آیا دلایل وجود یا انکار خدا به گونه ای شده است که بشر قادر به درک حقیقت نباشد؟
رسیدن به شکاکیت و متوقف ماندن بین قبول یا رد وجود خدا، در بسیاری از موارد متاثر از یک مطلب است و آن اینکه فردی بیش از توان تجزیه و تحلیل خویش به انباشت اطلاعات اقدام کند. امری که متاسفانه در زمانه ما رایج شده است. انسانی که به اندازه توان تجزیه و تحلیل خود اقدام به دریافت اطلاعات می کند، به راحتی صحیح و غلط را از یکدیگر باز می شناسد و حقیقت را می یابد. اما کسی که مدام به فکر جمع کردن اطلاعات است، بعد از مدتی دچار مشکل می شود همان گونه که اگر معده قبل از هضم غذا، غذای جدید دریافت کند، دچار نفخ شده و قادر به هضم هیچ غذایی نیست، قوه و فهم و درک انسان نیز در صورت انباشت بیش از حد توان، به مرض دچار می شود. اگر مایلید که این مساله را امتحان کنید، می توانید سخنان دو متخصصی که با یکدیگر مخالف هستند و در یک سطح علمی قرار دارند را در حوزه ای که شناختی درباره آن ندارید را گوش دهید تا متوجه شوید که عدم شناخت چگونه سبب حیرانی انسان می شود. و چگونه انسان با گوش دادن به هر کسی احتمال حق بودن آن را می دهد. البته ممکن است عده دیگری به دلیل حاکمیت انگیزه ها بر اندیشه، دچار مشکل شوند. یعنی کسی که پذیرش وجود خدا را مانعی بر سر آزادی و امیال خویش می بیند، سعی می کند چشم بر روی دلایل وجود او ببندد و به قول معروف خود را به آن راه بزند! این در حالی است که مساله اثبات خدا بسیار روشن و هموار است. دهها برهان مختلف بر وجود خدا اقامه شده است که اشکالات مطرح شده بر آنها نیز غالبا ناشی از درک ناصحیح آن برهان ها می باشد و جواب آن ها نیز در جای خویش مطرح شده است. اما بشری که صدها سال حاضر نبوده خدا را بپذیرد، بعد از طی مدتهای بسیار مدعی شده که برهانی علیه وجود خدا یافته است! و همین مساله می تواند قرینه ای باشد که منکران خدای متعال غالبا پایبند حقیقت نبوده و نیستند. و صدها سال علیرغم اینکه به عدم داشتن دلیل اعتراف می کردند حاضر نبودند خدا را بپذیرند. و آن برهانی که ادعا می کنند، علیه وجود خداست مساله ای است که جوابش از هزارها سال پیش مطرح شده، چرا که در برهان مورد اشاره که برهان شر نامیده می شود، مدعی می شوند که وجود شرور با وجود خدای مهربان و عالم مطلق منافات دارد.  این در حالی است که برای مساله شرط جوابهایی از فلسفه ارسطو وجود دارد و امروز نیز کسی نمی تواند به آن جوابها اشکال کند. علاوه بر اینکه نهایت برهان شر این است که خدا مهربان یا عالم مطلق نیست نه اینکه بتواند بگوید خدایی وجود ندارد! و مهربان و عالم مطلق بودن خدا نیز با این برهان نفی نمی شود و جواب آن را می توان در جای خویش دنبال نمود.
عنوان سوال:

آیا دلایل وجود یا انکار خدا به گونه ای شده است که بشر قادر به درک حقیقت نباشد؟


پاسخ:

رسیدن به شکاکیت و متوقف ماندن بین قبول یا رد وجود خدا، در بسیاری از موارد متاثر از یک مطلب است و آن اینکه فردی بیش از توان تجزیه و تحلیل خویش به انباشت اطلاعات اقدام کند. امری که متاسفانه در زمانه ما رایج شده است.

انسانی که به اندازه توان تجزیه و تحلیل خود اقدام به دریافت اطلاعات می کند، به راحتی صحیح و غلط را از یکدیگر باز می شناسد و حقیقت را می یابد. اما کسی که مدام به فکر جمع کردن اطلاعات است، بعد از مدتی دچار مشکل می شود همان گونه که اگر معده قبل از هضم غذا، غذای جدید دریافت کند، دچار نفخ شده و قادر به هضم هیچ غذایی نیست، قوه و فهم و درک انسان نیز در صورت انباشت بیش از حد توان، به مرض دچار می شود.

اگر مایلید که این مساله را امتحان کنید، می توانید سخنان دو متخصصی که با یکدیگر مخالف هستند و در یک سطح علمی قرار دارند را در حوزه ای که شناختی درباره آن ندارید را گوش دهید تا متوجه شوید که عدم شناخت چگونه سبب حیرانی انسان می شود. و چگونه انسان با گوش دادن به هر کسی احتمال حق بودن آن را می دهد.

البته ممکن است عده دیگری به دلیل حاکمیت انگیزه ها بر اندیشه، دچار مشکل شوند. یعنی کسی که پذیرش وجود خدا را مانعی بر سر آزادی و امیال خویش می بیند، سعی می کند چشم بر روی دلایل وجود او ببندد و به قول معروف خود را به آن راه بزند!

این در حالی است که مساله اثبات خدا بسیار روشن و هموار است. دهها برهان مختلف بر وجود خدا اقامه شده است که اشکالات مطرح شده بر آنها نیز غالبا ناشی از درک ناصحیح آن برهان ها می باشد و جواب آن ها نیز در جای خویش مطرح شده است.

اما بشری که صدها سال حاضر نبوده خدا را بپذیرد، بعد از طی مدتهای بسیار مدعی شده که برهانی علیه وجود خدا یافته است! و همین مساله می تواند قرینه ای باشد که منکران خدای متعال غالبا پایبند حقیقت نبوده و نیستند. و صدها سال علیرغم اینکه به عدم داشتن دلیل اعتراف می کردند حاضر نبودند خدا را بپذیرند.

و آن برهانی که ادعا می کنند، علیه وجود خداست مساله ای است که جوابش از هزارها سال پیش مطرح شده، چرا که در برهان مورد اشاره که برهان شر نامیده می شود، مدعی می شوند که وجود شرور با وجود خدای مهربان و عالم مطلق منافات دارد.  این در حالی است که برای مساله شرط جوابهایی از فلسفه ارسطو وجود دارد و امروز نیز کسی نمی تواند به آن جوابها اشکال کند. علاوه بر اینکه نهایت برهان شر این است که خدا مهربان یا عالم مطلق نیست نه اینکه بتواند بگوید خدایی وجود ندارد! و مهربان و عالم مطلق بودن خدا نیز با این برهان نفی نمی شود و جواب آن را می توان در جای خویش دنبال نمود.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین