این مطلب که ناآگاهی انسان در دین و رشد آن اثر دارد مطلب صحیحی است. و بنابر نظر صحیح ناآگاهی های انسان، برای دینداری ضرورت ایجاد می کند. فرق اعتقاد صحیح و مستدل با آنچه در دوران رنسانس مطرح شد در این جاست که آنان تصور می کردند دوران این ناآگاهی ها به پایان رسیده است. در حالی که اگر سنخ ناآگاهی های رفع نشدنی بشر را مورد تامل و دقت قرار می دادند، متوجه می شدند که این ناآگاهی ها تنها یک راه حل دارند و آن نیز وحی است. ناآگاهی ای که دینداری را ایجاب می کند، از نوع نشناختن دلیل رعد و برق و کسوف و خسوف نیست. چون در دینداری انسان به عواملی متوسل می شود که هم عرض عوامل طبیعی نیستند! بلکه حتی اگر عوامل طبیعی را به نیکی بشناسیم، باز هم جای تمسک به دین و مفاهیم متعالی و مقدس آن باقی است. به عنوان نمونه بشر همیشه از نقش پدر و مادر در تکوین فرزند مطلع بوده است و نمی توان در سیاه نمایی اعصار گذشته چنان افراط کرد که آگاهی در این مسائل را نفی نمود. با این حال متدینان در دیروز و گذشته، خدا را خالق طفل داخل رحم می دانند. حتی در متن مقدسی نظیر قرآن به تفصیل جزئیات شکل گیری نوزاد در رحم و مراحل آن را بیان می کند، با این حال خدا را خالق آن طفل می داند: (خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ[مومنون/14] نطفه را بصورت علقه [خون بسته]، و علقه را بصورت مضغه [چیزی شبیه گوشت جویده شده]، و مضغه را بصورت استخوانهایی درآوردیم و بر استخوانها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینش تازه ای دادیم پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است.) ناآگاهی بشر که از طریق وحی باید درمان شود، نشناختن عوالم دیگر و تناسبات آن با این عالم است! عوالمی که هیچ عاقلی نمی تواند احتمال آن را نفی کند. و حتی صرف احتمال آن، هر عاقلی را وادار می کند که به تحقیق و جستجو پیرامون آن بپردازد! علی الخصوص که ادعاهای مکرر در طی تاریخ از جانب افراد راستگو و دارای اخلاق حسنه و هوش های عالی در این مورد بیان شده و ادعا کرده اند که این عالم مادی مزرعه ای است برای آن عوالم! که دارای ابدیت هستند و کسی که در این دنیا تناسبات عوالم را در نظر نگیرد، به نهایت شقاوت و بدبختی می رسد. به راستی چه کسی می تواند از کنار این احتمال بگذرد و ادعای عقلانیت کند؟ چه دلیلی می توان ارائه کرد که وجود عوالم دیگر را نفی کرد؟ (بَلْ یُریدُ الْإِنْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامَهُ[قیامت/5] (انسان شک در معاد ندارد) بلکه او می خواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت) در تمام عمر گناه کند.) و اصلا چه می شود که انسانی میل به ابدیت و استمرار داشتن را کتمان می کند و سعی می کند با احتمال ابدیت خود مبارزه کند؟ آیا در همین جا این نکته لطیف قرار نگرفته که "عده ای فهمیده اند عاقبت خوشی ندارد و سعی می کنند با ندیدنش آسوده خاطر باشند؟"
این مطلب که ناآگاهی انسان در دین و رشد آن اثر دارد مطلب صحیحی است. و بنابر نظر صحیح ناآگاهی های انسان، برای دینداری ضرورت ایجاد می کند.
فرق اعتقاد صحیح و مستدل با آنچه در دوران رنسانس مطرح شد در این جاست که آنان تصور می کردند دوران این ناآگاهی ها به پایان رسیده است. در حالی که اگر سنخ ناآگاهی های رفع نشدنی بشر را مورد تامل و دقت قرار می دادند، متوجه می شدند که این ناآگاهی ها تنها یک راه حل دارند و آن نیز وحی است.
ناآگاهی ای که دینداری را ایجاب می کند، از نوع نشناختن دلیل رعد و برق و کسوف و خسوف نیست. چون در دینداری انسان به عواملی متوسل می شود که هم عرض عوامل طبیعی نیستند! بلکه حتی اگر عوامل طبیعی را به نیکی بشناسیم، باز هم جای تمسک به دین و مفاهیم متعالی و مقدس آن باقی است.
به عنوان نمونه بشر همیشه از نقش پدر و مادر در تکوین فرزند مطلع بوده است و نمی توان در سیاه نمایی اعصار گذشته چنان افراط کرد که آگاهی در این مسائل را نفی نمود. با این حال متدینان در دیروز و گذشته، خدا را خالق طفل داخل رحم می دانند.
حتی در متن مقدسی نظیر قرآن به تفصیل جزئیات شکل گیری نوزاد در رحم و مراحل آن را بیان می کند، با این حال خدا را خالق آن طفل می داند:
(خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ[مومنون/14] نطفه را بصورت علقه [خون بسته]، و علقه را بصورت مضغه [چیزی شبیه گوشت جویده شده]، و مضغه را بصورت استخوانهایی درآوردیم و بر استخوانها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینش تازه ای دادیم پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است.)
ناآگاهی بشر که از طریق وحی باید درمان شود، نشناختن عوالم دیگر و تناسبات آن با این عالم است! عوالمی که هیچ عاقلی نمی تواند احتمال آن را نفی کند. و حتی صرف احتمال آن، هر عاقلی را وادار می کند که به تحقیق و جستجو پیرامون آن بپردازد!
علی الخصوص که ادعاهای مکرر در طی تاریخ از جانب افراد راستگو و دارای اخلاق حسنه و هوش های عالی در این مورد بیان شده و ادعا کرده اند که این عالم مادی مزرعه ای است برای آن عوالم! که دارای ابدیت هستند و کسی که در این دنیا تناسبات عوالم را در نظر نگیرد، به نهایت شقاوت و بدبختی می رسد.
به راستی چه کسی می تواند از کنار این احتمال بگذرد و ادعای عقلانیت کند؟
چه دلیلی می توان ارائه کرد که وجود عوالم دیگر را نفی کرد؟
(بَلْ یُریدُ الْإِنْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامَهُ[قیامت/5] (انسان شک در معاد ندارد) بلکه او می خواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت) در تمام عمر گناه کند.)
و اصلا چه می شود که انسانی میل به ابدیت و استمرار داشتن را کتمان می کند و سعی می کند با احتمال ابدیت خود مبارزه کند؟ آیا در همین جا این نکته لطیف قرار نگرفته که
"عده ای فهمیده اند عاقبت خوشی ندارد و سعی می کنند با ندیدنش آسوده خاطر باشند؟"
- [سایر] ببخشید دینداری سخت هست یا آسان؟ چرا ما دینداری نمی کنیم؟
- [سایر] آیا دینداری با زندگی شاد منافات دارد؟!
- [سایر] آیا خداوند دینداری را برای بندگان کاری سخت می داند؟
- [سایر] چه اموری سبب غفلت انسان از آخرت می شود؟
- [سایر] دلیل تأکید فراوان بر ویژگی »دینداری« در ازدواج چیست؟
- [سایر] آیا فروید که ترس را منشأ اعتقاد به خدا و دینداری دانسته، صحیح است؟
- [سایر] ما جوانان چگونه میتوانیم منتظر امام زمان (عج) باشیم؟ آیا دینداری کافی است؟
- [سایر] آیا انقلاب اسلامی توانسته است باعث دینداری مردم شود یا نه؟
- [سایر] آیا انقلاب اسلامی توانسته است باعث دینداری مردم شود یا نه؟
- [سایر] چرا خداوند به شیطان مهلت داد تا سبب گمراهی انسان ها گردد؟
- [آیت الله سیستانی] سفری که واجب نیست اگر سبب اذیت ناشی از شفقت پدر و مادر باشد حرام است ، و انسان باید در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگیرد.
- [آیت الله بهجت] اول ماه به تلگراف ثابت نمیشود، مگر اینکه انسان بداند تلگراف از راهی بوده که شرعاً معتبر است، مثلاً دو نفر شاهد عادل شهادت دادهاند یا آنکه سبب اطمینان شود، اگرچه با ضمیمه نشانهها و امارات دیگر باشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر جایی از بدن یا لباس که با زخم فاصله دارد، به مقدار درهم یا بیشتر از آن به سبب آن زخم نجس شود نمیتواند با آن نماز بخواند؛ ولی اگر مقداری از بدن یا لباس که معمولاً به سبب آن زخم آلوده میشود به سبب آن نجس شود، نماز خواندن با آن مانعی ندارد.
- [آیت الله جوادی آملی] .خواندن یا گوش دادن به ترجمه آیه سجده, سبب وجوب سجده نمیشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] تبعیت آن است که چیز نجسی به سبب پاک شدن چیز نجس دیگر پاک شود.
- [آیت الله جوادی آملی] .سبب تغییر باید نجاست باشد و مورد تغییر هم باید یکی از سه وصف یاد شده در مسأله قبل باشد. تغییر, اعم از آن است که به یکی از اوصاف شیء نجس باشد; یا به وصف شیء دیگر، پس اگر سبب تغییر، خصوصیت شیء نجس شده باشد, نه نجاست، آن آب, نجس نمیشود; همچنین اگر سبب تغییر, مجاورت با نجاست باشد, نه برخورد با آن، آب? نجس نمیشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر زنی را که در عدّه دیگریست برای خود عقد کند و در عدّه با او نزدیکی کند، آن زن بر او حرام ابدی میشود؛ اگر چه هر دو یا یکی از آنها در این کار شرعاً معذور باشند، مثلاً به جهت ناآگاهی از این امر، بدان اقدام کرده باشند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر شراب به خودی خود یا به سبب ریختن چیزی، مثل سرکه و نمک در آن سرکه شود، پاک میشود.
- [آیت الله اردبیلی] اگر به سبب غیر مشروعی مثل غصب، تصرّف یا اختیاری در مال پیدا کند، تصرّف و اختیار او اثر ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] اختلاف بین اقرار کننده و کسی که برای او اقرار شده در سبب اقرار، مانع از صحّت اقرار نیست.