ادیان آسمانی، پیشوایان دینی و علمای اخلاق، تأکید زیادی به خودشناسی و لزوم پرداختن به خویش دارند، که اصرار و توصیه آن ها ارشاد به یک حقیقت فطری و عقلی است. مرحوم آمدی در کتاب شریف غررالحکم و دررالکلم، در این زمینه،نزدیک به سی روایت را با مضامین گوناگون از مولای متّقیان علی(ع)، جمع آوری نموده است. معروف ترین روایت در این زمینه، از پیامبر گرامی(ص) می باشد که خودشناسی را راه خداشناسی معرّفی فرمودند: (من عرف نفسه فقد عرف ربّه؛ هر کس نفس خویش را شناخت، خدای خویش را شناخت).[1] خودشناسی مراتب گوناگون و ابعاد مختلفی دارد که هر مرتبه و جهتش نتایجی خاص خود به دنبال خواهد داشت: 1- انسان با خودشناسی به فقر حقیقی خود پی می برد که ابعاد مختلف این ضعف و نداری، نشان دهنده خالق غنی و بی نیاز است. انسان می بیند که تولد و چگونگی اش را خود انتخاب نکرده، و مریضی و مرگ او را احاطه کرده، که همین ها به وضوح آیت و نشانه ای از خالق متعال است: (یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمیدُ[فاطر/15] ای مردم شما (همگی) نیازمند به خدائید تنها خداوند است که بی نیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است.) 2- انسان با دقت در ماده اولیه خلقتش، آینده متعفن بدنش، و سیستم دافعه و تخلیه اش، از کبر و غرور خالی می شود. و تبختر بی جا او را فرا نمی گیرد: امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند: (در شگفتم از فرزند آدم که اوّلش نطفه و پایانش مردار و در بین ظرف برای نجاست بوده و با این حال تکبّر می نماید.)[2] و همین طور که خودشناسی انسان را از غرور بی جا، خالی می کند، او را به سبب حقیقی عزت گره می زند. تا با عمل و تلاش خویش، از دنائت ها و پستی ها دور شود: امام کاظم (ع) می فرمایند: (بها و ارزش بدن شما، به اندازه بهشت است، خود را به کمتر از بهشت نفروشید.)[3] 3- انسان با شناخت استعدادهای وسیع و گسترده اش، می یابد که محدود به دنیای فانی و زودگذر نیست و در ابدیت جای دارد. و این گونه معاد را حقیقی و ضروری می یابد: (وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ[عنکبوت/64] زندگانی این دنیا چیزی جز لهو و لعب نیست. اگر بدانند، سرای آخرت سرای زندگانی است.) 4- کسی که عیوب اخلاقی خود را شناخت، متوجه وجود بیماری در خویش می شود و انسان بعد از توجه به بیماری به دنبال درمان می رود و این گونه می تواند بیماری ها را از خود دور کند و در مسیر خودسازی گام بردارد و ... . خلاصه اگر انسان به سه سوال پاسخی دهد و جواب آن ها را به طور جدی در زندگی مد نظر داشته باشد، به سعادت می رسد و هر سه این سوال ها مربوط به خودشناسی است: 1-از کجا آمده ام؟ 2- آمدنم بهر چه بود؟ 3- به کجا می روم؟ [1]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص232. [2]. علل الشرائع، ج1، ص 276. [3]. الکافی، ج1، ص 19.
خودشناسی در دین چه جایگاهی دارد؟
ادیان آسمانی، پیشوایان دینی و علمای اخلاق، تأکید زیادی به خودشناسی و لزوم پرداختن به خویش دارند، که اصرار و توصیه آن ها ارشاد به یک حقیقت فطری و عقلی است. مرحوم آمدی در کتاب شریف غررالحکم و دررالکلم، در این زمینه،نزدیک به سی روایت را با مضامین گوناگون از مولای متّقیان علی(ع)، جمع آوری نموده است. معروف ترین روایت در این زمینه، از پیامبر گرامی(ص) می باشد که خودشناسی را راه خداشناسی معرّفی فرمودند: (من عرف نفسه فقد عرف ربّه؛ هر کس نفس خویش را شناخت، خدای خویش را شناخت).[1]
خودشناسی مراتب گوناگون و ابعاد مختلفی دارد که هر مرتبه و جهتش نتایجی خاص خود به دنبال خواهد داشت:
1- انسان با خودشناسی به فقر حقیقی خود پی می برد که ابعاد مختلف این ضعف و نداری، نشان دهنده خالق غنی و بی نیاز است. انسان می بیند که تولد و چگونگی اش را خود انتخاب نکرده، و مریضی و مرگ او را احاطه کرده، که همین ها به وضوح آیت و نشانه ای از خالق متعال است:
(یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمیدُ[فاطر/15] ای مردم شما (همگی) نیازمند به خدائید تنها خداوند است که بی نیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است.)
2- انسان با دقت در ماده اولیه خلقتش، آینده متعفن بدنش، و سیستم دافعه و تخلیه اش، از کبر و غرور خالی می شود. و تبختر بی جا او را فرا نمی گیرد:
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند: (در شگفتم از فرزند آدم که اوّلش نطفه و پایانش مردار و در بین ظرف برای نجاست بوده و با این حال تکبّر می نماید.)[2]
و همین طور که خودشناسی انسان را از غرور بی جا، خالی می کند، او را به سبب حقیقی عزت گره می زند. تا با عمل و تلاش خویش، از دنائت ها و پستی ها دور شود:
امام کاظم (ع) می فرمایند: (بها و ارزش بدن شما، به اندازه بهشت است، خود را به کمتر از بهشت نفروشید.)[3]
3- انسان با شناخت استعدادهای وسیع و گسترده اش، می یابد که محدود به دنیای فانی و زودگذر نیست و در ابدیت جای دارد. و این گونه معاد را حقیقی و ضروری می یابد:
(وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ[عنکبوت/64] زندگانی این دنیا چیزی جز لهو و لعب نیست. اگر بدانند، سرای آخرت سرای زندگانی است.)
4- کسی که عیوب اخلاقی خود را شناخت، متوجه وجود بیماری در خویش می شود و انسان بعد از توجه به بیماری به دنبال درمان می رود و این گونه می تواند بیماری ها را از خود دور کند و در مسیر خودسازی گام بردارد
و ... .
خلاصه اگر انسان به سه سوال پاسخی دهد و جواب آن ها را به طور جدی در زندگی مد نظر داشته باشد، به سعادت می رسد و هر سه این سوال ها مربوط به خودشناسی است:
1-از کجا آمده ام؟ 2- آمدنم بهر چه بود؟ 3- به کجا می روم؟
[1]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص232.
[2]. علل الشرائع، ج1، ص 276.
[3]. الکافی، ج1، ص 19.
- [سایر] اشو به دین چگونه نگاه می کند و دین نزد او چه جایگاهی دارد لطفا بیان فرمایید؟
- [سایر] اهمیت خودشناسی رابیان کنید؟
- [سایر] کار در نگاه دین چه جایگاهی را به خود اختصاص داده است؟
- [سایر] به کار گیری نمادهای مادی در دین الهی و برای پرستش خدای غیر مادی چه جایگاهی دارد؟
- [سایر] وقوف در عرفات چگونه باعث خودشناسی می شود؟
- [سایر] وقوف در عرفات چگونه باعث خودشناسی می شود؟
- [سایر] وقوف در عرفات چگونه باعث خودشناسی می شود؟
- [سایر] آیا می توان از راه خودشناسی به خداشناسی رسید؟
- [سایر] می خواستم بدانم برای قبل از ازدواج چه دانستنی هایی ضروری است؟ این دانستنی ها را چگونه و از کجا به دست بیاوریم؟ یکی از چیزهایی که شنیده ام خودشناسی قبل از ازدواج است؟ یعنی خودشناسی به سوالات خواستگاری وابستگی زیادی دارد؟ برای این خودشناسی دنبال منبع خوب می گردم. شما چه راهکارها و چه منابعی را پیشنهاد می کنید؟
- [سایر] به نام خدا تز سیاسی مسیحیت برای دولت و حکومت چیست ؟ نظریه دو شمشیر چه جایگاهی در این نظریه دارد آیا دین یهود داییه حکومت داری دارد ؟ چه نظریه سیاسی از این دین وجود دارد دین زرتشت درباره حکومت نظری دارد ؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اعانت ظلمه و کسانی که با دین و احکام دین، ضدیت و معاندت دارند و همراهی نمودن با آنها در ظلم و ستم، تجاوز به حریم دین و حرام است.
- [آیت الله اردبیلی] ابراء ذمّه میت از دَین صحیح است.
- [آیت الله اردبیلی] برای یاد دادن واجبات یا مستحبات نماز میتوان مزد گرفت.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی که بدهکار است و زراعتی نیز دارد فوت کند و ورثه پیش از آن که زکات زراعت واجب شود دین او را از اموال دیگری بدهند، هرکدام از ورثه سهمش به اندازه زکات برسد باید زکات را بدهد اما اگر دین او را قبل از واجب شدن زکات نپردازند، چنانچه مال میت فقط به اندازه دین است زکات واجب نمی شود.
- [آیت الله علوی گرگانی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود یا حکم ضروری دین یعنیحکمی را که مسلمانان جز دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز وروزه را انکار کند در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتدّ میشود.
- [آیت الله وحید خراسانی] بر هر مسلمانی واجب است از بدعت گذاران در دین و کسانی که موجب افساد در دین و تزلزل عقاید حقه هستند اظهار برایت و بیزاری کند و دیگران را از فتنه و فساد انان بر حذر دارد
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین، یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند، مثلاً واجببودن نماز و روزه را انکار کند، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتد میشود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مرتدّ از لحاظ نجس و پاکی حکم گروهی را دارد که به دین آنها در آمده است بنابراین اگر مشرک شده باشد نجس و اگر به دین یهودی و نصرانی گرویده باشد محکوم به طهارت است.
- [آیت الله بروجردی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتد میشود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی نمی تواند برای یاد دادن واجبات نماز، مزد بگیرد (بنابراحتیاط واجب) اما برای مستحبات مانعی ندارد، مگر این که از شعائر دین باشد یا حفظ احکام الهی منوط به تعلیم آن گردد.