معمولاً گفته میشود تفاوت موجودات ذاتی آنها و یا ناشی از قابلیت ذاتی آنها است؛ مگر قابلیتها را خداوند نداده، پس چرا همه را یکسان نداده است؟ واقعیت آن است که ظرفیت موجودات و انسان ها، همانند ظرفهایی نیست که برای برخی نصف و برای برخی تمام آن پر شده باشد؛ بلکه هر موجودی متناسب با وضعیت و موقعیت خود، ظرف و ظرفیتش شکل خواهد گرفت. همه ظرفها متناسب با ظرفیت خود، پر است و به هر مقدار که قابلیتها و استعدادها بیشتر شود و فعلیت پیدا کند، به همان مقدار ظرفها نیز بزرگتر خواهد شد. به طور مثال هر مقدار معلومات و درجات علمی انسان افزایش یابد، ظرف قلب و سینه او گشادتر خواهد شد. همچنین هر کدام از جمادات، گیاهان و حیوانات، عرصه خاصی برای ظهور ظرفیت خود دارند. به طور مثال دانه گندم در مدت چند ماه و با رعایت اصول کاشت و داشت و برداشت، میتواند تبدیل به خوشهای هفتاد دانهای شود. البته هر مقدار عوامل تأثیرگذار کم شود، دانههای کمتری به بار خواهد نشست و هر گاه عوامل اصلاح، ارتقا یابد، دانههای بیشتری به ثمر خواهد رسید. نسبت به دیگر انواع گیاهان و حیوانات نیز این چنین است. درباره اختلاف قابلیتها و تفاوت موجودات، اشاره به چند نکته شایان توجه است: یکم. این طور نیست که هر موجودی، تنها دریک شرایط خاص قرار بگیرد و تنها یک نوع قابلیت داشته باشد، بلکه چه بسا وضعیت آن تغییر کند و در نتیجه قابلیت آن نیز ارتقا یابد. به طور مثال فسیلها طی چند هزار سال، به زغال سنگ و سپس به رگههای الماس تبدیل میشود. با ترکیب دو گونه از میوهها و یا گلها نیز میوه جدید و یا رنگ و ترکیب جدید حاصل میآید. اما تمامی این گونه تغییرات نظاممند و از روی حساب و کتاب است. دوم. ایجاد تغییر، گاهی از سوی (عوامل خارجی) است؛ مانند بیشتر تغییراتی که در جمادات و گیاهان اتفاق میافتد که عوامل انسانی، محیطی و... در آنها تأثیرگذار میباشند. گاهی نیز علاوه بر عوامل خارجی، عوامل شخصی و درونی موجب ایجاد تغییر و تفاوت قابلیتها میشود که درباره انسانها بیشتر این گونه است. به طوری که اراده افراد و عوامل درونی آنان، علاوه بر عوامل محیطی و ژنتیکی در وضعیت شان تاثیر فراوانی دارد و اراده و انگیزه انسانها چه بسا موجب تفاوت قابلیت بسیار در میان آنها شود. البته برخی واقعیات و حقایق نیز هیچ گونه تغییری نمییابند و همواره ثابتاند؛ اصول عقلی مانند (محال بودن اجتماع نقیضین) و یا (معادلات ریاضی) این چنیناند. چنین نظامی به طور طبیعی از سوی خداوند بر جهان هستی حاکم است. به همین جهت گفته میشود: قابلیتها را خداوند داده است. اما این اراده الهی گزاف و بیدلیل نیست، بلکه متناسب با وضعیت خود موجودات است. به طور مثال اگر یک دانه گندیده زیر پا لگدمال شود، قابلیت تبدیل شدن به خوشه را از دست میدهد و اگر زیر خاک قرار گیرد و بقیه شرایط آب و نور فراهم شود که سبز شده و تبدیل به خوشه میگردد. اگر آنچه زیر خاک کاشته شده، گندم باشد، گندم میروید و اگر دانه سیب باشد، محصول آن سیب خواهد بود. چنان که اگر نطفه انسان در شرایط مساعد قرار گیرد، انسان متولد میشود و اگر نطفه حیوان در مسیر طبیعی خود قرار بگیرد، حیوان به دنیا میآید. و در میان انسانها نیز اگر نطفه حامل ژنهای برتر باشد انسان متولد شده از هوش و توانمندی بیشتر برخورد خواهد شد، ولی اگر نطفه از سوی پدر معتاد یا الکی باشد، چه بسا فرزند متولد شده مشکلاتی از جهت توانمندی جسمی و عقلی به همراه داشته باشد. حتی از یک پدر نیز در شرایط مختلف، چه بسا فرزندانی با استعدادها و توانمندیهای مختلف به دنیا آیند. که با تغییر شرایط و تفاوت عوامل، مشروطها و معلولها متفاوت میشوند. در غیر این صورت، اگر در شرایط متفاوت، نتیجه یکسان میبود، دور از عدالت و برخلاف نظاممندی میبود. بنابر آنچه گفته شد، قابلیت هر موجودی، با توجه به مجموعه شرایط و موقعیتها نمود پیدا میکند و منظور از این که خداوند قابلیت موجودات را داده آن است که خداوند نظام عمومی جهان را این گونه برقرار کرده و مشیت عمومی او در این دنیا، این چنین است. همین نظم و انضباط موجب شده که تفاوت قابلیتها قابل محاسبه و پیشبینی باشد و دانشمندان بتوانند قوانین علمی مانند شیمی، فیزیک و... را کشف کنند و پزشکان از علایم مشابه، به تشخیص بیماریها موفق شوند. اما نکته بسیار مهم و اساسی برای حل مشکل و پاسخ به پرسش اصلی، این است که بدانیم: الف. شرایط قابلیت ساز، تنها به شرایط و موقعیتهای مادی، منحصر نیست؛ بلکه عوامل معنوی و غیرمادی نیز در افزایش یک موجود و یا کاهش قابلیت آن، مؤثر است. به طور مثال آب دارای کشش مولکولی خاص و دارای قابلیت خاصی است، اما به جهت همراهی با خواسته یک ولی خدا و به اراده و اذن الهی، کشش مولکولی آن در مقطع خاصی اثر خودش را از دست میدهد. همان گونه که در هنگام شکافته شدن رود نیل برای حضرت موسی(ع) این اتفاق افتاد و یا برای حضرت ابراهیم(ع) آتش، سرد شد. بنابراین اگر با نگاهی فراگیر به جهان هستی بنگریم، به تمامی عوامل مادی و معنوی و تأثیرگزارهای پیدا و ناپیدا اعتقاد داشته باشیم؛ به خوبی نتیجه خواهیم گرفت که قابلیتهای همگی براساس نظم و انضباط است و منظور قابلیتهای خدادادی همین است که با رعایت تمامی زمینههای مادی و معنوی خداوند آنچه لایق هر موجود است به او عنایت میکند.
معمولاً گفته میشود تفاوت موجودات ذاتی آنها و یا ناشی از قابلیت ذاتی آنها است؛ مگر قابلیتها را خداوند نداده، پس چرا همه را یکسان نداده است؟
معمولاً گفته میشود تفاوت موجودات ذاتی آنها و یا ناشی از قابلیت ذاتی آنها است؛ مگر قابلیتها را خداوند نداده، پس چرا همه را یکسان نداده است؟
واقعیت آن است که ظرفیت موجودات و انسان ها، همانند ظرفهایی نیست که برای برخی نصف و برای برخی تمام آن پر شده باشد؛ بلکه هر موجودی متناسب با وضعیت و موقعیت خود، ظرف و ظرفیتش شکل خواهد گرفت. همه ظرفها متناسب با ظرفیت خود، پر است و به هر مقدار که قابلیتها و استعدادها بیشتر شود و فعلیت پیدا کند، به همان مقدار ظرفها نیز بزرگتر خواهد شد. به طور مثال هر مقدار معلومات و درجات علمی انسان افزایش یابد، ظرف قلب و سینه او گشادتر خواهد شد.
همچنین هر کدام از جمادات، گیاهان و حیوانات، عرصه خاصی برای ظهور ظرفیت خود دارند. به طور مثال دانه گندم در مدت چند ماه و با رعایت اصول کاشت و داشت و برداشت، میتواند تبدیل به خوشهای هفتاد دانهای شود. البته هر مقدار عوامل تأثیرگذار کم شود، دانههای کمتری به بار خواهد نشست و هر گاه عوامل اصلاح، ارتقا یابد، دانههای بیشتری به ثمر خواهد رسید. نسبت به دیگر انواع گیاهان و حیوانات نیز این چنین است.
درباره اختلاف قابلیتها و تفاوت موجودات، اشاره به چند نکته شایان توجه است:
یکم. این طور نیست که هر موجودی، تنها دریک شرایط خاص قرار بگیرد و تنها یک نوع قابلیت داشته باشد، بلکه چه بسا وضعیت آن تغییر کند و در نتیجه قابلیت آن نیز ارتقا یابد. به طور مثال فسیلها طی چند هزار سال، به زغال سنگ و سپس به رگههای الماس تبدیل میشود. با ترکیب دو گونه از میوهها و یا گلها نیز میوه جدید و یا رنگ و ترکیب جدید حاصل میآید. اما تمامی این گونه تغییرات نظاممند و از روی حساب و کتاب است.
دوم. ایجاد تغییر، گاهی از سوی (عوامل خارجی) است؛ مانند بیشتر تغییراتی که در جمادات و گیاهان اتفاق میافتد که عوامل انسانی، محیطی و... در آنها تأثیرگذار میباشند. گاهی نیز علاوه بر عوامل خارجی، عوامل شخصی و درونی موجب ایجاد تغییر و تفاوت قابلیتها میشود که درباره انسانها بیشتر این گونه است. به طوری که اراده افراد و عوامل درونی آنان، علاوه بر عوامل محیطی و ژنتیکی در وضعیت شان تاثیر فراوانی دارد و اراده و انگیزه انسانها چه بسا موجب تفاوت قابلیت بسیار در میان آنها شود.
البته برخی واقعیات و حقایق نیز هیچ گونه تغییری نمییابند و همواره ثابتاند؛ اصول عقلی مانند (محال بودن اجتماع نقیضین) و یا (معادلات ریاضی) این چنیناند.
چنین نظامی به طور طبیعی از سوی خداوند بر جهان هستی حاکم است. به همین جهت گفته میشود: قابلیتها را خداوند داده است. اما این اراده الهی گزاف و بیدلیل نیست، بلکه متناسب با وضعیت خود موجودات است. به طور مثال اگر یک دانه گندیده زیر پا لگدمال شود، قابلیت تبدیل شدن به خوشه را از دست میدهد و اگر زیر خاک قرار گیرد و بقیه شرایط آب و نور فراهم شود که سبز شده و تبدیل به خوشه میگردد. اگر آنچه زیر خاک کاشته شده، گندم باشد، گندم میروید و اگر دانه سیب باشد، محصول آن سیب خواهد بود.
چنان که اگر نطفه انسان در شرایط مساعد قرار گیرد، انسان متولد میشود و اگر نطفه حیوان در مسیر طبیعی خود قرار بگیرد، حیوان به دنیا میآید.
و در میان انسانها نیز اگر نطفه حامل ژنهای برتر باشد انسان متولد شده از هوش و توانمندی بیشتر برخورد خواهد شد، ولی اگر نطفه از سوی پدر معتاد یا الکی باشد، چه بسا فرزند متولد شده مشکلاتی از جهت توانمندی جسمی و عقلی به همراه داشته باشد. حتی از یک پدر نیز در شرایط مختلف، چه بسا فرزندانی با استعدادها و توانمندیهای مختلف به دنیا آیند. که با تغییر شرایط و تفاوت عوامل، مشروطها و معلولها متفاوت میشوند. در غیر این صورت، اگر در شرایط متفاوت، نتیجه یکسان میبود، دور از عدالت و برخلاف نظاممندی میبود.
بنابر آنچه گفته شد، قابلیت هر موجودی، با توجه به مجموعه شرایط و موقعیتها نمود پیدا میکند و منظور از این که خداوند قابلیت موجودات را داده آن است که خداوند نظام عمومی جهان را این گونه برقرار کرده و مشیت عمومی او در این دنیا، این چنین است. همین نظم و انضباط موجب شده که تفاوت قابلیتها قابل محاسبه و پیشبینی باشد و دانشمندان بتوانند قوانین علمی مانند شیمی، فیزیک و... را کشف کنند و پزشکان از علایم مشابه، به تشخیص بیماریها موفق شوند.
اما نکته بسیار مهم و اساسی برای حل مشکل و پاسخ به پرسش اصلی، این است که بدانیم:
الف. شرایط قابلیت ساز، تنها به شرایط و موقعیتهای مادی، منحصر نیست؛ بلکه عوامل معنوی و غیرمادی نیز در افزایش یک موجود و یا کاهش قابلیت آن، مؤثر است.
به طور مثال آب دارای کشش مولکولی خاص و دارای قابلیت خاصی است، اما به جهت همراهی با خواسته یک ولی خدا و به اراده و اذن الهی، کشش مولکولی آن در مقطع خاصی اثر خودش را از دست میدهد. همان گونه که در هنگام شکافته شدن رود نیل برای حضرت موسی(ع) این اتفاق افتاد و یا برای حضرت ابراهیم(ع) آتش، سرد شد.
بنابراین اگر با نگاهی فراگیر به جهان هستی بنگریم، به تمامی عوامل مادی و معنوی و تأثیرگزارهای پیدا و ناپیدا اعتقاد داشته باشیم؛ به خوبی نتیجه خواهیم گرفت که قابلیتهای همگی براساس نظم و انضباط است و منظور قابلیتهای خدادادی همین است که با رعایت تمامی زمینههای مادی و معنوی خداوند آنچه لایق هر موجود است به او عنایت میکند.
- [سایر] دلیل توحید ذاتی و نبود هر گونه شریک برای خدا چیست؟
- [سایر] آیا همه انسان ها در برابر خدا یکسان هستند؟
- [سایر] آیا همه انسان ها در برابر خدا یکسان هستند؟
- [سایر] با سلام در قران خداوند میفرماید که ما همه موجودات را بصورت جفت افریدیم.امروزه دانشمندان پی به وجود موجودات تک سلولی برده اند،این شبهه را چطور میتوان از این کلام خداوند برطرف کرد؟با تشکر
- [سایر] در سوره اسرا آیه 45 می فرماید: " تمام موجودات جهان خدا را تسبیح می گویند. نحوة تسبیح موجودات چگونه است؟
- [سایر] اگر می گوییم خدا خالق کل موجودات است پس خدا از کی بوده و که او را خلق کرده است؟
- [سایر] اولین موجودی که خدا خلق کرده، چه موجودی بوده است؟ خدا قبل از پیدایش موجودات، چه کار کرده است؟
- [سایر] آیا به هنگام قیامت کبری همه موجودات به جز خداوند میمیرند، حتی عزرائیل هم میمیرد؟
- [سایر] آیاامکان دارد خداوند تمام موجودات را معدوم کند و ابدی بودن بهشت به چه معناست؟
- [سایر] آیا به هنگام قیامت کبری همهی موجودات به جز خداوند میمیرند، حتی عزرائیل هم میمیرد؟
- [امام خمینی] - ترجمه سوره قل هو الله احد بسم الله الرحمن الرحیم: (قل هو الله احد)، یعنی بگو ای محمد (ص) که خداوند، خدایی است یگانه. (الله الصمد)، یعنی خدایی که از تمام موجودات بی نیاز است. (لم یلد و لم یولد)، فرزند ندارد و فرزند کسی نیست. (و لم یکن له کفوا احد)، یعنی هیچ کس از مخلوقات مثل او نیست.
- [آیت الله بهجت] ساختن مجسمه موجودات جاندار حرام است، اما نگهداری آن برای مقاصد غیر حرام بنابر اظهر جایز است، و نیز معامله به همین مقصود مانعی ندارد، اگرچه احتیاط مستحب در ترک آن است، و نقاشی موجودات جاندار بنابر اظهر حرام نیست، اگرچه احتیاط در ناقص یا جدا کشیدن آن است.
- [آیت الله اردبیلی] (بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ) یعنی: (آغاز میکنم به نام خداوندی که در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم مینماید.) (قُلْ هُوَ اللّهُ أحَدٌ) یعنی: (بگو ای محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم که خداوند، یگانه است.) (اَللّهُ الصَّمَدُ) یعنی: (خدا از تمام موجودات بینیاز است و همه به او نیازمندند.) (لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ) یعنی: (فرزند ندارد و فرزند کسی نیست.) (وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوا أحَدٌ) یعنی: (و هیچ کس مثل او نیست.)
- [آیت الله بهجت] گاو و گاومیش دو نصاب دارد: نصاب اول: سی گاو است. هنگامی که تعداد گاوها به سی برسد، اگر شرایطی را که گفته شد داشته باشد، باید یک گوساله که داخل سال دوم شده و مادرش قابلیت حمل را داشته باشد بهعنوان زکات داد. نصاب دوم: چهل گاو است، و زکات آن یک گوساله ماده است که داخل سال سوم شده و مادرش قابلیت حمل را داشته باشد.
- [آیت الله بهجت] مالی که مورد وصیت قرار میگیرد باید قابلیت تملّک داشته باشد؛ پس وصیت به شراب یا سگ و خوک و امثال آنها باطل است، مگر آنکه مقصود او جهت حلالی، مثل وصیت به شراب برای سرکه کردن باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر بعد از این که کاری انجام دهد که نماز را باطل می کند یادش بیاید که سلام نداده نمازش باطل است و اگر بعد از مدتی که صورت نماز به هم خورده یادش بیاید که سلام نداده در حالی که هیچ کاری که مبطل نماز باشد انجام نداده سلام بدهد و نمازش صحیح است و مستحب است دو سجده سهو به جا آورد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] در عهد هم مثل نذر باید با خداوند عهد نماید و آن را انشاء کند و لازم نیست انشاء عهد با صیغه لفظی صورت گیرد بلکه میتواند آن را با نوشته یا با کار دیگری انجام دهد ولی در هر حال باید نام خداوند را - به هر زبانی هر چند عربی نباشد - بر زبان آورد و اگر عهد کند کاری را که خوب است به جا آورد یا کاری را که بد است ترک کند عمل به عهد لازم است، بلکه ظاهراً اگر کاری را عهد کرده که انجام و ترک آن از هر جهت یکسان است، باید به عهد خود وفا کند.
- [آیت الله بهجت] اگر با عین پولی که خمس یا زکات آن را نداده لباس بخرد، تا زمانی که از پول دیگری خمس یا زکات آن را نداده است، نماز خواندن در آن لباس حرام و بنابر احتیاط باطل است. شرط سوم:
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر بخواهد پول حرام یا پولی که خمس آن را نداده به حمامی بدهد، غسل او باطل است.
- [آیت الله مظاهری] اگر با پولی که خمس یا زکات آن را نداده لباس بخرد، نباید با آن لباس نماز بخواند.