دلایل متعددی می توان برای توحید ذاتی بیان کرد. که ما در ذیل به بعضی از آنها اشاره می کنیم. نکته ای که باید توجه کرد، اینکه: نقل احادیث یا آیات در نوشته زیر، به معنای نقلی بودن این دلایل نیست. بلکه اینها ادله عقلی هستند که توسط خدای متعال و ائمه برای دیگران بیان شده است. در واقع اگر به حدیث یا آیه بودن آنها، توجه نکنیم، از دلیل بودن آن ها چیزی کم نمی شود. 1-نبود هیچ گونه اثری از خدای متعدد: حضرت علی (ع) می فرمایند: (وَ اعْلَمْ یَا بُنَیَّ أَنَّهُ لَوْ کَانَ لِرَبِّکَ شَرِیکٌ لَأَتَتْکَ رُسُلُهُ وَ لَرَأَیْتَ آثَارَ مُلْکِهِ وَ سُلْطَانِهِ وَ لَعَرَفْتَ أَفْعَالَهُ وَ صِفَاتِهِ وَ لَکِنَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ کَمَا وَصَفَ نَفْسَه[1] پسرم اگر خدا شریکی داشت، پیامبران او نیز به سوی تو می آمدند، و آثار قدرتش را می دیدی، و کردار و صفاتش را میشناختی، امّا خدا، خدایی است یگانه، همانگونه که خود توصیف کرد.) خدایی که با توجه به دلایل عقلی پی به وجود او می بریم، خدایی حکیم است که خلقت او، بی هدف نیست. و فعل او نیز متقن است. به همین خاطر، دانشی که بشر به آن نیاز دارد و با عقل خویش نمی تواند به آن برسد، با وحی بر پیامبران به بشر می رساند. و رها کردن بشر بدون پیامبر و وحی، خلاف حکمت است. بنابراین با توجه به اینکه همه پیامبران سخن از خدای واحد گفته اند، روشن است خدای دیگری وجود ندارد. و الا او نیز پیامبری برای خویش انتخاب می کرد و سخنانش را به بشر می رساند. علاوه بر اینکه اگر خدای دیگری وجود دارد، مخلوقات او کدامند؟ در حالی که خدایی که پیامبران را ارسال کرده، خالق تمام آسمان ها و زمین است. و هیچ اثری از غیر او دیده نمی شود. 2- عدم فساد در عالم (لَوْ کانَ فیهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ[انبیاء/22] اگر در آسمان و زمین، جز (اللَّه) خدایان دیگری بود، فاسد می شدند (و نظام جهان به هم میخورد)! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصیفی که آنها میکنند!) خدا، موجودی است که دارای مشیت و اراده می باشد و دلایلی که خدا را اثبات می کند، این امور را نیز نشان می دهد. حال اگر خدایی جز خدای واحد تصور شود، او نیز مشیت و اراده هایی دارد. و طبیعتا ممکن نیست که تمام اراده های خدایان مفروض یکی باشد. چون هر موجود آثار خاص خود را دارد و اگر تمام آثار آنها دقیقا یکسان باشد، اصلا دوگانگی ای وجود نخواهد داشت. و وجود مشیت های متعدد، سبب تعارض آنها با یکدیگر می شود و در نتیجه نظام عالم هستی به هم می خورد. در حالی که ما مشاهده می کنیم نظام عالم پابرجا مانده و از بین نرفته است. 3- لازمه ذات خدای متعال خدا موجودی است که هیچ نقص و ضعفی نداشته باشد. و هر گونه کمالی را دارا باشد. حال اگر فرض کنیم که خدا بیش از یکی است، باید فرقی بین آنها وجود داشته باشد. چون در صورت عدم وجود هیچ گونه فرقی، اصلا دوئیت و متعدد بودن، ممکن نیست. حال باید بگوییم این فرق چیست؟ اگر فرق خدایان تصور شده در کمال باشد، یعنی یکی از آنها (یا هر دو) کمالی را ندارد. در حالی که خدا نمی تواند فاقد کمال باشد. و اگر فرق آنها در وجود نقیصه ای در یکی (یا هر دو) باشد، آن که نقیصه دارد، نمی تواند خدا باشد. 4- فطرت فطرت انسان یکی از دلایل اثبات خدای متعال است. انسان تمایل ذاتی به پرستش دارد و اگر موانع موجود نباشد، دل به سمت خدا رو می کند. برای همین در مواقعی که موانع توجه برطرف می شود، انسان متوجه خدا می شود. مثل انسانی که در حال غرق شدن است و تمام دلبستگی های مادی را فراموش می کند و رو به سوی خدا می کند. این فطرت همان گونه که وجود خدا را نشان می دهد، یگانه بودن او، و توحید را نشان می دهد. چون دل متوجه خدای یکتاست و پرستش خود را برای خدای یگانه انجام می دهد. شاید رمز اساسی عدم گستردگی شرک در توحید ذاتی نیز در همین مساله باشد. چون اکثر مشرکان در توحید ذاتی شرکی ندارند. مثل بت پرستان که خدا را ذاتی یگانه می دانستند. و در پرستش دچار شرک بودند. (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّی یُؤْفَکُونَ[زخرف/87] و اگر از آنها بپرسی چه کسی آنان را آفریده، قطعاً میگویند: خدا پس چگونه از عبادت او منحرف میشوند؟) [1]. نهج البلاغه، نامه 31.
دلایل متعددی می توان برای توحید ذاتی بیان کرد. که ما در ذیل به بعضی از آنها اشاره می کنیم. نکته ای که باید توجه کرد، اینکه: نقل احادیث یا آیات در نوشته زیر، به معنای نقلی بودن این دلایل نیست. بلکه اینها ادله عقلی هستند که توسط خدای متعال و ائمه برای دیگران بیان شده است. در واقع اگر به حدیث یا آیه بودن آنها، توجه نکنیم، از دلیل بودن آن ها چیزی کم نمی شود.
1-نبود هیچ گونه اثری از خدای متعدد:
حضرت علی (ع) می فرمایند: (وَ اعْلَمْ یَا بُنَیَّ أَنَّهُ لَوْ کَانَ لِرَبِّکَ شَرِیکٌ لَأَتَتْکَ رُسُلُهُ وَ لَرَأَیْتَ آثَارَ مُلْکِهِ وَ سُلْطَانِهِ وَ لَعَرَفْتَ أَفْعَالَهُ وَ صِفَاتِهِ وَ لَکِنَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ کَمَا وَصَفَ نَفْسَه[1] پسرم اگر خدا شریکی داشت، پیامبران او نیز به سوی تو می آمدند، و آثار قدرتش را می دیدی، و کردار و صفاتش را میشناختی، امّا خدا، خدایی است یگانه، همانگونه که خود توصیف کرد.)
خدایی که با توجه به دلایل عقلی پی به وجود او می بریم، خدایی حکیم است که خلقت او، بی هدف نیست. و فعل او نیز متقن است. به همین خاطر، دانشی که بشر به آن نیاز دارد و با عقل خویش نمی تواند به آن برسد، با وحی بر پیامبران به بشر می رساند. و رها کردن بشر بدون پیامبر و وحی، خلاف حکمت است. بنابراین با توجه به اینکه همه پیامبران سخن از خدای واحد گفته اند، روشن است خدای دیگری وجود ندارد. و الا او نیز پیامبری برای خویش انتخاب می کرد و سخنانش را به بشر می رساند.
علاوه بر اینکه اگر خدای دیگری وجود دارد، مخلوقات او کدامند؟ در حالی که خدایی که پیامبران را ارسال کرده، خالق تمام آسمان ها و زمین است. و هیچ اثری از غیر او دیده نمی شود.
2- عدم فساد در عالم
(لَوْ کانَ فیهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ[انبیاء/22] اگر در آسمان و زمین، جز (اللَّه) خدایان دیگری بود، فاسد می شدند (و نظام جهان به هم میخورد)! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصیفی که آنها میکنند!)
خدا، موجودی است که دارای مشیت و اراده می باشد و دلایلی که خدا را اثبات می کند، این امور را نیز نشان می دهد. حال اگر خدایی جز خدای واحد تصور شود، او نیز مشیت و اراده هایی دارد. و طبیعتا ممکن نیست که تمام اراده های خدایان مفروض یکی باشد. چون هر موجود آثار خاص خود را دارد و اگر تمام آثار آنها دقیقا یکسان باشد، اصلا دوگانگی ای وجود نخواهد داشت. و وجود مشیت های متعدد، سبب تعارض آنها با یکدیگر می شود و در نتیجه نظام عالم هستی به هم می خورد. در حالی که ما مشاهده می کنیم نظام عالم پابرجا مانده و از بین نرفته است.
3- لازمه ذات خدای متعال
خدا موجودی است که هیچ نقص و ضعفی نداشته باشد. و هر گونه کمالی را دارا باشد. حال اگر فرض کنیم که خدا بیش از یکی است، باید فرقی بین آنها وجود داشته باشد. چون در صورت عدم وجود هیچ گونه فرقی، اصلا دوئیت و متعدد بودن، ممکن نیست. حال باید بگوییم این فرق چیست؟ اگر فرق خدایان تصور شده در کمال باشد، یعنی یکی از آنها (یا هر دو) کمالی را ندارد. در حالی که خدا نمی تواند فاقد کمال باشد. و اگر فرق آنها در وجود نقیصه ای در یکی (یا هر دو) باشد، آن که نقیصه دارد، نمی تواند خدا باشد.
4- فطرت
فطرت انسان یکی از دلایل اثبات خدای متعال است. انسان تمایل ذاتی به پرستش دارد و اگر موانع موجود نباشد، دل به سمت خدا رو می کند. برای همین در مواقعی که موانع توجه برطرف می شود، انسان متوجه خدا می شود. مثل انسانی که در حال غرق شدن است و تمام دلبستگی های مادی را فراموش می کند و رو به سوی خدا می کند. این فطرت همان گونه که وجود خدا را نشان می دهد، یگانه بودن او، و توحید را نشان می دهد. چون دل متوجه خدای یکتاست و پرستش خود را برای خدای یگانه انجام می دهد.
شاید رمز اساسی عدم گستردگی شرک در توحید ذاتی نیز در همین مساله باشد. چون اکثر مشرکان در توحید ذاتی شرکی ندارند. مثل بت پرستان که خدا را ذاتی یگانه می دانستند. و در پرستش دچار شرک بودند.
(وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّی یُؤْفَکُونَ[زخرف/87] و اگر از آنها بپرسی چه کسی آنان را آفریده، قطعاً میگویند: خدا پس چگونه از عبادت او منحرف میشوند؟)
[1]. نهج البلاغه، نامه 31.
- [سایر] معمولاً گفته میشود تفاوت موجودات ذاتی آنها و یا ناشی از قابلیت ذاتی آنها است؛ مگر قابلیتها را خداوند نداده، پس چرا همه را یکسان نداده است؟
- [سایر] وهابیت در مورد خدا و توحید چه عقایدی دارند؟
- [سایر] وهابیت در مورد توحید و خدا چه نظری دارد؟
- [سایر] آیا حجیت قرآن ذاتی است و از مصونیت ذاتی برخوردار است؟
- [سایر] آیا ثنویت زرتشتی بهتر از توحید نیست؛ زیرا دیگر مسئولیت بدیها به گردن خدا نمیافتد؟
- [سایر] معنویات ذاتی است یا اکتسابی ؟
- [سایر] فردی در فکر خود( نعوذ بالله) برای خدا شریکی قائل شود، امکان بخشش برای او هست یا نه؟ خودش در سوال شرک ذاتی عنوان کرده است.
- [سایر] اصطلاح آثار ذاتی اشیاء چه معنایی دارد؟
- [سایر] آیا صدور گناه از معصوم امتناع ذاتی دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] نظر معظم له در مورد نجاست ذاتی کفار چیست؟
- [آیت الله مظاهری] کافر (کسی که منکر خدا یا معاد است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، یا پیامبری حضرت خاتم الانبیا محمد بن عبداللَّه صلی الله علیه وآله وسلم را قبول ندارد، یا در یکی از اینها شک داشته باشد، یا ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه مسلمانان جزو دین اسلام میدانند منکر شود، در صورتی که بداند انکار آن چیز به انکار خدا یا توحید یا نبوت برمیگردد) احکام مسلمانان را ندارد، مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد، و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [امام خمینی] کافر یعنی کسی که منکر خدا است، یا برای خدا شریک قرار می دهد، یا پیغمبری حضرت خاتم الانبیا محمد ابن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم را قبول ندارد، نجس است، و همچنین است اگر در یکی از اینها شک داشته باشد. و نیز کسی که ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه، مسلمانان جزو دین اسلام می دانند منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیز برگردد به انکار خدا یا توحید یا نبوت، نجس می باشد. و اگر نداند، احتیاطا بایداز او اجتناب کرد، گرچه لازم نیست.
- [آیت الله اردبیلی] کافر (یعنی کسی که منکر خدا است و یا برای خدا شریک قرار میدهد یا پیامبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول ندارد و همچنین کسی که در یکی از اینها شک داشته باشد) نجس است ولی بنابر اقوی اهل کتاب (یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان) پاک هستند؛ و کسی که ضروری دین (یعنی چیزی مثل نماز و روزه که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند) را منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیز به انکار خدا، توحید یا نبوت بازگشت داشته باشد، کافر ونجس میباشد و در غیر این صورت نجس نیست.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مسلمانی که منکر خدا یا یگانگی خداوند یا رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله شود مرتدّ میشود و انکار حکم ضروری دین (یعنی حکمی که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه) با اعتراف به توحید و رسالت سبب ارتداد نیست، هر چند ضروری بودن آن را بداند، ولی در مسأله 1107 اشاره شد که کسی که یکی از ضروریات دین را انکار میکند و شبههای در حق وی نباشد و شک داریم که به دو اصل توحید و رسالت ایمان قلبی دارد، شرعاً کافر بشمار میآید، هر چند ضروری بودن آن حکم را نداند.
- [آیت الله اردبیلی] هرگاه در شرایطی که خواهد آمد یکی از دو شریک تمام یا قسمتی از سهم خود را به غیر از شریک خود بفروشد، شریک دیگر حق دارد قیمت تعیین شده را بپردازد و سهم شریک خود را تملّک نماید؛ این حق را (حقّ شُفعه) میگویند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه یکی از شریک ها بمیرد یا دیوانه یا سفیه شود شریک های دیگر نمی توانند در مال شرکت تصرف کنند، ولی بیهوشی موقت تأثیری ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر سهم کسی که در ملکی با دیگری شریک است، از سهم شریکش جدا نباشد، بدون اجازه شریک خود نمیتواند در آن ملک تصرّف کند و نماز بخواند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله اردبیلی] (اَشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ) یعنی: (شهادت میدهم که هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد.) (وَأشْهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ) یعنی: (شهادت میدهم که محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم بنده خدا و فرستاده اوست.) (أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ) یعنی: (خدایا بر محمد و آل محمد رحمت فرست.) (وَتَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ) یعنی: (و شفاعت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول کن و مقام آن حضرت را نزد خود بلند فرما.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام بر تو ای پیامبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَعَلی عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ) یعنی: (سلام خداوند بر ما نمازگزاران و تمام بندگان نیکوکار او باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد.)
- [آیت الله وحید خراسانی] کسی که با دیگری شریک است اگر خمس منافع خود را بدهد و شریک او ندهد و در سال بعد از مالی که خمسش را نداده برای سرمایه شرکت بگذارد هیچکدام نمی توانند در ان مال تصرف کنند مگر در صورتی که شریکی که خمس نداده معتقد به خمس نباشد که در این صورت شریک دیگر می تواند تصرف کند