دور عبارت است از: این که موجود شدن چیزی توقف داشته باشد بر موجود بودن خودش (با واسطه و یا بدون واسطه). مثلا: "الف" متوقف بر "ب" است و "ب" متوقف بر "الف". پس الف متوقف بر "الف" است. در بطلان دور اختلافی وجود ندارد؛ زیرا لازمه آن تقدم شیء بر نفس است. با این بیان که اگر وجود "الف" متوقف بر "ب" و وجود "ب" متوقف بر "الف" باشد، پس برای موجود شدن "الف" باید قبلاً "ب" موجود باشد و "الف" معدوم، و چون وجود "ب" هم متوقف به وجود "الف" است، پس باید در همان لحظه "الف" موجود باشد. در نتیجه لازم است "الف" در آنِ واحد هم باشد و هم نباشد. وجود و عدم یک چیز در آنِ واحد یعنی اجتماع نقیضین، و اجتماع نقیضین محال است. تسلسل در اصطلاح فلسفه یعنی ترتب و ادامه سلسله علت و معلول تا بی نهایت. به عبارت دیگر، تسلسل عبارت است از: ترتب امور غیر متناهی به نحوی که مترتب لاحق، مترتب بر مترتب سابق، و به دنبال آن باشد. و بالاخره اموری که در ترتب وجودی به یکدیگر پیوسته باشند. تسلسل از آن جهت باطل است که چون وجود معلول، وجودی وابسته، نیازمند و غیر قائم به ذات خود ؛ یعنی ممکن الوجود و وجود رابط است. بنابر این، هرگاه فرض کنیم چنین موجوداتی در حد بی نهایت وجود دارند، لازم می آید که بی نهایت وجود وابسته و قائم به غیر و رابط داشته باشیم، بی آن که آن غیر و آن وجود مستقل که تکیه گاه این وجودهای وابسته و رابط است موجود باشد، و این محال است.
دور عبارت است از: این که موجود شدن چیزی توقف داشته باشد بر موجود بودن خودش (با واسطه و یا بدون واسطه). مثلا: "الف" متوقف بر "ب" است و "ب" متوقف بر "الف". پس الف متوقف بر "الف" است. در بطلان دور اختلافی وجود ندارد؛ زیرا لازمه آن تقدم شیء بر نفس است. با این بیان که اگر وجود "الف" متوقف بر "ب" و وجود "ب" متوقف بر "الف" باشد، پس برای موجود شدن "الف" باید قبلاً "ب" موجود باشد و "الف" معدوم، و چون وجود "ب" هم متوقف به وجود "الف" است، پس باید در همان لحظه "الف" موجود باشد. در نتیجه لازم است "الف" در آنِ واحد هم باشد و هم نباشد. وجود و عدم یک چیز در آنِ واحد یعنی اجتماع نقیضین، و اجتماع نقیضین محال است. تسلسل در اصطلاح فلسفه یعنی ترتب و ادامه سلسله علت و معلول تا بی نهایت. به عبارت دیگر، تسلسل عبارت است از: ترتب امور غیر متناهی به نحوی که مترتب لاحق، مترتب بر مترتب سابق، و به دنبال آن باشد. و بالاخره اموری که در ترتب وجودی به یکدیگر پیوسته باشند. تسلسل از آن جهت باطل است که چون وجود معلول، وجودی وابسته، نیازمند و غیر قائم به ذات خود ؛ یعنی ممکن الوجود و وجود رابط است. بنابر این، هرگاه فرض کنیم چنین موجوداتی در حد بی نهایت وجود دارند، لازم می آید که بی نهایت وجود وابسته و قائم به غیر و رابط داشته باشیم، بی آن که آن غیر و آن وجود مستقل که تکیه گاه این وجودهای وابسته و رابط است موجود باشد، و این محال است.
- [سایر] دور و تسلسل را تعریف کنید و بگویید چرا باطل است؟
- [سایر] چگونه انکار عقل در شناخت خدا منجر به دور، تسلسل یا تعطیل عقل میگردد؟
- [سایر] آیا برهان اثبات وجود خدای سبحان مبتنی بر ابطال دور و تسلسل است؟
- [سایر] منظور از باطل بودن تسلسل در براهین خداشناسی چیست؟
- [سایر] لطفاً با ارائه دلایل کیهان شناختی (فلسفه نظام گیتی) وجود خداوند را اثبات و نیز برخی دلایل در بطلان براهین دور و تسلسل را نیز بیان فرمایید؟
- [سایر] علت ابطال تسلسل چیست؟
- [سایر] دور باطل یا مغالطه ی دور؟!
- [سایر] اگر ولایت بر خردمندان جامعه درست باشد، لازمهاش تسلسل نیست؟ زیرا خودِ ولیّ و سرپرست نیز نیازمند سرپرستی است!
- [سایر] دور در تعیین رهبر یا در ادامه ی حاکمیت رهبر را چگونه حل می کنید؟ اگر دور باطل است، آیا در این جا استثنا خورده است؟
- [سایر] اگر دین بخواهد قانونی اجرایی و حکومتی وضع کند، خود آن قانون نیز قانونی اجرایی میخواهد و تسلسل پیش میآید. پاسخ این شبهه چیست؟
- [آیت الله علوی گرگانی] نمازگزار باید از میّت دور نباشد، ولی کسی که نماز میّت را به جماعت میخواند، اگر از میّت دور باشد، چنانچه صفها به یکدیگر متصل باشد، اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] نمازگزار باید از میت دور نباشد، ولی کسی که نماز میت را به جماعت میخواند، اگر از میت دور باشد، چنانچه صفها به یکدیگر متصل باشد اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] نمازگزار باید از میت دور نباشد، ولی کسی که نماز میت را به جماعت میخواند، اگر از میت دور باشد، چنانچه صفها به یکدیگر متصل باشند، اشکال ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] نمازگزار باید از میت دور نباشد؛ ولی کسی که نماز میت را به جماعت میخواند اگر از میت دور باشد، چنانچه صفها به یکدیگر متّصل باشد اشکال ندارد.
- [آیت الله مظاهری] نمازگزار نباید از میّت دور باشد ولی اگر کسی به واسطه صفهای نماز جماعت از میّت دور باشد، اشکال ندارد گرچه بخواهد فرادی نماز بخواند.
- [آیت الله بهجت] اگر روزهدار عمداً تمام سر را در آب فرو برد، اگرچه بقیه بدن از آب بیرون باشد، بنابر اقوی روزهاش باطل میشود، ولی اگر تمام بدن را آب بگیرد و مقداری از سر بیرون باشد، روزه باطل نمیشود. و همچنین درحالیکه مانع و حائل غلیظی دور سر را فراگرفته و یا سر به چیزی آغشته شده که مانع از رسیدن آب به آن باشد، فرو بردن تمام سر در آب، بنابر اظهر روزه را باطل نمیکند.
- [آیت الله نوری همدانی] نماز گزار باید از میت دور نباشد ، ولی کسی که نماز میت را به جماعت می خواند ، اگر از میت دور باشد ، چنانچه صفها به یکدیگر متصل باشند ، اشکال ندارد .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . نمازگزار باید از میت دور نباشد، ولی کسی که نماز میت را به جماعت می خواند اگر از میت دور باشد چنان چه صف ها به یکدیگر متصل باشند اشکال ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] نمازگزار نباید از میّت به قدری دور باشد که نگویند در کنار میّت ایستاده؛ ولی کسی که نماز میّت را به جماعت میخواند، اگر از میّت دور باشد، چنانچه صفها به یکدیگر متصل باشند، اشکال ندارد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نمازگزار باید از میت دور نباشد ولی کسی که نماز میت را به جماعت می خواند اگر از میت دور باشد چنانچه صفها به یکدیگر متصل باشد اشکال ندارد.