(إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ؛[مائده/55] جز این نیست که ولیّ شما خداست و رسول او و مؤمنانی که نماز میخوانند و هم چنان که در رکوعند انفاق می کنند.) دلایل مسلم نشان می دهد که این آیه در شان حضرت علی (ع) نازل شده است. اما کسانی که گناه بزرگ عدول از ولایت را مرتکب شده اند، برای توجیه انحراف و اشتباه خود، سعی می کنند ادله مسلم را نادیده انگارند و در آن خدشه کنند. در حالی که اشکالات بیان شده توسط آن ها نیز جواب هایی قاطع دارد. و این اشکالات تنها فایده ای که برایشان دارد، پیچانده کردن اختلاف و حیران کردن مردم است. در حالی که روز قیامت، عقوبت شدیدی برای این کار خواهند چشید. در تفسیر نمونه در جواب این اشکال آمده است که: (در ادبیات عرب مکرر دیده می شود که از مفرد به لفظ جمع، تعبیرآورده شده است از جمله در آیه مباهله می بینیم که کلمه" نسائنا" به صورت جمع آمده در صورتی که منظور از آن طبق شان نزولهای متعددی که وارد شده فاطمه زهرا ع است، و همچنین" انفسنا" جمع است در صورتی که از مردان غیر از پیغمبر کسی جز علی(ع) در آن جریان نبود و در آیه 172 سوره آل عمران در داستان جنگ احد می خوانیم: (الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً.) و همانطور که ... ذکر کردیم بعضی از مفسران شان نزول آن را در باره نعیم بن مسعود که یک فرد بیشتر نبود می دانند.... و همچنین در آیه اول سوره ممتحنه و آیه 8 سوره منافقون و 215 و 274 سوره بقره تعبیراتی دیده می شود که عموما به صورت جمع است، ولی طبق آنچه در شان نزول آنها آمده منظور از آن یک فرد بوده است. این تعبیر یا بخاطر این است که اهمیت موقعیت آن فرد و نقش مؤثری که در این کار داشته روشن شود و یا بخاطر آن است که حکم در شکل کلی عرضه شود، اگر چه مصداق آن منحصر به یک فرد بوده باشد، در بسیاری از آیات قرآن ضمیر جمع به خداوند که احد و واحد است به عنوان تعظیم گفته شده است.)[1] و علامه طباطبایی در این باره می فرمایند: ((بعضی) برای اینکه دو آیه مورد بحث را از اینکه راجع به علی (ع) باشد برگردانند و بگویند راجع به همه مؤمنین است ناگزیر شده اند در روایات مزبوره مناقشه کرده و در هر کدام به وجهی خرده گیری کنند لیکن ما با رعایت ادب به آقایان می گوییم: سزاوار نبود در این همه روایات اشکال کنند، زیرا اگر انسان دچار عناد و مبتلا به لجاج نباشد روایات اینقدر هست که اطمینان آور باشد دیگر با امثال اشکالات زیر در مقام خرده گیری و تضعیف آنان بر نمی آید. (مورد این چنین است که) قانونی کلی و عمومی بگذرانند و از آن بطور عموم خبر دهند در صورتی که مشمول آن قانون جز یک نفر کسی نباشد و جز بر یک نفر منطبق نشود. ... از (این قبیل) در عرف بسیار است، و ای کاش می فهمیدیم مفسرین مزبور در این آیه:( یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ) تا آنجا که می فرماید( تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ)[ممتحنه/10] چه می گویند؟! با اینکه دلیل معتبر و روایت صحیح داریم بر اینکه مرجع ضمیر" الیهم" با اینکه ضمیر جمع است یک نفر بیش نیست و آن حاطب بن ابی بلتعه است که با قریش و دشمنان اسلام مکاتبه سری داشت؟ و نیز خوب بود می فهمیدیم در این آیه:(یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَی الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ) [منافقون/8]چه می گویند؟ با اینکه روایت صحیح داریم که قائل این سخن یک نفر بیش نیست و او عبد اللَّه بن ابی بی سلول رئیس منافقین است؟! و همچنین در این آیه:(یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ)[بقره/215] و حال آنکه فاعل" یسئلون" با اینکه صیغه جمع است یک نفر است و نیز در این آیه:(الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَةً)[بقره/274] و حال آنکه روایت صحیح وارد شده است که این آیه در باره یک نفر است و او علی بن ابی طالب (ع) و یا بنا به روایت خود آقایان اهل سنت ابابکر است!! و همچنین آیات زیاد دیگری که در همه، نسبتهایی به صیغه جمع به شخص معین و واحدی داده شده است. این مفسرین هر چه در این موارد جواب دارند از همه این موارد، ما نیز همان جواب خود قرار می دهیم. عجیبتر از آن این آیه است: (یَقُولُونَ نَخْشی أَنْ تُصِیبَنا دائِرَةٌ؛[مائده/52] می گویند می ترسیم از اینکه دچار گرفتاری شویم) برای اینکه گوینده این حرف به اعتراف خود علمای عامه یک نفر و آن هم رئیس منافقین عبد اللَّه بن ابی بوده، و تعجب در این است که این آیه در بین آیاتی قرار دارد که ما الان در باره آنها بحث می کنیم، راستی چطور با این فاصله کم حرف خود را از یاد می برند و کم حافظگی به خرج می دهند؟! ... در تعبیر صیغه جمع نکته ایست و آن اینست که نمی خواهد بفهماند اگر شارع انواع کرامت های دینی را که یکی از آنها ولایت است به بعضی از مؤمنین (علی ع) ارزانی می دارد جزافی و بیهوده نیست، بلکه در اثر تقدم و تفوقی است که او در اخلاص و عمل بر دیگران دارد.)[2] [1]. تفسیر نمونه، ج4، ص: 428. [2]. ترجمه المیزان، ج6، ص: 11.
(إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ؛[مائده/55] جز این نیست که ولیّ شما خداست و رسول او و مؤمنانی که نماز میخوانند و هم چنان که در رکوعند انفاق می کنند.)
دلایل مسلم نشان می دهد که این آیه در شان حضرت علی (ع) نازل شده است. اما کسانی که گناه بزرگ عدول از ولایت را مرتکب شده اند، برای توجیه انحراف و اشتباه خود، سعی می کنند ادله مسلم را نادیده انگارند و در آن خدشه کنند. در حالی که اشکالات بیان شده توسط آن ها نیز جواب هایی قاطع دارد. و این اشکالات تنها فایده ای که برایشان دارد، پیچانده کردن اختلاف و حیران کردن مردم است. در حالی که روز قیامت، عقوبت شدیدی برای این کار خواهند چشید.
در تفسیر نمونه در جواب این اشکال آمده است که: (در ادبیات عرب مکرر دیده می شود که از مفرد به لفظ جمع، تعبیرآورده شده است از جمله در آیه مباهله می بینیم که کلمه" نسائنا" به صورت جمع آمده در صورتی که منظور از آن طبق شان نزولهای متعددی که وارد شده فاطمه زهرا ع است، و همچنین" انفسنا" جمع است در صورتی که از مردان غیر از پیغمبر کسی جز علی(ع) در آن جریان نبود و در آیه 172 سوره آل عمران در داستان جنگ احد می خوانیم: (الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً.)
و همانطور که ... ذکر کردیم بعضی از مفسران شان نزول آن را در باره نعیم بن مسعود که یک فرد بیشتر نبود می دانند.... و همچنین در آیه اول سوره ممتحنه و آیه 8 سوره منافقون و 215 و 274 سوره بقره تعبیراتی دیده می شود که عموما به صورت جمع است، ولی طبق آنچه در شان نزول آنها آمده منظور از آن یک فرد بوده است.
این تعبیر یا بخاطر این است که اهمیت موقعیت آن فرد و نقش مؤثری که در این کار داشته روشن شود و یا بخاطر آن است که حکم در شکل کلی عرضه شود، اگر چه مصداق آن منحصر به یک فرد بوده باشد، در بسیاری از آیات قرآن ضمیر جمع به خداوند که احد و واحد است به عنوان تعظیم گفته شده است.)[1]
و علامه طباطبایی در این باره می فرمایند: ((بعضی) برای اینکه دو آیه مورد بحث را از اینکه راجع به علی (ع) باشد برگردانند و بگویند راجع به همه مؤمنین است ناگزیر شده اند در روایات مزبوره مناقشه کرده و در هر کدام به وجهی خرده گیری کنند لیکن ما با رعایت ادب به آقایان می گوییم: سزاوار نبود در این همه روایات اشکال کنند، زیرا اگر انسان دچار عناد و مبتلا به لجاج نباشد روایات اینقدر هست که اطمینان آور باشد دیگر با امثال اشکالات زیر در مقام خرده گیری و تضعیف آنان بر نمی آید. (مورد این چنین است که) قانونی کلی و عمومی بگذرانند و از آن بطور عموم خبر دهند در صورتی که مشمول آن قانون جز یک نفر کسی نباشد و جز بر یک نفر منطبق نشود. ... از (این قبیل) در عرف بسیار است، و ای کاش می فهمیدیم مفسرین مزبور در این آیه:( یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ) تا آنجا که می فرماید( تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ)[ممتحنه/10] چه می گویند؟!
با اینکه دلیل معتبر و روایت صحیح داریم بر اینکه مرجع ضمیر" الیهم" با اینکه ضمیر جمع است یک نفر بیش نیست و آن حاطب بن ابی بلتعه است که با قریش و دشمنان اسلام مکاتبه سری داشت؟ و نیز خوب بود می فهمیدیم در این آیه:(یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَی الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ) [منافقون/8]چه می گویند؟ با اینکه روایت صحیح داریم که قائل این سخن یک نفر بیش نیست و او عبد اللَّه بن ابی بی سلول رئیس منافقین است؟!
و همچنین در این آیه:(یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ)[بقره/215] و حال آنکه فاعل" یسئلون" با اینکه صیغه جمع است یک نفر است و نیز در این آیه:(الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَةً)[بقره/274] و حال آنکه روایت صحیح وارد شده است که این آیه در باره یک نفر است و او علی بن ابی طالب (ع) و یا بنا به روایت خود آقایان اهل سنت ابابکر است!! و همچنین آیات زیاد دیگری که در همه، نسبتهایی به صیغه جمع به شخص معین و واحدی داده شده است.
این مفسرین هر چه در این موارد جواب دارند از همه این موارد، ما نیز همان جواب خود قرار می دهیم. عجیبتر از آن این آیه است: (یَقُولُونَ نَخْشی أَنْ تُصِیبَنا دائِرَةٌ؛[مائده/52] می گویند می ترسیم از اینکه دچار گرفتاری شویم) برای اینکه گوینده این حرف به اعتراف خود علمای عامه یک نفر و آن هم رئیس منافقین عبد اللَّه بن ابی بوده، و تعجب در این است که این آیه در بین آیاتی قرار دارد که ما الان در باره آنها بحث می کنیم، راستی چطور با این فاصله کم حرف خود را از یاد می برند و کم حافظگی به خرج می دهند؟! ... در تعبیر صیغه جمع نکته ایست و آن اینست که نمی خواهد بفهماند اگر شارع انواع کرامت های دینی را که یکی از آنها ولایت است به بعضی از مؤمنین (علی ع) ارزانی می دارد جزافی و بیهوده نیست، بلکه در اثر تقدم و تفوقی است که او در اخلاص و عمل بر دیگران دارد.)[2]
[1]. تفسیر نمونه، ج4، ص: 428.
[2]. ترجمه المیزان، ج6، ص: 11.
- [سایر] اثبات عقلانی ولایت حضرت علی (ع) در غدیر خم؟
- [سایر] اثبات عقلانی ولایت حضرت علی (ع) در غدیر خم؟
- [سایر] آیا در قرآن آیه ای بر ولایت و امامت حضرت علی (علیه السلام) وجود دارد؟
- [سایر] نحوه دلالت آیه ولایت بر امامت امیر مومنان علیه السلام را توضیح دهید.
- [سایر] نحوه دلالت آیه ولایت بر امامت امیر مومنان علیه السلام را توضیح دهید.
- [سایر] آیه ولایت چیست؟ آیا این آیه در ولایت حضرت علی علیه السلام نازل شده است؟ نظر اهل سنت در این باره چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا هرکس ولایت حضرت علی (ع) را قبول نداشته باشد کافر است ؟ اهل تسنن که ولایت حضرت علی (ع) را قبول ندارند کافر میشوند ؟ لطفا توضیح دهید. باتشکر التماس دعا
- [سایر] آیا این حدیث از امام صادق(ع) در تفسیر آیه 30 سوره احزاب صحیح السند است؟ امام صادق(ع) فرمود: منظور از فاحشه مبینه عایشه است.
- [سایر] شهادت بر ولایت حضرت علی(ع) از چه زمانی در اذان بیان شده؟
- [سایر] آیا بین بالا آمدن کوه طور و پذیرش ولایت علی ابن ابیطالب(ع) ارتباطی وجود دارد؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز در حرم امامان (ع) مستحب بلکه بهتر از مسجد است و مروی است که نماز حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] أَشْهَدُ أَنَّ عَلیّاً وَلِیُّ اللَّه) جزء اذان و اقامه نیست؛ البته ولایت امیر المؤمنین و ائمه معصومین علیهمالسلام از ارکان ایمان است و اسلام بدون آن ظاهری بیش نیست و قالبی از معنی تهیست و خوب است که پس از (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، به قصد تیمن و تبرّک، شهادت به ولایت و امامت بلافصل حضرت امیر المؤمنین و سایر معصومین علیهمالسلام به گونهای که عرفاً از اجزاء اذان و اقامه به حساب نیاید؛ ذکر گردد.
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.