یکی از راه های شناخت معانی زمان نزول، مراجعه به آیات دیگر قرآن است؛ زیرا ممکن است معنای یک واژه در آیه ای از قرآن مبهم باشد، ولی در ده جای دیگر قرآن، با توجه به قراین و شواهد، معنای آن بسیار روشن باشد. راه دوم، روایات ائمه معمصومین(علیهم السلام) است. اگر در روایتی، واژه ای از واژه های قرآن به کار رفته باشد و معنای آن واژه در روایت مشخص باشد، بدین معناست که در زمان نزول نیز چنین معنایی را داشته است. راه سوم، رجوع به سخنان مفسران صدر اسلام است. در صورتی که احراز شود مفسری تفسیر آیه را در قرن اول ارائه کرده، از آن جا که در صدد بوده آیات را بر طبق معانی زمان خود تفسیر کند، در واقع معانی زمان نزول واژگان قرآنی را برای ما گزارش کرده است؛ اما اگر مفسر در بیان معانی واژه ها، اجتهاد و استنباط کرده باشد؛ برای مثال بگوید: برداشت من این است که معنای این واژه چنین می باشد، در این صورت قولش اعتباری ندارد، زیرا او در فن لغت شناسی متخصص نیست و به طور مستقیم نیز از معنای واژه گزارش نمی دهد تا گزارش و خبر او را به عنوان خبر واحد معتبر بپذیریم؛ زیرا خبر واحد حجیت دارد و می توان به آن اعتماد کرد. در نتیجه اعتبار خبر مفسر یا باید به لحاظ متخصص بودن او در لغت شناسی، و یا به لحاظ خبردادن از معنای واژه در زمان نزول باشد؛ البته اعتبار آن مفسر به این که صادق است و نیز این که بیانش نقل به معنا نشده باشد، باید احراز شود. راه چهارم، قول لغویان است. اگر لغوی در کتاب لغت خود بگوید: این واژه در زمان نزول چنین معنایی داشته است، قول او حجت می باشد؛ زیرا قول لغوی به یکی از دو صورت است: یا از معنای واژه در زمان نزول قرآن گزارش داده که اگر فرد لغت دان مورد اعتماد باشد، قول او به عنوان خبر واحد حجت است، یا این که لغوی اجتهاد و استنباط کرده است و وی در لغت شناسی تخصص دارد و می گوید: من با بررسی و تحقیق به این نتیجه رسیده ام که معنای این واژه در زمان نزول این گونه بوده است؛ ازاین جهت نیز قول لغوی برای ما، به عنوان نظر کارشناس و متخصص، حجت است و معیار شناخت معانی زمان نزول الفاظ می باشد. منبع: منطق فهم قرآن، محمود رجبی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385).
یکی از راه های شناخت معانی زمان نزول، مراجعه به آیات دیگر قرآن است؛ زیرا ممکن است معنای یک واژه در آیه ای از قرآن مبهم باشد، ولی در ده جای دیگر قرآن، با توجه به قراین و شواهد، معنای آن بسیار روشن باشد.
راه دوم، روایات ائمه معمصومین(علیهم السلام) است. اگر در روایتی، واژه ای از واژه های قرآن به کار رفته باشد و معنای آن واژه در روایت مشخص باشد، بدین معناست که در زمان نزول نیز چنین معنایی را داشته است.
راه سوم، رجوع به سخنان مفسران صدر اسلام است. در صورتی که احراز شود مفسری تفسیر آیه را در قرن اول ارائه کرده، از آن جا که در صدد بوده آیات را بر طبق معانی زمان خود تفسیر کند، در واقع معانی زمان نزول واژگان قرآنی را برای ما گزارش کرده است؛ اما اگر مفسر در بیان معانی واژه ها، اجتهاد و استنباط کرده باشد؛ برای مثال بگوید: برداشت من این است که معنای این واژه چنین می باشد، در این صورت قولش اعتباری ندارد، زیرا او در فن لغت شناسی متخصص نیست و به طور مستقیم نیز از معنای واژه گزارش نمی دهد تا گزارش و خبر او را به عنوان خبر واحد معتبر بپذیریم؛ زیرا خبر واحد حجیت دارد و می توان به آن اعتماد کرد.
در نتیجه اعتبار خبر مفسر یا باید به لحاظ متخصص بودن او در لغت شناسی، و یا به لحاظ خبردادن از معنای واژه در زمان نزول باشد؛ البته اعتبار آن مفسر به این که صادق است و نیز این که بیانش نقل به معنا نشده باشد، باید احراز شود.
راه چهارم، قول لغویان است. اگر لغوی در کتاب لغت خود بگوید: این واژه در زمان نزول چنین معنایی داشته است، قول او حجت می باشد؛ زیرا قول لغوی به یکی از دو صورت است: یا از معنای واژه در زمان نزول قرآن گزارش داده که اگر فرد لغت دان مورد اعتماد باشد، قول او به عنوان خبر واحد حجت است، یا این که لغوی اجتهاد و استنباط کرده است و وی در لغت شناسی تخصص دارد و می گوید: من با بررسی و تحقیق به این نتیجه رسیده ام که معنای این واژه در زمان نزول این گونه بوده است؛ ازاین جهت نیز قول لغوی برای ما، به عنوان نظر کارشناس و متخصص، حجت است و معیار شناخت معانی زمان نزول الفاظ می باشد.
منبع: منطق فهم قرآن، محمود رجبی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385).
- [سایر] آیا معانی و الفاظ قرآن کریم از طرف خداوند است یا از طرف پیامبر اکرم(ص) ؟
- [سایر] با توجه به این که قرآن کلام خداست، آیا ممکن نیست خداوند تمامی معانی را که الفاظ قرآن کریم به مرور زمان به خود می گیرد، اراده کند؟
- [سایر] الفاظ قرآن از کیست؟؟
- [سایر] تفاوت شأن نزول، فضای نزول و جوّ نزول قرآن چیست؟
- [سایر] قرآن، همه مردم را به تحدی فراخوانده است، مگر الفاظ قرآن همین الفاظ عربی نیست؟ پس چگونه است که دیگران از مانند آوردن برای قرآن عاجزند؟
- [سایر] معانی هادی ومضل در قرآن چیست؟
- [سایر] آیا قرآن از الفاظ زشت جنسی استفاده کرده است؟
- [آیت الله علوی گرگانی] نَکَحَ در لغت به چندین معناست و از الفاظ مشترکه است پس وقتی قصد انشاء میکنیم انکحت موکلی موکلتی کدام معنا را باید قصد کنیم در حالی که (به زنی دائمی دادم )از معانی لغویه آن نیست؟
- [سایر] شیوه ی تداعی - معانی در تربیت دینی چیست و چگونه می توان از آن استفاده کرد؟
- [سایر] آیا تأویل قرآن از سنخ معانی است یا مصادیق؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] برای پوشانیدن عورت از هر چیز می توان استفاده کرد، حتی با دست و آب کدر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باید از دادن قرآن به کافر خودداری کنند، و اگر قرآن در دست اوست در صورت امکان از او بگیرند ولی چنانچه مقصود از دادن قرآن و یا داشتن قرآن تحقیق و مطالعه در دین باشد و نیز انسان بداند که کافری که محکوم به نجاست است با دست تر قرآن را لمس نمی کند اشکالی ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] احتیاط واجب آن است که از دادن قرآن به کافر خودداری کنند و اگر قرآن دست اوست ، در صورت امکان از او بگیرند .
- [آیت الله بهجت] احتیاط واجب آن است که از دادن قرآن به کافر خودداری کنند و اگر قرآن در دست اوست در صورت امکان از او بگیرند.
- [امام خمینی] احتیاط واجب آن است که از دادن قرآن به کافر خودداری کنند و اگر قرآن دست اوست در صورت امکان از او بگیرند.
- [آیت الله اردبیلی] احتیاط واجب آن است که از دادن قرآن به کافر خودداری کنند و اگر قرآن در دست اوست، در صورت امکان از او بگیرند.
- [آیت الله سبحانی] دست زدن به خط قرآن، یا رساندن جایی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد حرام است. ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند، اشکال ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه دیوانه یا بچه ای بدون وضو دست به خط قرآن می زند جلوگیری او واجب نیست، اما اگر کاری کنند که بی احترامی به قرآن باشد باید از آنها جلوگیری کرد.
- [آیت الله مظاهری] شوخیهایی که گاهی در آن الفاظ توهینآمیز به کار میرود حرام است، ولی اگر توهین باشد، گرچه حرام نیست، ولی مسلمان باید مؤدّب باشد و رکاکت در زبان و اعمال خود نداشته باشد.
- [آیت الله سبحانی] باید تکبیرها و دعاها را طوری پشت سرهم بخواند، که نماز از صورت خود خارج نشود. و شایسته است نمازگزار قصد معنی کند و به حکایت الفاظ اکتفا ننماید.