شرم و حیا سبب می شود که انسان از به کار بردن بعضی از الفاظ خودداری کند. اگر چه آن الفاظ به امور طبیعی و بدون اشکال اشاره داشته باشند. مثلا انسان به مکان تخلی، دست شویی می گوید. حال آنکه دست شویی مکان مجاور، محل تخلی است. و به خاطر پرهیز از ذکر صریح نام محل تخلی، از این واژه استفاده می شود. حال جالب است توجه کنیم که همین الفاظ مودبانه که به صورت کنایی استفاده می شوند، پس از مدتی و به دلیل استفاده زیاد در معنای کنایی، از حالت کنایی بودن خارج شده، و به نوعی صریح در آن امر مورد اشاره می شوند. مثل همین واژه تخلی که به کار بردیم. شاید به این نکته توجه نشود که همین واژه تخلی به معنای خلوت کردن است و بیت الخلاء نیز به جایی می گویند که انسان در آن تنها است. و در ابتدا که این واژه به کار برده می شده، معنایی کنایی و بسیار مودبانه داشته است. که به مرور زمان آن معنای کنایی به معنایی صریح تبدیل شده است. و انسان ها از معنای اصلی واژه به نوعی غفلت می کنند. واژه های این گونه بسیار است. مثلا غائط که امروزه آن را به مدفوع ترجمه می کنند، به معنای مکانی بوده که انسان در آنجا از دیده شدن توسط دیگران مصون است. به همین دلیل برای کسی که جهت تخلی، از دیدگان دیگران دور می شده، این واژه را به کار می برده اند که بسیار مودبانه بوده است پس نباید فاصله زمانی خود با استعمال این واژه در گذشته را نادیده بگیریم و به میزان ادب گوینده این واژه در زمان گذشته بی توجهی کنیم. یا مثلا نزدیکی و مقاربت، معنایی عام و کنایی دارد. که به در کنار هم قرار گرفتن و قریب شدن دو شیء اشاره می کند. حال اینکه پس از گذشت زمان این واژه ها در اثر استعمال زیاد در معنای کنایی، معنای دیگری را سریع تر به ذهن می آورند، و انسان از معنای اولیه آن غفلت می کند. با توجه به این توضیح، مشخص می شود آنچه در سوال مطرح شده، یک تصور کاملا غلط و نامربوط است. و باید بگوییم قرآن در بیانات خود بسیار عفیفانه و مودبانه مطالب را طرح کرده است. مثلا فرج به معنای شکاف است مثل آن که در آیه می فرماید: وَ إِذَا السَّماءُ فُرِجَتْ (9 مرسلات) و (کرات) آسمان از هم بشکافند. پس به کار بردن این واژه بر بخشی از اندام انسان، به صورت کنایی و بسیار مودبانه بوده است و کسانی که واژگان قبیح امروزی را در ترجمه این لفظ می آورند و از ذکر مطلب به صورت کنایی خودداری می کنند، بی ادبی خود را نشان می دهند نه آنکه قرآن بدون رعایت ادب مطلب را ذکر کرده باشد.
شرم و حیا سبب می شود که انسان از به کار بردن بعضی از الفاظ خودداری کند. اگر چه آن الفاظ به امور طبیعی و بدون اشکال اشاره داشته باشند. مثلا انسان به مکان تخلی، دست شویی می گوید. حال آنکه دست شویی مکان مجاور، محل تخلی است. و به خاطر پرهیز از ذکر صریح نام محل تخلی، از این واژه استفاده می شود.
حال جالب است توجه کنیم که همین الفاظ مودبانه که به صورت کنایی استفاده می شوند، پس از مدتی و به دلیل استفاده زیاد در معنای کنایی، از حالت کنایی بودن خارج شده، و به نوعی صریح در آن امر مورد اشاره می شوند. مثل همین واژه تخلی که به کار بردیم. شاید به این نکته توجه نشود که همین واژه تخلی به معنای خلوت کردن است و بیت الخلاء نیز به جایی می گویند که انسان در آن تنها است. و در ابتدا که این واژه به کار برده می شده، معنایی کنایی و بسیار مودبانه داشته است. که به مرور زمان آن معنای کنایی به معنایی صریح تبدیل شده است. و انسان ها از معنای اصلی واژه به نوعی غفلت می کنند.
واژه های این گونه بسیار است. مثلا غائط که امروزه آن را به مدفوع ترجمه می کنند، به معنای مکانی بوده که انسان در آنجا از دیده شدن توسط دیگران مصون است. به همین دلیل برای کسی که جهت تخلی، از دیدگان دیگران دور می شده، این واژه را به کار می برده اند که بسیار مودبانه بوده است پس نباید فاصله زمانی خود با استعمال این واژه در گذشته را نادیده بگیریم و به میزان ادب گوینده این واژه در زمان گذشته بی توجهی کنیم.
یا مثلا نزدیکی و مقاربت، معنایی عام و کنایی دارد. که به در کنار هم قرار گرفتن و قریب شدن دو شیء اشاره می کند. حال اینکه پس از گذشت زمان این واژه ها در اثر استعمال زیاد در معنای کنایی، معنای دیگری را سریع تر به ذهن می آورند، و انسان از معنای اولیه آن غفلت می کند.
با توجه به این توضیح، مشخص می شود آنچه در سوال مطرح شده، یک تصور کاملا غلط و نامربوط است. و باید بگوییم قرآن در بیانات خود بسیار عفیفانه و مودبانه مطالب را طرح کرده است.
مثلا فرج به معنای شکاف است مثل آن که در آیه می فرماید: وَ إِذَا السَّماءُ فُرِجَتْ (9 مرسلات) و (کرات) آسمان از هم بشکافند. پس به کار بردن این واژه بر بخشی از اندام انسان، به صورت کنایی و بسیار مودبانه بوده است و کسانی که واژگان قبیح امروزی را در ترجمه این لفظ می آورند و از ذکر مطلب به صورت کنایی خودداری می کنند، بی ادبی خود را نشان می دهند نه آنکه قرآن بدون رعایت ادب مطلب را ذکر کرده باشد.
- [سایر] برای مقابله با کودکی که الفاظ زشت به زبان می آورد چه باید کرد؟
- [سایر] برای مقابله با کودکی که الفاظ زشت به زبان می آورد چه باید کرد؟
- [سایر] الفاظ قرآن از کیست؟؟
- [سایر] قرآن، همه مردم را به تحدی فراخوانده است، مگر الفاظ قرآن همین الفاظ عربی نیست؟ پس چگونه است که دیگران از مانند آوردن برای قرآن عاجزند؟
- [آیت الله اردبیلی] زنی بسیار فحاش است و به شوهر خود فحاشیهای با الفاظ رکیک و زشت مینماید و در اکثر مواقع بیاعتنایی به شوهر دارد. آیا در فرض بالا زوجه ناشزه محسوب میگردد یا خیر؟
- [سایر] چگونه خداوند غیر مادی، قرآن و وحی را که از نوع الفاظ است نازل کرده است ؟
- [سایر] از چه راه هایی می توان به معانی الفاظ در زمان نزول قرآن دست یافت؟
- [سایر] مراتب وجودی قرآن را بیان کنید و بگویید که جایگاه الفاظ در وحی الاهی کجاست؟ آیا قرآن در مرحله ای عاری از لفظ بوده است؟
- [سایر] با توجه به این که قرآن کلام خداست، آیا ممکن نیست خداوند تمامی معانی را که الفاظ قرآن کریم به مرور زمان به خود می گیرد، اراده کند؟
- [سایر] آیا معانی و الفاظ قرآن کریم از طرف خداوند است یا از طرف پیامبر اکرم(ص) ؟
- [آیت الله مظاهری] توبه محتکر، پشیمانی از گذشته و تصمیم بر ترک آن کار زشت است، و جبران خسارت اقتصادی که بهواسطه احتکار به وجود آورده لازم نیست، گرچه سزاوار است.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر جنسی را که فروشنده میدهد، پستتر از جنسی باشد که قرارداد کرده، مشتری میتواند قبول نکند.
- [آیت الله سبحانی] اگر جنسی را که فروشنده می دهد، پست تر از جنسی باشد که قرارداد کرده، مشتری می تواند قبول نکند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر جنسی را که فروشنده می دهد پست تر از جنسی باشد که معامله کرده مشتری می تواند قبول نکند
- [آیت الله سیستانی] اگر جنسی را که فروشنده میدهد ، پست تر از جنسی باشد که قرار داد کرده ، مشتری میتواند قبول نکند .
- [آیت الله بروجردی] اگر جنسی را که فروشنده میدهد، پستتر از جنسی باشد که قرار داد کرده، مشتری میتواند قبول نکند.
- [آیت الله خوئی] اگر جنسی را که فروشنده میدهد پستتر از جنسی باشد که قرارداد کرده، مشتری میتواند قبول نکند.
- [آیت الله مظاهری] شوخیهایی که گاهی در آن الفاظ توهینآمیز به کار میرود حرام است، ولی اگر توهین باشد، گرچه حرام نیست، ولی مسلمان باید مؤدّب باشد و رکاکت در زبان و اعمال خود نداشته باشد.
- [آیت الله سبحانی] باید تکبیرها و دعاها را طوری پشت سرهم بخواند، که نماز از صورت خود خارج نشود. و شایسته است نمازگزار قصد معنی کند و به حکایت الفاظ اکتفا ننماید.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر جنسی را که فروشنده میدهد ، پست تر از جنسی باشد که قرار داد کرده ، مشتری می تواند قبول نکند .