آنچه که بیان کردید نشان از وسواس فکری است که البته در اکثر نوجوانان و جوانان خود را به انحا مختلف نشان می دهد.من یک سری توصیه کلی برای غلبه بر افکار ازار دهنده به شما ارایه می دهم :1) از تکنیک ها و تمرین های ریلکسیشن و تنفس عمیق برای ریلکس کردن خود استفاده کنید. خیلی مهم است که برای متوقف کردن یک فکر راحت و ریلکس باشید.2) کلمه "ایست" را با فواصل1، 2 و 3 دقیقه ای روی یک نوار 30 دقیقه ای ضبط کنید. از آن نوار در حالت کاملاً ریلکس استفاده کنید، ذهنتان را مشغول آن فکر منفی کنید و هربار که "ایست" را می شنوید، دست از آن فکر بردارید. دوباره به آن فکر برگردید و فقط زمانی از فکر کردن به آن دست بردارید که کلمه "ایست" را می شنوید. به مدت دو هفته هرشب30 دقیقه اینکار را تکرار کنید تا به جایی برسید که حتی بدون شنیدن "ایست" هم بتوانید فکر را متوقف کنید.3) وقتی توانستید بااستفاده از نوار "ایست" فکرتان را دستگیر کنید، آماده اید که با فریاد کشیدن "ایست" آن را متوقف کنید. 30 دقیقه ذهنتان را مشغول آن فکر منفی کنید و برای قطع کردن آن فکر فریاد بکشید "ایست". وقتی فکر را دستگیر کردید، بعد از مدتی دوباره به آن فکر برگردید و باز فریاد بکشید "ایست". به مدت دو هفته هر شب 30 دقیقه اینکار را تکرار کنید تا جاییکه دیگر بتوانید مداوماً با فریاد کشیدن "ایست" آن فکر را متوقف کنید.4) وقتی یاد گرفتید با فریاد کشیدن "ایست" فکرتان را متوقف کنید، آماده اید که فکرتان را آموزش دهید که با زمزمه کردن "ایست" متوقف شود. به مدت 30 دقیقه ذهنتان را مشغول فکر منفی کنید اما اینبار برای متوقف کردن آن "ایست" را آرام نجوا کنید. اینکار را به مدت دو هفته هرشب 30 دقیقه تکرار کنید تاجاییکه بتوانید مداوماً با زمزمه کردن "ایست" فکرتان را متوقف کنید.5) وقتی به ذهنتان آموزش دادید که با زمزمه کردن "ایست" متوقف شود، آماده اید که با فکر کردن به کلمه "ایست" ذهنتان را متوقف کنید. 30 دقیقه ذهنتان را مشغول آن فکر منفی کنید، اما اینبار برای متوقف کردن آن فقط به کلمه "ایست" فکر کنید. به مدت دو هفته هر شب 30 دقیقه این کار را تکرار کنید تاجاییکه بتوانید مداوماً با فکر کردن به کلمه "ایست" آن فکر منفی را متوقف کنید. 6) تکنیک نوار ضبط کردن، فریاد کشیدن، زمزمه کردن یا فکر کردن به "ایست" در قطع فکر کردن به افکار منفی و ناخواسته بسیار موثر هستند. با این روش ها می توانید به جایی برسید که حتی فکر کردن به کلمه "ایست" هم به خوبی عمل می کند. اما بهتر است از تکنیکی استفاده کنید که بیشتر با آن نتیجه می گیرید ومداوماً آن را تمین کنید. یادتان باشد که برای شروع کار حتماً باید کاملاً ریلکس باشید.در ضمن مطالعه کتابهای خود یاری نیز در این زمینه بسیار کمک می کند مثلا کتاب:غلبه بر وسواس ترجمه: دهگان پور و همکاران انتشارات رشداگر این اقدامات را انجام دادید ولی افکار مزاحم رهایتان نکرد لازم است که حتما نزد روانپزشک مراجعه کرده مدتی تحت نظر ایشان باشید.
آنچه که بیان کردید نشان از وسواس فکری است که البته در اکثر نوجوانان و جوانان خود را به انحا مختلف نشان می دهد.من یک سری توصیه کلی برای غلبه بر افکار ازار دهنده به شما ارایه می دهم :1) از تکنیک ها و تمرین های ریلکسیشن و تنفس عمیق برای ریلکس کردن خود استفاده کنید. خیلی مهم است که برای متوقف کردن یک فکر راحت و ریلکس باشید.2) کلمه "ایست" را با فواصل1، 2 و 3 دقیقه ای روی یک نوار 30 دقیقه ای ضبط کنید. از آن نوار در حالت کاملاً ریلکس استفاده کنید، ذهنتان را مشغول آن فکر منفی کنید و هربار که "ایست" را می شنوید، دست از آن فکر بردارید. دوباره به آن فکر برگردید و فقط زمانی از فکر کردن به آن دست بردارید که کلمه "ایست" را می شنوید. به مدت دو هفته هرشب30 دقیقه اینکار را تکرار کنید تا به جایی برسید که حتی بدون شنیدن "ایست" هم بتوانید فکر را متوقف کنید.3) وقتی توانستید بااستفاده از نوار "ایست" فکرتان را دستگیر کنید، آماده اید که با فریاد کشیدن "ایست" آن را متوقف کنید. 30 دقیقه ذهنتان را مشغول آن فکر منفی کنید و برای قطع کردن آن فکر فریاد بکشید "ایست". وقتی فکر را دستگیر کردید، بعد از مدتی دوباره به آن فکر برگردید و باز فریاد بکشید "ایست". به مدت دو هفته هر شب 30 دقیقه اینکار را تکرار کنید تا جاییکه دیگر بتوانید مداوماً با فریاد کشیدن "ایست" آن فکر را متوقف کنید.4) وقتی یاد گرفتید با فریاد کشیدن "ایست" فکرتان را متوقف کنید، آماده اید که فکرتان را آموزش دهید که با زمزمه کردن "ایست" متوقف شود. به مدت 30 دقیقه ذهنتان را مشغول فکر منفی کنید اما اینبار برای متوقف کردن آن "ایست" را آرام نجوا کنید. اینکار را به مدت دو هفته هرشب 30 دقیقه تکرار کنید تاجاییکه بتوانید مداوماً با زمزمه کردن "ایست" فکرتان را متوقف کنید.5) وقتی به ذهنتان آموزش دادید که با زمزمه کردن "ایست" متوقف شود، آماده اید که با فکر کردن به کلمه "ایست" ذهنتان را متوقف کنید. 30 دقیقه ذهنتان را مشغول آن فکر منفی کنید، اما اینبار برای متوقف کردن آن فقط به کلمه "ایست" فکر کنید. به مدت دو هفته هر شب 30 دقیقه این کار را تکرار کنید تاجاییکه بتوانید مداوماً با فکر کردن به کلمه "ایست" آن فکر منفی را متوقف کنید. 6) تکنیک نوار ضبط کردن، فریاد کشیدن، زمزمه کردن یا فکر کردن به "ایست" در قطع فکر کردن به افکار منفی و ناخواسته بسیار موثر هستند. با این روش ها می توانید به جایی برسید که حتی فکر کردن به کلمه "ایست" هم به خوبی عمل می کند. اما بهتر است از تکنیکی استفاده کنید که بیشتر با آن نتیجه می گیرید ومداوماً آن را تمین کنید. یادتان باشد که برای شروع کار حتماً باید کاملاً ریلکس باشید.در ضمن مطالعه کتابهای خود یاری نیز در این زمینه بسیار کمک می کند مثلا کتاب:غلبه بر وسواس ترجمه: دهگان پور و همکاران انتشارات رشداگر این اقدامات را انجام دادید ولی افکار مزاحم رهایتان نکرد لازم است که حتما نزد روانپزشک مراجعه کرده مدتی تحت نظر ایشان باشید.
- [سایر] با سلام من تازه باسایت شما اشنا شده ام و به شما به خاطر ان تبریک میگویم مشکل من این است که دایم افکار ازار دهنده به سراغم می اید مثل اینکه من یک نوزاد هفت ماهه دارم و دایم فکر می کنم که اگر یک بلایی خدایی نکرده سر او بیاید من چکار کنم و یا اینکه اگر حواسم نباشد و او را لگد کنم چه میشود و یا اینکه یک وقت به طور مثال رویش اب جوش بریزم یا بلایی به سرش بیاورم چه در صورتی من او را فوق العاده دوست دارم لطفا کمکم کنید چون این افکار خیلی ازارم میدهد
- [سایر] آیا آزار دهنده حضرت زهرا مورد لعن خداست؟
- [سایر] با سلام مجدد خدمت شما، از موقعیتهای استرس زا میتونم به سوار شدن به تاکسی اشاره کنم که اولین فکری که سراغم میاد اینه که باید به کجا نگاه کنم و چطور باید حالتی طبیعی داشته باشم که دیگران متوجه اضطرابم نشوند و ، از جمله حالاتی که برام پیش میاد لرزش دسته و از فکرهای دیگه اینکه دیگران ممکنه توجه و نگاه شون متوجه من باشه که کارم رو درست باید انجام بدم، باتشکر
- [سایر] من اهل مازندرانم به دلیل شغل همسرم مجبورم برای زندگی به استان دیگه ای برم. مدام این فکروخیال میاد سراغم که چطوری میخوای اونجا تنها ودور از پدرومادر وخانواده زندگی کنی این فکر تنها بودن به شدت منو آزار میده به خاطر این فکر وخیالها دچار افسردگی واضطراب شدم توروخدا کمکم کنید.
- [سایر] سلام. دختری 18 ساله هستم که پیام دادن به نامحرم برایم عادت شده است؛ فکرای زشتی ناخودآگاه میاد سراغم. تو رو خدا بگین چیکار کنم؟
- [آیت الله مظاهری] آیا قطع رابطه با مادر جهت افعال و رفتار آزار دهنده مادر، جایز است؟
- [آیت الله بهجت] آیا قطع رابطه با مادر جهت افعال و رفتار آزار دهنده مادر، جایز است؟
- [سایر] سلام من با کوچکترین مسئله ای که برایم پیش میاد خیلی توی فکر میروم به طوری که در این مواقع دستم به موهام میره و حسابی اونا رو تاب میدم و اگر مسئله به صورت ناراحت کننده ای باشه مثلا به وسیله پیامک با یکی از دوستان یا اقوام بحثم می شود دستم میلرزد قلبم تند تند می زند خلاصه حسابی اضطراب میاد سراغم لطفا راهنمایی کنید چکار باید بکنم که مثل بقیه ریلکس باشم .
- [سایر] با سلام من 12 ماه سال ابریزش بینی دارم و هر بار که میرفتم پیش پزشک یا پنسلین یا اسپری یا یک سری دارو و شربت میداد ولی همه اینها برای 1یا 5 روزه بعد به خودی خود دوباره ابریزش بینی میاد سراغم میخاستم اگه میشه منو یک راهنمایی بکنید با تشکر
- [سایر] خانم کهتری عزیز ، با سلام در ارتباط با سوال 764962 .من پسر فعال و پر انرژی هستم.ارتباطم با همه زیاده.همیشه از زندگیم لذت بردم.اما الان چندین ماهه به دلیل دچار شدن به این افکار مزاحم زندگی برام سخت و عذاب آور شده.وقتی یک فکر وسواسی سراغم میاد دچار تپش قلب شدید سر درد و بعضی مواقع هم حالم به هم میخوره و ...و خانوادم همه نگران من هستن که چرا اینجوری شدم.اما هیچ کس از دل من خبر نداره که بیماری من روانیه نه جسمانی.الان هم زمان امتحانتم هست و اصلا نمیتونم درس بخونم.چون وضع جسمانیم و روحیم جوریه که تعریف کردم. چندین جلسه پیش روانشناس رفتم و کمکم کرد که مقابله کنم.خوب بود .اما وقتی افکار مزاحم رو اهمیت نمیدم به یک شکل جدید خودشونو نشون میدن. ((مثلا موقع غذا خوردن یک احساس بهم میگه اگه یک دونه برنج از قاشقم افتاد یعنی زمان ازدواج برادرم من میمیرم...)) من اهمیت نمیدم در ظاهر.اما انگار دستم نا خواسته به سمت تکرار اون عمل میره تا اون احساس ازم دور بشه. وقتی که بار اول فکر وسواسی به سراغم میاد بهش عمل نکنم تا 1 ساعت بعد کاملا از ذهنم دور میشه.اما اگه فقط یک بار بهش عمل بکنم دیگه نمیتونم ترکش کنم و بارها و بارها تکرار میکنم و متاسفانه همیشه بار اول ناخواسته پیش میاد.(مثل مثال قاشق که گفتم) انگار منتظرم بهم یه چیزی مثل وحی به من بگه این افکار حقیقت نداره که دیگه تکرار نکنم و هر چی روانشناس میگه این افکار پوچ هستند احساس میکنم روانشناس حس درونی من رو نمیدونه که احساس میکنم واقعا مثلا فلان اتفاق رخ میده و چون اینو میدونم که آدم با فکر کردن به یک مثلا ممکنه براش اتفاق بیفته یه چیزی مثل تکنولوژی فکر ،همش نگرانم نکنه این افکار بد من هم اتفاق بیافتن. دیگه واقغا زندگی کردن برام سخت شده لطفا کمکم کنید