رسیدن به شکاکیت و متوقف ماندن بین قبول یا رد وجود خدا، در بسیاری از موارد متاثر از یک مطلب است و آن اینکه فردی بیش از توان تجزیه و تحلیل خویش به انباشت اطلاعات اقدام کند. امری که متاسفانه در زمانه ما رایج شده است. انسانی که به اندازه توان تجزیه و تحلیل خود اقدام به دریافت اطلاعات می کند، به راحتی صحیح و غلط را از یکدیگر باز می شناسد و حقیقت را می یابد. اما کسی که مدام به فکر جمع کردن اطلاعات است، بعد از مدتی دچار مشکل می شود همان گونه که اگر معده قبل از هضم غذا، غذای جدید دریافت کند، دچار نفخ شده و قادر به هضم هیچ غذایی نیست، قوه و فهم و درک انسان نیز در صورت انباشت بیش از حد توان، به مرض دچار می شود. اگر مایلید که این مساله را امتحان کنید، می توانید سخنان دو متخصصی که با یکدیگر مخالف هستند و در یک سطح علمی قرار دارند را در حوزه ای که شناختی درباره آن ندارید را گوش دهید تا متوجه شوید که عدم شناخت چگونه سبب حیرانی انسان می شود. و چگونه انسان با گوش دادن به هر کسی احتمال حق بودن آن را می دهد. البته ممکن است عده دیگری به دلیل حاکمیت انگیزه ها بر اندیشه، دچار مشکل شوند. یعنی کسی که پذیرش وجود خدا را مانعی بر سر آزادی و امیال خویش می بیند، سعی می کند چشم بر روی دلایل وجود او ببندد و به قول معروف خود را به آن راه بزند! این در حالی است که مساله اثبات خدا بسیار روشن و هموار است. دهها برهان مختلف بر وجود خدا اقامه شده است که اشکالات مطرح شده بر آنها نیز غالبا ناشی از درک ناصحیح آن برهان ها می باشد و جواب آن ها نیز در جای خویش مطرح شده است. اما بشری که صدها سال حاضر نبوده خدا را بپذیرد، بعد از طی مدتهای بسیار مدعی شده که برهانی علیه وجود خدا یافته است! و همین مساله می تواند قرینه ای باشد که منکران خدای متعال غالبا پایبند حقیقت نبوده و نیستند. و صدها سال علیرغم اینکه به عدم داشتن دلیل اعتراف می کردند حاضر نبودند خدا را بپذیرند. و آن برهانی که ادعا می کنند، علیه وجود خداست مساله ای است که جوابش از هزارها سال پیش مطرح شده، چرا که در برهان مورد اشاره که برهان شر نامیده می شود، مدعی می شوند که وجود شرور با وجود خدای مهربان و عالم مطلق منافات دارد. این در حالی است که برای مساله شرط جوابهایی از فلسفه ارسطو وجود دارد و امروز نیز کسی نمی تواند به آن جوابها اشکال کند. علاوه بر اینکه نهایت برهان شر این است که خدا مهربان یا عالم مطلق نیست نه اینکه بتواند بگوید خدایی وجود ندارد! و مهربان و عالم مطلق بودن خدا نیز با این برهان نفی نمی شود و جواب آن را می توان در جای خویش دنبال نمود.
رسیدن به شکاکیت و متوقف ماندن بین قبول یا رد وجود خدا، در بسیاری از موارد متاثر از یک مطلب است و آن اینکه فردی بیش از توان تجزیه و تحلیل خویش به انباشت اطلاعات اقدام کند. امری که متاسفانه در زمانه ما رایج شده است.
انسانی که به اندازه توان تجزیه و تحلیل خود اقدام به دریافت اطلاعات می کند، به راحتی صحیح و غلط را از یکدیگر باز می شناسد و حقیقت را می یابد. اما کسی که مدام به فکر جمع کردن اطلاعات است، بعد از مدتی دچار مشکل می شود همان گونه که اگر معده قبل از هضم غذا، غذای جدید دریافت کند، دچار نفخ شده و قادر به هضم هیچ غذایی نیست، قوه و فهم و درک انسان نیز در صورت انباشت بیش از حد توان، به مرض دچار می شود.
اگر مایلید که این مساله را امتحان کنید، می توانید سخنان دو متخصصی که با یکدیگر مخالف هستند و در یک سطح علمی قرار دارند را در حوزه ای که شناختی درباره آن ندارید را گوش دهید تا متوجه شوید که عدم شناخت چگونه سبب حیرانی انسان می شود. و چگونه انسان با گوش دادن به هر کسی احتمال حق بودن آن را می دهد.
البته ممکن است عده دیگری به دلیل حاکمیت انگیزه ها بر اندیشه، دچار مشکل شوند. یعنی کسی که پذیرش وجود خدا را مانعی بر سر آزادی و امیال خویش می بیند، سعی می کند چشم بر روی دلایل وجود او ببندد و به قول معروف خود را به آن راه بزند!
این در حالی است که مساله اثبات خدا بسیار روشن و هموار است. دهها برهان مختلف بر وجود خدا اقامه شده است که اشکالات مطرح شده بر آنها نیز غالبا ناشی از درک ناصحیح آن برهان ها می باشد و جواب آن ها نیز در جای خویش مطرح شده است.
اما بشری که صدها سال حاضر نبوده خدا را بپذیرد، بعد از طی مدتهای بسیار مدعی شده که برهانی علیه وجود خدا یافته است! و همین مساله می تواند قرینه ای باشد که منکران خدای متعال غالبا پایبند حقیقت نبوده و نیستند. و صدها سال علیرغم اینکه به عدم داشتن دلیل اعتراف می کردند حاضر نبودند خدا را بپذیرند.
و آن برهانی که ادعا می کنند، علیه وجود خداست مساله ای است که جوابش از هزارها سال پیش مطرح شده، چرا که در برهان مورد اشاره که برهان شر نامیده می شود، مدعی می شوند که وجود شرور با وجود خدای مهربان و عالم مطلق منافات دارد. این در حالی است که برای مساله شرط جوابهایی از فلسفه ارسطو وجود دارد و امروز نیز کسی نمی تواند به آن جوابها اشکال کند. علاوه بر اینکه نهایت برهان شر این است که خدا مهربان یا عالم مطلق نیست نه اینکه بتواند بگوید خدایی وجود ندارد! و مهربان و عالم مطلق بودن خدا نیز با این برهان نفی نمی شود و جواب آن را می توان در جای خویش دنبال نمود.
- [سایر] آیا علت انکار خدا نارسائی در دلایل اثبات خداست؟
- [سایر] راههای درک بهتر خداوند چیست و چگونه تفکرات انحرافی انکار خدا را از خود دور کنیم؟
- [سایر] آیا خداوند قادر است سنگی را خلق کند که خود قادر به بلند کردن آن نباشد ؟
- [سایر] حقیقت وحی چیست؟ آیا قابل درک است؟
- [سایر] آیا حقیقت بهشت و جهنم را با ابزار درک دنیوی می توان درک نمود؟
- [سایر] آیا خداوند می تواند موجودی را بیافریند که خود قادر به از بین بردن آن نباشد؟
- [سایر] آیا خداوند می تواند موجودی را بیافریند که خود قادر به از بین بردن آن نباشد؟
- [سایر] آیا خداوند میتواند سنگی را به وجود بیاورد که خود قادر به بلندکردن آن نباشد؟
- [سایر] آیا خدا میتواند سنگی بیافریند که خود قادر بر برداشتن آن نباشد؟
- [سایر] آیا الزاماً دین در زندگی باید وجود داشته باشد؟ آیا بشر بدون دین، قادر به زندگی کردن نیست؟
- [آیت الله نوری همدانی] مسلمانی که منکر خدا یا معاد یا پیغمبر شود ، یا حکم ضروری دین ، یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند ، مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند ، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است و انکار آن ، انکار نبوّت پیغمبر ( صلّی الله علیه وآله ) است ، مرتّد است .
- [آیت الله سبحانی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر یا معاد شود، یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند، در صورتی که منکر شدن آن حکم; به انکار خدا یا پیغمبر برگردد، مرتد است.
- [امام خمینی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزو دین اسلام می دانند مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند، در صورتی که منکر شدن آن حکم، به انکار خدا یا پیغمبر برگردد مرتد است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند، در صورتی که منکر شدن آن حکم، به انکار خدا یا پیغمبر برگردد مرتد می شود، و همچنین است اگر از خوارج و نواصب و غلات گردد.
- [آیت الله سبحانی] فردی که به حد تکلیف رسیده ولی معترف به وجود خدا و یا وحدانیّت و یا نبوت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) یا معاد(روز قیامت) نباشد بنابر احتیاط واجب نجس است. و همچنین اگر کسی یکی از احکام ضروری اسلام (مانند وجوب نماز و روزه و حج) را انکار کند و در نظر او ملازم با انکار یکی از امور یادشده باشد، نیز نجس می باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . لازمه ایمان به خداوند متعال و ایمان به انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین و ایمان به احکام الهی آن است که شخص مؤمن، قلباً از منکر و معصیت خداوند متعال، منزجر باشد، و منکر را قلباً انکار کند.
- [آیت الله نوری همدانی] کافر ، یعنی کسی که منکر خدا است یا برای خدا شریک قرار می دهد یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء ، محمّد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله ) را قبول ندارد مگر اهل کتاب که درآخر مساله ذکر میشود و هخمچنین است اگر در یکی از اینها شک داشته باشد و نیز کسی که ضروری دین ، یعنی چیزی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند منکر شود ، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیزبرگردد به انکار خدا ، یا توحید ، یا نبوت ، نجس می باشد و اگر ضروری دین بودن آن را نداند ، به طوری که انکار آن به انکار خدا یا توحید یا نبوت برنگردد ، بهتر آن است که از او اجتناب کنند . کفاری که مانند یهود و نصاری اهل کتاب می باشند و تا هنگامی که علم به ملاقات بدن آنها با یکی از نجاسات که ذکر شد و می شود حاصل نشده است ، اجتناب لازم نیست .
- [آیت الله شبیری زنجانی] مسلمانی که منکر خدا یا یگانگی خداوند یا رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله شود مرتدّ میشود و انکار حکم ضروری دین (یعنی حکمی که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه) با اعتراف به توحید و رسالت سبب ارتداد نیست، هر چند ضروری بودن آن را بداند، ولی در مسأله 1107 اشاره شد که کسی که یکی از ضروریات دین را انکار میکند و شبههای در حق وی نباشد و شک داریم که به دو اصل توحید و رسالت ایمان قلبی دارد، شرعاً کافر بشمار میآید، هر چند ضروری بودن آن حکم را نداند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مرد مسلمانی که مسلمان زاده است اگر مرتد شود، یعنی منکر خدا یا پیغمبر(صلی الله علیه وآله) گردد، یا یکی از احکام مسلم اسلام مانند واجب بودن نماز و روزه را انکار کند بطوری که انکار کردن آن معنایش انکار خدا یا پیغمبر(صلی الله علیه وآله) باشد، ازدواج او باطل می شود و همسرش باید از او کناره گیری کند و عده وفات یعنی عده زنی که شوهرش مرده است بگیرد و بعد می تواند ازدواج کند و اگر زن یائسه باشد، یا هنوز نزدیکی نکرده باشند عده لازم نیست.
- [آیت الله علوی گرگانی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود یا حکم ضروری دین یعنیحکمی را که مسلمانان جز دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز وروزه را انکار کند در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتدّ میشود.