(نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّی شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ؛[بقره/223] زنانتان کشتزار شما هستند. هر جا که خواهید به کشتزار خود درآیید. و برای خویش از پیش چیزی فرستید و از خدا بترسید و بدانید که به نزد او خواهید شد. و مؤمنان را بشارت ده.) آیه شریفه زنان را به مزرعه تشبیه می کند و هدف آمیزش با آنها را در پرورش فرزندان صالح تصویر می کند(قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ) این تشبیه به معنای آن است که: ( قرآن کریم می خواهد با این بیان ضرورت وجود زن در اجتماع انسانی را مجسم کند که زن یک وسیله ارضای شهوت ها نیست بلکه وسیله ای برای حفظ حیات نوع بشر همان طور که انسان برای ادامه زندگی به تغذیه نیاز دارد و بدون کشت و زرع مواد غذایی، حیات او تأمین نمی شود، همچنین برای ادامه نوع خود نیز نیازمند به وجود زن است)[1] علامه طباطبایی در این باره می فرمایند: (حاصل معنای آیه این است که: موقعیت زنان در جامعه انسانی همانند زراعتی است که آدمی برای تحصیل غذایی که مایه حفظ زندگانی و بقاء آن است و نیز برای ابقاء تخم بدان احتیاج دارد. همچنین جامعه انسانی برای دوام نوع و بقاء نسل محتاج به زنان است زیرا خداوند متعال تکون انسان و مصور شدن او را به این صورت در طبیعت رحم قرار داده و طبیعت مردان را که جزیی از آن ماده اصلی در ایشان است مایل به زنان فرموده و میان مردان و زنان دوستی و مهربانی برقرار کرده است.)[2] سخن از اینکه این تشبیه توهین به زن است، کاملا بی معنا است، این آیه طبیعتی جاری در زندگی بشر را بیان می کند که به هیچ عنوان تحقیر و توهین را به همراه ندارد. بلکه یکی از شئون زنان را بیان می کند. و حتی بر خلاف آنچه عده ای سعی می کنند با نگاه های جنسیتی این آیه را توهینی به زنان معرفی کنند، از منظر برخی این حقیقت توهین به مردان است: ویل دورانت در کتاب (لذات فلسفه) می نویسد: (در نوع انسان عمل توالد در جسم زن است و عمل مرد تبعی و سطحی است و حتمی و ناگزیر نیست. طبیعت و آزمایشگاه ها هر دو زاید بودن مرد را به طور قطع نشان داده اند. این یک حقیقت تلخ است که در انواع حیوان اصل و اساس ماده است و مرد فرع و تابع است. در نمایش بزرگ توالد که محور حیات است، عمل نر حقیر است و فقط سیاهی لشکر است. در بحران وضع حمل مرد با دستپاچگی و از روی حیرت در کنار زن می ایستد و سرانجام به حقارت و غیرضروری بودن هستی خود در پهنه رشد نوع پی می برد. در این لحظه است که می فهمد زن از او به نوع نزدیک تر و وابسته است و جریان عظیم حیات در وجود زن است و خلقت از خون و جسم و به تدریج در می یابد که چرا اقوام ابتدایی و ادیان بزرگ سامری را می پرستیدند)[3] آیه بر خلاف کج فهمی های بعضی بیان می کند که (زن نه کالا است و نه منشأ (تاریکی) بلکه او بنیان گذار آبادی ها و سرمایه گذار تاریخ و فرستنده هدایای اخروی است)[4] در واقع این آیه سخن پندار آنانی را که زن را تنها بازیچه و وسیله هوس بازی می دانند باطل کرده است و ارزش واقعی زن را در درجه اول حفظ نسل، انتقال تجربه و پرورش فکری و روحی فرزندان دانسته است. [1]. آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، ج 2، ص 96. [2]. علامه طباطبایی، المیزان، دفتر نشر اسلامی، ج 2، ص 212. [3]. ویل دورانت، لذات فلسفه، ترجمه عباس زریاب، نشر اندیشه، چاپ چهارم، ص 139. [4]. ر. ک: قرائتی، محسن، تفسیر نور، ذیل آیه 223 سوره بقره.
(نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّی شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ؛[بقره/223] زنانتان کشتزار شما هستند. هر جا که خواهید به کشتزار خود درآیید. و برای خویش از پیش چیزی فرستید و از خدا بترسید و بدانید که به نزد او خواهید شد. و مؤمنان را بشارت ده.)
آیه شریفه زنان را به مزرعه تشبیه می کند و هدف آمیزش با آنها را در پرورش فرزندان صالح تصویر می کند(قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ) این تشبیه به معنای آن است که: ( قرآن کریم می خواهد با این بیان ضرورت وجود زن در اجتماع انسانی را مجسم کند که زن یک وسیله ارضای شهوت ها نیست بلکه وسیله ای برای حفظ حیات نوع بشر همان طور که انسان برای ادامه زندگی به تغذیه نیاز دارد و بدون کشت و زرع مواد غذایی، حیات او تأمین نمی شود، همچنین برای ادامه نوع خود نیز نیازمند به وجود زن است)[1]
علامه طباطبایی در این باره می فرمایند: (حاصل معنای آیه این است که: موقعیت زنان در جامعه انسانی همانند زراعتی است که آدمی برای تحصیل غذایی که مایه حفظ زندگانی و بقاء آن است و نیز برای ابقاء تخم بدان احتیاج دارد. همچنین جامعه انسانی برای دوام نوع و بقاء نسل محتاج به زنان است زیرا خداوند متعال تکون انسان و مصور شدن او را به این صورت در طبیعت رحم قرار داده و طبیعت مردان را که جزیی از آن ماده اصلی در ایشان است مایل به زنان فرموده و میان مردان و زنان دوستی و مهربانی برقرار کرده است.)[2]
سخن از اینکه این تشبیه توهین به زن است، کاملا بی معنا است، این آیه طبیعتی جاری در زندگی بشر را بیان می کند که به هیچ عنوان تحقیر و توهین را به همراه ندارد. بلکه یکی از شئون زنان را بیان می کند. و حتی بر خلاف آنچه عده ای سعی می کنند با نگاه های جنسیتی این آیه را توهینی به زنان معرفی کنند، از منظر برخی این حقیقت توهین به مردان است:
ویل دورانت در کتاب (لذات فلسفه) می نویسد: (در نوع انسان عمل توالد در جسم زن است و عمل مرد تبعی و سطحی است و حتمی و ناگزیر نیست. طبیعت و آزمایشگاه ها هر دو زاید بودن مرد را به طور قطع نشان داده اند. این یک حقیقت تلخ است که در انواع حیوان اصل و اساس ماده است و مرد فرع و تابع است. در نمایش بزرگ توالد که محور حیات است، عمل نر حقیر است و فقط سیاهی لشکر است. در بحران وضع حمل مرد با دستپاچگی و از روی حیرت در کنار زن می ایستد و سرانجام به حقارت و غیرضروری بودن هستی خود در پهنه رشد نوع پی می برد. در این لحظه است که می فهمد زن از او به نوع نزدیک تر و وابسته است و جریان عظیم حیات در وجود زن است و خلقت از خون و جسم و به تدریج در می یابد که چرا اقوام ابتدایی و ادیان بزرگ سامری را می پرستیدند)[3]
آیه بر خلاف کج فهمی های بعضی بیان می کند که (زن نه کالا است و نه منشأ (تاریکی) بلکه او بنیان گذار آبادی ها و سرمایه گذار تاریخ و فرستنده هدایای اخروی است)[4]
در واقع این آیه سخن پندار آنانی را که زن را تنها بازیچه و وسیله هوس بازی می دانند باطل کرده است و ارزش واقعی زن را در درجه اول حفظ نسل، انتقال تجربه و پرورش فکری و روحی فرزندان دانسته است.
[1]. آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، ج 2، ص 96.
[2]. علامه طباطبایی، المیزان، دفتر نشر اسلامی، ج 2، ص 212.
[3]. ویل دورانت، لذات فلسفه، ترجمه عباس زریاب، نشر اندیشه، چاپ چهارم، ص 139.
[4]. ر. ک: قرائتی، محسن، تفسیر نور، ذیل آیه 223 سوره بقره.
- [سایر] منظور از این جمله ی قرآن که: "زنان کشتزار شمایند"، چیست؟
- [سایر] آیا کشتزار خواندن زن در قرآن، توهین به آنها نیست؟
- [سایر] منظور قرآن از این که می فرماید: «شهیدان زنده اند» چیست؟ چه کسانی شهید نامیده می شوند؟
- [سایر] چرا حضرت زهرا(س)، سرور زنان دو عالم نامیده شده اند؟
- [سایر] رابطه قرآن و ماه رمضان چگونه است و چرا این ماه (بهار قرآن) نامیده شده است؟
- [سایر] چرا سوره بقره را "سیدسوره های قرآن" و آیةالکرسی را "سید آیه های قرآن" نامیده اند؟
- [سایر] در چه سورهای از قرآن حضرت ابراهیم(ع) پدر مؤمنان نامیده شده است؟
- [سایر] مسلمان ها موظفند به قرآن عمل کنند یا گفته های امثال کلینی و بخاری که حدیث نامیده می شود؟
- [سایر] حقوق زنان در قرآن چیست؟
- [سایر] چرا در قرآن کریم گاهی مال و فرزندان را زینت زندگی معرفی کرده و گاهی نیز آنها را فتنه نامیده است؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان دوم روز جمعه بدعت وحرام میباشد واین همان اذانیاست که در عرف مردم اذان سوم نامیده میشود وعامّه به آن عمل میکنند.
- [آیت الله وحید خراسانی] چیزی که با ان زخم و شکسته را می بندند و دوایی که روی زخم و مانند ان می گذارند جبیره نامیده می شود
- [امام خمینی] احکام وضوی جبیره- چیزی که با آن زخم و شکسته را می بندند و دوایی که روی زخم و مانند آن می گذارند جبیره نامیده می شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در جماعتی که مردان و زنان شرکت دارند اذان و اقامه نماز جماعت را باید مرد بگوید، ولی در جماعت زنان اذان و اقامه زنان کافی است.
- [آیت الله سبحانی] در مورد بوته خربزه و خیار و مانند آن اگر قرارداد روشنی بگذارند و تعداد چیدن و سهم هر کدام را مشخص کنند صحیح است. هر چند مساقات نامیده نمی شود.
- [آیت الله سبحانی] اگر زمین را به دیگری واگذار کنند که در آن درخت بکارد و آنچه عمل می آید مال هر دو باشد در صورتی که تمام جهات را روشن کنند معامله صحیح است، هر چند مساقات نامیده نمی شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در مورد بوته خربزه و خیار و مانند آن اگر قرارداد روشنی بگذارند و تعداد چیدن و سهم هر کدام را مشخص کنند صحیح است، هر چند مساقات نامیده نمی شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر زمین را به دیگری واگذار کنند که در آن درخت بکارد و آنچه عمل می آید مال هردو باشد در صورتی که تمام جهات را روشن کنند معامله صحیح است، هر چند مساقات نامیده نمی شود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هفت چیز وضو را باطل می کند: اول: بول. دوم: غائط. سوم: باد معده و روده که از مخرج غائط خارج شود. چهارم: خوابی که به واسطه آن چشم نبیند و گوش نشنود؛ ولی اگر چشم نبیند و گوش بشنود وضو باطل نمی شود. پنجم: چیزهائی که عقل را از بین می برد مانند دیوانگی و مستی و بی هوشی. ششم: استحاضه زنان که بعدا گفته می شود. هفتم: کاری که برای آن باید غسل کرد مانند جنابت. احکام وضوی جبیره چیزی که با آن زخم و شکسته را می بندند و دوائی که روی زخم و مانند آن می گذارند جبیره نامیده می شود.
- [آیت الله نوری همدانی] هفت چیز وضو را باطل می کند : اول : بول دوم :غائط سوم : باد معده و روده که از مخرج غائط خارج می شود . چهارم : خوابی که به واسطة آن چشم نبیند و گوش نشنود ولی اگر چشم نبیند و چشم گوش بشنود وضو باطل نمی شود . پنجم : چیزهائی که عقل را از بین می برد مانند دیوانگی و مستی و بیهوشی . ششم : اسستحاضه زنان که بعداً گفته می شود . هفتم : کاری که برای آن باید غسل کرد ، مانند جنابت . احکام وضوی جبیره چیزی که با آن زخم و شکسته را می بندند و دوائی که روی زخم و مانند آن می گذارند ، جبیره نامیده می شود .