اعتقاد به خدا، داخل در یک نوع جهان بینی است که اجزاء و ارکان متعددی دارد. به عنوان مثال یک مسلمان که به خدای متعال ایمان دارد، به غیب نیز ایمان دارد: (الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ[بقره/3] (پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است] ایمان می آورند و نماز را برپا می دارند) و غیب نیز ابعاد مختلفی دارد. از زندگی پس از مرگ که اکنون جزئیات و چگونگی آن را نمی دانیم تا حضور فرشتگان و شیاطین در زندگی روزمره ما! و طبیعتا غیب چیزی نیست که بتوانیم آن را با حواس ظاهری خود بیابیم. در نتیجه فرقی بین مومن و کافر در عالم غیب (غیب اکنون و غیب آینده) وجود دارد که برایمان قابل مشاهده نیست. مگر اینکه حجاب های دنیای مادی کنار برود و وارد عالم دیگر شویم. بنابراین باید در نظر داشت که ندیدن فرق؛ دلیل بر نبودن آن نیست. از سویی نیز کسی که جهان بینی اسلامی، مد نظر اوست، این دنیا و مال و فرزند و مقام و ... برایش معنایی دیگر دارد. چنین کسی تمام این دنیا را آزمایش و امتحان در یک گذرگاه کوتاه مدت می بیند و بهره بیشتر از آنها برایش معیار و ملاک نیست: (إِنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظیمٌ[تغابن/15] اموال و فرزندانتان فقط وسیله آزمایش شما هستند و خداست که پاداش عظیم نزد اوست.) حتی دنیا به گونه ای است که اگر بنا بود تفاوت های معنوی، سبب تاثیر در تفاوت های مادی شود، خدا به کفار بیشتر می داد: (وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ[زخرف/33] و اگر نه این بود که خواستیم مردم در تحت یک نظام قرار گیرند، برای هر کس که به رحمان کفر بورزد خانه هایی دارای سقفی از نقره قرار میدادیم، و پله هایی که با آن بالا روند، و خودنمایی کنند.) و همینکه کفار از نعمت های دنیای مادی بهره مند می شود، نشان می دهد که بهره مندی از این دنیا، معیار ارزش نیست. فضیل بن یسار گوید: بر حضرت صادق علیه السّلام وارد شدم امام فرمود: ای فضیل اگر دنیا به اندازه بال مگسی نزد خداوند اعتبار داشت یک جرعه آب هم به دشمنان خود نمی داد.[1] به هر حال سنت الهی بر این استوار گشته که ایمان و کفر در دنیای مادی، چندان محسوس نیست و در بین کفار و مومنان، ثروت و فقر وجود دارد. و حتی قدرت ها نیز دست به دست می شود و دوره ای مثل زمان کهف، برای خداپرستی باید به غارها فرار کرد و در دوره ای مثل دوران خاتم النبیین مردم فوج فوج به دین روی می آورند: (وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا[آل عمران/140] این روزها (ی پیروزی و شکست) را در میان مردم میگردانیم (- و این خاصیّت زندگی دنیاست-) تا خدا، افرادی را که ایمان آوردهاند، بداند (و شناخته شوند.) [1]. بحار الأنوار ، ج64، ص: 151.
اعتقاد به خدا، داخل در یک نوع جهان بینی است که اجزاء و ارکان متعددی دارد. به عنوان مثال یک مسلمان که به خدای متعال ایمان دارد، به غیب نیز ایمان دارد:
(الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ[بقره/3] (پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است] ایمان می آورند و نماز را برپا می دارند)
و غیب نیز ابعاد مختلفی دارد. از زندگی پس از مرگ که اکنون جزئیات و چگونگی آن را نمی دانیم تا حضور فرشتگان و شیاطین در زندگی روزمره ما! و طبیعتا غیب چیزی نیست که بتوانیم آن را با حواس ظاهری خود بیابیم. در نتیجه فرقی بین مومن و کافر در عالم غیب (غیب اکنون و غیب آینده) وجود دارد که برایمان قابل مشاهده نیست. مگر اینکه حجاب های دنیای مادی کنار برود و وارد عالم دیگر شویم. بنابراین باید در نظر داشت که ندیدن فرق؛ دلیل بر نبودن آن نیست.
از سویی نیز کسی که جهان بینی اسلامی، مد نظر اوست، این دنیا و مال و فرزند و مقام و ... برایش معنایی دیگر دارد. چنین کسی تمام این دنیا را آزمایش و امتحان در یک گذرگاه کوتاه مدت می بیند و بهره بیشتر از آنها برایش معیار و ملاک نیست:
(إِنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظیمٌ[تغابن/15] اموال و فرزندانتان فقط وسیله آزمایش شما هستند و خداست که پاداش عظیم نزد اوست.)
حتی دنیا به گونه ای است که اگر بنا بود تفاوت های معنوی، سبب تاثیر در تفاوت های مادی شود، خدا به کفار بیشتر می داد:
(وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ[زخرف/33] و اگر نه این بود که خواستیم مردم در تحت یک نظام قرار گیرند، برای هر کس که به رحمان کفر بورزد خانه هایی دارای سقفی از نقره قرار میدادیم، و پله هایی که با آن بالا روند، و خودنمایی کنند.)
و همینکه کفار از نعمت های دنیای مادی بهره مند می شود، نشان می دهد که بهره مندی از این دنیا، معیار ارزش نیست.
فضیل بن یسار گوید: بر حضرت صادق علیه السّلام وارد شدم امام فرمود: ای فضیل اگر دنیا به اندازه بال مگسی نزد خداوند اعتبار داشت یک جرعه آب هم به دشمنان خود نمی داد.[1]
به هر حال سنت الهی بر این استوار گشته که ایمان و کفر در دنیای مادی، چندان محسوس نیست و در بین کفار و مومنان، ثروت و فقر وجود دارد. و حتی قدرت ها نیز دست به دست می شود و دوره ای مثل زمان کهف، برای خداپرستی باید به غارها فرار کرد و در دوره ای مثل دوران خاتم النبیین مردم فوج فوج به دین روی می آورند:
(وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا[آل عمران/140] این روزها (ی پیروزی و شکست) را در میان مردم میگردانیم (- و این خاصیّت زندگی دنیاست-) تا خدا، افرادی را که ایمان آوردهاند، بداند (و شناخته شوند.)
[1]. بحار الأنوار ، ج64، ص: 151.
- [سایر] آیا اعتقاد به قضا و قدر در میان مسلمانان، مانع رسیدن آنان به پیشرفتهای مادّی نیست؟
- [آیت الله مظاهری] جواب : صحّت ندارد، بلکه موجب رفع مشکلات مادی و معنوی می شود.
- [سایر] آیا اعتقاد به قوانین ثابت اسلام، مانع هماهنگی مقتضیات زمان ورسیدن به پیش رفت های مادی و حرکت مترقی نیست؟
- [سایر] آیا اعتقاد به قوانین ثابت اسلام، مانع هماهنگی مقتضیات زمان ورسیدن به پیش رفت های مادی و حرکت مترقی نیست؟
- [سایر] اگر آتش (شیطان) عنصری مادی است، چگونه چیزی با خواص مادی دربارگاه خدا بود؟
- [سایر] چطور امکان دارد که خدا که وجودی مادی نیست علت وجود مادی بشود ؟
- [آیت الله مظاهری] باسلام اینجانب به علت کثرت اشتباهات مادی ومعنوی الان دچار مشکلات بسیار زیاد درامور دین ودنیا شده ام لطفا دعای خیر و روش مجربی برای فرار از مشکلات ارائه فرمائید.
- [سایر] ارتباط غرایز مادی و قرب به خدا چیست؟
- [سایر] آیا اعتقاد به جاودانگی قوانین اسلام، مانع هماهنگی با مقتضیات زمان و رسیدن به پیشرفتهای مادّی و حرکت درمسیر رشد و ترقی نیست؟
- [سایر] وقتی خداوند چیزهای مادی را از هیچ بودن مطلق خلق نمود، آیا به این معنا است که قدرتش در شکل، فرم و قدرت مادی منعکس شده است؟
- [آیت الله بروجردی] اگر چیزی را به اعتقاد این که راست است از قول خدا یا پیغمبر نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزهاش باطل نمیشود.
- [آیت الله خوئی] اگر چیزی را به اعتقاد این که راست است از قول خدا یا پیغمبر نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزهاش باطل نمیشود.
- [آیت الله اردبیلی] اگر چیزی را با اعتقاد به این که راست است از قول خدا یا معصومان علیهمالسلام نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزهاش باطل نمیشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر چیزی را به اعتقاد این که راست است از قول خدا یا پیغمبر یا امام نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزهاش باطل نمیشود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر چیزی را به اعتقاد این که راست است از قول خدا یا پیغمبر نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزهاش باطل نمیشود.
- [آیت الله سبحانی] اگر چیزی را به اعتقاد این که راست است از قول خدا یا پیغمبر نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزه اش باطل نمی شود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر چیزی را به اعتقاد اینکه راست است از قول خدا یا پیغمبر نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده؛ روزه اش باطل نمی شود.
- [آیت الله سیستانی] اگر چیزی را به اعتقاد اینکه راست است از قول خدا یا پیغمبر نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزهاش باطل نمیشود.
- [امام خمینی] اگر چیزی را به اعتقاد این که راست است از قول خدا یا پیغمبر نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزه اش باطل نمی شود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر کافر از روی اعتقاد شهادتین بگوید، یعنی به یگانگی خدا و نبوت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله شهادت بدهد، به هر لغتی که باشد مسلمان میشود و بعد از مسلمان شدن؛ بدن، آب دهان، آب بینی و عرق او پاک است؛ ولی اگر هنگام مسلمان شدن، عین نجاست به بدن او بوده، باید برطرف کند و جای آن را آب بکشد و اگر پیش از مسلمان شدن عین نجاست برطرف شده باشد، احتیاط مستحب آن است که جای آن را آب بکشد.