روشن است که روح بچه در چهار ماهگی در بدن او دمیده می شود. قرآن در مقام بیان فرایند خلقت انسان فرمود: (وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِینٍ، ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَّکِینٍ، ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ؛(1) به یقین انسان را از عصارهای از گل آفریدیم، سپس او را به صورت نطفهای در جایگاهی استوار قرار دادیم، آن گاه نطفه را به صورت علقه درآوردیم. پس آن علقه را به صورت مضغه گردانیدیم و آن گاه مضغه را استخوان هایی ساختیم. بعد استخوان ها را با گوشتی پوشانیدیم. آن گاه جنین را در آفرینشی دیگر پدید آوردیم. آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است). اما در نگاه دیگر باید گفت: درباره روح به طور کلی سه دیدگاه عمده وجود دارد: افلاطون و پیروان مکتب فلسفی او معتقدند که روح قدیم است و هزاران سال پیش از خلقت اجساد خلق شده، بعد هر کدام در بدن فردی خاص وارد شده است. حکمای مشاء بر آنند که روح حادث است و همزمان با خلقت بدن ،نفسی مجردی آفریده میشود و چون مرغی در قفس بدن قرار میگیرد. اما صدرالمتألّهین معتقد است که روح جسمانیت الحدوث است؛ یعنی نه قدیم بوده و نه همزمان با خلقت بدن به عنوان موجود مجرد آفریده میشود، بلکه در ابتدا، وجود ، از عصاره ماده بر اثر تکامل و حرکت جوهری رشد میکند و به تدریج به صورت روح مجرد در میآید، سپس مبدأ و خاستگاه روح ماده است و به تدریج به تجرد میرسد.(2) خلاصه صدر المتألهین معتقد است سیر خلقت و فرایند آفرینش انسان نظریه (جسمانیت الحدوث و روحانیة البقاء) بودن روح را تأکید میکند،یعنی روح در آغاز پیدایش جسمانی خاستگاه مادی دارد ،ولی به تدریج تکامل یافته و مجرد میشود. صدرا معتقد است (ثمّ أنشأناهُ خلقاً آخر) در آیه نشانه آن است که آدمی پس از مراحل پیشین و تکمیل مرتبه بدنی بالاخره خلقتی تازهای یافت و روح او آفریده شد. او میگوید این آیه مرا به نظریة جدید و متفاوت از آنچه پیشینیان در باب روح گفتهاند، راهنمایی نمود. بنابر این بر اساس دید افلاطون و مشاء روح موجود مجرد و به اصطلاح از عالم بالا است. بوعلی سینا درباره هبوط و نزول روح گفته است: هبطت إلیک من المحلّ الأرفع ** ورقاء ذات تعزّز وتمنع(3) از جایگاه بلند و بس رفیع به سوی تو فرود آمد، کبوتری نیرومند و خویشتندار. ولی این طور نبود که بر اساس درخواست خود زندگی در عالم خاکی را برگزیده باشد، چون موجود مجرد هرگز داوطلب زندگی در عالم نازل و خاکی نمیشود، ولی خالق هستی آن را ملزم کرد که به عنوان خلیفه الهی در زمین مدتی زندگی کند. مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک ** چند روزی قفسی ساختهاند از بدنم(4) بنابر این همان طور که مرغ بلند پرواز، زندگی در قفس را داوطلبانه برنمیگزیند بلکه او را ملزم به زندگی در آن قفس میکند، روح آدمی نیز داوطلب زندگی در قفس بدن نخواهد بود بلکه خالق او، او را ملزم میکند تا مدتی در قفس بدن زندگی کند و از طریق آن و با استفاده از آن به کمال لایق خود برسد. ولی صدرالمتالهین نظر متفاوت دارد. پینوشتها: 1. مؤمنون (23) آیه 12 14. 2. اسرار الحکم، ص 354، نشر مطبوعات دینی، قم 1383. 3. همان، ص 358. 4. همان، ص 356.
روشن است که روح بچه در چهار ماهگی در بدن او دمیده می شود.
قرآن در مقام بیان فرایند خلقت انسان فرمود:
(وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِینٍ، ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَّکِینٍ، ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ؛(1)
به یقین انسان را از عصارهای از گل آفریدیم، سپس او را به صورت نطفهای در جایگاهی استوار قرار دادیم، آن گاه نطفه را به صورت علقه درآوردیم. پس آن علقه را به صورت مضغه گردانیدیم و آن گاه مضغه را استخوان هایی ساختیم. بعد استخوان ها را با گوشتی پوشانیدیم. آن گاه جنین را در آفرینشی دیگر پدید آوردیم. آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است).
اما در نگاه دیگر باید گفت: درباره روح به طور کلی سه دیدگاه عمده وجود دارد:
افلاطون و پیروان مکتب فلسفی او معتقدند که روح قدیم است و هزاران سال پیش از خلقت اجساد خلق شده، بعد هر کدام در بدن فردی خاص وارد شده است.
حکمای مشاء بر آنند که روح حادث است و همزمان با خلقت بدن ،نفسی مجردی آفریده میشود و چون مرغی در قفس بدن قرار میگیرد.
اما صدرالمتألّهین معتقد است که روح جسمانیت الحدوث است؛ یعنی نه قدیم بوده و نه همزمان با خلقت بدن به عنوان موجود مجرد آفریده میشود، بلکه در ابتدا، وجود ، از عصاره ماده بر اثر تکامل و حرکت جوهری رشد میکند و به تدریج به صورت روح مجرد در میآید، سپس مبدأ و خاستگاه روح ماده است و به تدریج به تجرد میرسد.(2) خلاصه صدر المتألهین معتقد است سیر خلقت و فرایند آفرینش انسان نظریه (جسمانیت الحدوث و روحانیة البقاء) بودن روح را تأکید میکند،یعنی روح در آغاز پیدایش جسمانی خاستگاه مادی دارد ،ولی به تدریج تکامل یافته و مجرد میشود.
صدرا معتقد است (ثمّ أنشأناهُ خلقاً آخر) در آیه نشانه آن است که آدمی پس از مراحل پیشین و تکمیل مرتبه بدنی بالاخره خلقتی تازهای یافت و روح او آفریده شد. او میگوید این آیه مرا به نظریة جدید و متفاوت از آنچه پیشینیان در باب روح گفتهاند، راهنمایی نمود.
بنابر این بر اساس دید افلاطون و مشاء روح موجود مجرد و به اصطلاح از عالم بالا است. بوعلی سینا درباره هبوط و نزول روح گفته است:
هبطت إلیک من المحلّ الأرفع ** ورقاء ذات تعزّز وتمنع(3)
از جایگاه بلند و بس رفیع به سوی تو فرود آمد، کبوتری نیرومند و خویشتندار.
ولی این طور نبود که بر اساس درخواست خود زندگی در عالم خاکی را برگزیده باشد، چون موجود مجرد هرگز داوطلب زندگی در عالم نازل و خاکی نمیشود، ولی خالق هستی آن را ملزم کرد که به عنوان خلیفه الهی در زمین مدتی زندگی کند.
مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک ** چند روزی قفسی ساختهاند از بدنم(4)
بنابر این همان طور که مرغ بلند پرواز، زندگی در قفس را داوطلبانه برنمیگزیند بلکه او را ملزم به زندگی در آن قفس میکند، روح آدمی نیز داوطلب زندگی در قفس بدن نخواهد بود بلکه خالق او، او را ملزم میکند تا مدتی در قفس بدن زندگی کند و از طریق آن و با استفاده از آن به کمال لایق خود برسد. ولی صدرالمتالهین نظر متفاوت دارد.
پینوشتها:
1. مؤمنون (23) آیه 12 14.
2. اسرار الحکم، ص 354، نشر مطبوعات دینی، قم 1383.
3. همان، ص 358.
4. همان، ص 356.
- [سایر] آیا برای خلق شدن روح باید اول جسم خلق شود؟ و یا همهی ارواح انسانها تا آخر دنیا خلق شده است؟ خداوند بعد از ساختن جسم حضرت آدم(ع)، در او روح دمید و انسان خلق شد، آیا این دلیل بر تقدم خلقت جسم بر روح نمیباشد؟ با توجه به اینکه در روایات آمده است که حدود دو هزار سال قبل از خلقت حضرت آدم(ع)، ارواح ائمه اطهار خلق شده بود و جسم ایشان هنوز خلق نشده بود.
- [سایر] آیا در قیامت، انسان فقط با روح خود محشور میشود، یا جسم و روح و اگر جسم و روح است، پس چه فرقی با این دنیا دارد؟
- [سایر] آیا در قیامت، انسان فقط با روح خود محشور میشود ، یا جسم و روح و اگر جسم و روح است، پس چه فرقی با این دنیا دارد؟
- [سایر] آیا در قیامت، انسان فقط با روح خود محشور میشود، یا جسم و روح و اگر جسم و روح است، پس چه فرقی با این دنیا دارد؟
- [سایر] آیا در قیامت، انسان فقط با روح خود محشور می شود، یا جسم و روح، و اگر جسم و روح است، پس چه فرقی با این دنیا دارد؟
- [سایر] جسم و روح انسان در حال خواب چگونه است ؟
- [سایر] معاد فقط برای انسان است یا همه موجودات؟ در قیامت، انسان فقط با روح خود محشور میشود، یا جسم و روح؛ و اگر جسم و روح است، پس چه فرقی با این دنیا دارد؟
- [سایر] رابطه روح با جسم انسان و ماده چیست؟
- [سایر] اگر معاد جسمانی است با توجه به اینکه روح حقیقت وجودی انسان است چرا جسم انسان عذاب می شود؟
- [سایر] در آیات اول سوره فتح «لیغفرلک الله ما تقدم من ذنبک و ما تأخر» منظور از «ذنب» و گناه پیامبر(ص) چیست؟
- [آیت الله جوادی آملی] .طلاکاری مسجد, مکروه است; نیز تصویر صورت های دارای روح, مانند انسان و حیوان, کراهت دارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اجزایی را که روح دارد اگر از بدن انسان یا حیوان زنده جدا کنند نجس است، هرچند گوشت کمی باشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] بنابر احتیاط واجب زینت کردن مسجد به طلا حرام و همچنین بنابر احتیاط واجب، نباید صورت چیزهایی که مثل انسان وحیوان روح دارد، در مسجد نقش کنند ونقاشی چیزهائی که روح ندارد مثل گل وبوته مکروه است.
- [آیت الله وحید خراسانی] زینت کردن مسجد به طلا و صورت چیزهایی که مثل انسان و حیوان روح دارد بنابر احتیاط واجب جایز نیست و نقاشی چیزهایی که روح ندارد مثل گل و بوته مکروه است
- [آیت الله فاضل لنکرانی] بنابر احتیاط واجب نباید مسجد را به طلا زینت کنند و همچنین نباید بنابر احتیاط صورت چیزهائی که مثل انسان و حیوان روح دارد در مسجد نقش کنند، ولی نقّاشی چیزهائی که روح ندارد، مثل گل و بوته مکروه است.
- [آیت الله سبحانی] بنابر احتیاط واجب مسجد را به طلا نباید زینت نمایند و همچنین نباید صورت چیزهایی که مثل انسان و حیوان روح دارد در مسجد نقش کنند. و نقاشی چیزهایی که روح ندارد، مثل گل و بوته مکروه است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . زینت کردن مسجد به طلا حرام است بنابر احتیاط واجب، و هم چنین است نقش کردن مسجد به صورت چیزهایی که مثل انسان و حیوان روح دارد، و نقاشی چیزهایی که روح ندارد، مثل گل و بوته مکروه است.
- [آیت الله نوری همدانی] بنابر احتیاط واجب مسجد را به طلا نباید زینت نمایند و همچنین نباید صورت یزهائی که مثل انسان و حیوان روح در مسجد نقش کنند و نقاشی چیزهائی که روح ندارد ، مثل گل و بوته مکروه است .
- [امام خمینی] بنابر احتیاط واجب مسجد را به طلا نباید زینت نمایند. و همچنین نباید صورت چیزهایی که مثل انسان و حیوان روح دارد در مسجد نقش کنند، و نقاشی چیزهایی که روح ندارد مثل گل و بوته، مکروه است.
- [آیت الله اردبیلی] بنابر احتیاط واجب نباید مسجد را با طلا زینت نمایند و همچنین نباید صورت چیزهایی را که مثل انسان و حیوان روح دارند، در مسجد نقش کنند و نقاشی چیزهایی که روح ندارند، مثل گُل و بوته مکروه است.