نظر مقام معظم رهبری نسبت به آزادی در کشور چیست؟
نظر مقام معظم رهبری نسبت به آزادی در کشور چیست؟ الف)نظر مقام معظم رهبری در مورد آزادی:(پس ببینید ما در بحث آزادی، اولین محدودیت را برای خودمان درست میکنیم. آن محدودیت چیست؟ عبارت است از این که ما نظر اسلام را میخواهیم؛ خودمان را محدود میکنیم به نظر اسلام و چهارچوب اسلامی. این، اولین محدودیت. در بحث آزادی، از محدودیت نترسیم. چون وقتی گفته میشود آزادی، آزادی در معنای اوّلی - که با حملِ اوّلیِ ذاتی مشخص میشود - یعنی رها شدن. کسی که میخواهد درباره‌ی آزادی بحث کند، کأنه هر چیزی که اندکی با این رها شدن منافات داشته باشد، برایش سنگین می‌آید؛ یعنی دنبال استثناء میگردد. قاعده عبارت است از رهائی مطلق. او دنبال این میگردد که (الّا ما خرج بالدّلیل)اش چیست، که بگوید خب، در این زمینه‌ها آزادی نه، در آن زمینه‌ها آزادی نه؛ از این چند تا زمینه که بگذریم، آزادی بله. این اشتباه را انسان ممکن است در مواجهه‌ی با بحث آزادی بکند. من عرض میکنم اینجوری نیست. از اول هیچ پیشفرضی وجود ندارد که بخواهد به ما آزادی مطلق را بدهد - که حالا عرض خواهیم کرد که اصلاً منشأ آزادی در اسلام چیست - از اول چنین پیشفرضی نداریم که یک آزادی مطلق حق انسان است، متعلق به انسان است، برای انسان ارزش است، حالا بگردیم ببینیم که استثناها کدام است، (ما خرج بالدّلیل)ها کدام است؛ نخیر، قضیه اینجوری نیست. ما از محدودیت نترسیم. همان طور که عرض کردم، اولین محدودیت ما که درباره‌ی مباحث آزادی در اسلام حرف میزنیم، این است که میگوئیم در (اسلام)؛ یعنی از اول، چهارچوب درست میکنیم؛ از اول برایش محدوده درست میکنیم. آزادی در اسلام به چه معناست؟ این خودش شد محدوده. نه، بحث ما اصلاً این است. در آیه‌ی معروف سوره‌ی مبارکه‌ی اعراف میفرماید: (الّذین یتّبعون الرّسول النّبیّ الأمّیّ الّذی یجدونه مکتوبا فی التّوراة و الانجیل یأمرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحلّ لهم الطّیّبات و یحرّم علیهم الخبائث و یضع عنهم اصرهم و الأغلال الّتی کانت علیهم). این واضح‌ترین آیه در قرآن برای آزادی است، که (اصر) را برمیدارد. (اصر) آن طنابهائی است که به پایه‌ی خیمه میبندند تا باد آن را نبرد؛ یعنی آن را متصل میکند به زمین. (و لکنّه اخلد الی الأرض)؛ این اخلاد الی الأرض است. (اواصر) ما آن چیزهائی است که ما را میچسباند به زمین، مانع پروازمان میشود. (غل) هم که غل است دیگر، غل و زنجیر است؛ که پیغمبر آمده است غل و زنجیر را بردارد. در همین آیه، قبل از آنکه (یضع عنهم اصرهم و الأغلال الّتی کانت علیهم) را بگوید، میگوید: (و یحلّ لهم الطّیّبات و یحرّم علیهم الخبائث). خب، حلال و حرام یعنی چه؟ حلال و حرام یعنی حد گذاشتن، منع کردن؛ ممنوعیت همراهش است. از وجود محدودیت و ممنوعیت در ذهنمان، هنگامی که راجع به آزادی بحث میکنیم، اصلاً ابا نداشته باشیم. بعضی از آقایان گفتند تفاوتهای جوهری بین نگاه به آزادی و نظریه‌ی آزادی در اسلام و در غرب وجود دارد؛ حالا بخصوص در غرب، لیبرالیسم را مطرح کردند؛ که البته مکاتب دیگر هم هست، لیکن همه در آن جهت شریکند. بله، راست است؛ همین تفاوتهائی که آقایان گفتند، وجود دارد؛ لیکن مهمترین تفاوت این است: در لیبرالیسم، منشأ آزادی، به عنوان حق یا به عنوان یک ارزش، عبارت است از تفکر انسان‌گرائی - اومانیسم - چون محور عالم وجود و محور اختیار در این عالم کوْن عبارت است از انسان؛ آن هم بدون اختیار معنی ندارد؛ پس باید اختیار و آزادی داشته باشد. البته این اختیار، غیر از اختیار (جبر و اختیار) است. جبر و اختیار را هم بعضی از آقایان مطرح کردند. بحث اختیاری که در جبر و اختیار میکنیم، این است که انسان (توانائی انتخاب) دارد - توانائی ذاتی و طبیعی دارد - اما در اینجا که صحبت انتخاب میکنیم، میگوئیم (حق انتخاب) دارد. بین توانائی انتخاب حق و حق انتخاب، یک ملازمه‌ی قطعی وجود ندارد. البته میشود یک ملازماتی برایش فرض کرد، اما اینجوری معلوم نیست قانع‌کننده باشد. پس آنچه که آنها میگویند، این است؛ آنها میگویند انسان، محور است؛ یعنی در واقع خدای عالم وجود، انسان است و نمیتواند بدون قدرت انتخاب و بدون اراده، وجود داشته باشد. یعنی بدون اعمال اراده - که همان معنای دیگر آزادی است - امکان ندارد که ما فرض کنیم انسان، صاحب‌اختیار عالم وجود است. این، پایه‌ی بحث آزادی است. این، مبنای تفکر اومانیستی درباره‌ی آزادی است. در اسلام مسئله بکلی از این جداست. در اسلام مبنای اصلی آزادی انسان، توحید است. البته دوستان بعضی از موارد دیگر را هم ذکر کردند - آنها هم درست است - اما آن نقطه‌ی کانونی، توحید است. توحید فقط عبارت نیست از اعتقاد به خدا؛ توحید عبارت است از اعتقاد به خدا، و کفر به طاغوت؛ عبودیت خدا، و عدم عبودیت غیر خدا؛ (تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الّا نعبد الّا اللّه و لا نشرک به شیئا). نمیگوید (لا نشرک به احدا) - البته یک جائی هم (احداً) دارد، اما اینجا اعم از آن است - میفرماید: (و لا نشرک به شیئا)؛ هیچ چیزی را شریک خدا قرار ندهید. یعنی شما اگر از عاداتِ بی‌دلیل پیروی کنید، این برخلاف توحید است؛ از انسانها پیروی کنید، همین جور است؛ از نظامهای اجتماعی پیروی کنید، همین جور است - آنجائی که به اراده‌ی الهی منتهی نشود - همه‌ی اینها شرک به خداست، و توحید عبارت است از اعراض از این شرک. (فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه فقد استمسک بالعروة الوثقی)؛ کفر به طاغوت وجود دارد، بعدش هم ایمان به خدا. خب، این معنایش همان آزادی است. یعنی شما از همه‌ی قیود، غیر از عبودیت خدا، آزادید.)[1] (اعتقاد ما به آزادی یک مسئله‌ی تاکتیکی نیست یک مسئله‌ی واقعی است آزادی به همان معنائی که جمهوری اسلامی تعریف میکند نه به معنائی که غربی‌ها تعریف میکنند که آن به نظر ما انحراف است آنجائی که باید آزادی باشد نیست آنجائی که باید محدودیت باشد قیدها گسسته است و آزادی هست آن را ما مطلقاً قبول نداریم تو رودربایستی غرب هم گیر نمیکنیم ما آزادی را با همان مفهوم اسلامی خودش قبول داریم که البته تو آن آزادی بیان هست آزادی رفتار هست آزادی فکر هست.)[2] (آزادی فکر و بیان هم یکی از ارزشهای انقلاب بود. مردم می‌خواستند آزادانه فکر کنند. آن روز، آزادی فکر، آزادی بیان و آزادی تصمیم‌گیری هم نبود. مردم این را نمی‌خواستند؛ می‌خواستند این آزادیها باشد.)[ بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌های نمازجمعه تهران‌، 23/2/1379] (آزادی باید به شکل منطقی و صحیح در جامعه تأمین شود؛ همان‌ آزادی‌یی که انقلاب اسلامی و نظام اسلامی پرچمش را در دنیای اسلام بلند کرد؛ نه آزادی به شکل افراطی، تقلیدی و من‌درآوردی... ما به آزادی معتقدیم. اعتقاد ما به آزادی و تأمین حقوق‌ شهروندی در مسائل اجتماعی هم، ریشه‌دار و دارای مبنای دینی است.)[ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام ، 15/5/1382] مقام معظم رهبری در زمینه مرزهای آزادی می فرماید: (در اسلام مرزهای اخلاقی وجود دارد . در اسلام آزادی علاوه بر آن حدود مادی مرزهای معنوی هم دارد . البته بله کسی که علیه منافع کشور و علیه سود کشور اقدامی بکند آزادی‌اش محدود می‌شود این منطقی است اما مرزهای معنوی هم دارد . اگر کسی عقیده گمراهی دارد، عیبی ندارد، وقتی می‌گوییم عیبی ندارد یعنی پیش خدا و پیش انسان‌های مؤمن عیب دارد لیکن حکومت هیچ وظیفه‌ای در قبال او ندارد در جامعه مسلمان، یهودی و مسیحی و بقیه ادیان گوناگون هستند الآن در کشور ما هم هستند در زمان صدر اسلام هم بودند هیچ مانعی ندارد، اما اگر قرار باشد آن کسی که عقیده فاسد دارد به جان ذهن و دل افرادی که قدرت دفاع ندارند بیفتد و بخواهد آن‌ها را هم گمراه کند این برای آدم یک مرز است این جا آزادی محدود می‌شود . از نظر اسلام اینگونه است‌یا مثلا بخواهند اشاعه فساد کنند، بخواهند فساد سیاسی و فساد جنسی و فساد فکری به وجود بیاورند یا همین فیلسوف نماهایی که در گوشه و کنار هستند بخواهند درباره این‌که تحصیلات عالیه برای جوانان خوب نیست مقاله بنویسند بنا کنند عیوبش را ذکر کردن البته به احتمال قوی درصدی نود اثر نخواهد کرد اما ممکن است درصدی ده جوان تنبل اثر بکند نمی‌شود اجازه داد کسانی بنشینند با وسوسه و دروغ انسان‌ها را از تحصیل باز دارند . آزادی دروغ‌گویی نیست، آزادی شایعه پراکنی نیست . آزادی ارجاف نیست .)[ بیانات مقام معظم رهبری در جمع دانش آموختگان دانشگاه تربیت مدرس کیهان 14/6/77 .] رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه می فرمایند : (...آنگاه که نخبگان ما نقطه تعادل میان ( هرج و مرج ) و ( دیکتاتوری ) را شناسائی و تثبیت کنند ، دوران جدید آغاز شده است . آری ، نباید از ( آزادی ) ترسید و از ( مناظره ) گریخت و ( نقد و انتقاد ) را به کالای قاچاق و یا امری تشریفاتی ، تبدیل کرد چنانچه نباید بجای مناظره ، به ( جدال و مرا ) ، گرفتار آمد و بجای آزادی ، به دام هتاکی و مسئولیت گریزی لغزید. آن روز که سهم ( آزادی) ، سهم ( اخلاق ) و سهم ( منطق ) ، همه یکجا و در کنار یکدیگر ادا شود ، آغاز روند خلاقیت علمی و تفکر بالنده دینی در این جامعه است و کلید جنبش ( تولید نرم افزار علمی و دینی ) در کلیه علوم و معارف دانشگاهی و حوزوی زده شده است . بی شک آزادیخواهی و مطالبه فرصتی برای اندیشیدن و برای بیان اندیشه توام با رعایت ( ادب استفاده از آزادی ) ، یک مطالبه اسلامی است و ( آزاد ی تفکر ، قلم و بیان ) نه یک شعار تبلیغاتی بلکه از اهداف اصلی انقلاب اسلامی است .و من عمیقا متاسفم که برخی میان مرداب ( سکوت و جمود ) با گرداب ( هرزه گوئی و کفرگوئی ) طریق سومی نمی شناسند و گمان می کنند که برای پرهیز از هر یک از این دو ، باید به دام دیگری افتاد. حال آنکه انقلاب اسلامی آمد تا هم ( فرهنگ خفقان و سرجنبانیدن و جمود ) و هم ( فرهنگ آزادی بی مهار و خودخواهانه غربی ) را نقد و اصلاح کند و فضائی بسازد که که در آن ، ( آزادی بیان ) ، مقید به ( منطق و اخلاق و حقوق معنوی و مادی دیگران ) و نه به هیچ چی ز دیگری ، تبدیل به فرهنگ اجتماعی و حکومتی گردد و حریت و تعادل و عقلانیت و انصاف ، سکه رائج شود تا همه اندیشه ها درهمه حوزه ها فعال و برانگیخته گردند و ( زاد و ولد فرهنگی ) که به تعبیر روایات پیامبر اکرم (ص ) و اهلبیت ایشان (علیهم السلام ) ، محصول ( تضارب آرا و عقول ) است ، عادت ثانوی نخبگان و اندیشه وران گردد. بویژه که فرهنگ اسلامی و تمدن اسلامی همواره در مصاف با معضلات جدید و نیز در چالش با مکاتب و تمدنهای دیگر ، شکفته است و پاسخ به شبهه نیز بدون شناخت شبهه ، ناممکن است . اما متاسفانه گروهی بدنبال سیاست زدگی و گروهی بدنبال سیاست زدائی ، دائما تبدیل فضای فرهنگی کشور را به سکوت مرداب گونه یا تلاطم گرداب وار ، می خواهند تا در این بلبشو ، فقط صاحبان قدرت و ثروت و تریبون ، بتوانند تاثیرگذار و جریان سازی باشند و سطح تفکر اجتماعی را پائین آورده و همه فرصت مل ی را هدر دهند و اعصاب ملت را بفرسایند و درگیری های غلط و منحط قبیله ای یا فرهنگ فاسد بیگانه را رواج دهند و در نتیجه صاحبان خرد و احساس ، ساکت و مسکوت بمانند و صاحبدلان و خردمندان ، برکنار و در حاشیه مانده و منزوی ، خسته و فراموش شوند. در چنین فضائی ، جام عه به جلو نخواهد رفت و دعوی ها ، تکراری و ثابت و سطحی و نازل می گردد ، هیچ فکری تولید و حرف تازه ای گفته نمی شود ، عده ای مدام خود را تکرار می کنند و عده ای دیگر تنها غرب را ترجمه می کنند و جامعه و حکومت نیز که تابع نخبگان خویش اند ، دچار انفعال و عقبگرد می شوند. چنانچه در نامه خود توجه کرده اید ، برای بیدار کردن عقل جمعی ، چاره ای جز مشاوره و مناظره نیست و بدون فضای انتقادی سالم و بدون آزادی بیان و گفتگوی آزاد با ( حمایت حکومت اسلامی ) و ( هدایت علما و صاحبنظران ) ، تولید علم و اندیشه دینی و در نتیجه ، تمدن سازی و جامعه پردازی ، ناممکن یا بسیار مشکل خواهد بود. برای علاج بیماری ها و هتاکی ها و مهار هرج و مرج فرهنگی نیز بهترین راه ، همین است که آزادی بیان در چارچوب قانون و تولید نظریه در چارچوب اسلام ، حمایت و نهادینه شود.)[ پاسخ رهبر معظم انقلاب به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه ، 16 / 11 / 1381] از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، وجود اختلاف نظر و سلیقه در جامعه امری کاملاً طبیعی و مایه پیشرفت کشور است و طرح مطالبی که مخالف نظر مشهور باشد، اشکال ندارد، (به شرط آنکه نحوة مطرح کردن و پرداختن به آن علمی باشد). به نظر ایشان، بررسی همه مسائل از جمله مسائل سیاسی در فضای (آرام و با دید علمی)، امری کاملاً ضروری است. (ضدیت با نظم و جهت‌گیری آنارشیستی، شایسته محیط‌های دانشگاهی نیست و صددرصد مخالف لوازم و ضروریات محیطهای علمی است).[ ر.ک: روزنامه کیهان، 9/9/81، ص 2]. حضرت آیت الله خامنه ای در تبیین لزوم خودداری از طرح کشمکش های فکری در عرصه های عمومی می فرمایند: ( اختلافات فکری ایرادی ندارد و بنده به معنای حقیقی و وسیع کلمه به آزادی بیان معتقدم اما اگر حرفها و مسائلی که محل طرح و استدلال و بحث درباره آنها مجامع تخصصی و کارشناسی است بصورت اغواگرانه در محافل عمومی مطرح شود، نمی توان این کار را آزادی بیان نامید.)[ دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام با رهبر معظم انقلاب اسلامی ، 8/8/1384] ب) وضعیت آزادی در کشور: در مقام بیان کیفیت مطوب ازادی در جامعه فعلی باید گفت که در نظام اسلامی و قانون اساسی برآمده از آن، آزادی تا آن‌جا که مخل به ضوابط و ارزش‌های دینی و مصالح اجتماعی و حقوق دیگران نباشد مورد حمایت است. ازاین‌رو آزادی‌های اساسی در گسترده‌ترین شکل آن در نظام جمهوری اسلامی ایران به رسمیت شناخته شده است: در اصل 24 قانون اساسی آمده است: (نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد...). در اصل 26 آمده است: (احزاب، جمعیت‌ها، انجمن‌های سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی یا اقلیت‌های دینی شناخته شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند). هیچ کس را نمی‌توان از شرکت در آن‌ها منع کرد یا به شرکت در یکی از آن‌ها مجبور ساخت. در تمامی نظام‌های مدعی آزادی و دموکراسی، برای آزادی حد و مرزی وجود دارد؛ مثلاً توهین به مقدسات و یا نشر اکاذیب و توطئه برای براندازی، ممنوع و خلاف قانون است. ترویج فساد نیز از جمله موارد ممنوع در قوانین است؛ ولی هر نظامی با توجه به مبانی فکری و اجتماعی خود، تعریفی از فساد دارد. در بینش اسلام، (فساد) تعریف شده است و مبانی آن نیز از وحی سرچشمه می‌گیرد. بر این اساس هیچ کس مجاز به ترویج فساد نیست. از همین‌رو اسلام، راه‌های گسترش فساد را بسته و اجازه ترویج آنان را به کسی نمی‌دهد. البته موضوع بیان و طرح مناسب عقاید و افکار، موضوع دیگری است که در این مورد اسلام منعی برای آن قرار نداده است. در زمان پیامبر اسلام(ص) نیز طرح افکار منعی نداشته است؛ بلکه خود قرآن مجید نیز سخنان مخالفان را نقل و به بررسی و ابطال آن‌ها پرداخته است. در زمان ائمه(ع) نیز، افراد بسیاری شبهات خود را نزد آنان مطرح می‌کردند و پاسخ‌های لازم را دریافت می‌نمودند. بنابراین، طرح افکار در جای خود اشکالی ندارد؛ ولی نباید اجازه داد که از طرح اندیشه‌ها سوءاستفاده شود و اذهان مردم، دست‌خوش آسیب‌های مختلف گردد. آزادی بیان در جمهوری اسلامی ایران در حد متناسبی وجود دارد به گونه‌ای که در تاریخ این کشور بی‌سابقه است و حتی در بسیاری از مناطق جهان نیز هم اکنون تا این اندازه وجود ندارد. یکی از آرمان‌های بلند نظام مقدس جمهوری اسلامی آن است که فضایی سالم برای عرضه اندیشه‌های مختلف به وجود آید. البته به شرط آن که در این فضا عقیده‌ها و افکار به میدان آیند نه عقده‌ها و انگیزه‌های سوء. لیکن متأسفانه برخی مواقع از این فضای آزادی که در پناه جمهوری اسلامی به دست آورده‌اند بر علیه آن استفاده شده شعار خفقان و استبداد توسط بنگاه‌های خبرپراکنی به جامعه ایران نسبت داده می‌شود. این امر را می‌توان یکی از شیوه‌های تبلیغاتی که متأسفانه از غرب به داخل ایران سرایت کرده است، دانست. این که اخبار مشتمل بر اکاذیب و تحریفات چنان گسترده و با تب و تاب نقل شود که اگر همه آن هم جا نمی‌افتد، لااقل بخشی از آن‌ها مورد قبول واقع شود و یا افراد را در تردید افکند. این وضعیت در حال حاضر در کشور ما در جریان است و رویارویی با این موج کار ساده‌ای نیست. به نظر می‌رسد در این شرایط تکیه اساسی را باید بر کاوش و تحقیق در ریشه‌ها و مسائل پشت پرده این جنجال‌ها معطوف داشت. به هیچ وجه ادعا نمی کنیم که جامعه و نظام سیاسی ایران، از همه نظر از جمله وجود انواع آزادی‌ها، جامعه‌ای ایده‌آل و کاملا مطلوب است، اما نگاهی منصفانه به وضعیت موجود و مقایسه با دوران قبل از انقلاب و نیز وضعیت سایر کشورهای جهان حتی کشورهای مدعی لیبرالیسم و آزادی، به خوبی بیانگر این واقعیت است که بسیاری از وجوه آزادی در حد نسبتاً مطلوبی در کشور ما وجود دارد. هر چند تحقق کامل آن‌ها منوط به فرهنگ‌سازی عمیق و ریشه‌ای در کل جامعه و سیستم سیاسی است که در آن بایستی نسبت به استفاده صحیح از آزادی‌ها و نحوه به کارگیری آن از یک سو و بالا رفتن سطح تحمل و انتقادپذیری از سوی دیگر در تمامی بخش های جامعه و نظام توجه جدی صورت گیرد، که به برکت وجود انقلاب اسلامی گام‌های مؤثری در این زمینه برداشته شده و به پیش می‌رود. ________________________________________ [1] بیانات رهبر معظم انقلاب در چهارمین نشست اندیشه‌های راهبردی‌ با موضوع آزادی1391/08/24 [2] 8/6/1388
عنوان سوال:

نظر مقام معظم رهبری نسبت به آزادی در کشور چیست؟


پاسخ:

نظر مقام معظم رهبری نسبت به آزادی در کشور چیست؟

الف)نظر مقام معظم رهبری در مورد آزادی:(پس ببینید ما در بحث آزادی، اولین محدودیت را برای خودمان درست میکنیم. آن محدودیت چیست؟ عبارت است از این که ما نظر اسلام را میخواهیم؛ خودمان را محدود میکنیم به نظر اسلام و چهارچوب اسلامی. این، اولین محدودیت. در بحث آزادی، از محدودیت نترسیم. چون وقتی گفته میشود آزادی، آزادی در معنای اوّلی - که با حملِ اوّلیِ ذاتی مشخص میشود - یعنی رها شدن. کسی که میخواهد درباره‌ی آزادی بحث کند، کأنه هر چیزی که اندکی با این رها شدن منافات داشته باشد، برایش سنگین می‌آید؛ یعنی دنبال استثناء میگردد. قاعده عبارت است از رهائی مطلق. او دنبال این میگردد که (الّا ما خرج بالدّلیل)اش چیست، که بگوید خب، در این زمینه‌ها آزادی نه، در آن زمینه‌ها آزادی نه؛ از این چند تا زمینه که بگذریم، آزادی بله. این اشتباه را انسان ممکن است در مواجهه‌ی با بحث آزادی بکند. من عرض میکنم اینجوری نیست. از اول هیچ پیشفرضی وجود ندارد که بخواهد به ما آزادی مطلق را بدهد - که حالا عرض خواهیم کرد که اصلاً منشأ آزادی در اسلام چیست - از اول چنین پیشفرضی نداریم که یک آزادی مطلق حق انسان است، متعلق به انسان است، برای انسان ارزش است، حالا بگردیم ببینیم که استثناها کدام است، (ما خرج بالدّلیل)ها کدام است؛ نخیر، قضیه اینجوری نیست. ما از محدودیت نترسیم. همان طور که عرض کردم، اولین محدودیت ما که درباره‌ی مباحث آزادی در اسلام حرف میزنیم، این است که میگوئیم در (اسلام)؛ یعنی از اول، چهارچوب درست میکنیم؛ از اول برایش محدوده درست میکنیم. آزادی در اسلام به چه معناست؟ این خودش شد محدوده. نه، بحث ما اصلاً این است.
در آیه‌ی معروف سوره‌ی مبارکه‌ی اعراف میفرماید: (الّذین یتّبعون الرّسول النّبیّ الأمّیّ الّذی یجدونه مکتوبا فی التّوراة و الانجیل یأمرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحلّ لهم الطّیّبات و یحرّم علیهم الخبائث و یضع عنهم اصرهم و الأغلال الّتی کانت علیهم). این واضح‌ترین آیه در قرآن برای آزادی است، که (اصر) را برمیدارد. (اصر) آن طنابهائی است که به پایه‌ی خیمه میبندند تا باد آن را نبرد؛ یعنی آن را متصل میکند به زمین. (و لکنّه اخلد الی الأرض)؛ این اخلاد الی الأرض است. (اواصر) ما آن چیزهائی است که ما را میچسباند به زمین، مانع پروازمان میشود. (غل) هم که غل است دیگر، غل و زنجیر است؛ که پیغمبر آمده است غل و زنجیر را بردارد. در همین آیه، قبل از آنکه (یضع عنهم اصرهم و الأغلال الّتی کانت علیهم) را بگوید، میگوید: (و یحلّ لهم الطّیّبات و یحرّم علیهم الخبائث). خب، حلال و حرام یعنی چه؟ حلال و حرام یعنی حد گذاشتن، منع کردن؛ ممنوعیت همراهش است. از وجود محدودیت و ممنوعیت در ذهنمان، هنگامی که راجع به آزادی بحث میکنیم، اصلاً ابا نداشته باشیم.
بعضی از آقایان گفتند تفاوتهای جوهری بین نگاه به آزادی و نظریه‌ی آزادی در اسلام و در غرب وجود دارد؛ حالا بخصوص در غرب، لیبرالیسم را مطرح کردند؛ که البته مکاتب دیگر هم هست، لیکن همه در آن جهت شریکند. بله، راست است؛ همین تفاوتهائی که آقایان گفتند، وجود دارد؛ لیکن مهمترین تفاوت این است: در لیبرالیسم، منشأ آزادی، به عنوان حق یا به عنوان یک ارزش، عبارت است از تفکر انسان‌گرائی - اومانیسم - چون محور عالم وجود و محور اختیار در این عالم کوْن عبارت است از انسان؛ آن هم بدون اختیار معنی ندارد؛ پس باید اختیار و آزادی داشته باشد. البته این اختیار، غیر از اختیار (جبر و اختیار) است. جبر و اختیار را هم بعضی از آقایان مطرح کردند. بحث اختیاری که در جبر و اختیار میکنیم، این است که انسان (توانائی انتخاب) دارد - توانائی ذاتی و طبیعی دارد - اما در اینجا که صحبت انتخاب میکنیم، میگوئیم (حق انتخاب) دارد. بین توانائی انتخاب حق و حق انتخاب، یک ملازمه‌ی قطعی وجود ندارد. البته میشود یک ملازماتی برایش فرض کرد، اما اینجوری معلوم نیست قانع‌کننده باشد. پس آنچه که آنها میگویند، این است؛ آنها میگویند انسان، محور است؛ یعنی در واقع خدای عالم وجود، انسان است و نمیتواند بدون قدرت انتخاب و بدون اراده، وجود داشته باشد. یعنی بدون اعمال اراده - که همان معنای دیگر آزادی است - امکان ندارد که ما فرض کنیم انسان، صاحب‌اختیار عالم وجود است. این، پایه‌ی بحث آزادی است. این، مبنای تفکر اومانیستی درباره‌ی آزادی است.
در اسلام مسئله بکلی از این جداست. در اسلام مبنای اصلی آزادی انسان، توحید است. البته دوستان بعضی از موارد دیگر را هم ذکر کردند - آنها هم درست است - اما آن نقطه‌ی کانونی، توحید است. توحید فقط عبارت نیست از اعتقاد به خدا؛ توحید عبارت است از اعتقاد به خدا، و کفر به طاغوت؛ عبودیت خدا، و عدم عبودیت غیر خدا؛ (تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الّا نعبد الّا اللّه و لا نشرک به شیئا). نمیگوید (لا نشرک به احدا) - البته یک جائی هم (احداً) دارد، اما اینجا اعم از آن است - میفرماید: (و لا نشرک به شیئا)؛ هیچ چیزی را شریک خدا قرار ندهید. یعنی شما اگر از عاداتِ بی‌دلیل پیروی کنید، این برخلاف توحید است؛ از انسانها پیروی کنید، همین جور است؛ از نظامهای اجتماعی پیروی کنید، همین جور است - آنجائی که به اراده‌ی الهی منتهی نشود - همه‌ی اینها شرک به خداست، و توحید عبارت است از اعراض از این شرک. (فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه فقد استمسک بالعروة الوثقی)؛ کفر به طاغوت وجود دارد، بعدش هم ایمان به خدا. خب، این معنایش همان آزادی است. یعنی شما از همه‌ی قیود، غیر از عبودیت خدا، آزادید.)[1]
(اعتقاد ما به آزادی یک مسئله‌ی تاکتیکی نیست یک مسئله‌ی واقعی است آزادی به همان معنائی که جمهوری اسلامی تعریف میکند نه به معنائی که غربی‌ها تعریف میکنند که آن به نظر ما انحراف است آنجائی که باید آزادی باشد نیست آنجائی که باید محدودیت باشد قیدها گسسته است و آزادی هست آن را ما مطلقاً قبول نداریم تو رودربایستی غرب هم گیر نمیکنیم ما آزادی را با همان مفهوم اسلامی خودش قبول داریم که البته تو آن آزادی بیان هست آزادی رفتار هست آزادی فکر هست.)[2]
(آزادی فکر و بیان هم یکی از ارزشهای انقلاب بود. مردم می‌خواستند آزادانه فکر کنند. آن روز، آزادی فکر، آزادی بیان و آزادی تصمیم‌گیری هم نبود. مردم این را نمی‌خواستند؛ می‌خواستند این آزادیها باشد.)[ بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌های نمازجمعه تهران‌، 23/2/1379] (آزادی باید به شکل منطقی و صحیح در جامعه تأمین شود؛ همان‌ آزادی‌یی که انقلاب اسلامی و نظام اسلامی پرچمش را در دنیای اسلام بلند کرد؛ نه آزادی به شکل افراطی، تقلیدی و من‌درآوردی... ما به آزادی معتقدیم. اعتقاد ما به آزادی و تأمین حقوق‌ شهروندی در مسائل اجتماعی هم، ریشه‌دار و دارای مبنای دینی است.)[ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام ، 15/5/1382] مقام معظم رهبری در زمینه مرزهای آزادی می فرماید: (در اسلام مرزهای اخلاقی وجود دارد . در اسلام آزادی علاوه بر آن حدود مادی مرزهای معنوی هم دارد . البته بله کسی که علیه منافع کشور و علیه سود کشور اقدامی بکند آزادی‌اش محدود می‌شود این منطقی است اما مرزهای معنوی هم دارد . اگر کسی عقیده گمراهی دارد، عیبی ندارد، وقتی می‌گوییم عیبی ندارد یعنی پیش خدا و پیش انسان‌های مؤمن عیب دارد لیکن حکومت هیچ وظیفه‌ای در قبال او ندارد در جامعه مسلمان، یهودی و مسیحی و بقیه ادیان گوناگون هستند الآن در کشور ما هم هستند در زمان صدر اسلام هم بودند هیچ مانعی ندارد، اما اگر قرار باشد آن کسی که عقیده فاسد دارد به جان ذهن و دل افرادی که قدرت دفاع ندارند بیفتد و بخواهد آن‌ها را هم گمراه کند این برای آدم یک مرز است این جا آزادی محدود می‌شود . از نظر اسلام اینگونه است‌یا مثلا بخواهند اشاعه فساد کنند، بخواهند فساد سیاسی و فساد جنسی و فساد فکری به وجود بیاورند یا همین فیلسوف نماهایی که در گوشه و کنار هستند بخواهند درباره این‌که تحصیلات عالیه برای جوانان خوب نیست مقاله بنویسند بنا کنند عیوبش را ذکر کردن البته به احتمال قوی درصدی نود اثر نخواهد کرد اما ممکن است درصدی ده جوان تنبل اثر بکند نمی‌شود اجازه داد کسانی بنشینند با وسوسه و دروغ انسان‌ها را از تحصیل باز دارند . آزادی دروغ‌گویی نیست، آزادی شایعه پراکنی نیست . آزادی ارجاف نیست .)[ بیانات مقام معظم رهبری در جمع دانش آموختگان دانشگاه تربیت مدرس کیهان 14/6/77 .]
رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه می فرمایند : (...آنگاه که نخبگان ما نقطه تعادل میان ( هرج و مرج ) و ( دیکتاتوری ) را شناسائی و تثبیت کنند ، دوران جدید آغاز شده است . آری ، نباید از ( آزادی ) ترسید و از ( مناظره ) گریخت و ( نقد و انتقاد ) را به کالای قاچاق و یا امری تشریفاتی ، تبدیل کرد چنانچه نباید بجای مناظره ، به ( جدال و مرا ) ، گرفتار آمد و بجای آزادی ، به دام هتاکی و مسئولیت گریزی لغزید. آن روز که سهم ( آزادی) ، سهم ( اخلاق ) و سهم ( منطق ) ، همه یکجا و در کنار یکدیگر ادا شود ، آغاز روند خلاقیت علمی و تفکر بالنده دینی در این جامعه است و کلید جنبش ( تولید نرم افزار علمی و دینی ) در کلیه علوم و معارف دانشگاهی و حوزوی زده شده است . بی شک آزادیخواهی و مطالبه فرصتی برای اندیشیدن و برای بیان اندیشه توام با رعایت ( ادب استفاده از آزادی ) ، یک مطالبه اسلامی است و ( آزاد ی تفکر ، قلم و بیان ) نه یک شعار تبلیغاتی بلکه از اهداف اصلی انقلاب اسلامی است .و من عمیقا متاسفم که برخی میان مرداب ( سکوت و جمود ) با گرداب ( هرزه گوئی و کفرگوئی ) طریق سومی نمی شناسند و گمان می کنند که برای پرهیز از هر یک از این دو ، باید به دام دیگری افتاد. حال آنکه انقلاب اسلامی آمد تا هم ( فرهنگ خفقان و سرجنبانیدن و جمود ) و هم ( فرهنگ آزادی بی مهار و خودخواهانه غربی ) را نقد و اصلاح کند و فضائی بسازد که که در آن ، ( آزادی بیان ) ، مقید به ( منطق و اخلاق و حقوق معنوی و مادی دیگران ) و نه به هیچ چی ز دیگری ، تبدیل به فرهنگ اجتماعی و حکومتی گردد و حریت و تعادل و عقلانیت و انصاف ، سکه رائج شود تا همه اندیشه ها درهمه حوزه ها فعال و برانگیخته گردند و ( زاد و ولد فرهنگی ) که به تعبیر روایات پیامبر اکرم (ص ) و اهلبیت ایشان (علیهم السلام ) ، محصول ( تضارب آرا و عقول ) است ، عادت ثانوی نخبگان و اندیشه وران گردد. بویژه که فرهنگ اسلامی و تمدن اسلامی همواره در مصاف با معضلات جدید و نیز در چالش با مکاتب و تمدنهای دیگر ، شکفته است و پاسخ به شبهه نیز بدون شناخت شبهه ، ناممکن است . اما متاسفانه گروهی بدنبال سیاست زدگی و گروهی بدنبال سیاست زدائی ، دائما تبدیل فضای فرهنگی کشور را به سکوت مرداب گونه یا تلاطم گرداب وار ، می خواهند تا در این بلبشو ، فقط صاحبان قدرت و ثروت و تریبون ، بتوانند تاثیرگذار و جریان سازی باشند و سطح تفکر اجتماعی را پائین آورده و همه فرصت مل ی را هدر دهند و اعصاب ملت را بفرسایند و درگیری های غلط و منحط قبیله ای یا فرهنگ فاسد بیگانه را رواج دهند و در نتیجه صاحبان خرد و احساس ، ساکت و مسکوت بمانند و صاحبدلان و خردمندان ، برکنار و در حاشیه مانده و منزوی ، خسته و فراموش شوند. در چنین فضائی ، جام عه به جلو نخواهد رفت و دعوی ها ، تکراری و ثابت و سطحی و نازل می گردد ، هیچ فکری تولید و حرف تازه ای گفته نمی شود ، عده ای مدام خود را تکرار می کنند و عده ای دیگر تنها غرب را ترجمه می کنند و جامعه و حکومت نیز که تابع نخبگان خویش اند ، دچار انفعال و عقبگرد می شوند. چنانچه در نامه خود توجه کرده اید ، برای بیدار کردن عقل جمعی ، چاره ای جز مشاوره و مناظره نیست و بدون فضای انتقادی سالم و بدون آزادی بیان و گفتگوی آزاد با ( حمایت حکومت اسلامی ) و ( هدایت علما و صاحبنظران ) ، تولید علم و اندیشه دینی و در نتیجه ، تمدن سازی و جامعه پردازی ، ناممکن یا بسیار مشکل خواهد بود. برای علاج بیماری ها و هتاکی ها و مهار هرج و مرج فرهنگی نیز بهترین راه ، همین است که آزادی بیان در چارچوب قانون و تولید نظریه در چارچوب اسلام ، حمایت و نهادینه شود.)[ پاسخ رهبر معظم انقلاب به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه ، 16 / 11 / 1381]
از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، وجود اختلاف نظر و سلیقه در جامعه امری کاملاً طبیعی و مایه پیشرفت کشور است و طرح مطالبی که مخالف نظر مشهور باشد، اشکال ندارد، (به شرط آنکه نحوة مطرح کردن و پرداختن به آن علمی باشد). به نظر ایشان، بررسی همه مسائل از جمله مسائل سیاسی در فضای (آرام و با دید علمی)، امری کاملاً ضروری است. (ضدیت با نظم و جهت‌گیری آنارشیستی، شایسته محیط‌های دانشگاهی نیست و صددرصد مخالف لوازم و ضروریات محیطهای علمی است).[ ر.ک: روزنامه کیهان، 9/9/81، ص 2]. حضرت آیت الله خامنه ای در تبیین لزوم خودداری از طرح کشمکش های فکری در عرصه های عمومی می فرمایند: ( اختلافات فکری ایرادی ندارد و بنده به معنای حقیقی و وسیع کلمه به آزادی بیان معتقدم اما اگر حرفها و مسائلی که محل طرح و استدلال و بحث درباره آنها مجامع تخصصی و کارشناسی است بصورت اغواگرانه در محافل عمومی مطرح شود، نمی توان این کار را آزادی بیان نامید.)[ دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام با رهبر معظم انقلاب اسلامی ، 8/8/1384]
ب) وضعیت آزادی در کشور:
در مقام بیان کیفیت مطوب ازادی در جامعه فعلی باید گفت که در نظام اسلامی و قانون اساسی برآمده از آن، آزادی تا آن‌جا که مخل به ضوابط و ارزش‌های دینی و مصالح اجتماعی و حقوق دیگران نباشد مورد حمایت است. ازاین‌رو آزادی‌های اساسی در گسترده‌ترین شکل آن در نظام جمهوری اسلامی ایران به رسمیت شناخته شده است: در اصل 24 قانون اساسی آمده است: (نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد...). در اصل 26 آمده است: (احزاب، جمعیت‌ها، انجمن‌های سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی یا اقلیت‌های دینی شناخته شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند). هیچ کس را نمی‌توان از شرکت در آن‌ها منع کرد یا به شرکت در یکی از آن‌ها مجبور ساخت.
در تمامی نظام‌های مدعی آزادی و دموکراسی، برای آزادی حد و مرزی وجود دارد؛ مثلاً توهین به مقدسات و یا نشر اکاذیب و توطئه برای براندازی، ممنوع و خلاف قانون است. ترویج فساد نیز از جمله موارد ممنوع در قوانین است؛ ولی هر نظامی با توجه به مبانی فکری و اجتماعی خود، تعریفی از فساد دارد. در بینش اسلام، (فساد) تعریف شده است و مبانی آن نیز از وحی سرچشمه می‌گیرد. بر این اساس هیچ کس مجاز به ترویج فساد نیست. از همین‌رو اسلام، راه‌های گسترش فساد را بسته و اجازه ترویج آنان را به کسی نمی‌دهد. البته موضوع بیان و طرح مناسب عقاید و افکار، موضوع دیگری است که در این مورد اسلام منعی برای آن قرار نداده است. در زمان پیامبر اسلام(ص) نیز طرح افکار منعی نداشته است؛ بلکه خود قرآن مجید نیز سخنان مخالفان را نقل و به بررسی و ابطال آن‌ها پرداخته است. در زمان ائمه(ع) نیز، افراد بسیاری شبهات خود را نزد آنان مطرح می‌کردند و پاسخ‌های لازم را دریافت می‌نمودند. بنابراین، طرح افکار در جای خود اشکالی ندارد؛ ولی نباید اجازه داد که از طرح اندیشه‌ها سوءاستفاده شود و اذهان مردم، دست‌خوش آسیب‌های مختلف گردد. آزادی بیان در جمهوری اسلامی ایران در حد متناسبی وجود دارد به گونه‌ای که در تاریخ این کشور بی‌سابقه است و حتی در بسیاری از مناطق جهان نیز هم اکنون تا این اندازه وجود ندارد.
یکی از آرمان‌های بلند نظام مقدس جمهوری اسلامی آن است که فضایی سالم برای عرضه اندیشه‌های مختلف به وجود آید. البته به شرط آن که در این فضا عقیده‌ها و افکار به میدان آیند نه عقده‌ها و انگیزه‌های سوء. لیکن متأسفانه برخی مواقع از این فضای آزادی که در پناه جمهوری اسلامی به دست آورده‌اند بر علیه آن استفاده شده شعار خفقان و استبداد توسط بنگاه‌های خبرپراکنی به جامعه ایران نسبت داده می‌شود. این امر را می‌توان یکی از شیوه‌های تبلیغاتی که متأسفانه از غرب به داخل ایران سرایت کرده است، دانست. این که اخبار مشتمل بر اکاذیب و تحریفات چنان گسترده و با تب و تاب نقل شود که اگر همه آن هم جا نمی‌افتد، لااقل بخشی از آن‌ها مورد قبول واقع شود و یا افراد را در تردید افکند. این وضعیت در حال حاضر در کشور ما در جریان است و رویارویی با این موج کار ساده‌ای نیست. به نظر می‌رسد در این شرایط تکیه اساسی را باید بر کاوش و تحقیق در ریشه‌ها و مسائل پشت پرده این جنجال‌ها معطوف داشت.
به هیچ وجه ادعا نمی کنیم که جامعه و نظام سیاسی ایران، از همه نظر از جمله وجود انواع آزادی‌ها، جامعه‌ای ایده‌آل و کاملا مطلوب است، اما نگاهی منصفانه به وضعیت موجود و مقایسه با دوران قبل از انقلاب و نیز وضعیت سایر کشورهای جهان حتی کشورهای مدعی لیبرالیسم و آزادی، به خوبی بیانگر این واقعیت است که بسیاری از وجوه آزادی در حد نسبتاً مطلوبی در کشور ما وجود دارد. هر چند تحقق کامل آن‌ها منوط به فرهنگ‌سازی عمیق و ریشه‌ای در کل جامعه و سیستم سیاسی است که در آن بایستی نسبت به استفاده صحیح از آزادی‌ها و نحوه به کارگیری آن از یک سو و بالا رفتن سطح تحمل و انتقادپذیری از سوی دیگر در تمامی بخش های جامعه و نظام توجه جدی صورت گیرد، که به برکت وجود انقلاب اسلامی گام‌های مؤثری در این زمینه برداشته شده و به پیش می‌رود.
________________________________________

[1] بیانات رهبر معظم انقلاب در چهارمین نشست اندیشه‌های راهبردی‌ با موضوع آزادی1391/08/24

[2] 8/6/1388





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین