آیا تفال زدن به قرآن کار درستی هست؟
قبل از هر چیز باید کلیاتی درباره تفال بدانیم. در تفسیر نمونه درباره تفال این گونه توضیح می دهد: ( شاید همیشه در میان انسانها و اقوام مختلف، فال نیک و بد رواج داشته است، اموری را به" فال نیک" می ‌گرفتند و دلیل بر پیروزی و پیشرفت کار می ‌دانستند، و اموری را به" فال بد" می‌ گرفتند و دلیل بر شکست و ناکامی و عدم پیروزی می ‌پنداشتند، در حالی که هیچگونه رابطه منطقی در میان پیروزی و شکست با اینگونه امور وجود نداشت، و مخصوصا در قسمت فال بد، غالبا جنبه خرافی و نامعقول داشته و دارد. این دو گرچه اثر طبیعی ندارند، ولی بدون تردید اثر روانی می ‌توانند داشته باشند، فال نیک غالبا مایه امیدواری و حرکت است ولی فال بد موجب یاس و نومیدی و سستی و ناتوانی است. شاید به خاطر همین موضوع است که در روایات اسلامی از فال نیک نهی نشده، اما فال بد به شدت محکوم گردیده است، در حدیث معروفی از پیامبر ص نقل شده: تفالوا بالخیر تجدوه‌:" " )[1] ( پیامبر ص فال نیک را دوست می‌ داشت، به خاطر آن بود که انسان هر گاه امیدوار به فضل پروردگار باشد در راه خیر گام برمی ‌دارد و هنگامی که امید خود را از پروردگار قطع کند، در راه شر خواهد افتاد و فال بد زدن مایه سوء ظن و موجب انتظار بلا و بدبختی کشیدن است).[2] اما در مورد فال بد که عرب آن را" تطیر" و" طیره" می ‌نامد، در روایات اسلامی- همانطور که گفتیم- شدیدا مذمت شده، همانطور که در قرآن مجید نیز کرارا به آن اشاره گردیده و محکوم شده است ( مانند سوره یس آیه 19 سوره نمل آیه 47 ) از جمله در حدیثی می خوانیم که پیغمبر ص فرمود: "الطیرة شرک؛ فال بد زدن (و آن را مؤثر در سرنوشت آدمی دانستن) یک نوع شرک به خدا است"  و نیز می ‌خوانیم: که اگر فال بد اثری داشته باشد، همان اثر روانی است، امام صادق ع فرمود: "الطیرة علی ما تجعلها ان هونتها تهونت و ان شددتها تشددت و ان لم تجعلها شیئا لم تکن شیئا؛ فال بد اثرش به همان اندازه است که آن را می‌ پذیری، اگر آن را سبک بگیری کم اثر خواهد بود و اگر آن را محکم بگیری پر اثر، و اگر به آن اعتنا نکنی، هیچ اثری نخواهد داشت")[3] بنابر مطالب نقل شده می توانیم بفهیم که راه صحیح چگونه است. اگر استخاره با قرآن سبب امید انسان برای اقدام و حرکت است، می توان آن را نیک دانست اما جایی که تفال زدن، بتواند به یاس و سستی در کار منجر شود، قطعا درست نیست. شاید به همین دلیل در روایات، از تفال به قرآن نهی شده باشد: (عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لا تَتَفَأَّلْ بِالْقُرْآن؛[4] حضرت صادق علیه السلام فرمود: بقرآن تفأل نزن.) البته یک احتمال دیگر در وجه منفی تفال به قرآن این است که کسی تصور کند، با این کار از آینده مطلع می شود. و با توجه به اینکه چنین تفالی، حقیقتا علمی به آینده حاصل نمی کند، شخص نسبت به قرآن بدبین می شود. و تصور می کند که قرآن فلان گونه بیان کرده در حالی که رخ نداده است. به هر حال باید در حوادث و فتنه ها به قرآن پناه برد. (قال رسول الله(ص): إِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآن‌)[5] اما معنای پناه بردن به قرآن، تلاوت صحیح ایات است؛ که بدانیم قرآن برای چنین موقعیتی چه راهکاری بیان کرده است. و الا اگر آیه متناسب با موقعیت را نیز نفهمیم، مرتکب تحریف قرآن شده ایم: (یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ؛[نساء/46] سخنان را از جای خود، تحریف می ‌کنند.) مثلا اگر با میزان ها و معیارها، قرآن در جایی دستور جنگ می دهد و ما به شعار صلح از آیه دیگری روی بیاوریم، عمل کننده  به قرآن نیستیم، بلکه تحریف کننده آن هستیم. و لازمه تشخیص درست مواضع نیز، شناخت کافی از قرآن است. بنابراین برای پناه بردن به قرآن، باید به شناخت آن چنگ زد! نه اینکه صفحات قرآن را ملاک فال زدن قرار دهیم. [1]. تفسیر نمونه، ج‌6، ص: 317. [2]. سفینة البحار جلد دوم صفحه 102. [3]. تفسیر نمونه، ج‌6، ص: 318. [4]. الکافی، ج‌2، ص629. [5]. الکافی، ج‌2، ص599.
عنوان سوال:

آیا تفال زدن به قرآن کار درستی هست؟


پاسخ:

قبل از هر چیز باید کلیاتی درباره تفال بدانیم. در تفسیر نمونه درباره تفال این گونه توضیح می دهد:

( شاید همیشه در میان انسانها و اقوام مختلف، فال نیک و بد رواج داشته است، اموری را به" فال نیک" می ‌گرفتند و دلیل بر پیروزی و پیشرفت کار می ‌دانستند، و اموری را به" فال بد" می‌ گرفتند و دلیل بر شکست و ناکامی و عدم پیروزی می ‌پنداشتند، در حالی که هیچگونه رابطه منطقی در میان پیروزی و شکست با اینگونه امور وجود نداشت، و مخصوصا در قسمت فال بد، غالبا جنبه خرافی و نامعقول داشته و دارد.
این دو گرچه اثر طبیعی ندارند، ولی بدون تردید اثر روانی می ‌توانند داشته باشند، فال نیک غالبا مایه امیدواری و حرکت است ولی فال بد موجب یاس و نومیدی و سستی و ناتوانی است. شاید به خاطر همین موضوع است که در روایات اسلامی از فال نیک نهی نشده، اما فال بد به شدت محکوم گردیده است، در حدیث معروفی از پیامبر ص نقل شده: تفالوا بالخیر تجدوه‌:" " )[1]

( پیامبر ص فال نیک را دوست می‌ داشت، به خاطر آن بود که انسان هر گاه امیدوار به فضل پروردگار باشد در راه خیر گام برمی ‌دارد و هنگامی که امید خود را از پروردگار قطع کند، در راه شر خواهد افتاد و فال بد زدن مایه سوء ظن و موجب انتظار بلا و بدبختی کشیدن است).[2]
اما در مورد فال بد که عرب آن را" تطیر" و" طیره" می ‌نامد، در روایات اسلامی- همانطور که گفتیم- شدیدا مذمت شده، همانطور که در قرآن مجید نیز کرارا به آن اشاره گردیده و محکوم شده است ( مانند سوره یس آیه 19 سوره نمل آیه 47 ) از جمله در حدیثی می خوانیم که پیغمبر ص فرمود: "الطیرة شرک؛ فال بد زدن (و آن را مؤثر در سرنوشت آدمی دانستن) یک نوع شرک به خدا است"  و نیز می ‌خوانیم: که اگر فال بد اثری داشته باشد، همان اثر روانی است، امام صادق ع فرمود: "الطیرة علی ما تجعلها ان هونتها تهونت و ان شددتها تشددت و ان لم تجعلها شیئا لم تکن شیئا؛ فال بد اثرش به همان اندازه است که آن را می‌ پذیری، اگر آن را سبک بگیری کم اثر خواهد بود و اگر آن را محکم بگیری پر اثر، و اگر به آن اعتنا نکنی، هیچ اثری نخواهد داشت")[3]

بنابر مطالب نقل شده می توانیم بفهیم که راه صحیح چگونه است. اگر استخاره با قرآن سبب امید انسان برای اقدام و حرکت است، می توان آن را نیک دانست اما جایی که تفال زدن، بتواند به یاس و سستی در کار منجر شود، قطعا درست نیست. شاید به همین دلیل در روایات، از تفال به قرآن نهی شده باشد:
(عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لا تَتَفَأَّلْ بِالْقُرْآن؛[4] حضرت صادق علیه السلام فرمود: بقرآن تفأل نزن.)

البته یک احتمال دیگر در وجه منفی تفال به قرآن این است که کسی تصور کند، با این کار از آینده مطلع می شود. و با توجه به اینکه چنین تفالی، حقیقتا علمی به آینده حاصل نمی کند، شخص نسبت به قرآن بدبین می شود. و تصور می کند که قرآن فلان گونه بیان کرده در حالی که رخ نداده است.

به هر حال باید در حوادث و فتنه ها به قرآن پناه برد. (قال رسول الله(ص): إِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآن‌)[5] اما معنای پناه بردن به قرآن، تلاوت صحیح ایات است؛ که بدانیم قرآن برای چنین موقعیتی چه راهکاری بیان کرده است. و الا اگر آیه متناسب با موقعیت را نیز نفهمیم، مرتکب تحریف قرآن شده ایم:
(یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ؛[نساء/46] سخنان را از جای خود، تحریف می ‌کنند.)

مثلا اگر با میزان ها و معیارها، قرآن در جایی دستور جنگ می دهد و ما به شعار صلح از آیه دیگری روی بیاوریم، عمل کننده  به قرآن نیستیم، بلکه تحریف کننده آن هستیم. و لازمه تشخیص درست مواضع نیز، شناخت کافی از قرآن است. بنابراین برای پناه بردن به قرآن، باید به شناخت آن چنگ زد! نه اینکه صفحات قرآن را ملاک فال زدن قرار دهیم.

[1]. تفسیر نمونه، ج‌6، ص: 317.
[2]. سفینة البحار جلد دوم صفحه 102.
[3]. تفسیر نمونه، ج‌6، ص: 318.
[4]. الکافی، ج‌2، ص629.
[5]. الکافی، ج‌2، ص599.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین