بشر علیرغم زندگی چند هزار ساله، هنوز به شناخت صحیح و دقیقی از خود نرسیده است و موضع گیری او در مسائل مرتبط با خودش، از دقت و استواری لازم برخوردار نیست. وجود دو ساحت مختلف مادی و معنوی در وجود هر کس، اگر چه ممکن است در گام های اول مورد اذعان بسیاری از مردم قرار گیرد، اما غالبا درک عمیقی از آن به وجود نمی آید. و شاهد انواع و اقسام انحرافات در این مساله هستیم. عده ای علیرغم اذعان به وجود روح و بخش غیر مادی وجودشان، از تامین نیازهای این قسمت وجودی غافل می شوند و غرق در دنیای مادی می گردند و عده دیگری چنان بین روح و جسم خود تفکیک می بینند، که گویی این دو، برای دو موجود مختلف هستند. در حالی که باید در نظر داشت انسان ترکیبی واحد از جسمانیت و روحانیت است و این مساله را زیر بنای مسائل انسان شناسی قرار داد و در تمام عرصه ها به آن توجه داشت. مثلا در بیماری های روانی، استفاده از داروهایی که تنها به تنظیم هورمون های مختلف می پردازد، به مثابه استفاده از مُسکّن است که در اکثر موارد تاثیری در بهبودی ندارد و ریشه مشکل همچنان باقی می ماند. چرا که به روح انسان توجه لازم نمی شود. این غفلت از دو ساحت مختلف وجود انسان در مسائل معنوی و دینی نیز بسیار رخ داده است. و انواع و اقسام واکنش ها بروز پیدا کرده است. عده ای چنان غرق بخش مادی شده اند، که تصور می کنند خدا حتما باید وجود مادی داشته باشد. مانند بنی اسرائیل که از موسی درخواست می کنند خدایی مادی برای آنها فراهم کند: (وَ جاوَزْنا بِبَنی إِسْرائیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلی قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلی أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا یا مُوسَی اجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ[اعراف/138] و بنی اسرائیل را (سالم) از دریا عبور دادیم (ناگاه) در راه خود به گروهی رسیدند که اطراف بتهایشان، با تواضع و خضوع، گرد آمده بودند. (در این هنگام، بنی اسرائیل) به موسی گفتند: (تو هم برای ما معبودی قرار ده، همانگونه که آنها معبودان (و خدایانی) دارند!) گفت: (شما جمعیّتی جاهل و نادان هستید!) و عده دیگری در مناسک دینی و معنوی از بعد مادی غافل شده اند! مانند کسانی که مناسک دینی را رها کرده و صرفا به بحث از مسائل روحانی می پردازند. مانند عده ای از صوفیان که تصور می کنند می توان از شریعت گذشت و به حقیقت دست یافت! یا عوامی که سخن از دل پاک می گوید و به این بهانه از انجام مناسک طفره می روند. در حالی که وجود دو بخشی انسان اقتضاء می کند، همیشه بُعد مادی و معنوی را در کنار یکدیگر داشته باشد. سجده که حالتی فیزیکی و مربوط به بدن مادی است، نقش جدی در پیدایش خضوع و خشوع که حالتی معنوی و مادی است دارد. کما اینکه سفر حج، مشمول انواع و اقسام اعمالی است که هر کدام در قالب فعلی فیزیکی دنیایی از معنا را به همراه خود می آورد. از سنگ زدن به نمادهای شیطان تا گردش به دور کعبه و ... در واقع باید توجه داشت که ما به دلیل وجود خاص خودمان، و عدم مباینت بین ماده و معنا در وجودمان باید مناسک دینی را در شیوه ای جامع برگزار کنیم تا هر دو بخش وجود ما را هماهنگ کرده و در یک مسیر سیر دهد. این همراهی به قدری است که طبق تعالیم دینی اگر کسی می خواهد قساوت قلب او برطرف شود، و رقت قلب پیدا کند، می تواند از خوردن عدس کمک بگیرد همان گونه که برای نزدیک شدن به خدای متعال باید در مکانی خاص که به خانه خدا (مسجد) معروف شده است، حضور فیزیکی بیابد.
بشر علیرغم زندگی چند هزار ساله، هنوز به شناخت صحیح و دقیقی از خود نرسیده است و موضع گیری او در مسائل مرتبط با خودش، از دقت و استواری لازم برخوردار نیست.
وجود دو ساحت مختلف مادی و معنوی در وجود هر کس، اگر چه ممکن است در گام های اول مورد اذعان بسیاری از مردم قرار گیرد، اما غالبا درک عمیقی از آن به وجود نمی آید. و شاهد انواع و اقسام انحرافات در این مساله هستیم. عده ای علیرغم اذعان به وجود روح و بخش غیر مادی وجودشان، از تامین نیازهای این قسمت وجودی غافل می شوند و غرق در دنیای مادی می گردند و عده دیگری چنان بین روح و جسم خود تفکیک می بینند، که گویی این دو، برای دو موجود مختلف هستند.
در حالی که باید در نظر داشت انسان ترکیبی واحد از جسمانیت و روحانیت است و این مساله را زیر بنای مسائل انسان شناسی قرار داد و در تمام عرصه ها به آن توجه داشت.
مثلا در بیماری های روانی، استفاده از داروهایی که تنها به تنظیم هورمون های مختلف می پردازد، به مثابه استفاده از مُسکّن است که در اکثر موارد تاثیری در بهبودی ندارد و ریشه مشکل همچنان باقی می ماند. چرا که به روح انسان توجه لازم نمی شود.
این غفلت از دو ساحت مختلف وجود انسان در مسائل معنوی و دینی نیز بسیار رخ داده است. و انواع و اقسام واکنش ها بروز پیدا کرده است. عده ای چنان غرق بخش مادی شده اند، که تصور می کنند خدا حتما باید وجود مادی داشته باشد. مانند بنی اسرائیل که از موسی درخواست می کنند خدایی مادی برای آنها فراهم کند:
(وَ جاوَزْنا بِبَنی إِسْرائیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلی قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلی أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا یا مُوسَی اجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ[اعراف/138] و بنی اسرائیل را (سالم) از دریا عبور دادیم (ناگاه) در راه خود به گروهی رسیدند که اطراف بتهایشان، با تواضع و خضوع، گرد آمده بودند. (در این هنگام، بنی اسرائیل) به موسی گفتند: (تو هم برای ما معبودی قرار ده، همانگونه که آنها معبودان (و خدایانی) دارند!) گفت: (شما جمعیّتی جاهل و نادان هستید!)
و عده دیگری در مناسک دینی و معنوی از بعد مادی غافل شده اند! مانند کسانی که مناسک دینی را رها کرده و صرفا به بحث از مسائل روحانی می پردازند. مانند عده ای از صوفیان که تصور می کنند می توان از شریعت گذشت و به حقیقت دست یافت! یا عوامی که سخن از دل پاک می گوید و به این بهانه از انجام مناسک طفره می روند.
در حالی که وجود دو بخشی انسان اقتضاء می کند، همیشه بُعد مادی و معنوی را در کنار یکدیگر داشته باشد. سجده که حالتی فیزیکی و مربوط به بدن مادی است، نقش جدی در پیدایش خضوع و خشوع که حالتی معنوی و مادی است دارد. کما اینکه سفر حج، مشمول انواع و اقسام اعمالی است که هر کدام در قالب فعلی فیزیکی دنیایی از معنا را به همراه خود می آورد. از سنگ زدن به نمادهای شیطان تا گردش به دور کعبه و ...
در واقع باید توجه داشت که ما به دلیل وجود خاص خودمان، و عدم مباینت بین ماده و معنا در وجودمان باید مناسک دینی را در شیوه ای جامع برگزار کنیم تا هر دو بخش وجود ما را هماهنگ کرده و در یک مسیر سیر دهد.
این همراهی به قدری است که طبق تعالیم دینی اگر کسی می خواهد قساوت قلب او برطرف شود، و رقت قلب پیدا کند، می تواند از خوردن عدس کمک بگیرد همان گونه که برای نزدیک شدن به خدای متعال باید در مکانی خاص که به خانه خدا (مسجد) معروف شده است، حضور فیزیکی بیابد.
- [سایر] عقل مادی چگونه می تواند خدای غیر مادی را بفهمد؟
- [سایر] کار در نگاه دین چه جایگاهی را به خود اختصاص داده است؟
- [سایر] جوان عابد در پیشگاه الهی چه جایگاهی دارد؟
- [سایر] خودشناسی در دین چه جایگاهی دارد؟
- [سایر] از کجا بدانیم کدام دین الهی و کدام دین غیر الهی است؟
- [سایر] آیا دین زرتشتی دین الهی است؟
- [سایر] بین خدای عرفی دین و خدای علم کدامیک را انتخاب کنم؟
- [سایر] زلزله و سیل و طوفان، عذاب الهی است و یا علل مادی دارد؟ آیا با رعایت اصول ساختمانسازی و فنّی مثل ژاپن و...، جلوی عذاب الهی گرفته میشود؟
- [سایر] آیا در دین بودا موجودی به عنوان خدا که آفریننده باشد پرستش می شود؟
- [سایر] آیا در دین بودا موجودی به عنوان خدا که آفریننده و خالق باشد پرستش می شود؟
- [آیت الله اردبیلی] (لا إلهَ إلاَّ اللّهُ الْحَلیمُ الْکَریمُ)یعنی: (هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدای یکتای بیهمتایی که بردبار و کریم است.) (لا إلهَ إلاَّ اللّهُ الْعَلِیُّ الْعَظیمُ) یعنی: (هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدای یکتای بیهمتایی که بلند مرتبه و بزرگ است.) (سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ وَرَبِّ الاْءرَضینِ السَّبْعِ) یعنی: (پاک و منزه است خداوندی که پروردگار هفت آسمان و پروردگار هفت زمین است.) (وَما فیهِنَّ وَما بَیْنَهُنَّ وَرَبِّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ) یعنی: (و پروردگار هر چیزی است که در آسمانها و زمینها و ما بین آنهاست و پروردگار عرش بزرگ است.) (وَالْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعالَمینَ) یعنی: (حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده تمام موجودات است.)
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی یکی از واجبات الهی را با توجّه به واجب بودن آن ترک کند یا یکی از محرّمات الهی را مرتکب شود حاکم شرع به هر اندازه که صلاح بداند دستور میدهد برای ادب کردن، او را تازیانه بزنند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی نمی تواند برای یاد دادن واجبات نماز، مزد بگیرد (بنابراحتیاط واجب) اما برای مستحبات مانعی ندارد، مگر این که از شعائر دین باشد یا حفظ احکام الهی منوط به تعلیم آن گردد.
- [امام خمینی] -ترجمه تسبیحات اربعه (سبحان اللّه و الحمدللّه و لا اله الاّ اللّه و اللّه اکبر)، یعنی پاک و منزه است خداوند تعالی و ثنا مخصوص اوست و نیست خدایی سزاوار پرستش مگر خدای بیهمتا، و بزرگتر است از این که او را وصف کنند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مشرک یعنی افرادی که خدایی غیر از خدای یگانه را بپرستند (بت پرست) یا برای خدا شریک قائل باشند و دو یا چند خدا را بپرستند، نجس می باشند ولی کسانی که وحدت خدای سبحان را قبول دارند و یکی از پیامبران الهی را قبول داشته باشند (یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان و صابئیان) پاک می باشند. و اهل کتاب اگر به واسطه تحریف در دین خود مشرک شده باشند حکم سایر مشرکین را دارند و نجس می باشند و همچنین کسانی که بی دین بوده و هیچ خدایی را قبول ندارند نجس می باشند. ناصبی ها نیز که دشمن ائمه اطهار(علیهم السلام) هستند نجس می باشند. خوارج و نیز مسلمانانی که مشرک شده باشند و حضرت علی(علیه السلام) را خدا بدانند یا یکی از ضروریات دین را انکار کنند به نحوی که به انکار خدا و رسول خدا برگردد نجس می باشند.
- [امام خمینی] ترجمه اذان و اقامه اَللّههُ اَکْبَرُ یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. اَشْهَدُ اَنْ لاه اِلههَ اِلاَّ اللّههُ یعنی شهادت میدهم که غیرخدایی که یکتا وبیهمتا است خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهه یعنی شهادت میدهم که حضرت محمد بن عَبْداللّهه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیغمبر و فرستاده خداست. اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیّاً امیرُالمُؤْمنینَ وَلِیُّ اللّههِ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی علیه الصّلاة والسّلام امیرالمؤمنین و ولیّ خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلوة یعنی بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاهحِ یعنی بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلیه خَیْرِ الْعَمَلِ یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَدْ قهامَتِ الصّلوة یعنی به تحقیق نماز برپا شد. لاه اِلههَ اِلاَّ اللّههُ یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [امام خمینی] - ترجمه قنوت (لا اله الا الله الحلیم الکریم )، یعنی نیست خدایی سزاوار پرستش مگر خدای یکتای بی همتایی که صاحب حلم و کرم است. (لا اله الا الله العلی العظیم ) یعنی نیست خدایی سزاوار پرستش مگر خدای یکتای بی همتایی که بلند مرتبه و بزرگ است. (سبحان الله رب السموات السبع و رب الارضین السبع )، یعنی پاک و منزه است خداوندی که پروردگار هفت آسمان و پروردگار هفت زمین است. (و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم )، یعنی پروردگار هر چیزی است که در آسمانها و زمینها و مابین آنهاست و پروردگار عرش بزرگ است. (و الحمد لله رب العالمین )،یعنی حمد و ثنا مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده تمام موجودات است.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله مظاهری] از اقسام ظلم، ظلم به نفس است که قرآن شریف مکرراً به آن تذکّر داده است: (وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ)[1] (و هر کس از حدود الهی تجاوز کند، پس به تحقیق بر خویشتن ظلم کرده است.) و مراد از آن، مخالفت پروردگار عالم است در ترک واجبات و یا ارتکاب محرّمات که شقاوت را برای خود تهیه میکند، بلکه در ترک مستحبّات که خود را محروم از فیوضات الهی میکند. [1]. طلاق، 1.