و628 و629 اگر کسی دو دختر (دو خواهر) را به خاطر نداشتن فرزند به فرزندی قبول کند آیا برای ازدواج، جهت محرمیت اجازه پدر واقعی شرط است یا خیر؟
در صورتی که دسترسی به پدر و جد آنها ممکن نباشد، با اجازه حاکم شرع باید صورت بگیرد.
عنوان سوال:
و628 و629 اگر کسی دو دختر (دو خواهر) را به خاطر نداشتن فرزند به فرزندی قبول کند آیا برای ازدواج، جهت محرمیتاجازهپدر واقعی شرط است یا خیر؟
پاسخ:
در صورتی که دسترسی به پدر و جد آنها ممکن نباشد، با اجازهحاکم شرع باید صورت بگیرد.
مَحارِم (جمع مَحرَم) اصطلاحی فقهی، به معنای کسانی است که ازدواج با آنان حرام است و در گفتار عامیانه خویشاوندانی را گویند که احکام حجاب در مورد آنها جاری نیست.
ازدواج
میتوانید با اصلاح نحوهٔ ارجاع به منابع بر طبق شیوهنامهٔ ارجاع به منابع، به ویکیشیعه کمک کنید.
اجازه
اجازه به معنی اظهار رضایت و صدور جواز انجام عمل یا روی دادن حالتی می باشد. جایگاه اصلی عنوان یاد شده در باب تجارت بحث بیع فضولی است، لیکن به تناسب در دیگر بابهای عقود و ایقاعات نیز از آن سخن رفته است.
خواهر
خواهر دختر همسان با شخص در پدر و مادر یا یکی از آن دو میباشد. از این عنوان در بابهای صلات، تجارت، نکاح، اطعمه و اشربه و ارث سخن رفته است.
فرزند
فرزند به معنای بچه و آنکه از دیگری زاده شده است.
قبول
قبول این است که مشتری بگوید: «قبلت» یا «اشتریت» یا «ابتعت» و نظیر آنها، [۱] [۲]که مقابل ایجاب است.
دختر
دختر دو معنا دارد یکی به معنای فرزند مونث است که در مقابل پسر می باشد و دیگری به معنای دوشیزه و باکره است
خاطر
خواطر (جمع خاطر)، اصطلاحی در تصوف و عرفان ، به معنای اندیشه و خطابی که به سرعت بر دلِ سالک میگذرد بدون اینکه خود او اراده کرده باشد، هرچند قدرت دفع آن را از دل دارد.
پدر
پدر به معنای مردی است که دیگرى از نطفهی او- از طریق شرعی یا وطی به شبهه- به وجود آید یا صاحب شیر را گویند. از این عنوان در بسیارى از ابواب سخن رفته است، نظیر باب های طهارت، صلاة، زکات، خمس، صوم، حج، جهاد، تجارت و... .
حاکم شرع
حاكم شرع حاكم منصوب از جانب خدا به طور مستقيم يا با واسطه است، بيشترين كاربرد عنوان حاكم شرع در كلمات فقها، فقیه جامع شرایط است. از حدود ولایت حاکم شرع در باب تجارت سخن گفتهاند.
اجازه
اجازه به معنی اظهار رضایت و صدور جواز انجام عمل یا روی دادن حالتی می باشد. جایگاه اصلی عنوان یاد شده در باب تجارت بحث بیع فضولی است، لیکن به تناسب در دیگر بابهای عقود و ایقاعات نیز از آن سخن رفته است.
حاکم
حاکم، اصطلاحی با معانی مختلف در فقه، حقوق و اصول فقه. این کلمه در لغت به معانی قاضی، داور، فرمانروا، اجراکننده حکم و متصدی اداره یک ایالت یا بخش از جانب حکومت است. کاربرد «حاکم» در منابع فقهی و متون حقوقی به معنای لغوی و غیراصطلاحی رایج است. با وجود این، به سبب قیود و شروطی که برای برخی مصادیق آن، به ویژه در فقه امامی، ذکر شده، به یک اصطلاح تبدیل شده است، همچنان که در اصول فقه نیز معانی اصطلاحی خاصی دارد.
پدر
پدر به معنای مردی است که دیگرى از نطفهی او- از طریق شرعی یا وطی به شبهه- به وجود آید یا صاحب شیر را گویند. از این عنوان در بسیارى از ابواب سخن رفته است، نظیر باب های طهارت، صلاة، زکات، خمس، صوم، حج، جهاد، تجارت و... .
شرع
شَریعت به معنی آنچه خداوند متعال براى بندگان خود وضع و تشریع کرده است، می باشد. به شریعت، شَرع، شریعت الهی، شریعت مُنزِلِه و قانون الهی نیز گفته می شود.
جد
واژه جد ممکن است در معانی ذیل به کار رفته و یا اسم برای اشخاص ذیل باشد: معانی• جد (نسب)، پدربزرگ پدری و مادری و پدرانشان• جد (ساحل)، ساحل دریای مکه اعلام و اشخاصجد بن قیس، صحابی انصاری از طایفه بنی سلمه و از ضمره منافقان