این سوال حاوی پیش فرض هایی غلط و در عین حال غفلت از بعضی از حقایق است. در ابتدا مثالی عرض می کنم تا کمی به فضای واقعی نزدیک تر شویم. پسر بچه ای، مداد خود را گُم کرده است. مادرش می داند که او مداد را گُم کرده و اتفاقا در خانه چند بسته مداد نیز دارد. و نسبت به فرزند خود از هیچ مهر و محبتی نیز دریغ نمی کند. آیا اگر مادر به فرزند خود بگوید که باید سعی کنی مداد را پیدا کنی، درست عمل نموده یا آنکه هر زمان پسر بچه گفت مداد را گم کرده ام، فورا یک مداد دیگر به او بدهد؟ پس روشن است در جایی انسان حکیم از بخشش ممانعت می کند در حالی جهل و ناتوانی و خساست ندارد. اما در مساله مورد سوال، قبل از هر چیز باید توجه کنیم، خدا انسان را مختار آفریده است. و لازمه اختیار انسان، توانایی ظلم کردن است. و از این روست که عده ای بیش از نیاز خود دارند و عده ای دیگر، به اندازه نیاز نیز ندارند. اگر خدای متعال بخواهد در هر واقعه وارد شده و مانع ظالمان شود، اختیار داشتن بی معنا می شود! مثل اینکه به کسی بگوییم می توانی سوار یکی از این دو اتوبوس شوی، اما هر زمان که بخواهد به طرف یکی از آن اتوبوس ها برود، با کتک او را از اتوبوس دور کنیم! پس دلیل اصلی بسیاری از نارسایی ها، برقرار بودن اصل اختیار، به خاطر مصالحی بزرگ است و آنان که هستی را منحصر در همین عالم مادی نمی بینند، بزرگی مصلحت اختیار را درک می کنند. بر خلاف کسانی که عالم مادی را منزلی برای سعادت خود می خواهند. مثل اینکه جنین از رشد و شکل گیری اندام هایش متنفر باشد، چون سبب تنگ تر شدن جایش می شود در حالی که او شناختی نسبت به زندگی بیرون از رحم ندارد. مساله دیگری که باید به آن توجه کنیم، اینکه ثواب و عقاب الهی، امری اعتباری نیست که خدای متعال بی هیچ زمینه ای به کسی ثواب بدهد یا او را عقاب کند! کافیست کمی در عقاب ها و ثواب های عالم آخرت تامل کنیم، تا این مساله برایمان روشن شود. به عنوان مثال کسانی که از ذکر و یاد خدا، بیزار هستند (آیه 45 سوره روم) چگونه می تواند رضوان الهی را (آیه 72 سوره توبه) به عنوان یکی از بزرگترین پاداش های بهشت درک کنند؟ پس ثواب و عقاب الهی، همان اعمال ما، و از نوع تکوینی است، و اینکه عملی که امروز برایمان، دردناک نیست، فردا بدترین عذاب خواهد شد، به این دلیل است که پرده ها کنار می روند و هر کس حقیقت عمل خویش را درک می کند. از همین رو قرآن می گوید: آنان که مال یتیم می خورند، آتش می خورند! در حالی که مال یتیم خور چه بسا از خوردن آن بسیار هم لذت ببرد: (إِنَّ الَّذینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ ناراً[نساء/10] کسانی که اموال یتیمان را به ظلم و ستم می خورند، (در حقیقت،) تنها آتش می خورند.) این بیانات متعدد هستند، مثل بحث غیبت که قرآن، آن را خوردن گوشت برادر مرده می داند و ... علاوه بر اینکه اگر خدای متعال بخواهد بی هیچ حساب و کتابی به همه پاداش دهد یا همه را معذب کند، خلاف حکمت اوست که فرقی بین مومنان و کافران ننهاده است: (وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمی وَ الْبَصیرُ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ لاَ الْمُسیءُ قَلیلاً ما تَتَذَکَّرُونَ[غافر/58] هرگز نابینا و بینا یکسان نیستند همچنین کسانی که ایمان آورده، و اعمال صالح انجام داده اند با بدکاران یکسان نخواهند بود امّا کمتر متذکّر می شوید.) پس اعتباری دانستن ثواب و عقاب غلط است و باید متوجه اختیار انسان و نقش او در ظلم ها بود. همچنان که حکمت خدای متعال را مد نظر قرار داد.
اینکه خدا به بعضی از بندگانش رزق نمی دهد ناشی از چیست؟ نمی داند یا نمی تواند یا خسیس است؟
این سوال حاوی پیش فرض هایی غلط و در عین حال غفلت از بعضی از حقایق است. در ابتدا مثالی عرض می کنم تا کمی به فضای واقعی نزدیک تر شویم.
پسر بچه ای، مداد خود را گُم کرده است. مادرش می داند که او مداد را گُم کرده و اتفاقا در خانه چند بسته مداد نیز دارد. و نسبت به فرزند خود از هیچ مهر و محبتی نیز دریغ نمی کند. آیا اگر مادر به فرزند خود بگوید که باید سعی کنی مداد را پیدا کنی، درست عمل نموده یا آنکه هر زمان پسر بچه گفت مداد را گم کرده ام، فورا یک مداد دیگر به او بدهد؟ پس روشن است در جایی انسان حکیم از بخشش ممانعت می کند در حالی جهل و ناتوانی و خساست ندارد.
اما در مساله مورد سوال، قبل از هر چیز باید توجه کنیم، خدا انسان را مختار آفریده است. و لازمه اختیار انسان، توانایی ظلم کردن است. و از این روست که عده ای بیش از نیاز خود دارند و عده ای دیگر، به اندازه نیاز نیز ندارند. اگر خدای متعال بخواهد در هر واقعه وارد شده و مانع ظالمان شود، اختیار داشتن بی معنا می شود! مثل اینکه به کسی بگوییم می توانی سوار یکی از این دو اتوبوس شوی، اما هر زمان که بخواهد به طرف یکی از آن اتوبوس ها برود، با کتک او را از اتوبوس دور کنیم!
پس دلیل اصلی بسیاری از نارسایی ها، برقرار بودن اصل اختیار، به خاطر مصالحی بزرگ است و آنان که هستی را منحصر در همین عالم مادی نمی بینند، بزرگی مصلحت اختیار را درک می کنند. بر خلاف کسانی که عالم مادی را منزلی برای سعادت خود می خواهند. مثل اینکه جنین از رشد و شکل گیری اندام هایش متنفر باشد، چون سبب تنگ تر شدن جایش می شود در حالی که او شناختی نسبت به زندگی بیرون از رحم ندارد.
مساله دیگری که باید به آن توجه کنیم، اینکه ثواب و عقاب الهی، امری اعتباری نیست که خدای متعال بی هیچ زمینه ای به کسی ثواب بدهد یا او را عقاب کند! کافیست کمی در عقاب ها و ثواب های عالم آخرت تامل کنیم، تا این مساله برایمان روشن شود. به عنوان مثال کسانی که از ذکر و یاد خدا، بیزار هستند (آیه 45 سوره روم) چگونه می تواند رضوان الهی را (آیه 72 سوره توبه) به عنوان یکی از بزرگترین پاداش های بهشت درک کنند؟
پس ثواب و عقاب الهی، همان اعمال ما، و از نوع تکوینی است، و اینکه عملی که امروز برایمان، دردناک نیست، فردا بدترین عذاب خواهد شد، به این دلیل است که پرده ها کنار می روند و هر کس حقیقت عمل خویش را درک می کند. از همین رو قرآن می گوید: آنان که مال یتیم می خورند، آتش می خورند! در حالی که مال یتیم خور چه بسا از خوردن آن بسیار هم لذت ببرد:
(إِنَّ الَّذینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ ناراً[نساء/10] کسانی که اموال یتیمان را به ظلم و ستم می خورند، (در حقیقت،) تنها آتش می خورند.)
این بیانات متعدد هستند، مثل بحث غیبت که قرآن، آن را خوردن گوشت برادر مرده می داند و ...
علاوه بر اینکه اگر خدای متعال بخواهد بی هیچ حساب و کتابی به همه پاداش دهد یا همه را معذب کند، خلاف حکمت اوست که فرقی بین مومنان و کافران ننهاده است:
(وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمی وَ الْبَصیرُ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ لاَ الْمُسیءُ قَلیلاً ما تَتَذَکَّرُونَ[غافر/58] هرگز نابینا و بینا یکسان نیستند همچنین کسانی که ایمان آورده، و اعمال صالح انجام داده اند با بدکاران یکسان نخواهند بود امّا کمتر متذکّر می شوید.)
پس اعتباری دانستن ثواب و عقاب غلط است و باید متوجه اختیار انسان و نقش او در ظلم ها بود. همچنان که حکمت خدای متعال را مد نظر قرار داد.
- [سایر] خداوند چگونه تکبر را از دل بندگانش بیرون می برد؟
- [سایر] با توجه به علم خداوند و آگاهی خالق از تمام بندگانش، فلسفه سئوال قبر چیست؟
- [سایر] با توجه به اینکه تا خداوند خلق نکند، خالق نمیشود، چگونه میگوییم خداوند از بندگانش بینیاز است؟
- [سایر] بهترین راهی که انسان می تواند به خدا نزدیک شود چیست؟ خداوند چه عملی از اعمال بندگانش را می پسندد؟
- [سایر] چگونه خداوند صاحب فضل و رحمت ، بندگانش را به قهر و کیفر می گیرد ؟
- [سایر] آیا امکان دارد خدا رزق کسی را در مال دزدی قرار داده باشد؟
- [سایر] آیا امکان دارد خدا رزق کسی را در مال دزدی قرار داده باشد؟
- [سایر] خداوند چگونه به وسیله رزق و روزی انسان را آزمایش میکند؟
- [سایر] آیا شیطان از خدا مهربان تر نیست؛ چرا که او برای فریب دادن همه انسان ها می کوشد، اما خدا بین بندگانش فرق می گذارد؟
- [سایر] منظور از این که خداوند فرموده است: رزق و روزی شما و هرآنچه وعده دارید در آسمان است، چیست؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر چیزی را که می داند دروغ است؛ به خدا و پیغمبر نسبت دهد و بعدا بفهمد آنچه را که گفته راست بوده؛ باید روزه را تمام کند و قضای آن را هم به جا آورد.
- [آیت الله سبحانی] اگر بداند دروغ بستن به خدا و پیغمبر روزه را باطل می کند و چیزی را که می داند دروغ است به آنان نسبت دهد و بعداً بفهمد آنچه را که گفته راست بوده، روزه اش باطل است.
- [امام خمینی] اگر بداند دروغ بستن به خدا و پیغمبر روزه را باطل می کند و چیزی را که می داند دروغ است به آنان نسبت دهد و بعدا بفهمد آن چه را که گفته، راست بوده، روزه اش صحیح است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] شرط هفتم آن است که وضو را به قصد قربت یعنی برای خدا انجام دهد، بنابر این اگر به قصد ریا و خودنمایی یا برای خنک شدن بدن و مانند آن بگیرد باطل است، ولی اگر تصمیم قطعی دارد که برای اطاعت فرمان خدا وضو بگیرد در ضمن می داند خنک هم می شود، ضرری ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که دستور زبان عربی را نمی داند ولی کلمات عقد را صحیح ادا می کند و معنی آن را نیز می داند عقد او صحیح است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که می داند پوشیدن لباس غصبی حرام است، ولی نمی داند نماز را باطل می کند، اگر عمداً با لباس غصبی نماز بخواند نمازش باطل است.
- [آیت الله نوری همدانی] کسی که می داند پوشیدن لباس غصبی حرام است ، ولی نمی داند نماز را باطل می کند ، اگر عمداً با لباس غیر غصبی بخواند .
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه بداند قسمتی از فرش، یا لباس نجس شده اما نمی داند کدام قسمت آن است اگر دست، به قسمتی از آن بزند نجس نمی شود، همین طور هر دو چیزی که می داند یکی از آن دو نجس شده ،ولی نمی داند کدام نجس است ملاقات با یکی از آن دو سبب نجاست نمی شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که نمی داند وقت تنگ شده یا نه، باید وضو بگیرد یا غسل کند، ولی اگر می داند مقدار کمی وقت دارد اما می ترسد اگر سراغ وضو یا غسل برود به نماز نرسد باید تیمم کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه می داند در وسط نماز شک کرده، اما نمی داند مثلاً شک دو و سه بوده، یا دو و چهار، احتیاط واجب آن است که به دستور هر دو عمل کند و نماز را نیز اعاده نماید.