حکم کسی که به پیامبر(ص) ناسزا بگوید، چیست؟
در این مساله بین شیعه و سنی اجماع وجود دارد که ناسزا گو به پیامبر (ص) باید کشته شود و دلایل زیادی از سنت و روایت آن را تائید می کند. البته قطعا موارد زیادی نیز یافت می شود که پیامبر (ص) و اهل بیت (علیهم السلام) توهین کنندگان به خود را بخشیده اند. اما باید دقت نمود که از عفو و بخشش نمی توان حکم را دریافت! شاید به مصالح زیادی نسبت به شخصی عفو صورت گرفته و یا به دلایلی حکم اجراء نشده است. اما اصل حکم از موارد دیگر به خوبی فهمیده می شود که ما در این جا به تعدادی از احادیث بیان کننده حکم، و تعدادی از موارد اجرای حکم اشاره می کنیم: روایات بیان کننده حکم: 1- امام رضا(ع) از پدران خویش (ع) از رسول الله(ص) روایت کرده است: هر کس پیامبر (ص) را دشنام دهد، کشته می شود.[1] 2- امام رضا(ع) فرموده اند: شخصی که سرور و آقا حضرت محمد(ص) یا یکی از اهل بیت پاکش را به بدی یا به آنچه شایسته و لایق آنان نیست یا با طعن و تمسخر آنان، یاد کند، قتلش واجب می شود.[2] 3- امام صادق(ع) فرمود: پدرم به من خبر داد که رسول الله فرمود: هر کس بشنود دیگری از من بدگویی می کند، بر او واجب است  کسی که مرا دشنام داده است به قتل برساند.[3] مواردی از صدور حکم: 1-محمدبن مسلم از امام محمدباقر(ع) نقل کرده است: مردی از قبیله هذیل رسول الله را سبّ می نمود. گزارش و خبر آن به پیامبر رسید. پیامبر فرمود: کیست این مرد را کیفر دهد؟ دو مرد از انصار بلند شدند و عرض کردند: ما ای پیامبر خدا! آن دو رفتند، به عربه محل اقامت مرد هذیلی رسیدند. جست و جو کردند، او را یافتند. او مشغول گوسفند چرانی بود. به وی سلام نکردند. او پرسید: شما کیستید و نامتان چیست؟ گفتند: آیا تو فلانی فرزند فلانی هستی؟ پاسخ داد: آری. از مرکب فرود آمدند، گردن او را زدند و برگشتند. محمد بن مسلم می گوید: پس از شنیدن این داستان، از امام باقر(ع) پرسیدم: آیا اگر امروز مردی پیامبر را سبّ نماید کشته می شود؟ امام فرمود: اگر بر جانت نترسی، پس او را بکش![4] 2- عبدالله بن خطل از قبیله تمیم بن غالب بود که محکوم به مرگ شد. چون اسلام آورده بود، پیامبر او را برای تبلیغ به مکه فرستاد. در راه مردی را که همراهش بود کشت و مرتد شد و با شعر خویش رسول الله را هجو کرد و ایشان را سزاوار فرمانبرداری نشناخت. به دستور پیامبر، سعدبن حریث محزومی و ابو برزه اسلمی او را در حالی که خود را به پرده های کعبه آویخته بود کشتند.[5] (البته این شخص چند جرم مرتکب شده بود، که یکی از آن ها قتل بوده، اما جرم توهین به پیامبر ص نیز برای حکم به قتل او کافی بوده) 3- عبدالله بن سعدبن ابی سراح عامری که برای رسول خدا می نوشت، مرتد شد و به مکه رفت. وی با گفتن سخنان باطل درباره پیامبر، آن حضرت را مسخره می کرد و می گفت: من هم چنان که محمد می گوید می گویم، محمد پیامبر نیست. او به من گفت: بنویس (عزیز حکیم) و من می نوشتم (لطیف خبیر)، او اگر پیامبر بود می دانست. پس از فتح مکه به برادر رضاعی اش عثمان پناه آورد. عثمان او را جای داد و نزد پیامبر آورد و برای او امان خواست و درباره او با پیامبر سخن می گفت. رسول خدا ساعتی سکوت کرد و خاموش بود و سپس امانش داد و چون بیرون رفت به یاران خود فرمود: چرا او را نکشتید؟ گفتند: منتظر بودیم اشاره فرمایی. فرمود: هیچ پیامبری را نشاید که با چشم اشاره کند، و پیامبران با اشاره نمی کشند.[6] برای مطالعه سایر دلایل می توانید به مقاله زیر مراجعه کنید: دو فصلنامه الاهیات اجتماعی، سال اول، شماره 2- عنوان: استنباط حکم ساب النبی(ع) از ابعاد سه گانه سنت اسلامی - نویسنده: دکتر محمدرضا جواهر. [1]. وسائل الشیعه، ج 28، ص 213. [2]. الفقه المنسوب الی الامام الرضا ع ص 285. [3]. الکافی، ج 7، ص 267، ح 32. [4]. الکافی، ج 7، ص 267، ح 33. [5]. ابن هشام، 1412 ق، ج 2، ص 860. [6]. سیره ابن هشام،  ج 2، ص 859.
عنوان سوال:

حکم کسی که به پیامبر(ص) ناسزا بگوید، چیست؟


پاسخ:

در این مساله بین شیعه و سنی اجماع وجود دارد که ناسزا گو به پیامبر (ص) باید کشته شود و دلایل زیادی از سنت و روایت آن را تائید می کند.

البته قطعا موارد زیادی نیز یافت می شود که پیامبر (ص) و اهل بیت (علیهم السلام) توهین کنندگان به خود را بخشیده اند. اما باید دقت نمود که از عفو و بخشش نمی توان حکم را دریافت! شاید به مصالح زیادی نسبت به شخصی عفو صورت گرفته و یا به دلایلی حکم اجراء نشده است. اما اصل حکم از موارد دیگر به خوبی فهمیده می شود که ما در این جا به تعدادی از احادیث بیان کننده حکم، و تعدادی از موارد اجرای حکم اشاره می کنیم:

روایات بیان کننده حکم:

1- امام رضا(ع) از پدران خویش (ع) از رسول الله(ص) روایت کرده است: هر کس پیامبر (ص) را دشنام دهد، کشته می شود.[1]

2- امام رضا(ع) فرموده اند: شخصی که سرور و آقا حضرت محمد(ص) یا یکی از اهل بیت پاکش را به بدی یا به آنچه شایسته و لایق آنان نیست یا با طعن و تمسخر آنان، یاد کند، قتلش واجب می شود.[2]

3- امام صادق(ع) فرمود: پدرم به من خبر داد که رسول الله فرمود: هر کس بشنود دیگری از من بدگویی می کند، بر او واجب است  کسی که مرا دشنام داده است به قتل برساند.[3]

مواردی از صدور حکم:

1-محمدبن مسلم از امام محمدباقر(ع) نقل کرده است: مردی از قبیله هذیل رسول الله را سبّ می نمود. گزارش و خبر آن به پیامبر رسید. پیامبر فرمود: کیست این مرد را کیفر دهد؟ دو مرد از انصار بلند شدند و عرض کردند: ما ای پیامبر خدا! آن دو رفتند، به عربه محل اقامت مرد هذیلی رسیدند. جست و جو کردند، او را یافتند. او مشغول گوسفند چرانی بود. به وی سلام نکردند. او پرسید: شما کیستید و نامتان چیست؟ گفتند: آیا تو فلانی فرزند فلانی هستی؟ پاسخ داد: آری. از مرکب فرود آمدند، گردن او را زدند و برگشتند. محمد بن مسلم می گوید: پس از شنیدن این داستان، از امام باقر(ع) پرسیدم: آیا اگر امروز مردی پیامبر را سبّ نماید کشته می شود؟ امام فرمود: اگر بر جانت نترسی، پس او را بکش![4]

2- عبدالله بن خطل از قبیله تمیم بن غالب بود که محکوم به مرگ شد. چون اسلام آورده بود، پیامبر او را برای تبلیغ به مکه فرستاد. در راه مردی را که همراهش بود کشت و مرتد شد و با شعر خویش رسول الله را هجو کرد و ایشان را سزاوار فرمانبرداری نشناخت. به دستور پیامبر، سعدبن حریث محزومی و ابو برزه اسلمی او را در حالی که خود را به پرده های کعبه آویخته بود کشتند.[5] (البته این شخص چند جرم مرتکب شده بود، که یکی از آن ها قتل بوده، اما جرم توهین به پیامبر ص نیز برای حکم به قتل او کافی بوده)

3- عبدالله بن سعدبن ابی سراح عامری که برای رسول خدا می نوشت، مرتد شد و به مکه رفت. وی با گفتن سخنان باطل درباره پیامبر، آن حضرت را مسخره می کرد و می گفت: من هم چنان که محمد می گوید می گویم، محمد پیامبر نیست. او به من گفت: بنویس (عزیز حکیم) و من می نوشتم (لطیف خبیر)، او اگر پیامبر بود می دانست. پس از فتح مکه به برادر رضاعی اش عثمان پناه آورد. عثمان او را جای داد و نزد پیامبر آورد و برای او امان خواست و درباره او با پیامبر سخن می گفت. رسول خدا ساعتی سکوت کرد و خاموش بود و سپس امانش داد و چون بیرون رفت به یاران خود فرمود: چرا او را نکشتید؟ گفتند: منتظر بودیم اشاره فرمایی. فرمود: هیچ پیامبری را نشاید که با چشم اشاره کند، و پیامبران با اشاره نمی کشند.[6]

برای مطالعه سایر دلایل می توانید به مقاله زیر مراجعه کنید:
دو فصلنامه الاهیات اجتماعی، سال اول، شماره 2- عنوان: استنباط حکم ساب النبی(ع) از ابعاد سه گانه سنت اسلامی - نویسنده: دکتر محمدرضا جواهر.

[1]. وسائل الشیعه، ج 28، ص 213.
[2]. الفقه المنسوب الی الامام الرضا ع ص 285.
[3]. الکافی، ج 7، ص 267، ح 32.
[4]. الکافی، ج 7، ص 267، ح 33.
[5]. ابن هشام، 1412 ق، ج 2، ص 860.
[6]. سیره ابن هشام،  ج 2، ص 859.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین