پاسخ اجمالی: هر چند قدرت خدا عمومیت داشته، ولی بر اموری تعلّق می گیرد که امکان و قابلیّت تحقق را داشته باشند؛ از این رو چیزی که ذاتاً ممتنع و یا مستلزم امتناع و محال است، مورد تعلق قدرت واقع نمی شود، در حالی که محال است خداوند چیزی را خلق کند که نتواند آن را از بین ببرد؛ زیرا اگر آن چیز، ممکن الوجود باشد، قابلیت نابودی را دارد و اگر امکان نابودی آن چیز نباشد، پس واجب الوجود بوده، و این هم محال است؛ چون در این صورت لازم می آید که خداوند شریک داشته باشد و تصوّر چنین چیزی، مستلزم اجتماع نقیضین است؛ بدین بیان که شیء واحد (شریک خداوند)، هم واجب الوجود باشد از جهت شریک بودن و هم ممکن الوجود باشد به جهت این که مخلوق خداست؛ زیرا فرض مطرح شده در سؤال، این بود که این شیء را خداوند خلق کرده است. پاسخ تفصیلی: قدرت عبارت است از: ایجاد و صدور یک فعل، بر اساس خواست و اختیار ذاتی. [1] یکی از صفات ذاتی خداوند متعال، قدرت و توانایی نامحدود و بی کران او است، و دلیل آن اِحکام، اتقان و نظم شگفت انگیز آفرینش است؛ زیرا همان گونه که فعل (آفرینش) دلالت بر وجود فاعل (آفریننده) داشته، خصوصیاتِ فعل (آفرینش) هم دلالت بر خصوصیات فاعل (آفریننده) می کند؛ و وقتی صنع و آفرینش، دارای ویژگی های اِحکام، اِتقان و جمال بود، همین، دلیل بر علم و قدرت آفریننده است؛ زیرا اگر خدا چنین قدرت و توانایی نداشت، نمی توانست چنین موجودات منظمِ شگفت انگیزی را با کیفیت و کمیت بسیار دقیق بیافریند. [2] همان گونه که در قرآن کریم می خوانیم:(خداوند همان کسی است که هفت آسمان را آفرید، و از زمین نیز همانند آنها را، فرمان او در میان آنها پیوسته فرود می‌آید تا بدانید خداوند بر هر چیز توانا است و این که علم او به همه چیز احاطه دارد). [3] این آیه شریفه، اشاره به عظمت قدرت خداوند در آفرینش آسمان ها و زمین، و نیز معرفت انسان نسبت به این قدرت و توانایی بی کران الاهی دارد. امام علی (ع) می فرماید:(آیات و مخلوقات او شاهد و نشانه قدرت او است). [4] و نیز فرمودند:(خداوند با قدرت خود مخلوقات را آفرید). [5] گستره قدرت الاهی، عام، مطلق و نامحدود است. آیات قرآن کریم نیز بر عمومیّت قدرت خداوند اشاره دارد:(خدا بر هر چیزی تواناست). [6] اما عمومیت قدرت خدا، بر اموری تعلّق می گیرد که امکان تحقق داشته باشند، از این رو چیزی که ذاتاً ممتنع و یا مستلزم امتناع و محال است، مورد تعلق قدرت واقع نمی شود؛ زیرا این امور در دایره (شیء) و ممکن قرار نمی گیرند تا متعلّق قدرت الاهی باشند؛ در نتیجه، عدم امکان تحقّق چنین اموری به قصور و مشکل در قابلیّت این امور بر می گردد، نه قصور در فاعل. [7] به بیان دیگر؛ این امور به جهت ممتنع بودن، استعداد پذیرش وجود را ندارند. بنابراین، با توجه به توضیحات بالا، در پاسخ سؤال گفته می شود: 1. محال است که خداوند چیزی را خلق کند که نتواند آن را نابود نماید؛ زیرا اگر آن چیز، ممکن الوجود باشد، قابلیت نابودی را دارد؛ و اگر امکان نابودی آن چیز نباشد، پس واجب الوجود بوده، و این هم محال است؛ چون در این صورت لازم می آید که خداوند شریک داشته باشد و تصوّر چنین چیزی، مستلزم اجتماع نقیضین است؛ بدین بیان که، شیء واحد (شریک خداوند)، هم واجب الوجود باشد از جهت شریک بودن و هم ممکن الوجود باشد به جهت این که مخلوق خداست؛ زیرا فرض مطرح شده در سؤال، این بود که این شیء را خداوند خلق کرده است. [8] 2. آفرینش چیزی که خداوند نتواند آن را نابود کند، از امور ممتنع و محال است؛ زیرا آن چیز، دارای قابلیّت نیست تا متعلّق قدرت الاهی باشد؛ در حالی که قدرت الاهی به امور ممکن تعلّق می گیرد. پس، مشکل از جهت قابلیت قابل است نه فاعل؛ یعنی، خود این شیء، استعداد خلق شدن را ندارد، نه این که خداوند قدرت بر خلق نداشته باشد. پی نوشتها: [1] سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، ص 102، با تلخیص ربّانی گلپایگانی، علی، نشر مؤسسه امام صادق (ع)، قم، چاپ هفتم، 1425ق. [2] همان، ص 103؛ محمد رضایی، محمد، الاهیّات فلسفی، ص 163، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ قدس، چاپ اول، 1383ش. [3] طلاق، 12:(اللَّهُ الَّذی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عِلْماً). [4] کلینی، الکافی، ج 1، ص 139، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ش. [5] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 4، ص 248، مؤسسة الوفاء، بیروت - لبنان، 1404 ق؛ نهج البلاغه، ص 39، انتشارات دار الهجره، قم. [6] بقره، 20:(إِنَّ اللَّهَ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ). [7] الاهیّات فلسفی، ص 163 – 164. [8] محاضرات فی الالهیات، ص 105 – 106. منبع: www.islamquest.net
آیا خداوند می تواند موجودی را بیافریند که خود قادر به از بین بردن آن نباشد؟
پاسخ اجمالی:
هر چند قدرت خدا عمومیت داشته، ولی بر اموری تعلّق می گیرد که امکان و قابلیّت تحقق را داشته باشند؛ از این رو چیزی که ذاتاً ممتنع و یا مستلزم امتناع و محال است، مورد تعلق قدرت واقع نمی شود، در حالی که محال است خداوند چیزی را خلق کند که نتواند آن را از بین ببرد؛ زیرا اگر آن چیز، ممکن الوجود باشد، قابلیت نابودی را دارد و اگر امکان نابودی آن چیز نباشد، پس واجب الوجود بوده، و این هم محال است؛ چون در این صورت لازم می آید که خداوند شریک داشته باشد و تصوّر چنین چیزی، مستلزم اجتماع نقیضین است؛ بدین بیان که شیء واحد (شریک خداوند)، هم واجب الوجود باشد از جهت شریک بودن و هم ممکن الوجود باشد به جهت این که مخلوق خداست؛ زیرا فرض مطرح شده در سؤال، این بود که این شیء را خداوند خلق کرده است.
پاسخ تفصیلی:
قدرت عبارت است از: ایجاد و صدور یک فعل، بر اساس خواست و اختیار ذاتی. [1]
یکی از صفات ذاتی خداوند متعال، قدرت و توانایی نامحدود و بی کران او است، و دلیل آن اِحکام، اتقان و نظم شگفت انگیز آفرینش است؛ زیرا همان گونه که فعل (آفرینش) دلالت بر وجود فاعل (آفریننده) داشته، خصوصیاتِ فعل (آفرینش) هم دلالت بر خصوصیات فاعل (آفریننده) می کند؛ و وقتی صنع و آفرینش، دارای ویژگی های اِحکام، اِتقان و جمال بود، همین، دلیل بر علم و قدرت آفریننده است؛ زیرا اگر خدا چنین قدرت و توانایی نداشت، نمی توانست چنین موجودات منظمِ شگفت انگیزی را با کیفیت و کمیت بسیار دقیق بیافریند. [2]
همان گونه که در قرآن کریم می خوانیم:(خداوند همان کسی است که هفت آسمان را آفرید، و از زمین نیز همانند آنها را، فرمان او در میان آنها پیوسته فرود میآید تا بدانید خداوند بر هر چیز توانا است و این که علم او به همه چیز احاطه دارد). [3] این آیه شریفه، اشاره به عظمت قدرت خداوند در آفرینش آسمان ها و زمین، و نیز معرفت انسان نسبت به این قدرت و توانایی بی کران الاهی دارد.
امام علی (ع) می فرماید:(آیات و مخلوقات او شاهد و نشانه قدرت او است). [4] و نیز فرمودند:(خداوند با قدرت خود مخلوقات را آفرید). [5]
گستره قدرت الاهی، عام، مطلق و نامحدود است. آیات قرآن کریم نیز بر عمومیّت قدرت خداوند اشاره دارد:(خدا بر هر چیزی تواناست). [6]
اما عمومیت قدرت خدا، بر اموری تعلّق می گیرد که امکان تحقق داشته باشند، از این رو چیزی که ذاتاً ممتنع و یا مستلزم امتناع و محال است، مورد تعلق قدرت واقع نمی شود؛ زیرا این امور در دایره (شیء) و ممکن قرار نمی گیرند تا متعلّق قدرت الاهی باشند؛ در نتیجه، عدم امکان تحقّق چنین اموری به قصور و مشکل در قابلیّت این امور بر می گردد، نه قصور در فاعل. [7] به بیان دیگر؛ این امور به جهت ممتنع بودن، استعداد پذیرش وجود را ندارند.
بنابراین، با توجه به توضیحات بالا، در پاسخ سؤال گفته می شود:
1. محال است که خداوند چیزی را خلق کند که نتواند آن را نابود نماید؛ زیرا اگر آن چیز، ممکن الوجود باشد، قابلیت نابودی را دارد؛ و اگر امکان نابودی آن چیز نباشد، پس واجب الوجود بوده، و این هم محال است؛ چون در این صورت لازم می آید که خداوند شریک داشته باشد و تصوّر چنین چیزی، مستلزم اجتماع نقیضین است؛ بدین بیان که، شیء واحد (شریک خداوند)، هم واجب الوجود باشد از جهت شریک بودن و هم ممکن الوجود باشد به جهت این که مخلوق خداست؛ زیرا فرض مطرح شده در سؤال، این بود که این شیء را خداوند خلق کرده است. [8]
2. آفرینش چیزی که خداوند نتواند آن را نابود کند، از امور ممتنع و محال است؛ زیرا آن چیز، دارای قابلیّت نیست تا متعلّق قدرت الاهی باشد؛ در حالی که قدرت الاهی به امور ممکن تعلّق می گیرد. پس، مشکل از جهت قابلیت قابل است نه فاعل؛ یعنی، خود این شیء، استعداد خلق شدن را ندارد، نه این که خداوند قدرت بر خلق نداشته باشد.
پی نوشتها:
[1] سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، ص 102، با تلخیص ربّانی گلپایگانی، علی، نشر مؤسسه امام صادق (ع)، قم، چاپ هفتم، 1425ق.
[2] همان، ص 103؛ محمد رضایی، محمد، الاهیّات فلسفی، ص 163، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ قدس، چاپ اول، 1383ش.
[3] طلاق، 12:(اللَّهُ الَّذی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْماً).
[4] کلینی، الکافی، ج 1، ص 139، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ش.
[5] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 4، ص 248، مؤسسة الوفاء، بیروت - لبنان، 1404 ق؛ نهج البلاغه، ص 39، انتشارات دار الهجره، قم.
[6] بقره، 20:(إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ).
[7] الاهیّات فلسفی، ص 163 – 164.
[8] محاضرات فی الالهیات، ص 105 – 106.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] آیا خداوند می تواند موجودی را بیافریند که خود قادر به از بین بردن آن نباشد؟
- [سایر] اگر خداوند قادر است آیا می تواند موجودی مانند خود را بیافریند؟
- [سایر] آیا خدا میتواند سنگی بیافریند که خود قادر بر برداشتن آن نباشد؟
- [سایر] در اسلام گفته می شود خداوند قادر است. آیا خدا می تواند مانند خود را بیافریند؟ اگر بله چرا اینکار را نکرد؟ اگر نه پس چگونه قادر است؟
- [سایر] در اسلام گفته می شود خداوند قادر است. آیا خدا می تواند مانند خود را بیافریند؟ اگر بله چرا اینکار را نکرد؟ اگر نه پس چگونه قادر است؟
- [سایر] آیا خدا می تواند موجودی بسازد که قادر بر نابودی آن نیست؟
- [سایر] آیا خداوند قادر است سنگی را خلق کند که خود قادر به بلند کردن آن نباشد ؟
- [سایر] خداوند قبل از این که زمان را بیافریند چه میکرد؟
- [سایر] ایا خداوند می تواند خدایی مانند خود بیافریند؟
- [سایر] آیا خداوند میتواند سنگی را به وجود بیاورد که خود قادر به بلندکردن آن نباشد؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . متعه کردن زن اگر چه برای لذت بردن هم نباشد صحیح است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] صیغه کردن زن اگرچه برای لذت بردن هم نباشد صحیح است.
- [آیت الله خوئی] صیغه کردن زن اگرچه برای لذت بردن هم نباشد صحیح است.
- [امام خمینی] صیغه کردن زن اگر چه برای لذت بردن هم نباشد صحیح است.
- [آیت الله علوی گرگانی] صیغه کردن زن اگرچه برای لذّت بردن هم نباشد، صحیح است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] صیغه کردن زن اگر چه برای لذّت بردن هم نباشد صحیح است.
- [آیت الله اردبیلی] عقد موقّت زن اگرچه برای لذّت بردن هم نباشد، صحیح است.
- [آیت الله بروجردی] صیغه کردن زن اگر چه برای لذّت بردن هم نباشد، صحیح است.
- [آیت الله بهجت] صیغه کردن زن، اگرچه برای لذت بردن نیز نباشد، صحیح است.
- [آیت الله اردبیلی] در ذِبح کننده (اختیار) شرط نیست، پس اگر کسی از روی اکراه ولی با مراعات شرایط شرعی حیوان را ذبح کند، حلال و پاک است؛ همچنین لازم نیست بردن نام خدا از نظر ذبح کننده واجب باشد، پس اگر کسی معتقد به وجوب آن نباشد اما هنگام ذبح به قصد ذبح نام خدا را بر زبان جاری کند، کافی است.