چرا بعضی افراد زود رنجند و حتی از اتفاقات بسیار کوچک ناراحت می شوند؟ برای رفع این مشکل چه کاری انجام دهیم؟
زود رنجی معمولا می تواند برآمده از دو آیتم باشد. افسردگی و تربیت های ناصحیح خانوادگی.اگر علائمی از افسردگی در فرد وجود دارد باید حتما اقدامات درمانی انجام شود تا این زودرنجی هم تخفیف پیدا کند .در صورتی که بدور از هرگونه علامت افسردگی یا اضطراب زودرنجی به عنوان یک مشخصه در فرد وجود دارد باید روش های رفتاری را تمرین نمود تا این خصوصیت تعدیل شود .یکی از علل اصلی زودرنجی، پر توقع بودن است. فرد زودرنج در واقع انتظار و توقع بالایی از دیگران دارد و چون دیگران نمی توانند همیشه این انتظار او را برآورده سازند موجب خشم و دلخوری او می شود.در وهله اول باید نگاه خو د را به مسایل و به افراد و اطرافیان خود تغییر دهید. باید بدانید که دیگران مختارند طبق عادات، رسوم، آداب، ارزشها و نظرات خود رفتار کنند و این شمایید که باید افراد را با خصوصیات شخصی شان بپذیرید و در عین پذیرش با آنها معاشرت کنید .همان طور که برخی از خصوصیات شما دیگران را آزار می دهد و یا مورد پسند آنها نیست . پذیرش به معنای این است که با مسایل مرتبط با آنها کنار بیایید و این مسایل را به عنوان مشکل درون خود تلنبار نکنید او را همان طور که هست قبول کنید و بیش از این از او انتظار نداشته باشید.این طوری خود شما هم آرامش بیشتری را دریافت خواهید کرد و مدام به دلیل مسایلی که باب میلتان نیست تنش نخواهید داشت. فرض کنید شما فرزندتان را مطابق سن کودکیش می پذیرید. به این معنا که می دانید توان و ظرفیت او در همین حد است و نمی توان انتظار دیگری از او داشت .دلیل دیگر زودرنجی این است که عادت ندارید دلخوری خود را به دیگران بیان کنید و مستمرا مسایل را درون ریزی می کنید. این عادت غلط ظرفیت و گنجایش شما را به مرور کم می کند و احساس ناتوانی به شما می دهد و باعث می شود تا در اثر این ظرفیت تکمیل شده هر آن، لبریز شوید.یاد بگیرید انتظارات و خواسته های خود را به دیگران بگویید. تا آنها اطلاعاتی از نیاز شما نداشته باشند نمی توانند ان را پاسخ گو باشند.از قضاوت ناصحیح بپرهیزید. خیلی اوقات ما آدم ها عادت کرده ایم در مورد مسایل خیلی راحت تصمیمی گیری کنیم و به بدترین شکل ممکن آنها را تعبیر کنیم .احساس ما برگرفته از نوع تعبیری است که از مسایل داریم .گاهی آن چیزی که احساس انسان ها می گوید با حقیقت متفاوت است.با خود شرط کنید که هیچ گاه و در هیچ شرایطی بعد از یک گفت و گویی که به جر و بحث کشیده می شود، دیگر به آن فکر نکنید.این که رفتارتان را کنترل می کنید اما با بیان ساده و صمیمانه دیگران را از وضعیت روانی خود مطلع کنید. مثلا به طرف مقابل تان بگویید که این رفتار یا حرفش، شما را ناراحت کرده است.اگر می‌خواهید انتقاد کنید، زمان و روش درست آن را بشناسید. به اطرافیان‌تان نشان دهید که حسن نیت دارید و هنگام مطرح کردن مواردی که شما را آزار می‌دهند، از ویژگی‌های مثبت شروع کنید و به جای ضمایر تو و شما، از ضمایر من استفاده کنید: من از این رفتار خوشم نمی آید را جایگزین این رفتار تو مطلوب نیست، کنید.
عنوان سوال:

چرا بعضی افراد زود رنجند و حتی از اتفاقات بسیار کوچک ناراحت می شوند؟ برای رفع این مشکل چه کاری انجام دهیم؟


پاسخ:

زود رنجی معمولا می تواند برآمده از دو آیتم باشد. افسردگی و تربیت های ناصحیح خانوادگی.اگر علائمی از افسردگی در فرد وجود دارد باید حتما اقدامات درمانی انجام شود تا این زودرنجی هم تخفیف پیدا کند .در صورتی که بدور از هرگونه علامت افسردگی یا اضطراب زودرنجی به عنوان یک مشخصه در فرد وجود دارد باید روش های رفتاری را تمرین نمود تا این خصوصیت تعدیل شود .یکی از علل اصلی زودرنجی، پر توقع بودن است. فرد زودرنج در واقع انتظار و توقع بالایی از دیگران دارد و چون دیگران نمی توانند همیشه این انتظار او را برآورده سازند موجب خشم و دلخوری او می شود.در وهله اول باید نگاه خو د را به مسایل و به افراد و اطرافیان خود تغییر دهید. باید بدانید که دیگران مختارند طبق عادات، رسوم، آداب، ارزشها و نظرات خود رفتار کنند و این شمایید که باید افراد را با خصوصیات شخصی شان بپذیرید و در عین پذیرش با آنها معاشرت کنید .همان طور که برخی از خصوصیات شما دیگران را آزار می دهد و یا مورد پسند آنها نیست . پذیرش به معنای این است که با مسایل مرتبط با آنها کنار بیایید و این مسایل را به عنوان مشکل درون خود تلنبار نکنید او را همان طور که هست قبول کنید و بیش از این از او انتظار نداشته باشید.این طوری خود شما هم آرامش بیشتری را دریافت خواهید کرد و مدام به دلیل مسایلی که باب میلتان نیست تنش نخواهید داشت. فرض کنید شما فرزندتان را مطابق سن کودکیش می پذیرید. به این معنا که می دانید توان و ظرفیت او در همین حد است و نمی توان انتظار دیگری از او داشت .دلیل دیگر زودرنجی این است که عادت ندارید دلخوری خود را به دیگران بیان کنید و مستمرا مسایل را درون ریزی می کنید. این عادت غلط ظرفیت و گنجایش شما را به مرور کم می کند و احساس ناتوانی به شما می دهد و باعث می شود تا در اثر این ظرفیت تکمیل شده هر آن، لبریز شوید.یاد بگیرید انتظارات و خواسته های خود را به دیگران بگویید. تا آنها اطلاعاتی از نیاز شما نداشته باشند نمی توانند ان را پاسخ گو باشند.از قضاوت ناصحیح بپرهیزید. خیلی اوقات ما آدم ها عادت کرده ایم در مورد مسایل خیلی راحت تصمیمی گیری کنیم و به بدترین شکل ممکن آنها را تعبیر کنیم .احساس ما برگرفته از نوع تعبیری است که از مسایل داریم .گاهی آن چیزی که احساس انسان ها می گوید با حقیقت متفاوت است.با خود شرط کنید که هیچ گاه و در هیچ شرایطی بعد از یک گفت و گویی که به جر و بحث کشیده می شود، دیگر به آن فکر نکنید.این که رفتارتان را کنترل می کنید اما با بیان ساده و صمیمانه دیگران را از وضعیت روانی خود مطلع کنید. مثلا به طرف مقابل تان بگویید که این رفتار یا حرفش، شما را ناراحت کرده است.اگر می‌خواهید انتقاد کنید، زمان و روش درست آن را بشناسید. به اطرافیان‌تان نشان دهید که حسن نیت دارید و هنگام مطرح کردن مواردی که شما را آزار می‌دهند، از ویژگی‌های مثبت شروع کنید و به جای ضمایر تو و شما، از ضمایر من استفاده کنید: من از این رفتار خوشم نمی آید را جایگزین این رفتار تو مطلوب نیست، کنید.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین