معاد فقط برای انسان است یا همه موجودات؟ در قیامت، انسان فقط با روح خود محشور می‌شود، یا جسم و روح؛ و اگر جسم و روح است، پس چه فرقی با این دنیا دارد؟
معاد فقط برای انسان است یا همه موجودات؟ در قیامت، انسان فقط با روح خود محشور می‌شود، یا جسم و روح؛ و اگر جسم و روح است، پس چه فرقی با این دنیا دارد؟ براساس آیات قرآنی، مسأله معاد کلی و عمومی بوده و تمام موجودات و از جمله انسان به سوی خداوند متعال بازخواهند گشت روم / 11؛ عنکبوت / 19 و 20؛ یونس / 34؛ انشقاق / 12 - 6. اما چگونگی معاد، براساس آیات و روایات هم جسمانی است و هم روحانی. یعنی هم جسم انسان و هم روح آدمی به سوی خدا باز خواهد گشت و در محضر او حاضر خواهد شد. از این رو، پس از مرگ نه جسم آدمی معدوم می‌شود و نه روح وی. آیات قرآن به این حقیقت اشاره دارند که انسان در مقام یک موجود و قطعه‌ای از هستی، هیچ‌گاه معدوم نمی‌شود، بلکه متحول و متبدل شده، بر اساس حرکتی که از آغاز پیدایش داشته، نتیجه آن را خواهد یافت. به این آیات دقت کنید: (أ و لم یر الإنسان أنا خلقناه من نطفة فإذا هو خصیم مبین * وضرب لنا مثلا و نسی خلقه قال من یحی العظام و هی رمیم * قل‌یحییها الذی أنشأها أول مرة و هو بکل خلق علیم * الذی جعل لکم‌من‌الشجر الأخضر نارا فإذا أنتم منه توقدون * أو لیس الذی‌خلق‌السماوات و الأرض بقادر علی أن یخلق مثلهم بلی و هو الخلاق‌العلیم* إنما أمره إذا أراد شیئا أن یقول له کن فیکون؛ یس / 82 - 77. مگر آدمی ندانسته است که ما او را از نطفه‌ای آفریده‌ایم. پس بناگاه وی ستیزه‌جویی آشکار شده است و برای ما مثلی آورد و آفرینش خود را فراموش کرد، گفت: چه کسی این استخوان‌ها را که چنین پوسیده است، زندگی می‌بخشد؟ بگو: همان کسی که نخستین بار آن را پدید آورد و اوست که به هرگونه آفرینشی داناست. همو که برایتان در درخت سبز فام اخگر که از آن [چون نیازتان افتد] آتش می‌افروزید. آیا کسی که آسمان‌ها و زمین را آفریده، توانا نیست که [باز] مانند آنها را بیافریند؟ آری اوست آفریننده دانا. چون به چیزی اراده فرماید، کارش این بس که می‌گوید: باش پس [بی‌درنگ ]موجود می‌شود). این آیات، به روشنی حکایت دارد که جسم انسان نیز معاد خواهد داشت. از این رو در پاسخ به آنان که منکر معاد بوده و با لحن انکار و استبعاد می‌گویند: چه کسی به استخوان‌های پوسیده حیات می‌بخشد و آن را در قیامت زنده می‌کند؟ می‌فرماید آن که استخوان‌ها را به وجود آورده و به آنها حیات داده است، استخوان‌های پوسیده را زنده می‌کند. سوره‌های حج / 6 - 5؛ ق / 11 - 9. اما باید توجه داشت که روح و جسمی که در قیامت در محضر الهی حاضر خواهند گشت، روح و جسم تحول یافته و متکامل شده‌اند، نه همین روح و جسمی که در این دنیا بوده‌اند. برای روشن‌تر شدن این موضوع، به مطلب ذیل توجه فرمایید: انسان که مرکب از جسم و روح می‌باشد، یکی از سرفصل‌های حرکت خود را در مسیر حرکت و سیر عام خود، با مرگ آغاز می‌کند. در این مرحله که در ظاهر جدایی میان جسم و روح پیش می‌آید، روح با قبض و اخذ الهی توسط مَلَک یا مَلَک‌ها قبض شده، در نظام دیگری که مخصوص به روح است، وارد می‌گردد و در آن نظام و عالم باقی و براساس مسیر انتخابی خود در دنیا، به سیر و حرکت خود ادامه می‌دهد. بدن هم در این نظام، باقی بوده و در شرایط دیگر وارد مسیر جدیدی شده، با تحول و تبدل خاصی به حرکت خود ادامه می‌دهد. چنان که خاک باید در مسیر (انسان شدن) مراحل نباتی، گوشت و خونی، نطفه‌ای، علقه‌ای، مضغه‌ای و... را طی کند و متناسب با قوانین و احکام نظام انسانی شود تا بتواند به آن عالم راه یابد؛ انسان هم اگر بخواهد در سیر خود به سوی خدا و لقاء حضرت حق، به عوالم دیگر وارد شده، آن مراحل را طی کند؛ باید هم (روح) متحول گشته و خصوصیات جدیدی را کسب کرده، یک سلسله رنگ‌ها و معیارها را از دست دهد و تکامل یابد تا متناسب با آن عوالم و موازین آنها شود؛ و هم (جسم) با حرکت و تحول خود، خصوصیات و آثار عالم مادی را رها ساخته، با کسب یک سلسله از احکام و قوانین عالم بالا، با آنها متناسب گردد. روح و جسم، هر دو باید مراحل و منازلی را متناسب با خود طی کرده، نقایص و معایب دنیوی و مادی خود را از دست داده، سنخیت اتحاد و ارتباط دوباره و قرار گرفتن در قیامت و عوالم پس از آن را پیدا کنند. از این رو، مرگ و انقطاع از دنیا، خود یک مرحله و تحول و یک نوع حرکت و تبدّل و پشت سر گذاشتن یکی از عوالم در برگشت به سوی حضرت حق و لقاء اوست و برای ورود به مرحله و مراتب بعدی نظام‌ها و عوالم دیگر در مسیر تحول، ضروری و لازم است. در اوصاف، احکام و آثار عوالم دیگر در روایات دقت و تأمل کنید. برخی روایات می‌گویند که انسان در بهشت پیر نمی‌شود، مریض نمی‌گردد، غذایش غیر از غذای این جاست، مشیتش غیر از مشیت این دنیاست. یا آیاتی داریم که به صراحت می‌فرمایند انسان در جهنم می‌سوزد، ولی خاکستر نمی‌شود. بدن باید چگونه باشد که بسوزد ولی خاکستر نشود؟ این گونه آیات و روایات به روشنی حاکی از این سنت الهی است که هم روح و هم جسم، باید متحول و متکامل شود تا قابلیت احکام و آثار آن عوالم را بیابند. توجه داشته باشید که (منِ) آن جا همان (من) این جاست؛ ولی این (من) تکامل یافته و متحول شده و قابلیت ورود به عالم قیامت را پیدا کرده است. (من) عوض نمی‌شود؛ (من) همان است که بود؛ ولی (من)ی که منازل و مراحلی را طی کرده، نواقصی را پاک نموده، احکام این عالم را از دست داده و آماده ورود به عالم قیامت گشته است. به هر حال، این تحولات و تبدلات در سیر حرکت انسان‌ها به سوی خداوند، براساس سنت و قانون الهی در نظام هستی لازم و ضروری می‌باشد؛ و این واقعیت تکوینی است که آیات قرآن نیز بر آن مهر صحه و تأیید گذاشته، در عبارات متعدد آن را بیان می‌کند: 1 . (أ فعیینا بالخلق الأول بل هم فی لبس من خلق جدید ؛ق / 15. مگر از آفرینش نخستین [خود] به تنگ آمدیم؟ [نه‌] بلکه آنها از خلق جدید در شبهه‌اند). خداوند متعال در این آیه می‌فرماید آیا شما [منکران معاد ]فکر می‌کنید همان یک بار که خاک و ذرات خاکی به حرکت درآمده و به صورت بدن انسان درآمد، توانستیم شما را خلق کنیم و دیگر عاجز شدیم که دوباره که خاک شدید و جسم شما خاک شد، شما را متبدل کرده و بدنتان را به آن روحی که در نظام روحی است، برگردانیم؟ اینها که این شبهه را مطرح می‌کنند، نمی‌دانند که مرتّب در حال خلق هستیم و جسم و روح را که مفارق از بدن است، به سوی خلق جدید در حرکت می‌بریم. اینها دایم در حال خلق جدیدند، ولی خودشان خبر ندارند (دقت شود). 2 . (أ یطمع کل امرئ منهم أن یدخل جنة نعیم * کلا إنا خلقناهم مما یعلمون * فلا أقسم برب المشارق و المغارب إنا لقادرون * علی أن‌نبدل خی را منهم و ما نحن بمسبوقین ؛ معارج / 41 - 38. آیا هر یک از آنان طمع می‌بندد که در بهشت پرنعمت درآورده شود؟ نه چنین است. ما آنان را از آنچه [خود ]می‌دانند آفریدیم. به پروردگار خاوران و باختران سوگند یاد می‌کنم که ما تواناییم که به جای آنان، بهتر از ایشان را بیاوریم و بر ما پیشی نتوانند جست). خداوند، در این آیات می‌فرماید آیا اینها طمع دارند که همین‌طور وارد بهشت - که از لوازم لقاء خدا است - شوند؟ این بی‌جاست، نمی‌شود همین‌طور وارد بهشت شوند. ما اینها را خلق کردیم و خودشان هم می‌دانند خلقتشان به چه صورتی بوده است، هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی؛ اینها خودشان را نمی‌شناسند و نمی‌دانند که چگونه‌اند و نمی‌شناسند که بهشت چه نظامی است و دارای چه احکام، آثار و مراتبی است. آن جا جوار ذات قدس حق می‌باشد. آیا اینها توقع دارند که با این جسم و روح ناقص و معیوب، به بهشت بروند؟ آیا اینها این مسائل را نمی‌دانند؟ سپس خود ذات مقدس حق جواب می‌دهد که قسم به ربّی که روح‌های مشرق و مغرب را تربیت می‌کند، ما قدرت داریم که اینها را و بهتر از اینها را مجدداً خلق کنیم و در این کار هیچ عجزی نداریم و نخواهیم داشت. به عبارت دیگر، اینها که طمع ورود به بهشت دارند، بدانند که ما قدرت داریم که از روح و جسم تربیت شده و تکامل یافته، انسان‌هایی خلق کنیم که با احکام، آثار و قوانین عالم و نظام بهشت، مناسب باشند. 3 - (نحن قدرنا بینکم الموت و ما نحن بمسبوقین * علی أن نبد ل‌أ مثالکم و ننشئکم فی ما لا تعلمون * و لقد علمتم النشأة الأولی فلولاتذکرون؛ واقعه / 62 - 60. ماییم که میان شما مرگ را مقدّر کرده‌ایم و بر ما سبقت نتوانید جست و [می‌توانیم‌] امثال شما را به جای شما قرار دهیم و شما را [به صورت‌] آنچه نمی‌دانید، پدیدار گردانیم و قطعاً پدیدار شدن نخستین خود را شناختید، پس چرا سر عبرت گرفتن ندارید؟) خداوند متعال در این آیات می‌فرماید: ما خود در مقام ربوبیت و تدبیر انسان، مرگ را تقدیر کردیم؛ چرا که مسأله مرگ و حرکت معادی انسان به سوی عوالم بالاتر و ضروری است؛ مثل لزوم ورود خاک به عالم نباتی در حرکت خود به سوی عالم انسانی. سپس در ادامه بیان می‌کند که ما عاجز نیستیم که شما را، بهتر از شما را و امثال بهتر از شما را با جزئیاتی که با شما فرق دارد، تبدیل کنیم و ایجاد کنیم؛ در یک وضعیت و حالتی که شما اکنون نمی‌توانید تصور کنید. آیا شما می‌توانید اکنون تصور کنید که بدنی داشته باشید در قیامت ایستاده با همین شکل و شمایل؛ در حالی که صورتتان سوراخ سوراخ، تکه تکه و پاره شده است؟ خداوند می‌فرماید ما قدرت داریم عین شما را زنده کنیم و مرگ را برای این مقرّر کردیم. اما شما را در حالی زنده خواهیم کرد که الان نمی‌توانید تصور کنید. جسم، همان جسم و روح، همان روح است؛ اما نواقص از آنها مرتفع گشته و آماده برای احکام و آثار آن نظام شده‌اند. در آخر می‌فرماید اگر در همین نشأه و عالم دقت کنید و به بیان دیگر؛ شما با دیدن نشأه اولی‌ و این عالم، اگر خیلی با دقت باشید؛ متذکر می‌شوید که این انسان بعدی که ما ایجاد خواهیم کرد، کاملاً امری ممکن و شدنی است. از مجموع مطالب قبل و تدبّر و تأمل در آیات مذکور نتیجه می‌گیریم که پس از مرگ، روح وارد عالم برزخی شده، حرکت خودش را در مسیری که در دنیا انتخاب کرده، ادامه می‌دهد و با تحولات و تبدلاتی که در این حرکت دارد، کامل‌تر شده، متناسب با احکام و آثار عوالم بالاتر می‌گردد؛ و این حرکت و تحول برای روح لازم و ضروری است. بدن و جسم انسان نیز در این جا خاک می‌شود و خاک هم با تبدلاتی که دارد به سوی نقطه‌ای حرکت می‌کند که ذرات بدن ما به صورت ذره‌ای شود که از آن بدن ساخته می‌شود؛ بدنی که متناسب با سنن و قوانین عوالم بعدی و دیگر باشد. این تحول و تبدل نیز برای جسم، لازم و ضروری می‌باشد. پس از آن که روح و بدن، مراتب، مراحل و منازل لازم را برای سنخیت پیدا کردن با عوالم بالا طی کردند؛ خود را در یکی از نظام‌ها می‌یابند و به هم می‌پیوندند؛ و وارد به عالمی می‌شوند که باید وارد شوند. نگا: استاد محمد شجاعی، بازگشت به هستی، صص 130 - 114.
عنوان سوال:

معاد فقط برای انسان است یا همه موجودات؟ در قیامت، انسان فقط با روح خود محشور می‌شود، یا جسم و روح؛ و اگر جسم و روح است، پس چه فرقی با این دنیا دارد؟


پاسخ:

معاد فقط برای انسان است یا همه موجودات؟ در قیامت، انسان فقط با روح خود محشور می‌شود، یا جسم و روح؛ و اگر جسم و روح است، پس چه فرقی با این دنیا دارد؟

براساس آیات قرآنی، مسأله معاد کلی و عمومی بوده و تمام موجودات و از جمله انسان به سوی خداوند متعال بازخواهند گشت روم / 11؛ عنکبوت / 19 و 20؛ یونس / 34؛ انشقاق / 12 - 6. اما چگونگی معاد، براساس آیات و روایات هم جسمانی است و هم روحانی. یعنی هم جسم انسان و هم روح آدمی به سوی خدا باز خواهد گشت و در محضر او حاضر خواهد شد. از این رو، پس از مرگ نه جسم آدمی معدوم می‌شود و نه روح وی.
آیات قرآن به این حقیقت اشاره دارند که انسان در مقام یک موجود و قطعه‌ای از هستی، هیچ‌گاه معدوم نمی‌شود، بلکه متحول و متبدل شده، بر اساس حرکتی که از آغاز پیدایش داشته، نتیجه آن را خواهد یافت.
به این آیات دقت کنید:
(أ و لم یر الإنسان أنا خلقناه من نطفة فإذا هو خصیم مبین * وضرب لنا مثلا و نسی خلقه قال من یحی العظام و هی رمیم * قل‌یحییها الذی أنشأها أول مرة و هو بکل خلق علیم * الذی جعل لکم‌من‌الشجر الأخضر نارا فإذا أنتم منه توقدون * أو لیس الذی‌خلق‌السماوات و الأرض بقادر علی أن یخلق مثلهم بلی و هو الخلاق‌العلیم* إنما أمره إذا أراد شیئا أن یقول له کن فیکون؛ یس / 82 - 77. مگر آدمی ندانسته است که ما او را از نطفه‌ای آفریده‌ایم. پس بناگاه وی ستیزه‌جویی آشکار شده است و برای ما مثلی آورد و آفرینش خود را فراموش کرد، گفت: چه کسی این استخوان‌ها را که چنین پوسیده است، زندگی می‌بخشد؟ بگو: همان کسی که نخستین بار آن را پدید آورد و اوست که به هرگونه آفرینشی داناست. همو که برایتان در درخت سبز فام اخگر که از آن [چون نیازتان افتد] آتش می‌افروزید. آیا کسی که آسمان‌ها و زمین را آفریده، توانا نیست که [باز] مانند آنها را بیافریند؟ آری اوست آفریننده دانا. چون به چیزی اراده فرماید، کارش این بس که می‌گوید: باش پس [بی‌درنگ ]موجود می‌شود). این آیات، به روشنی حکایت دارد که جسم انسان نیز معاد خواهد داشت. از این رو در پاسخ به آنان که منکر معاد بوده و با لحن انکار و استبعاد می‌گویند: چه کسی به استخوان‌های پوسیده حیات می‌بخشد و آن را در قیامت زنده می‌کند؟ می‌فرماید آن که استخوان‌ها را به وجود آورده و به آنها حیات داده است، استخوان‌های پوسیده را زنده می‌کند. سوره‌های حج / 6 - 5؛ ق / 11 - 9.
اما باید توجه داشت که روح و جسمی که در قیامت در محضر الهی حاضر خواهند گشت، روح و جسم تحول یافته و متکامل شده‌اند، نه همین روح و جسمی که در این دنیا بوده‌اند. برای روشن‌تر شدن این موضوع، به مطلب ذیل توجه فرمایید:
انسان که مرکب از جسم و روح می‌باشد، یکی از سرفصل‌های حرکت خود را در مسیر حرکت و سیر عام خود، با مرگ آغاز می‌کند. در این مرحله که در ظاهر جدایی میان جسم و روح پیش می‌آید، روح با قبض و اخذ الهی توسط مَلَک یا مَلَک‌ها قبض شده، در نظام دیگری که مخصوص به روح است، وارد می‌گردد و در آن نظام و عالم باقی و براساس مسیر انتخابی خود در دنیا، به سیر و حرکت خود ادامه می‌دهد. بدن هم در این نظام، باقی بوده و در شرایط دیگر وارد مسیر جدیدی شده، با تحول و تبدل خاصی به حرکت خود ادامه می‌دهد. چنان که خاک باید در مسیر (انسان شدن) مراحل نباتی، گوشت و خونی، نطفه‌ای، علقه‌ای، مضغه‌ای و... را طی کند و متناسب با قوانین و احکام نظام انسانی شود تا بتواند به آن عالم راه یابد؛ انسان هم اگر بخواهد در سیر خود به سوی خدا و لقاء حضرت حق، به عوالم دیگر وارد شده، آن مراحل را طی کند؛ باید هم (روح) متحول گشته و خصوصیات جدیدی را کسب کرده، یک سلسله رنگ‌ها و معیارها را از دست دهد و تکامل یابد تا متناسب با آن عوالم و موازین آنها شود؛ و هم (جسم) با حرکت و تحول خود، خصوصیات و آثار عالم مادی را رها ساخته، با کسب یک سلسله از احکام و قوانین عالم بالا، با آنها متناسب گردد.
روح و جسم، هر دو باید مراحل و منازلی را متناسب با خود طی کرده، نقایص و معایب دنیوی و مادی خود را از دست داده، سنخیت اتحاد و ارتباط دوباره و قرار گرفتن در قیامت و عوالم پس از آن را پیدا کنند. از این رو، مرگ و انقطاع از دنیا، خود یک مرحله و تحول و یک نوع حرکت و تبدّل و پشت سر گذاشتن یکی از عوالم در برگشت به سوی حضرت حق و لقاء اوست و برای ورود به مرحله و مراتب بعدی نظام‌ها و عوالم دیگر در مسیر تحول، ضروری و لازم است.
در اوصاف، احکام و آثار عوالم دیگر در روایات دقت و تأمل کنید. برخی روایات می‌گویند که انسان در بهشت پیر نمی‌شود، مریض نمی‌گردد، غذایش غیر از غذای این جاست، مشیتش غیر از مشیت این دنیاست. یا آیاتی داریم که به صراحت می‌فرمایند انسان در جهنم می‌سوزد، ولی خاکستر نمی‌شود. بدن باید چگونه باشد که بسوزد ولی خاکستر نشود؟ این گونه آیات و روایات به روشنی حاکی از این سنت الهی است که هم روح و هم جسم، باید متحول و متکامل شود تا قابلیت احکام و آثار آن عوالم را بیابند.
توجه داشته باشید که (منِ) آن جا همان (من) این جاست؛ ولی این (من) تکامل یافته و متحول شده و قابلیت ورود به عالم قیامت را پیدا کرده است. (من) عوض نمی‌شود؛ (من) همان است که بود؛ ولی (من)ی که منازل و مراحلی را طی کرده، نواقصی را پاک نموده، احکام این عالم را از دست داده و آماده ورود به عالم قیامت گشته است.
به هر حال، این تحولات و تبدلات در سیر حرکت انسان‌ها به سوی خداوند، براساس سنت و قانون الهی در نظام هستی لازم و ضروری می‌باشد؛ و این واقعیت تکوینی است که آیات قرآن نیز بر آن مهر صحه و تأیید گذاشته، در عبارات متعدد آن را بیان می‌کند:
1 . (أ فعیینا بالخلق الأول بل هم فی لبس من خلق جدید ؛ق / 15. مگر از آفرینش نخستین [خود] به تنگ آمدیم؟ [نه‌] بلکه آنها از خلق جدید در شبهه‌اند).
خداوند متعال در این آیه می‌فرماید آیا شما [منکران معاد ]فکر می‌کنید همان یک بار که خاک و ذرات خاکی به حرکت درآمده و به صورت بدن انسان درآمد، توانستیم شما را خلق کنیم و دیگر عاجز شدیم که دوباره که خاک شدید و جسم شما خاک شد، شما را متبدل کرده و بدنتان را به آن روحی که در نظام روحی است، برگردانیم؟ اینها که این شبهه را مطرح می‌کنند، نمی‌دانند که مرتّب در حال خلق هستیم و جسم و روح را که مفارق از بدن است، به سوی خلق جدید در حرکت می‌بریم. اینها دایم در حال خلق جدیدند، ولی خودشان خبر ندارند (دقت شود).
2 . (أ یطمع کل امرئ منهم أن یدخل جنة نعیم * کلا إنا خلقناهم مما یعلمون * فلا أقسم برب المشارق و المغارب إنا لقادرون * علی أن‌نبدل خی را منهم و ما نحن بمسبوقین ؛ معارج / 41 - 38. آیا هر یک از آنان طمع می‌بندد که در بهشت پرنعمت درآورده شود؟ نه چنین است. ما آنان را از آنچه [خود ]می‌دانند آفریدیم. به پروردگار خاوران و باختران سوگند یاد می‌کنم که ما تواناییم که به جای آنان، بهتر از ایشان را بیاوریم و بر ما پیشی نتوانند جست).
خداوند، در این آیات می‌فرماید آیا اینها طمع دارند که همین‌طور وارد بهشت - که از لوازم لقاء خدا است - شوند؟ این بی‌جاست، نمی‌شود همین‌طور وارد بهشت شوند. ما اینها را خلق کردیم و خودشان هم می‌دانند خلقتشان به چه صورتی بوده است، هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی؛ اینها خودشان را نمی‌شناسند و نمی‌دانند که چگونه‌اند و نمی‌شناسند که بهشت چه نظامی است و دارای چه احکام، آثار و مراتبی است. آن جا جوار ذات قدس حق می‌باشد. آیا اینها توقع دارند که با این جسم و روح ناقص و معیوب، به بهشت بروند؟ آیا اینها این مسائل را نمی‌دانند؟ سپس خود ذات مقدس حق جواب می‌دهد که قسم به ربّی که روح‌های مشرق و مغرب را تربیت می‌کند، ما قدرت داریم که اینها را و بهتر از اینها را مجدداً خلق کنیم و در این کار هیچ عجزی نداریم و نخواهیم داشت. به عبارت دیگر، اینها که طمع ورود به بهشت دارند، بدانند که ما قدرت داریم که از روح و جسم تربیت شده و تکامل یافته، انسان‌هایی خلق کنیم که با احکام، آثار و قوانین عالم و نظام بهشت، مناسب باشند.
3 - (نحن قدرنا بینکم الموت و ما نحن بمسبوقین * علی أن نبد ل‌أ مثالکم و ننشئکم فی ما لا تعلمون * و لقد علمتم النشأة الأولی فلولاتذکرون؛ واقعه / 62 - 60. ماییم که میان شما مرگ را مقدّر کرده‌ایم و بر ما سبقت نتوانید جست و [می‌توانیم‌] امثال شما را به جای شما قرار دهیم و شما را [به صورت‌] آنچه نمی‌دانید، پدیدار گردانیم و قطعاً پدیدار شدن نخستین خود را شناختید، پس چرا سر عبرت گرفتن ندارید؟)
خداوند متعال در این آیات می‌فرماید: ما خود در مقام ربوبیت و تدبیر انسان، مرگ را تقدیر کردیم؛ چرا که مسأله مرگ و حرکت معادی انسان به سوی عوالم بالاتر و ضروری است؛ مثل لزوم ورود خاک به عالم نباتی در حرکت خود به سوی عالم انسانی. سپس در ادامه بیان می‌کند که ما عاجز نیستیم که شما را، بهتر از شما را و امثال بهتر از شما را با جزئیاتی که با شما فرق دارد، تبدیل کنیم و ایجاد کنیم؛ در یک وضعیت و حالتی که شما اکنون نمی‌توانید تصور کنید. آیا شما می‌توانید اکنون تصور کنید که بدنی داشته باشید در قیامت ایستاده با همین شکل و شمایل؛ در حالی که صورتتان سوراخ سوراخ، تکه تکه و پاره شده است؟ خداوند می‌فرماید ما قدرت داریم عین شما را زنده کنیم و مرگ را برای این مقرّر کردیم. اما شما را در حالی زنده خواهیم کرد که الان نمی‌توانید تصور کنید. جسم، همان جسم و روح، همان روح است؛ اما نواقص از آنها مرتفع گشته و آماده برای احکام و آثار آن نظام شده‌اند. در آخر می‌فرماید اگر در همین نشأه و عالم دقت کنید و به بیان دیگر؛ شما با دیدن نشأه اولی‌ و این عالم، اگر خیلی با دقت باشید؛ متذکر می‌شوید که این انسان بعدی که ما ایجاد خواهیم کرد، کاملاً امری ممکن و شدنی است.
از مجموع مطالب قبل و تدبّر و تأمل در آیات مذکور نتیجه می‌گیریم که پس از مرگ، روح وارد عالم برزخی شده، حرکت خودش را در مسیری که در دنیا انتخاب کرده، ادامه می‌دهد و با تحولات و تبدلاتی که در این حرکت دارد، کامل‌تر شده، متناسب با احکام و آثار عوالم بالاتر می‌گردد؛ و این حرکت و تحول برای روح لازم و ضروری است. بدن و جسم انسان نیز در این جا خاک می‌شود و خاک هم با تبدلاتی که دارد به سوی نقطه‌ای حرکت می‌کند که ذرات بدن ما به صورت ذره‌ای شود که از آن بدن ساخته می‌شود؛ بدنی که متناسب با سنن و قوانین عوالم بعدی و دیگر باشد. این تحول و تبدل نیز برای جسم، لازم و ضروری می‌باشد. پس از آن که روح و بدن، مراتب، مراحل و منازل لازم را برای سنخیت پیدا کردن با عوالم بالا طی کردند؛ خود را در یکی از نظام‌ها می‌یابند و به هم می‌پیوندند؛ و وارد به عالمی می‌شوند که باید وارد شوند. نگا: استاد محمد شجاعی، بازگشت به هستی، صص 130 - 114.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین