با عرض سلامصریح ترین آیه در این باره آیه زیر استغیبت، از عوامل هتک آبرو:یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیمٌ حجرات (12 )در زیر از تفسیر نمونه نکاتی را برای شما در ذیل آیه بالا ذکر می کنیم:غیبت از بزرگترین گناهان استسرمایه بزرگ انسان در زندگی حیثیت و آبرو و شخصیت او است، و هر چیز آن را به خطر بیندازد مانند آن است که جان او را به خطر انداخته باشد، بلکه گاه ترور شخصیت از ترور شخص مهمتر محسوب میشود، و اینجا است که گاه گناه آن از قتل نفس نیز سنگینتر است.یکی از فلسفههای تحریم غیبت این است که این سرمایه بزرگ بر باد نرود، و حرمت اشخاص در هم نشکند، و حیثیت آنها را لکهدار نسازد، و این مطلبی است که اسلام آن را با اهمیت بسیار تلقی میکند.نکته دیگر اینکه" غیبت"" بد بینی" میآفریند، پیوندهای اجتماعی را سست میکند، سرمایه اعتماد را از بین میبرد، و پایههای تعاون و همکاری را متزلزل میسازد.میدانیم اسلام برای مساله وحدت و یکپارچگی جامعه اسلامی و انسجام و استحکام آن اهمیت فوق العادهای قائل شده است، هر چیز این وحدت را تحکیم کند مورد علاقه اسلام است، و هر چیز آن را تضعیف نماید منفور است، و غیبت یکی از عوامل مهم تضعیف است.از اینها گذشته" غیبت" بذر کینه و عداوت را در دلها میپاشد، و گاه سرچشمه نزاعهای خونین و قتل و کشتار میگردد.خلاصه این که اگر در اسلام غیبت به عنوان یکی از بزرگترین گناهان کبیره شمرده شده به خاطر آثار سوء فردی و اجتماعی آن است.در روایات اسلامی تعبیراتی بسیار تکان دهنده در این زمینه دیده میشود، که نمونهای از آن را ذیلا میآوریم:پیغمبر گرامی اسلام فرمود:ان الدرهم یصیبه الرجل من الربا اعظم عند اللَّه فی الخطیئة من ست و ثلاثین زنیة، یزنیها الرجل! و اربی الربا عرض الرجل المسلم!:" درهمی که انسان از ربا به دست میآورد گناهش نزد خدا از سی و شش زنا بزرگتر است! و از هر ربا بالاتر آبروی مسلمان است"! این مقایسه به خاطر آن است که" زنا" هر اندازه قبیح و زشت است جنبه" حق اللَّه" دارد، ولی رباخواری، و از آن بدتر ریختن آبروی مردم از طریق غیبت، یا غیر آن، جنبه" حق الناس" دارد.در حدیث دیگری آمده است: روزی پیامبر ص با صدای بلند خطبه خواند و فریاد زد:یا معشر من آمن بلسانه و لم یؤمن بقلبه! لا تغتابوا المسلمین، و لا تتبعوا عوراتهم، فانه من تتبع عورة اخیه تتبع اللَّه عورته، و من تتبع اللَّه عورته یفضحه فی جوف بیته!؟" ای گروهی که به زبان ایمان آوردهاید و نه با قلب! غیبت مسلمانان نکنید، و از عیوب پنهانی آنها جستجو ننمائید، زیرا کسی که در امور پنهانی برادر دینی خود جستجو کند خداوند اسرار او را فاش میسازد، و در دل خانهاش رسوایش میکند"! (1).و در حدیث دیگری آمده است که خداوند به موسی وحی فرستاد:من مات تائبا من الغیبة فهو آخر من یدخل الجنة، و من مات مصرا علیها فهو اول من یدخل النار!:" کسی که بمیرد در حالی که از غیبت توبه کرده باشد آخرین کسی است که وارد بهشت میشود و کسی که بمیرد در حالی که اصرار بر آن داشته باشد اولین کسی است که وارد دوزخ میگردد"! (و نیز در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام ص میخوانیم:الغیبة اسرع فی دین الرجل المسلم من الأکلة فی جوفه!:" تاثیر غیبت در دین مسلمان از خوره در جسم او سریعتر است"! این تشبیه نشان میدهد که غیبت همانند خوره که گوشت تن را میخوردو متلاشی میکند به سرعت ایمان انسان را بر باد میدهد، و با توجه به اینکه انگیزههای غیبت اموری همچون حسد، تکبر، بخل، کینهتوزی، انحصار طلبی و مانند این صفات زشت و نکوهیده است روشن میشود که چرا غیبت و از بین بردن آبرو و احترام مسلمانان از این طریق این چنین ایمان انسان را بر باد میدهد (دقت کنید).روایات در این زمینه در منابع اسلامی بسیار زیاد است که با ذکر حدیث دیگری این بحث را پایان میدهیم امام صادق ع میفرماید:من روی علی مؤمن روایة یرید بها شینه، و هدم مروته، لیسقط من اعین الناس، اخرجه اللَّه من ولایته الی ولایة الشیطان، فلا یقبله الشیطان!:" کسی که به منظور عیبجویی و آبروریزی مؤمنی سخنی نقل کند تا او را از نظر مردم بیندازد، خداوند او را از ولایت خودش بیرون کرده، به سوی ولایت شیطان میفرستد، و اما شیطان هم او را نمیپذیرد"! تمام این تاکیدات و عبارات تکان دهنده به خاطر اهمیت فوق العادهای است که اسلام برای حفظ آبرو، و حیثیت اجتماعی مؤمنان قائل است، و نیز به خاطر تاثیر مخربی است که غیبت در وحدت جامعه، و اعتماد متقابل و پیوند دلها دارد، و از آن بدتر اینکه غیبت عاملی است برای دامن زدن به آتش کینه و عداوت و دشمنی و نفاق و اشاعه فحشاء در سطح اجتماع، چرا که وقتی عیوب پنهانی مردم از طریق غیبت آشکار شود اهمیت و عظمت گناه از میان میرود و آلودگی به آن آسان میشود.مفهوم غیبت" غیبت" چنان که از اسمش پیدا است این است که در غیاب کسی سخنی گویند، منتهی سخنی که عیبی از عیوب او را فاش سازد، خواه این عیب جسمانی باشد، یا اخلاقی، در اعمال او باشد یا در سخنش، و حتی در اموری که مربوط به او است مانند لباس، خانه، همسر و فرزندان و مانند اینها.بنا بر این اگر کسی صفات ظاهر و آشکار دیگری را بیان کند غیبت نخواهد بود. مگر اینکه قصد مذمت و عیبجویی داشته باشد که در این صورت حرام است، مثل اینکه در مقام مذمت بگوید آن مرد نابینا، یا کوتاه قد، یا سیاهرنگ یا کوسه! به این ترتیب ذکر عیوب پنهانی به هر قصد و نیتی که باشد غیبت و حرام است، و ذکر عیوب آشکار اگر به قصد مذمت باشد آن نیز حرام است، خواه آن را در مفهوم غیبت وارد بدانیم یا نه.اینها همه در صورتی است که این صفات واقعا در طرف باشد، اما اگر صفتی اصلا وجود نداشته باشد داخل در عنوان" تهمت" خواهد بود که گناه آن به مراتب شدیدتر و سنگینتر است.در حدیثی از امام صادق ع میخوانیم:الغیبة ان تقول فی اخیک ما ستره اللَّه علیه، و اما الامر الظاهر فیه، مثل الحدة و العجلة، فلا، و البهتان ان تقول ما لیس فیه:" غیبت آن است که در باره برادر مسلمانت چیزی را بگویی که خداوند پنهان داشته، و اما چیزی که ظاهر است مانند تندخویی و عجله داخل در غیبت نیست، اما بهتان این است که چیزی را بگویی که در او وجود ندارد" و از اینجا روشن میشود عذرهای عوامانهای که بعضی برای غیبت میآورند مسموع نیست، مثلا گاهی غیبت کننده میگوید این غیبت نیست، بلکه صفت او است! در حالی که اگر صفتش نباشد تهمت است نه غیبت.یا این که میگوید: این سخنی است که در حضور او نیز میگویم، در حالی که گفتن آن پیش روی طرف نه تنها از گناه غیبت نمیکاهد بلکه به خاطر ایذاء، گناه سنگینتری را به بار میآورد.5- علاج غیبت و توبه آن" غیبت" مانند بسیاری از صفات ذمیمه تدریجا به صورت یک بیماری روانی در میآید، به گونهای که غیبت کننده از کار خود لذت میبرد، و از این که پیوسته آبروی این و آن را بریزد احساس رضا و خشنودی میکند، و این یکی از مراحل بسیار خطرناک اخلاقی است.اینجا است که غیبت کننده باید قبل از هر چیز به درمان انگیزههای درونی غیبت که در اعماق روح او است و به این گناه دامن میزند بپردازد، انگیزههایی همچون" بخل" و" حسد" و" کینهتوزی" و" عداوت" و" خود برتر بینی".باید از طریق خودسازی، و تفکر در عواقب سوء این صفات زشت و نتائج شومی که ببار میآورد، و همچنین از طریق ریاضت نفس این آلودگیها را از جان و دل بشوید، تا بتواند زبان را از آلودگی به غیبت باز دارد.سپس در مقام توبه بر آید، و از آنجا که غیبت جنبه" حق الناس" دارد اگر دسترسی به صاحب غیبت دارد و مشکل تازهای ایجاد نمیکند، از او عذر خواهی کند، هر چند بصورت سر بسته باشد، مثلا بگوید من گاهی بر اثر نادانی و بیخبری از شما غیبت کردهام مرا ببخش، و شرح بیشتری ندهد، مبادا عامل فساد تازهای شود.و اگر دسترسی به طرف ندارد یا او را نمیشناسد، یا از دنیا رفته است، برای او استغفار کند، و عمل نیک انجام دهد، شاید به برکت آن خداوند متعال وی را ببخشد و طرف مقابل را راضی سازد.موارد استثناءآخرین سخن در باره غیبت اینکه قانون غیبت مانند هر قانون دیگر استثناهایی دارد، از جمله این که گاه در مقام" مشورت" مثلا برای انتخاب همسر، یا شریک در کسب و کار و مانند آن کسی سؤالی از انسان میکند، امانت در مشورت که یک قانون مسلم اسلامی است ایجاب میکند اگر عیوبی از طرف سراغ دارد بگوید، مبادا مسلمانی در دام بیفتد، و چنین غیبتی که با چنین نیت انجام میگیرد حرام نیست.همچنین در موارد دیگری که اهداف مهمی مانند هدف مشورت در کار باشد، یا برای احقاق حق و تظلم صورت گیرد.البته کسی که آشکارا گناه میکند و به اصطلاح" متجاهر به فسق" است از موضوع غیبت خارج است، و اگر گناه او را پشت سر او بازگو کنند ایرادی ندارد، ولی باید توجه داشت این حکم مخصوص گناهی است که نسبت به آن متجاهر است.این نکته نیز قابل توجه است که نه تنها غیبت کردن حرام است، گوش به غیبت دادن، و در مجلس غیبت حضور یافتن آن نیز جزء محرمات است، بلکه طبق پارهای از روایات بر مسلمانان واجب است که رد غیبت کنند، یعنی در برابر غیبت به دفاع برخیزند، و از برادر مسلمانی که حیثیتش به خطر افتاده دفاع کنند، و چه زیبا است جامعهای که این اصول اخلاقی در آن دقیقا اجرا شود.منبع:تفسیر نمونه، ج22، ص: 190
با عرض سلامصریح ترین آیه در این باره آیه زیر استغیبت، از عوامل هتک آبرو:یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیمٌ حجرات (12 )در زیر از تفسیر نمونه نکاتی را برای شما در ذیل آیه بالا ذکر می کنیم:غیبت از بزرگترین گناهان استسرمایه بزرگ انسان در زندگی حیثیت و آبرو و شخصیت او است، و هر چیز آن را به خطر بیندازد مانند آن است که جان او را به خطر انداخته باشد، بلکه گاه ترور شخصیت از ترور شخص مهمتر محسوب میشود، و اینجا است که گاه گناه آن از قتل نفس نیز سنگینتر است.یکی از فلسفههای تحریم غیبت این است که این سرمایه بزرگ بر باد نرود، و حرمت اشخاص در هم نشکند، و حیثیت آنها را لکهدار نسازد، و این مطلبی است که اسلام آن را با اهمیت بسیار تلقی میکند.نکته دیگر اینکه" غیبت"" بد بینی" میآفریند، پیوندهای اجتماعی را سست میکند، سرمایه اعتماد را از بین میبرد، و پایههای تعاون و همکاری را متزلزل میسازد.میدانیم اسلام برای مساله وحدت و یکپارچگی جامعه اسلامی و انسجام و استحکام آن اهمیت فوق العادهای قائل شده است، هر چیز این وحدت را تحکیم کند مورد علاقه اسلام است، و هر چیز آن را تضعیف نماید منفور است، و غیبت یکی از عوامل مهم تضعیف است.از اینها گذشته" غیبت" بذر کینه و عداوت را در دلها میپاشد، و گاه سرچشمه نزاعهای خونین و قتل و کشتار میگردد.خلاصه این که اگر در اسلام غیبت به عنوان یکی از بزرگترین گناهان کبیره شمرده شده به خاطر آثار سوء فردی و اجتماعی آن است.در روایات اسلامی تعبیراتی بسیار تکان دهنده در این زمینه دیده میشود، که نمونهای از آن را ذیلا میآوریم:پیغمبر گرامی اسلام فرمود:ان الدرهم یصیبه الرجل من الربا اعظم عند اللَّه فی الخطیئة من ست و ثلاثین زنیة، یزنیها الرجل! و اربی الربا عرض الرجل المسلم!:" درهمی که انسان از ربا به دست میآورد گناهش نزد خدا از سی و شش زنا بزرگتر است! و از هر ربا بالاتر آبروی مسلمان است"! این مقایسه به خاطر آن است که" زنا" هر اندازه قبیح و زشت است جنبه" حق اللَّه" دارد، ولی رباخواری، و از آن بدتر ریختن آبروی مردم از طریق غیبت، یا غیر آن، جنبه" حق الناس" دارد.در حدیث دیگری آمده است: روزی پیامبر ص با صدای بلند خطبه خواند و فریاد زد:یا معشر من آمن بلسانه و لم یؤمن بقلبه! لا تغتابوا المسلمین، و لا تتبعوا عوراتهم، فانه من تتبع عورة اخیه تتبع اللَّه عورته، و من تتبع اللَّه عورته یفضحه فی جوف بیته!؟" ای گروهی که به زبان ایمان آوردهاید و نه با قلب! غیبت مسلمانان نکنید، و از عیوب پنهانی آنها جستجو ننمائید، زیرا کسی که در امور پنهانی برادر دینی خود جستجو کند خداوند اسرار او را فاش میسازد، و در دل خانهاش رسوایش میکند"! (1).و در حدیث دیگری آمده است که خداوند به موسی وحی فرستاد:من مات تائبا من الغیبة فهو آخر من یدخل الجنة، و من مات مصرا علیها فهو اول من یدخل النار!:" کسی که بمیرد در حالی که از غیبت توبه کرده باشد آخرین کسی است که وارد بهشت میشود و کسی که بمیرد در حالی که اصرار بر آن داشته باشد اولین کسی است که وارد دوزخ میگردد"! (و نیز در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام ص میخوانیم:الغیبة اسرع فی دین الرجل المسلم من الأکلة فی جوفه!:" تاثیر غیبت در دین مسلمان از خوره در جسم او سریعتر است"! این تشبیه نشان میدهد که غیبت همانند خوره که گوشت تن را میخوردو متلاشی میکند به سرعت ایمان انسان را بر باد میدهد، و با توجه به اینکه انگیزههای غیبت اموری همچون حسد، تکبر، بخل، کینهتوزی، انحصار طلبی و مانند این صفات زشت و نکوهیده است روشن میشود که چرا غیبت و از بین بردن آبرو و احترام مسلمانان از این طریق این چنین ایمان انسان را بر باد میدهد (دقت کنید).روایات در این زمینه در منابع اسلامی بسیار زیاد است که با ذکر حدیث دیگری این بحث را پایان میدهیم امام صادق ع میفرماید:من روی علی مؤمن روایة یرید بها شینه، و هدم مروته، لیسقط من اعین الناس، اخرجه اللَّه من ولایته الی ولایة الشیطان، فلا یقبله الشیطان!:" کسی که به منظور عیبجویی و آبروریزی مؤمنی سخنی نقل کند تا او را از نظر مردم بیندازد، خداوند او را از ولایت خودش بیرون کرده، به سوی ولایت شیطان میفرستد، و اما شیطان هم او را نمیپذیرد"! تمام این تاکیدات و عبارات تکان دهنده به خاطر اهمیت فوق العادهای است که اسلام برای حفظ آبرو، و حیثیت اجتماعی مؤمنان قائل است، و نیز به خاطر تاثیر مخربی است که غیبت در وحدت جامعه، و اعتماد متقابل و پیوند دلها دارد، و از آن بدتر اینکه غیبت عاملی است برای دامن زدن به آتش کینه و عداوت و دشمنی و نفاق و اشاعه فحشاء در سطح اجتماع، چرا که وقتی عیوب پنهانی مردم از طریق غیبت آشکار شود اهمیت و عظمت گناه از میان میرود و آلودگی به آن آسان میشود.مفهوم غیبت" غیبت" چنان که از اسمش پیدا است این است که در غیاب کسی سخنی گویند، منتهی سخنی که عیبی از عیوب او را فاش سازد، خواه این عیب جسمانی باشد، یا اخلاقی، در اعمال او باشد یا در سخنش، و حتی در اموری که مربوط به او است مانند لباس، خانه، همسر و فرزندان و مانند اینها.بنا بر این اگر کسی صفات ظاهر و آشکار دیگری را بیان کند غیبت نخواهد بود. مگر اینکه قصد مذمت و عیبجویی داشته باشد که در این صورت حرام است، مثل اینکه در مقام مذمت بگوید آن مرد نابینا، یا کوتاه قد، یا سیاهرنگ یا کوسه! به این ترتیب ذکر عیوب پنهانی به هر قصد و نیتی که باشد غیبت و حرام است، و ذکر عیوب آشکار اگر به قصد مذمت باشد آن نیز حرام است، خواه آن را در مفهوم غیبت وارد بدانیم یا نه.اینها همه در صورتی است که این صفات واقعا در طرف باشد، اما اگر صفتی اصلا وجود نداشته باشد داخل در عنوان" تهمت" خواهد بود که گناه آن به مراتب شدیدتر و سنگینتر است.در حدیثی از امام صادق ع میخوانیم:الغیبة ان تقول فی اخیک ما ستره اللَّه علیه، و اما الامر الظاهر فیه، مثل الحدة و العجلة، فلا، و البهتان ان تقول ما لیس فیه:" غیبت آن است که در باره برادر مسلمانت چیزی را بگویی که خداوند پنهان داشته، و اما چیزی که ظاهر است مانند تندخویی و عجله داخل در غیبت نیست، اما بهتان این است که چیزی را بگویی که در او وجود ندارد" و از اینجا روشن میشود عذرهای عوامانهای که بعضی برای غیبت میآورند مسموع نیست، مثلا گاهی غیبت کننده میگوید این غیبت نیست، بلکه صفت او است! در حالی که اگر صفتش نباشد تهمت است نه غیبت.یا این که میگوید: این سخنی است که در حضور او نیز میگویم، در حالی که گفتن آن پیش روی طرف نه تنها از گناه غیبت نمیکاهد بلکه به خاطر ایذاء، گناه سنگینتری را به بار میآورد.5- علاج غیبت و توبه آن" غیبت" مانند بسیاری از صفات ذمیمه تدریجا به صورت یک بیماری روانی در میآید، به گونهای که غیبت کننده از کار خود لذت میبرد، و از این که پیوسته آبروی این و آن را بریزد احساس رضا و خشنودی میکند، و این یکی از مراحل بسیار خطرناک اخلاقی است.اینجا است که غیبت کننده باید قبل از هر چیز به درمان انگیزههای درونی غیبت که در اعماق روح او است و به این گناه دامن میزند بپردازد، انگیزههایی همچون" بخل" و" حسد" و" کینهتوزی" و" عداوت" و" خود برتر بینی".باید از طریق خودسازی، و تفکر در عواقب سوء این صفات زشت و نتائج شومی که ببار میآورد، و همچنین از طریق ریاضت نفس این آلودگیها را از جان و دل بشوید، تا بتواند زبان را از آلودگی به غیبت باز دارد.سپس در مقام توبه بر آید، و از آنجا که غیبت جنبه" حق الناس" دارد اگر دسترسی به صاحب غیبت دارد و مشکل تازهای ایجاد نمیکند، از او عذر خواهی کند، هر چند بصورت سر بسته باشد، مثلا بگوید من گاهی بر اثر نادانی و بیخبری از شما غیبت کردهام مرا ببخش، و شرح بیشتری ندهد، مبادا عامل فساد تازهای شود.و اگر دسترسی به طرف ندارد یا او را نمیشناسد، یا از دنیا رفته است، برای او استغفار کند، و عمل نیک انجام دهد، شاید به برکت آن خداوند متعال وی را ببخشد و طرف مقابل را راضی سازد.موارد استثناءآخرین سخن در باره غیبت اینکه قانون غیبت مانند هر قانون دیگر استثناهایی دارد، از جمله این که گاه در مقام" مشورت" مثلا برای انتخاب همسر، یا شریک در کسب و کار و مانند آن کسی سؤالی از انسان میکند، امانت در مشورت که یک قانون مسلم اسلامی است ایجاب میکند اگر عیوبی از طرف سراغ دارد بگوید، مبادا مسلمانی در دام بیفتد، و چنین غیبتی که با چنین نیت انجام میگیرد حرام نیست.همچنین در موارد دیگری که اهداف مهمی مانند هدف مشورت در کار باشد، یا برای احقاق حق و تظلم صورت گیرد.البته کسی که آشکارا گناه میکند و به اصطلاح" متجاهر به فسق" است از موضوع غیبت خارج است، و اگر گناه او را پشت سر او بازگو کنند ایرادی ندارد، ولی باید توجه داشت این حکم مخصوص گناهی است که نسبت به آن متجاهر است.این نکته نیز قابل توجه است که نه تنها غیبت کردن حرام است، گوش به غیبت دادن، و در مجلس غیبت حضور یافتن آن نیز جزء محرمات است، بلکه طبق پارهای از روایات بر مسلمانان واجب است که رد غیبت کنند، یعنی در برابر غیبت به دفاع برخیزند، و از برادر مسلمانی که حیثیتش به خطر افتاده دفاع کنند، و چه زیبا است جامعهای که این اصول اخلاقی در آن دقیقا اجرا شود.منبع:تفسیر نمونه، ج22، ص: 190
- [سایر] جبر و اختیار از منظر قرآن کریم راتجزیه و تحلیل نمایید.
- [سایر] آزادی و اسارت معنوی را از منظر قرآن کریم را توضیح دهید؟
- [سایر] صله و قطع رحم از منظر قرآن کریم را توضیح دهید؟
- [سایر] نگاه به افراد محرم و نامحرم را از منظر قرآن کریم به طور کامل توضیح دهید.
- [سایر] در کدام آیه یا سوره از قرآن کریم به غیبت و ظهور امام زمان اشاره کرده است؟
- [سایر] از نظر قرآن کریم راههای خودسازی و اصلاح در مورد غیبت کردن، و طریقه امر به معروف و نهی از منکر در مورد چیست؟
- [سایر] از منظر قرآن ازدواج چه فوایدی دارد؟
- [سایر] تصویر حق و باطل را از منظر قرآن توضیح دهید.
- [سایر] تساهل و تسامح در منظر قرآن چگونه است؟
- [سایر] از منظر قرآن دشمن شناسی دارای چه ویژگی های است ؟
- [آیت الله مظاهری] چنانکه غیبت نمودن حرام و از گناهان بزرگ در اسلام است، شنیدن غیبت نیز حرام و از گناهان بزرگ است، و اگر شنونده میتواند باید دفاع از کسی که غیبت او میشود بنماید، و اگر نمیتواند باید از مجلس غیبت بیرون رود، و اگر نمیتواند باید توجّه به گفتار غیبتکننده نداشته باشد، و اگر گفتار او را به طور ناخواسته شنید، باید ترتیب اثر ندهد.
- [آیت الله وحید خراسانی] غیبت و ان ذکر عیب مستور و پوشیده مومن در غیاب او است چه ان عیب را به گفتار بیان کند یا به رفتار بفهماند هرچند در اظهار عیب مومن قصد اهانت و هتک حیثیت نداشته باشد و اگر به قصد اهانت عیب مومن را اظهار نماید دو گناه مرتکب شده است و مرتکب غیبت باید توبه کند و بنابر احتیاط واجب از کسی که غیبت او را کرده حلیت بطلبد مگر ان که حلیت طلبیدن موجب مفسده ای شود و در مواردی غیبت جایز است متجاهر به فسق یعنی کسی که اشکارا و علنی گناه می کند که غیبت کردن از او در همان گناه جایز است غیبت کردن مظلوم از ظالمی که بر او ظلم کرده نسبت به ان ظلم در مورد مشورت که اظهار عیب به قصد نصیحت مشورت کننده در حدی که نصیحت محقق شود جایز است غیبت بدعت گذار در دین و کسی که موجب گمراهی مردم می شود غیبت برای اظهار فسق شاهد یعنی اگر کسی که شهادت می دهد فاسق است غیبت او به اظهار فسق او برای ان که به شهادت او حقی ضایع نشود جایز است غیبت کردن از شخصی برای دفع ضرر از جان یا عرض یا مال ان شخص غیبت کردن از گناهکار به قصد بازداشتن او از ان گناه در صورتی که به غیر ان بازداشتن او ممکن نباشد
- [امام خمینی] جایز نیست برای طلاب علوم دینیه دخول در مدارس که بعض معممین و ائمه جماعت از طرف دولت جائر و یا با اشاره دولت تصدی نمودهاند چه برنامه تحصیلی از طرف دولت جائر باشد یا از طرف این نحو متصدیان که عمّال دولت جائر هستند، زیرا در این امور نقشه محو آثار اسلام و احکام قرآن کریم کشیده شده است.
- [آیت الله مظاهری] غیبت- یعنی عیب کسی را در غیاب او به دیگران منتقل نمودن- از گناهان بزرگ است و قرآن شریف آن را به منزله خوردن گوشت مردار انسان دانسته است: (وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَیُحِبُّ احَدُکُمْ انْ یَأْکُلَ لَحْمَ اخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُموُه)[1] (و بعضی از شما، غیبت بعضی دیگر را نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ (در حالی که) از آن کراهت دارید.) و فرقی نیست که آن عیب مستور و پوشیده باشد یا غیر مستور، و همچنین فرقی نیست کسی که غیبت او میشود راضی باشد یا نه، و همچنین فرقی نیست که غیبت با گفتار باشد و یا کردار نظیر اشاره و نوشتن و امثال اینها و همین مقدار که به عنوان تنقیص و ضربهزدن به شخصیّت کسی عیب او را در غیاب او به دیگری منتقل کند غیبت و از گناهان کبیره است و اگر کسی که غیبت او میشود راضی باشد که از او غیبت شده، علاوه بر اینکه غیبتکننده گناه نموده است، کسی که راضی به آن گناه بوده است نیز گناهکار است.
- [آیت الله اردبیلی] یکی از گناهان کبیره که وعده عذاب بر آن داده شده، (غیبت) است و معنای (غیبت) آن است که شخص، عیب برادر یا خواهر مؤمن خود را در غیاب =============================================================================== 1 وسائلالشیعة، چاپ آل البیت، باب 147 از (أبواب أحکامالعِشرة)،ح1 و 2 و 3،ج12،ص269 و 270. او بیان کند، بلکه چنانچه هر مطلبی را درباره او نقل کند که اگر در حضور او بیان میکرد ناراحت میشد، غیبت محسوب میشود.
- [آیت الله مظاهری] نمّامی و فتنهگری از گناهان کبیرهای است که قرآن آن را بالاتر از قتل دانسته است؛ خداوند در قرآن شریف میفرماید: (وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ)[1] (و فتنه از قتل شدیدتر است.) (وَ الْفِتْنَةُ اکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ)[2] (و فتنه از قتل بزرگتر است.) و آن اقسامی دارد: الف) فتنهگری در دین خدا، نظیر افرادی که با گفتار یا کردار خود مردم را از دین و فضائل اخلاقی منحرف میکنند، و این صورت، گناه مفسد فی الارض را نیز دارد. ب) کسانی که با تهمت زدن و دروغپردازی مردم را به یکدیگر بدبین میکنند، و به رابطه و اخوّت اسلامی مسلمین ضربه میزنند، و این صورت گناه تهمت را نیز دارد. ج) کسانی که با سعایت و سخنچینی، غیبت کسی را که از او غیبت شده به او برسانند، و این قسم گناه غیبت را نیز دارد، زیرا عیب کسی را که غیبت نموده، نقل کرده است. د) کسانی که با نقل گفتاری یا کرداری مردم را به یکدیگر بدبین و دشمنی را میان آنان ایجاد میکنند، مثلاً ازدواج مجدد کسی را برای زنش بگویند یا تماس زنی را با نامحرم برای شوهرش بگویند، و این صورت از مصادیق همان فتنهگری است که در اسلام از آن منع شدید شده است.
- [امام خمینی] قوانین و مصوباتی که از مجالس قانونگذاری دولتهای جائر به امر عمال اجانب خَذَلَهم اللَّه تعالی بر خلاف صریح قرآن کریم و سنّت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میگذرد و گذشته است، از نظر اسلام لغو و از نظر قانون بیارزش است، و لازم است مسلمانها از امرکننده و رأیدهنده به هر طور ممکن است اعراض کنند، و با آنها معاشرت و معامله نکنند، و آنان مجرمند و عملکننده به رأی آنها معصیت کار و فاسق است.
- [آیت الله اردبیلی] در برخی موارد غیبت حرام نیست. در این رابطه فقها موارد زیر را از حرمت غیبت استثنا نمودهاند: اوّل: غیبت از شخصی که متظاهر به فِسْق باشد نسبت به همان فسقی که به آن تظاهر میکند. دوم: غیبت کردن مظلومی که در مقام استمداد و تظلّم است نسبت به کسی که به او ظلم کرده و در خصوص ظلمی که به او شده است. سوم: موردی که انسان برای دفع ظلم از خود، در صدد به دست آوردن راهی مشروع باشد. چهارم: آگاه نمودن مشورت کننده نسبت به عیوب شخص مورد مشورت. پنجم: جایی که انسان در صدد بازداشتن شخص مورد غیبت از گناه یا دفع ضرر از او و یا از بین بردن ریشه فساد باشد. ششم: بیان نقاط ضعف شهود نزد حاکم شرع. هفتم: جایی که عیبِ شخص، صفت معروف و مشهور او شده باشد و بدون قصد عیبجویی به قصد معرفی آن را بیان کند. هشتم: موردی که انسان در صدد ابطال و ردّ مطلب باطلی باشد و بدون ذکر نام صاحب آن مطلب، ردّ آن عملی نباشد. نهم: جایی که عیب شخص بین ناقل و شنونده معلوم و روشن باشد، مگر این که معلوم بودن عیب به خاطر غیبت قبلی باشد ولی احتیاط آن است در موردی که شخص متجاهر به فسق نباشد، از وی غیبت نکنند. دهم: موردی که در صدد ردّ کسی باشد که نسبت دروغی را به او یا شخص مؤمن دیگری وارد آورده است. لازم است در تشخیص مصادیق مواردی که بیان شد، دقّت و احتیاط لازم به عمل آید و به حدّاقل و ضرورت اکتفا شود.
- [آیت الله اردبیلی] صدقه دادن که یک اقدام خالصانه و صادقانه میباشد، مورد سفارش قرآن کریم و احادیث فراوان قرار گرفته و موجب خیر و برکت در زندگی، دفع بلا و مرگهای ناگهانی و شفای بیماران میشود و همان طور که پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرموده: (کلّ معروف صدقه)(1) یعنی هر کار خیر و پسندیدهای، صدقه محسوب میشود و اقداماتی که موجب هدایت گمراهان، حمایت نیازمندان و عمران و آبادانی مادی و معنوی جامعه گردد، ماندگارتر و مفیدتر میباشد.
- [آیت الله مظاهری] غیبت از فردی که شنونده نمیشناسد، گرچه غیبت و حرام نیست، ولی موجب قساوت قلب است و مسلمان واقعی از اینگونه چیزها پرهیز میکند، مگر اینکه آن فرد مجهول، محصور در چند نفر باشد- که احتمال شناختن وی میرود- که در این صورت جایز نیست.