحتی الهی بوده است چرا که خداوند می خواست برای دیگران درس باشد تا خیال نکنند که در زندگی مستقل هستند، حیات ما مستلزم اتصال و نظر خداوند است. استقلالی که داریم مربوط به خداوند است، هم حیات ما از اوست و هم خداست که به ما اراده و قدرت و اختیار داده است. شأن نزول این آیه را که در متن سوره کهف آمده[1] چنین نوشته اند، از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد اصحاب کهف سئوال کرده بودند و حضرت قول داد فردا پاسخ دهد و قصد آن حضرت هم از این وعده این بود که مهلت خواست تا از طرف خداوند چیزی نازل شود و حضرت پاسخ آنها را بگوید. از این رو نمی توان گفت ترک اولی نمود، ترک اولی در صورتی بود که جواب را از پیش خود بگوید، تنها ذکر کلمه انشاء الله را فراموش کرد، همین فراموشی ذکر یا الله و تعلیق فعل به مشیت الهی سبب گردید مدتی وحی تأخیر افتد.[2] تا برای همه درس باشد که بدون تعلیق فعل به مشیت حق، وعده انجام کار را ندهند، چون هیچ کس مطمئن نیست که یک ساعت یا یک دقیقه بعد چه سرنوشتی در انتظار اوست، این آیه درس های زیادی به انسان ها می دهد از جمله: 1. حیات عالم هستی و تمام ذرات آسمان و زمین همه در دست با کفایت خداست و نظمی که در جهان هستی و در کهکشان برقرار است، به تدبیر الهی است و اگر لحظه ای قدرت حق آنها را رها کند از هم می پاشند. 2. انسان به شرطی قدرت انجام کارها را دارد که خداوند به او قدرت بدهد، قدرت انسان وابسته به اوست، خداوند به انسان قدرت و اختیار داده تا از این توان در راه عبادت و اطاعت حق گام بردارد و اگر خدا اراده کند که رگ حیات انسان را قطع نماید، لحظه ای برای ادامه حیات اختیار ندارد. 3. حیات انسان قائم به ذات خود نیست قائم به غیر است و آن غیر، خداوند متعال است که حیات انسان را تامین می کند از این رو نباید انسان از قدرت حق ،غفلت داشته باشد و خود را مستقل از او بداند. 4. همه چیز به مشیت و خواست خداست. از این رو باید برای وعده دادن انجام کارها ی آینده آن را به مشیت حق، محقق بدانیم. 5. برخی از مفسرین نیز گفته اند که خداوند می خواست به دیگران بفهماند که پیامبراز پیش خود چیزی نمی گوید بلکه بر اساس وحی ،پاسخ می دهد از این روی تا آمدن وحی معطل ماندند تا سئوال کنندگان بفهمند که آن حضرت از طریق وحی مسائل را پاسخ می دهد نه از پیش خود و در واقع این امر تایید نبوت آن حضرت از طرف خداوند است نه ترک اولی چنان که خداوند در ادله آیه از آن با تعبیر رشد یاد می کند. در آیات دیگر خداوند به پیامبرش می فرماید: خداوند است که علم قیامت و علم لحظه های بعدی حیات را می داند و باران نازل می کند و آنچه در رحم مادران است، آن را می داند و خداوند می داند که انسان فردا موفق به انجام کاری خواهد بود یا نخواهد توانست انجام دهد و هیچ کس نمی داند در کجا خواهد مرد. خداوند دانای آگاه است به این امور[3] در ادامه آیه 23 سوره کهف چنین می فرماید: هرگاه فراموش کردی ذکر خداوند را پس از وعده به انجام کار هر گاه به خاطر آوردی، خدا را یاد کن و (ان شاءالله) را بگو. در خاتمه آیه خداوند این امر (یاد آوری مشیت حق را که به پیامبر تذکر می دهد)را رشد و تعالی ذکر می کند، اگر این امر ترک اولی یا نقصانی برای پیامبر محسوب می شد خداوند خود داناتر از انسانهاست، از این رو ما نمی توانیم در این مسئله پیامبر را به ترک اولی متهم سازیم چون خداوند پیامبرش را مورد تأیید مطلق قرار داده و می فرماید: لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنه...[4] اگر پیامبر، کاستی داشت قرآن از زبان خداوند آن حضرت را تأیید مطلق نکرده و شایسته نزول وحی نمی دانست. بنابراین آنچه ذکر شد کاملا مغایر با محتوای قرآن است. فراموشی و نسیان در ذات انسان است از این رو در آیه (286) بقره، پیامبر اکرم این دعا را از پروردگار مهربان یاد می گیرد رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْرًا کمَا حَمَلْتَهُ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِنَا...[5]. خداوند ما را بر فراموشی و خطاهای غیر عمدی مؤاخذه نکن و... معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1- ر.ک ترجمه تفسیر المیزان ج15 2- سیره صحیح پیامبر ترجمه فارسی (جعفر مرتضی عاملی). پی نوشتها: [1]. کهف / 23. [2]. تفسیر نمونه، چاپ دهم 1371، اگر چه برخی از مفسرین قطع وحی را به خاطر این مسئله منتفی داشته و قبول ندارند، ج12، ص285. [3]. لقمان / 34. [4]. احزاب / 21. [5]. بقره / 286. منبع: اندیشه قم
درست است که روزی پیامبر اکرم درباره کاری در آینده سخن گفت ولی" ان شاء الله" را به زبان نیاورد و خدا ایشان را تا یک هفته از وحی محروم نمود ؟
این مسئله ربطی به ترک اولی ندارد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز انسان است و بر اساس عادات انسانی ممکن است برخی از امور را فراموش کند و شاید این اتفاق مصلحتی الهی بوده است چرا که خداوند می خواست برای دیگران درس باشد تا خیال نکنند که در زندگی مستقل هستند، حیات ما مستلزم اتصال و نظر خداوند است.
استقلالی که داریم مربوط به خداوند است، هم حیات ما از اوست و هم خداست که به ما اراده و قدرت و اختیار داده است.
شأن نزول این آیه را که در متن سوره کهف آمده[1] چنین نوشته اند، از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد اصحاب کهف سئوال کرده بودند و حضرت قول داد فردا پاسخ دهد و قصد آن حضرت هم از این وعده این بود که مهلت خواست تا از طرف خداوند چیزی نازل شود و حضرت پاسخ آنها را بگوید.
از این رو نمی توان گفت ترک اولی نمود، ترک اولی در صورتی بود که جواب را از پیش خود بگوید، تنها ذکر کلمه انشاء الله را فراموش کرد، همین فراموشی ذکر یا الله و تعلیق فعل به مشیت الهی سبب گردید مدتی وحی تأخیر افتد.[2] تا برای همه درس باشد که بدون تعلیق فعل به مشیت حق، وعده انجام کار را ندهند، چون هیچ کس مطمئن نیست که یک ساعت یا یک دقیقه بعد چه سرنوشتی در انتظار اوست، این آیه درس های زیادی به انسان ها می دهد از جمله:
1. حیات عالم هستی و تمام ذرات آسمان و زمین همه در دست با کفایت خداست و نظمی که در جهان هستی و در کهکشان برقرار است، به تدبیر الهی است و اگر لحظه ای قدرت حق آنها را رها کند از هم می پاشند.
2. انسان به شرطی قدرت انجام کارها را دارد که خداوند به او قدرت بدهد، قدرت انسان وابسته به اوست، خداوند به انسان قدرت و اختیار داده تا از این توان در راه عبادت و اطاعت حق گام بردارد و اگر خدا اراده کند که رگ حیات انسان را قطع نماید، لحظه ای برای ادامه حیات اختیار ندارد.
3. حیات انسان قائم به ذات خود نیست قائم به غیر است و آن غیر، خداوند متعال است که حیات انسان را تامین می کند از این رو نباید انسان از قدرت حق ،غفلت داشته باشد و خود را مستقل از او بداند.
4. همه چیز به مشیت و خواست خداست. از این رو باید برای وعده دادن انجام کارها ی آینده آن را به مشیت حق، محقق بدانیم.
5. برخی از مفسرین نیز گفته اند که خداوند می خواست به دیگران بفهماند که پیامبراز پیش خود چیزی نمی گوید بلکه بر اساس وحی ،پاسخ می دهد از این روی تا آمدن وحی معطل ماندند تا سئوال کنندگان بفهمند که آن حضرت از طریق وحی مسائل را پاسخ می دهد نه از پیش خود و در واقع این امر تایید نبوت آن حضرت از طرف خداوند است نه ترک اولی چنان که خداوند در ادله آیه از آن با تعبیر رشد یاد می کند.
در آیات دیگر خداوند به پیامبرش می فرماید: خداوند است که علم قیامت و علم لحظه های بعدی حیات را می داند و باران نازل می کند و آنچه در رحم مادران است، آن را می داند و خداوند می داند که انسان فردا موفق به انجام کاری خواهد بود یا نخواهد توانست انجام دهد و هیچ کس نمی داند در کجا خواهد مرد. خداوند دانای آگاه است به این امور[3]
در ادامه آیه 23 سوره کهف چنین می فرماید: هرگاه فراموش کردی ذکر خداوند را پس از وعده به انجام کار هر گاه به خاطر آوردی، خدا را یاد کن و (ان شاءالله) را بگو.
در خاتمه آیه خداوند این امر (یاد آوری مشیت حق را که به پیامبر تذکر می دهد)را رشد و تعالی ذکر می کند، اگر این امر ترک اولی یا نقصانی برای پیامبر محسوب می شد خداوند خود داناتر از انسانهاست، از این رو ما نمی توانیم در این مسئله پیامبر را به ترک اولی متهم سازیم چون خداوند پیامبرش را مورد تأیید مطلق قرار داده و می فرماید: لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنه...[4] اگر پیامبر، کاستی داشت قرآن از زبان خداوند آن حضرت را تأیید مطلق نکرده و شایسته نزول وحی نمی دانست.
بنابراین آنچه ذکر شد کاملا مغایر با محتوای قرآن است.
فراموشی و نسیان در ذات انسان است از این رو در آیه (286) بقره، پیامبر اکرم این دعا را از پروردگار مهربان یاد می گیرد رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْرًا کمَا حَمَلْتَهُ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِنَا...[5].
خداوند ما را بر فراموشی و خطاهای غیر عمدی مؤاخذه نکن و...
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1- ر.ک ترجمه تفسیر المیزان ج15
2- سیره صحیح پیامبر ترجمه فارسی (جعفر مرتضی عاملی).
پی نوشتها:
[1]. کهف / 23.
[2]. تفسیر نمونه، چاپ دهم 1371، اگر چه برخی از مفسرین قطع وحی را به خاطر این مسئله منتفی داشته و قبول ندارند، ج12، ص285.
[3]. لقمان / 34.
[4]. احزاب / 21.
[5]. بقره / 286.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] در کتابی خوانده ام که : " لولاک یا محمد ما خلقت الأفلاک ولولا علی ما خلقتک ولولا فاطمة ما خلقتکما" آیا چنین حدیثی درست است؟
- [سایر] در کتابی خوانده ام که : " لولاک یا محمد ما خلقت الأفلاک ولولا علی ما خلقتک ولولا فاطمة ما خلقتکما" آیا چنین حدیثی درست است؟
- [سایر] اگر زبان مادری پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه وآله فارسی یا انگلیسی بود، آیا قرآن به آن زبان نازل می گشت؟
- [سایر] چرا خداوند متعال در قرآن اسم پیامبر اکرمرا یک جا "محمد" و جای دیگر "احمد" ذکر کرده است؟
- [سایر] وحی بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) چند گونه بوده است؟
- [سایر] با توجه به آیات 2 سوره فتح و 19 سوره محمد، چرا اهل سنت عصمت پیامبراکرم(ص) را فقط در دریافت وحی می پذیرند؟
- [سایر] برای چه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله احادیثش را آیات نخوانده؟ در حالی که احادیث هم از سوی خدا به او وحی شده است؟
- [سایر] با عرض سلام این سخن از امام رحمه الله علیه درست است که گفته این امت از امت رسول خدا بهتر است . درست است ؟ پس چرا با این حال امام زمان غایب است . این دوران چه فرقی با دوران رسول خدا می کند ؟ (منظور امام از این سخن چه بوده؟)
- [سایر] حقیقت وحی چیست؟ آیا بین وحی نازل شده بر حضرت محمد و وحی نازل شده بر پیامبران دیگر فرقی هست؟
- [سایر] روایت انقطاع وحی به پیامبر اکرم(ص) به سبب نگفتن إن شاء الله توسط ایشان تا چه اندازه معتبر است و آیا در صورت اعتبار با عصمت آنحضرت منافاتی ندارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید: یا محسن قد اتاک المسیء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن وا نا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی؛ بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گناهکار بگذرد؛ تو نیکوکاری و من گناهکار؛ به حق محمد و آل محمد (ص) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.