چرا از نظر اسلام مقام سادات بیش از دیگران است؟
در اسلام، شرافت و کرامت انسان ها، به نسب آنها مربوط نیست. بلکه کرامت و شرف هر انسانی در گرو اعمال خود اوست: (یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی‌ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ[حجرات/13] ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله ‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی ‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است!) امام علی علیه السلام می فرمایند: چنگ زدن به کانونهای فضیلت، از کمال شرافت است.[1] حضرت علی (ع) می فرمایند: هر آن کس که پَستی اَدَبش او را پست گرداند شرافت تبارش او را بلندی نمی بخشد.[2] حتی در جایی که شرف ائمه یاد می شود، اهل بیت (علیهم السلام) علت آن را ذکر می کنند تا مردم بدانند که سبب اصلی شرف چیست: مردی بحضرت رضا (ع) عرض کرد بخدا قسم که در روی زمین از جهت پدر احدی با شرف تر از تو نیست آن بزرگوار فرمود تقوی پدران مرا مشرف ساخت و اطاعت خدا ایشان را بهره ‌مند گردانید.[3] اما وقتی یک شخص در مقام انتساب به اهل بیت دیده می شود، (سید بودن او مد نظر است) احترام بیشتر به او، جهت در نظر گرفتن نسبت اوست. و دلیلی برای پاسداشت حرمت اهل بیت (علیهم السلام) می باشد. همانگونه که اگر فرزند یکی از دوستان عزیز خود را ببینیم، به خاطر پدرش او را تکریم می کنیم. اگر چه هیچ نوع عمل خلاف ظابطه ای انجام ندهیم. این نوع مواجهه سبب تکریم شعائر است و یاد اهل بیت (علیهم السلام) را در جامعه زنده تر می کند و از همین جهت نیکوست. با توجه به این توضیحات، می توانیم به بعضی از فرق ها بین سادات و غیر آنها دقت کنیم و بنگریم که علی رغم این فرق ها، بی عدالتی ای بی آن ها و سایر افراد جامعه به وجود نمی آید: 1. در زمینۀ  مالی‌: نیمی از خمس به سادات اختصاص داده شده است. اما این فرق، سبب بی عدالتی نیست، چونکه : اولاً: سهمی که در خمس برای سادات معین شده فقط به نیازمندان آن‌ها اختصاص می‌یابد، آن هم به اندازه رفع نیاز آن ها، بنابراین تنها از کار افتادگان‌، بیماران‌، کودکان یتیم و یا افراد دیگری که به علّتی مشکل مادی از نظر هزینه زندگی پیدا کرده‌اند، حق استفاده از آن را دارند. ثانیاً: مستمندان و نیازمندان سادات‌، حق استفاده از زکات را ندارند و زکات برای جبران نیازهای مالی غیر سادات است. در واقع سادات منبع مالی متفاوتی دارند، نه اینکه حق بیشتری داشته باشند. ثالثاً: اگر سهم سادات‌ در خمس، از نیازمندی سادات موجود بیشتر باشد، باید آن را به بیت المال ملحق کرد و در مصارف دیگر مصرف نمود. این فرق می تواند حکمت هایی داشته باشد مثل اینکه  بهانه‌ای به دست مخالفان نیفتد که پیامبر(ص) خویشان خود را بر اموال عمومی مسلط کرده است‌، چون زکات مالیاتی است که حکومت از مردم اخذ می کند. و البته دلایل این تفاوت هر چه باشد، منجر به بی عدالتی نمی شود. حتی شاید سادات در این فرق احساس محرومیت نیز بکنند: امام صادق ع می‌فرمایند:" جمعی از بنی هاشم به خدمت پیامبر ص رسیدند و تقاضا کردند که آنها را مامور جمع‌آوری زکات چهار پایان کنند و و گفتند این سهمی را که خداوند برای جمع‌آوری کنندگان زکات تعیین کرده است، ما به آن سزاوارتریم پیامبر ص فرمود: ای" بنی عبد المطلب" زکات نه برای من حلال است، و نه برای شما ولی من به جای این محرومیت به شما وعده شفاعت می‌دهم .... شما به آنچه خداوند و پیامبر برایتان تعیین کرده راضی باشید (و کار به امر زکات نداشته باشید) آنها گفتند راضی شدیم‌.[4] [ر.ک‌: تفسیر نمونه‌، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 7، ص 182؛ دارالکتب الاسلامیة/  پرسشها و پاسخهای مذهبی‌، آیت اللّه مکارم شیرازی و جعفر سبحانی‌، ص 168 172، انتشارات نسل جوان‌.] 2. در امور و مناصب اجتماعی‌: در این زمینه هیچ فرقی بین سادات و غیر آنها نیست. و قرار گرفتن امامت در خاندان پیامبر (ص) نیز دلیل اختصاص جایگاه ویژه به خاندان پیامبر (ص) به دلیل انتساب خانوادگی آنها نیست. امامت نیاز به عصمت دارد و عصمت را تنها خدای متعال تشخیص می دهد و شخص آن را متعین می کند. و دلیل کسب این جایگاه، طهارت شخص و دوری او از هر نوع آلودگی است. و دقت در درخواست حضرت ابراهیم (ع) از خدا، برای امام شدن ذریه اش و پاسخ خدای متعال نشان می دهد که در این امر، رابطه خانوادگی تعیین کننده نیست. (وَ إِذِ ابْتَلی‌ إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی‌ قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ[بقره/124] (به خاطر آورید) هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود. و او به خوبی از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: (من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم!) ابراهیم عرض کرد: (از دودمان من (نیز امامانی قرار بده!)) خداوند فرمود: (پیمان من، به ستمکاران نمی ‌رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند)) 3. در فضایل و پاداش اخروی‌: در این مساله، انتساب خانوادگی به پیامبر (ص) تنها سبب سنگین تر شدن، مسئولیت ها می شود. همانگونه که قرآن این مساله را درباره زنان پیامبر (ص) بیان کرده است: (یا نِساءَ النَّبِیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسیراً * وَ مَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَیْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً کَریماً[احزاب/30-31] ای همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشی مرتکب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود و این برای خدا آسان است. * و هر کس از شما برای خدا و پیامبرش خضوع کند و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهیم ساخت، و روزی پرارزشی برای او آماده کرده ‌ایم.)[5] امام رضا (ع) در جایی که متوجه می شوند، برادرشان بر دیگران به دلیل نسبش فخر می فروشد، به ملاک اصلی توجه می دهند که تنها عمل خود شخص معتبر است و می فرمایند: اینکه موسی بن جعفر علیهما السّلام پدرت اطاعت خدا کند، روزها را روزه بگیرد و شبها را بنماز و عبادت پردازد و تو معصیت و نافرمانی خدا کنی، سپس در روز رستاخیز هر دو در عمل مساوی باشید و جزای هر دو بهشت باشد، پس بدون تردید تو عزیزتر از او در نزد خدا باشی (چون او با طاعات خود مستحقّ بهشت شده است و تو بی‌ طاعت و با معصیت همان پاداش را گرفته ‌ای در حالی که این گونه نیست) آری علیّ بن الحسین علیهما السّلام فرموده است: برای نیکوکار ما دو چندان پاداش و اجر است و برای بدکار ما دو چندان عذاب و جریمه.[6] در موضعی دیگر امام رضا (ع) به برادر خود که مرتکب اعمال خلافی شده است، این گونه می فرمایند: ای زید از خدا پروا کن و بدان که ما این موقعیّت را نزد خدا و خلق بدست نیاوردیم مگر از راه تقوی و پرهیزکاری، و هر کس تقوی نداشته باشد و فرمان خدا را رعایت نکند از ما هرگز نخواهد بود، و ما نیز از او نیستیم‌.[7] [1]. غرر الحکم: 9357. [2]. غرر الحکم: 8142. [3]. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‌2، ص: 236. [4]. وسائل الشیعه، ج 6، ص 186 به نقل از تفسیر نمونه. [5]. ر.ک‌: بررسی مسائل کلی امامت‌، ابراهیم امینی‌، ص 55، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلام / پیام قرآن‌، آیت‌...مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 7، ص 194، ج 9، ص 27، دارالکتب الاسلامیة‌. [6]. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‌2، ص: 232. [7]. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‌2، ص: 234.
عنوان سوال:

چرا از نظر اسلام مقام سادات بیش از دیگران است؟


پاسخ:

در اسلام، شرافت و کرامت انسان ها، به نسب آنها مربوط نیست. بلکه کرامت و شرف هر انسانی در گرو اعمال خود اوست:

(یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی‌ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ[حجرات/13] ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله ‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی ‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است!)

امام علی علیه السلام می فرمایند: چنگ زدن به کانونهای فضیلت، از کمال شرافت است.[1]
حضرت علی (ع) می فرمایند: هر آن کس که پَستی اَدَبش او را پست گرداند شرافت تبارش او را بلندی نمی بخشد.[2]

حتی در جایی که شرف ائمه یاد می شود، اهل بیت (علیهم السلام) علت آن را ذکر می کنند تا مردم بدانند که سبب اصلی شرف چیست: مردی بحضرت رضا (ع) عرض کرد بخدا قسم که در روی زمین از جهت پدر احدی با شرف تر از تو نیست آن بزرگوار فرمود تقوی پدران مرا مشرف ساخت و اطاعت خدا ایشان را بهره ‌مند گردانید.[3]

اما وقتی یک شخص در مقام انتساب به اهل بیت دیده می شود، (سید بودن او مد نظر است) احترام بیشتر به او، جهت در نظر گرفتن نسبت اوست. و دلیلی برای پاسداشت حرمت اهل بیت (علیهم السلام) می باشد. همانگونه که اگر فرزند یکی از دوستان عزیز خود را ببینیم، به خاطر پدرش او را تکریم می کنیم. اگر چه هیچ نوع عمل خلاف ظابطه ای انجام ندهیم.
این نوع مواجهه سبب تکریم شعائر است و یاد اهل بیت (علیهم السلام) را در جامعه زنده تر می کند و از همین جهت نیکوست.

با توجه به این توضیحات، می توانیم به بعضی از فرق ها بین سادات و غیر آنها دقت کنیم و بنگریم که علی رغم این فرق ها، بی عدالتی ای بی آن ها و سایر افراد جامعه به وجود نمی آید:
1. در زمینۀ  مالی‌: نیمی از خمس به سادات اختصاص داده شده است. اما این فرق، سبب بی عدالتی نیست، چونکه :
اولاً: سهمی که در خمس برای سادات معین شده فقط به نیازمندان آن‌ها اختصاص می‌یابد، آن هم به اندازه رفع نیاز آن ها، بنابراین تنها از کار افتادگان‌، بیماران‌، کودکان یتیم و یا افراد دیگری که به علّتی مشکل مادی از نظر هزینه زندگی پیدا کرده‌اند، حق استفاده از آن را دارند.
ثانیاً: مستمندان و نیازمندان سادات‌، حق استفاده از زکات را ندارند و زکات برای جبران نیازهای مالی غیر سادات است. در واقع سادات منبع مالی متفاوتی دارند، نه اینکه حق بیشتری داشته باشند.
ثالثاً: اگر سهم سادات‌ در خمس، از نیازمندی سادات موجود بیشتر باشد، باید آن را به بیت المال ملحق کرد و در مصارف دیگر مصرف نمود.

این فرق می تواند حکمت هایی داشته باشد مثل اینکه  بهانه‌ای به دست مخالفان نیفتد که پیامبر(ص) خویشان خود را بر اموال عمومی مسلط کرده است‌، چون زکات مالیاتی است که حکومت از مردم اخذ می کند. و البته دلایل این تفاوت هر چه باشد، منجر به بی عدالتی نمی شود.
حتی شاید سادات در این فرق احساس محرومیت نیز بکنند: امام صادق ع می‌فرمایند:" جمعی از بنی هاشم به خدمت پیامبر ص رسیدند و تقاضا کردند که آنها را مامور جمع‌آوری زکات چهار پایان کنند و و گفتند این سهمی را که خداوند برای جمع‌آوری کنندگان زکات تعیین کرده است، ما به آن سزاوارتریم پیامبر ص فرمود: ای" بنی عبد المطلب" زکات نه برای من حلال است، و نه برای شما ولی من به جای این محرومیت به شما وعده شفاعت می‌دهم .... شما به آنچه خداوند و پیامبر برایتان تعیین کرده راضی باشید (و کار به امر زکات نداشته باشید) آنها گفتند راضی شدیم‌.[4]
[ر.ک‌: تفسیر نمونه‌، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 7، ص 182؛ دارالکتب الاسلامیة/  پرسشها و پاسخهای مذهبی‌، آیت اللّه مکارم شیرازی و جعفر سبحانی‌، ص 168 172، انتشارات نسل جوان‌.]

2. در امور و مناصب اجتماعی‌: در این زمینه هیچ فرقی بین سادات و غیر آنها نیست. و قرار گرفتن امامت در خاندان پیامبر (ص) نیز دلیل اختصاص جایگاه ویژه به خاندان پیامبر (ص) به دلیل انتساب خانوادگی آنها نیست. امامت نیاز به عصمت دارد و عصمت را تنها خدای متعال تشخیص می دهد و شخص آن را متعین می کند. و دلیل کسب این جایگاه، طهارت شخص و دوری او از هر نوع آلودگی است. و دقت در درخواست حضرت ابراهیم (ع) از خدا، برای امام شدن ذریه اش و پاسخ خدای متعال نشان می دهد که در این امر، رابطه خانوادگی تعیین کننده نیست.
(وَ إِذِ ابْتَلی‌ إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی‌ قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ[بقره/124] (به خاطر آورید) هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود. و او به خوبی از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: (من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم!) ابراهیم عرض کرد: (از دودمان من (نیز امامانی قرار بده!)) خداوند فرمود: (پیمان من، به ستمکاران نمی ‌رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند))

3. در فضایل و پاداش اخروی‌: در این مساله، انتساب خانوادگی به پیامبر (ص) تنها سبب سنگین تر شدن، مسئولیت ها می شود. همانگونه که قرآن این مساله را درباره زنان پیامبر (ص) بیان کرده است:
(یا نِساءَ النَّبِیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسیراً * وَ مَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَیْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً کَریماً[احزاب/30-31] ای همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشی مرتکب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود و این برای خدا آسان است. * و هر کس از شما برای خدا و پیامبرش خضوع کند و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهیم ساخت، و روزی پرارزشی برای او آماده کرده ‌ایم.)[5]

امام رضا (ع) در جایی که متوجه می شوند، برادرشان بر دیگران به دلیل نسبش فخر می فروشد، به ملاک اصلی توجه می دهند که تنها عمل خود شخص معتبر است و می فرمایند: اینکه موسی بن جعفر علیهما السّلام پدرت اطاعت خدا کند، روزها را روزه بگیرد و شبها را بنماز و عبادت پردازد و تو معصیت و نافرمانی خدا کنی، سپس در روز رستاخیز هر دو در عمل مساوی باشید و جزای هر دو بهشت باشد، پس بدون تردید تو عزیزتر از او در نزد خدا باشی (چون او با طاعات خود مستحقّ بهشت شده است و تو بی‌ طاعت و با معصیت همان پاداش را گرفته ‌ای در حالی که این گونه نیست) آری علیّ بن الحسین علیهما السّلام فرموده است: برای نیکوکار ما دو چندان پاداش و اجر است و برای بدکار ما دو چندان عذاب و جریمه.[6]

در موضعی دیگر امام رضا (ع) به برادر خود که مرتکب اعمال خلافی شده است، این گونه می فرمایند: ای زید از خدا پروا کن و بدان که ما این موقعیّت را نزد خدا و خلق بدست نیاوردیم مگر از راه تقوی و پرهیزکاری، و هر کس تقوی نداشته باشد و فرمان خدا را رعایت نکند از ما هرگز نخواهد بود، و ما نیز از او نیستیم‌.[7]

[1]. غرر الحکم: 9357.
[2]. غرر الحکم: 8142.
[3]. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‌2، ص: 236.
[4]. وسائل الشیعه، ج 6، ص 186 به نقل از تفسیر نمونه.
[5]. ر.ک‌: بررسی مسائل کلی امامت‌، ابراهیم امینی‌، ص 55، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلام / پیام قرآن‌، آیت‌...مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 7، ص 194، ج 9، ص 27، دارالکتب الاسلامیة‌.
[6]. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‌2، ص: 232.
[7]. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‌2، ص: 234.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین