برخلاف نظر سوفسطاییان، که وجود هر گونه موجودی را در جهان خارج انکار می نمایند، وجود موجودی در جهان خارج از اندیشه بالضرورره ثابت است. حال، آن موجود از دو حالت خارج نیست که به ترتیب عبارتند از: 1- واجب الوجود 2- ممکن الوجود در فرض اول مطلوب، یعنی اثبات واجب الوجود، حاصل می شود. اما در فرض دوم به حکم اینکه هر موجود ممکن الوجود بالضروره نیازمند به علت است که آن نیز محتاج به علت خواهد بود، اکنون آن علت از دو حالت (واجب الوجود) و (ممکن الوجود) بیرون نیست. در فرض نخست، مطلوب یعنی واجب الوجود اثبات می شود و در فرض دوم نیاز به علت برای آن ضروری است. اکنون سخن گذشته در مورد این علت و سوال از اینکه واجب الوجود است یا ممکن الوجود، تکرار می شود و این تکرار سوال و نقل کلام هم چنان ادامه می یابد و سرانجام یا به بن بست (دور) می انجامد و یا به محذور (تسلسل) دچار می گردد. و چون (دور) و (تسلسل) از نظر عقل محالند، شق سوم، که عبارت است از منتهی شدن به واجب الوجود، اثبات می گردد. در این برهان، از محال بودن تسلسل برای اثبات واجب الوجود استفاده شده است. اما تسلسل در اینجا، تسلسل بین علل بالفعل است. که فلاسفه هر گاه سخن از تسلسل محال می گویند، منظورشان همین قسم است. و از نظر فلاسفه هر تسلسلی باطل نیست. اعداد تا بی نهایت ادامه پیدا می کنند و هیچ کس سلسله اعداد بی نهایت (تسلسل اعداد در پشت سر هم ) را محال ندانسته است! حتی اگر قید بالفعل (همزمان) نیز نباشد، ما با امر محالی مواجه نیستیم. مثل اینکه یک علت در راس وجود داشته باشد، و معلولی به وجود بیاورد و هر معلول، خود علت یک امر دیگر شود و آن را به وجود بیاورد و این سلسله تا بی نهایت ادامه پیدا کند! در این جا نیز امر محالی محقق نخواهد شد. با این توضیح باید بگوییم که بطلان تسلسل، با اندک توجهی روشن می شود. فرض کنید چند نفر دونده در پشت خط شروع مسابقه ایستاده اند و هر کدام شروع خود را منوط به اقدام دیگری کرده و تا دیگری شروع نکند، او نیز شروع نمی کند. در اینجا تعداد دونده ها هر چقدر بیشتر شوند، مشکلی در حل مساله به وجود نمی آید. و باید یک کسی وجود داشته باشد، که شروع او منوط و مشروط به دیگری نشده باشد. وقتی سخن از معلول است، وجودی مد نظر است که تحقق آن به دیگری (علت) مشروط شده، حال اگر بخواهیم وجود هر موجودی را وجود معلولی و مشروط به دیگری بدانیم، بدون اینکه وجودی باشد که خاصیت معلولی نداشته باشد، نباید در عالم هیچ موجودی داشته باشیم. چون به مانند همان مسابقه دو، هر چقدر تعداد بیشتر باشد، مشکلی حل نخواهد شد. مثل اینکه بخواهیم چند صد الوار را با تکه بر یکدیگر نگاه داریم و ایستادن هر کدام از این الوارها، تنها با تکه بر الوار دیگر تحقق می یابد! آیا این مجموعه هر چقدر بزرگ باشد، می توانیم الوارها را ایستاده نگاه داریم؟ یا اینکه حتما باید در نقطه ای الواری بدون تکه به سایر الوارها ایستاده باشد؟ بنابراین درک بطلان تسلسل یک قاعده عقلی است که با اندک توجهی به آن می رسیم.
برخلاف نظر سوفسطاییان، که وجود هر گونه موجودی را در جهان خارج انکار می نمایند، وجود موجودی در جهان خارج از اندیشه بالضرورره ثابت است. حال، آن موجود از دو حالت خارج نیست که به ترتیب عبارتند از: 1- واجب الوجود 2- ممکن الوجود
در فرض اول مطلوب، یعنی اثبات واجب الوجود، حاصل می شود. اما در فرض دوم به حکم اینکه هر موجود ممکن الوجود بالضروره نیازمند به علت است که آن نیز محتاج به علت خواهد بود، اکنون آن علت از دو حالت (واجب الوجود) و (ممکن الوجود) بیرون نیست. در فرض نخست، مطلوب یعنی واجب الوجود اثبات می شود و در فرض دوم نیاز به علت برای آن ضروری است.
اکنون سخن گذشته در مورد این علت و سوال از اینکه واجب الوجود است یا ممکن الوجود، تکرار می شود و این تکرار سوال و نقل کلام هم چنان ادامه می یابد و سرانجام یا به بن بست (دور) می انجامد و یا به محذور (تسلسل) دچار می گردد. و چون (دور) و (تسلسل) از نظر عقل محالند، شق سوم، که عبارت است از منتهی شدن به واجب الوجود، اثبات می گردد.
در این برهان، از محال بودن تسلسل برای اثبات واجب الوجود استفاده شده است. اما تسلسل در اینجا، تسلسل بین علل بالفعل است. که فلاسفه هر گاه سخن از تسلسل محال می گویند، منظورشان همین قسم است.
و از نظر فلاسفه هر تسلسلی باطل نیست. اعداد تا بی نهایت ادامه پیدا می کنند و هیچ کس سلسله اعداد بی نهایت (تسلسل اعداد در پشت سر هم ) را محال ندانسته است!
حتی اگر قید بالفعل (همزمان) نیز نباشد، ما با امر محالی مواجه نیستیم. مثل اینکه یک علت در راس وجود داشته باشد، و معلولی به وجود بیاورد و هر معلول، خود علت یک امر دیگر شود و آن را به وجود بیاورد و این سلسله تا بی نهایت ادامه پیدا کند! در این جا نیز امر محالی محقق نخواهد شد.
با این توضیح باید بگوییم که بطلان تسلسل، با اندک توجهی روشن می شود. فرض کنید چند نفر دونده در پشت خط شروع مسابقه ایستاده اند و هر کدام شروع خود را منوط به اقدام دیگری کرده و تا دیگری شروع نکند، او نیز شروع نمی کند. در اینجا تعداد دونده ها هر چقدر بیشتر شوند، مشکلی در حل مساله به وجود نمی آید. و باید یک کسی وجود داشته باشد، که شروع او منوط و مشروط به دیگری نشده باشد.
وقتی سخن از معلول است، وجودی مد نظر است که تحقق آن به دیگری (علت) مشروط شده، حال اگر بخواهیم وجود هر موجودی را وجود معلولی و مشروط به دیگری بدانیم، بدون اینکه وجودی باشد که خاصیت معلولی نداشته باشد، نباید در عالم هیچ موجودی داشته باشیم. چون به مانند همان مسابقه دو، هر چقدر تعداد بیشتر باشد، مشکلی حل نخواهد شد.
مثل اینکه بخواهیم چند صد الوار را با تکه بر یکدیگر نگاه داریم و ایستادن هر کدام از این الوارها، تنها با تکه بر الوار دیگر تحقق می یابد! آیا این مجموعه هر چقدر بزرگ باشد، می توانیم الوارها را ایستاده نگاه داریم؟ یا اینکه حتما باید در نقطه ای الواری بدون تکه به سایر الوارها ایستاده باشد؟
بنابراین درک بطلان تسلسل یک قاعده عقلی است که با اندک توجهی به آن می رسیم.
- [سایر] لطفاً با ارائه دلایل کیهان شناختی (فلسفه نظام گیتی) وجود خداوند را اثبات و نیز برخی دلایل در بطلان براهین دور و تسلسل را نیز بیان فرمایید؟
- [سایر] دور و تسلسل را تعریف کنید و بگویید چرا باطل است؟
- [سایر] دور و تسلسل را تعریف کنید و بگویید چرا باطل است؟
- [سایر] براهین اثبات معاد کدامند؟
- [سایر] براهین اثبات وجود خداوند را بیان کنید؟
- [سایر] علت ابطال تسلسل چیست؟
- [سایر] آیا از راه براهین فلسفی می توان ضرورت حکومت عدل جهانی را به اثبات رساند؟
- [سایر] بهترین راه خداشناسی چیست؟
- [سایر] تحریف در لغت و در اصطلاح و براهین عدم تحریف را بیان کنید؟
- [سایر] براهین اثبات وجود خدا چند تا می باشند بصورت خلاصه و اجمال لطفا بیان بفرمایید؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر در یک زمین جو و گندم و چیزی مثل برنج و لوبیا که زکات آن واجب نیست بکارد چنان چه بر حسب معمول استفاده از هر دو جنس در موقع کشت منظور باشد مخارج به نسبت مداخل تقسیم می شود و اگر فایده یکی از آنها به قدری کم باشد که در موقع کشت منظور نباشد مخارج از چیزی محسوب می شود که منظور باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه غذایی را که در ظرف طلا یا نقره است به منظور پرهیز از حرام در ظرف دیگری بریزند این استعمال جایز است، ولی اگر به این منظور نباشد حرام است، اما به هر حال خوردن آن غذا از ظرف دوم که طلا و نقره نیست، اشکال ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نگاه کردن مرد به زنی که می خواهد با او ازدواج کند به منظور آگاه شدن از حسن و عیب او جایز است حتی اگر با یک بار نگاه کردن این منظور حاصل نشود می تواند چند بار در چند مجلس نگاه کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] چند چیز است که سفر را قطع می کند و باید نماز را تمام خواند: اول رسیدن به (وطن) منظور از وطن چیست منظور از وطن محلی است که انسان آن را برای اقامت و زندگی خود انتخاب کرده، خواه در آنجا متولد شده باشد یا نه و خواه وطن پدر و مادرش باشد یا خودش آنجا را انتخاب کرده است.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که اعتکاف میکند، باید در روز از انجام آنچه روزه را باطل میکند بپرهیزد؛ همچنین امور زیر در شب باشد یا روز موجب باطل شدن اعتکاف میشود: 1 جماع. 2 بنابر احتیاط واجب اِستمناء؛ چه به شکل حرام آن یا در اثر نگاه یا لمس همسر باشد. 3 اِستشمام بوی خوش. 4 خرید و فروش، مگر آن که ضرورتی در بین باشد، بلکه احتیاط واجب آن است که در غیر حالت ضرورت، اعمال تجاری دیگر (غیر از خرید و فروش) را نیز انجام ندهد. 5 مجادله و بحث به منظور برتری و خودنمایی؛ در امور دینی باشد یا دنیایی.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر روزهدار، عمداً چیزی بخورد یا بیاشامد، روزه او باطل میشود؛ چه خوردن و آشامیدن آن چیز معمول باشد، مثل نان و آب، چه معمول نباشد، مثل خاک و شیره درخت و چه کم باشد یا زیاد، حتی اگر مسواک را از دهان بیرون آورد و دوباره به دهان ببرد و رطوبت آن را فرو ببرد، روزهاش باطل میشود، مگر آن که رطوبت مسواک در دهان بسیار کم باشد و منظور از کلمه (عمداً) در این مسأله و مسائل بعدی آن است که انسان با توجّه به روزهدار بودن خود، کاری انجام دهد.
- [آیت الله علوی گرگانی] چیزهائی که وضو را باطل میکند، تیمّم بدل از وضو را هم باطل میکند وچیزهائی که غسل را باطل مینماید، تیمّم بدل از غسل را هم باطل مینماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه روزه دار بعد از ظهر مسافرت نماید باید روزه خود را تمام کند، اما اگر پیش از ظهر مسافرت نماید روزه اش باطل است، ولی قبل از آن که به حد ترخص برسد نمی تواند روزه را افطار کند و اگر پیش از آن افطار کند کفاره بر او واجب است (منظور از حد ترخص جایی است که صدای اذان شهر را نشنود، یا به جایی برسد که از نظر مردم شهر پنهان گردد).
- [آیت الله مکارم شیرازی] بنابر احتیاط واجب باید انسان از پوشیدن لباس شهرت خودداری کند، منظور از لباس شهرت لباسی است که جنبه ریاکاری دارد و می خواهد به وسیله آن مثلاً به زهد و ترک دنیا مشهور شود، خواه از جهت پارچه یا رنگ آن باشد یا دوخت آن، اما اگر واقعا قصدش ساده پوشیدن است و جنبه ریا کاری ندارد نه تنها جایز است بلکه عملی است شایسته و اگر کسی با لباس شهرت نماز بخواند نماز او باطل نیست.
- [آیت الله مظاهری] تزریق خون انسانی به انسان دیگر جایز است، خواه خون مسلمان باشد یا کافر، مرد باشد یا زن، و خرید و فروش خون برای این منظور مانعی ندارد.