اولا از نظر دینی از رابطه دختر و پسر جلوگیری نمی شود. بلکه این رابطه منوط به ضوابط می شود. که در دل ضابطه، نه تنها هیچ اشکالی به رابطه گرفته نمی شود. بلکه همان طور که روشن است، ازدواج از نظر دینی مستحب تاکید شده است. ثانیا همه می دانیم که همجنسگرایی در غرب آنچنان گسترده شده که کشورها یکی پس از دیگری آن را قانونی اعلام می کنند. در حالی که در این کشورها، روابط زن و مرد، بسیار رها شده و بی ضابطه است. پس باید علت رفتارهای جنسی غیر معقول را در جای دیگری یافت که البته پیدا کردن آن نیز خیلی سخت نیست. تاریخ شاهانی را نشان می دهد که حرمسراهای بسیار بزرگ برای خود درست کرده اند به گونه ای که سالی سه هزار زن و دختر جدید به آن وارد می شدند، با این حال این شاهان هرگز به سیری نرسیدند. و امروز نیز همین عدم سیری را در فرهنگ غربی به وضوح می بینیم. در واقع غریزه جنسی، مثل گرسنگی و تشنگی نیست که با خوردن مقداری غذا و آب، اشباع شده و دیگر کششی در درون انسان ایجاد نکند. بلکه غریزه جنسی به تحریک ها واکنش نشان می دهد و هر چه تحریک ها بیشتر شود، این غریزه هم بیشتر جولان می دهد. گویی مثل نوشیدن آب شور است که هر چه بیشتر بنوشی، عطش تو اضافه می شود. بنابراین محدودیت و ضوابط، نه تنها سبب بروز رفتارهای جنسی نامعقول نمی شوند، بلکه با ضوابط صحیح، غریزه تربیت شده و انسان را در حیوانیات غرق نمی کند. حال آنکه عدم محدودیت، مدام به تنوع طلبی غریزه دامن زده و افراد به دنبال چیزهای جدیدتری می گردند. که گستردگی سایت های پورنو خود شاهد روشنی بر این امر است. و همجنس گرایی نیز در همین بستر رشد یافته است. و اینکه گسترش فساد در جامعه خود را به سبب محدودیت بدانیم، مطلب کاملا غلطی است. کافیست کمی به سیر تحولات جامعه دقت کنیم تا روشن شود این گسترش فساد، همزمان با گسترش شبکه های ماهواره ای و تماشای آن، رواج بسیار گسترده انواع سی دی ها و دی وی دی های فیلم های غربی، جلوه گری زنان و دختران در خیابان ها، کثرت محیط های مختلط و ... بوده است و محدودیت هایی که مطرح می شود، بیشتر در فضای تبلیغی و هیاهو سالاری است. و هر کسی اندکی به واقعیت های اطراف خود بنگرد، متوجه می شود که روابط غیر مشروع چقدر راحت و بدون مانع برقرار است. تاریخ ما نشان می دهد که محدودیت، سبب شکوفا شدن عشق ها می شد، حال آنکه در جامعه امروز، عشق چیز بی معنایی است و هر آنچه عشق نامیده می شود، هوسی بیش نیست.
اولا از نظر دینی از رابطه دختر و پسر جلوگیری نمی شود. بلکه این رابطه منوط به ضوابط می شود. که در دل ضابطه، نه تنها هیچ اشکالی به رابطه گرفته نمی شود. بلکه همان طور که روشن است، ازدواج از نظر دینی مستحب تاکید شده است.
ثانیا همه می دانیم که همجنسگرایی در غرب آنچنان گسترده شده که کشورها یکی پس از دیگری آن را قانونی اعلام می کنند. در حالی که در این کشورها، روابط زن و مرد، بسیار رها شده و بی ضابطه است.
پس باید علت رفتارهای جنسی غیر معقول را در جای دیگری یافت که البته پیدا کردن آن نیز خیلی سخت نیست. تاریخ شاهانی را نشان می دهد که حرمسراهای بسیار بزرگ برای خود درست کرده اند به گونه ای که سالی سه هزار زن و دختر جدید به آن وارد می شدند، با این حال این شاهان هرگز به سیری نرسیدند. و امروز نیز همین عدم سیری را در فرهنگ غربی به وضوح می بینیم.
در واقع غریزه جنسی، مثل گرسنگی و تشنگی نیست که با خوردن مقداری غذا و آب، اشباع شده و دیگر کششی در درون انسان ایجاد نکند. بلکه غریزه جنسی به تحریک ها واکنش نشان می دهد و هر چه تحریک ها بیشتر شود، این غریزه هم بیشتر جولان می دهد. گویی مثل نوشیدن آب شور است که هر چه بیشتر بنوشی، عطش تو اضافه می شود.
بنابراین محدودیت و ضوابط، نه تنها سبب بروز رفتارهای جنسی نامعقول نمی شوند، بلکه با ضوابط صحیح، غریزه تربیت شده و انسان را در حیوانیات غرق نمی کند. حال آنکه عدم محدودیت، مدام به تنوع طلبی غریزه دامن زده و افراد به دنبال چیزهای جدیدتری می گردند. که گستردگی سایت های پورنو خود شاهد روشنی بر این امر است. و همجنس گرایی نیز در همین بستر رشد یافته است.
و اینکه گسترش فساد در جامعه خود را به سبب محدودیت بدانیم، مطلب کاملا غلطی است. کافیست کمی به سیر تحولات جامعه دقت کنیم تا روشن شود این گسترش فساد، همزمان با گسترش شبکه های ماهواره ای و تماشای آن، رواج بسیار گسترده انواع سی دی ها و دی وی دی های فیلم های غربی، جلوه گری زنان و دختران در خیابان ها، کثرت محیط های مختلط و ... بوده است و محدودیت هایی که مطرح می شود، بیشتر در فضای تبلیغی و هیاهو سالاری است. و هر کسی اندکی به واقعیت های اطراف خود بنگرد، متوجه می شود که روابط غیر مشروع چقدر راحت و بدون مانع برقرار است.
تاریخ ما نشان می دهد که محدودیت، سبب شکوفا شدن عشق ها می شد، حال آنکه در جامعه امروز، عشق چیز بی معنایی است و هر آنچه عشق نامیده می شود، هوسی بیش نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 1- آیا روابط دختر و پسر از طریق چت ایراد دارد؟ 2- خواهشمند است در مورد روابط دختر و پسر در هر شرایطی توضیح دهید.
- [سایر] روابط دختر و پسر، نظر اسلام، وظیفه ما؟
- [سایر] تأثیرهای منفی روابط دختر و پسر از جهت اجتماعی چیست؟
- [سایر] علت برقراری روابط دوستانه ی ناسالم دختر و پسر چیست؟
- [سایر] کتاب درباره روابط دختر و پسر معرفی کنید؟
- [سایر] آیات قرآنی مربوط به روابط دختر و پسر را با توضیح کامل بیان کنید.
- [سایر] روابط آزادانهی دختر و پسر برای شناخت همدیگر پیش از ازدواج، چه اشکالی دارد؟
- [آیت الله بهجت] برخوردها، مباحثه ها و روابط درسی بین دانشجویان پسر و دختر چه حکمی دارد؟
- [سایر] روابط آزادانهی دختر و پسر برای شناخت همدیگر پیش از ازدواج، چه اشکالی دارد؟
- [سایر] در دانشگاه ها، روابط پسر و دختر غوغا می کند ؛ وظیفه ما نسبت به آنان چیست؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر میّت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگرچه دختر باشد، سهم پسر میّت را میبرد ونوه دختری او اگرچه پسر باشد، سهم دختر میّت را میبرد مثلاً اگر میّت یک پسر از دختر خود ویک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر ودو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر میت، اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگر چه دختر باشد سهم پسر میت را میبرد، و نوه دختری او اگر چه پسر باشد، سهم دختر میت را میبرد، مثلاً اگر میت یک پسر از دختر خود، و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند؛ یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [امام خمینی] اگر میت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگر چه دختر باشد، سهم پسر میت را میبرد و نوه دختری او اگر چه پسر باشد، سهم دختر میت را میبرد مثلًا اگر میت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله بروجردی] اگر میت اولاد نداشته باشد، نوهی پسری او اگر چه دختر باشد، سهم پسر میت را میبرد و نوهی دختری او اگر چه پسر باشد، سهم دختر میت را میبرد، مثلاً اگر میت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر میّت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگر چه دختر باشد سهم پسر میّت را میبرد و نوه دختری او اگر چه پسر باشد سهم دختر میّت را میبرد، مثلاً اگر میّت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد سهم پسر دختر 13 و سهم دختر پسر 23 خواهد بود و در صورت متعدّد بودن نوادگان، سهم پسر دو برابر سهم دختر است، بنابراین نوادگان دختری 13 سهم خود را به گونهای تقسیم میکنند که هر پسر دو برابر هر دختر ببرد و نوادگان پسری هم 23 سهم خود را به این شکل تقسیم میکنند.
- [آیت الله سبحانی] اگر میت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگرچه دختر باشد، سهم پسر میت را می برد و نوه دختری او اگرچه پسر باشد، سهم دختر میت را می برد مثلاً اگر میت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت می کنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر می دهند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر میت اولاد نداشته باشد نوه پسری او اگرچه دختر باشد سهم پسر میت را می برد و نوه دختری او اگرچه پسر باشد سهم دختر میت را می برد مثلا اگر میت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد مال را سه قسمت می کنند یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر می دهند
- [آیت الله سیستانی] اگر میّت اولاد نداشته باشد ، نوه پسری او اگر چه دختر باشد ، سهم پسر میّت را میبرد ، و نوه دختری او اگر چه پسر باشد ، سهم دختر میّت را میبرد ، مثلاً اگر میّت یک پسر از دختر خود ، و یک دختر از پسرش داشته باشد ، مال را سه قسمت میکنند : یک قسمت را به پسرِ دختر ، و دو قسمت را به دخترِ پسر میدهند . و در ارث بردن نوهها ، نبودن پدر و مادر شرط نیست . ارث دسته دوم
- [آیت الله نوری همدانی] اگر میّت اولاد نداشته باشد ، نوة پسری او اگر چه دختر باشد ، سهم پسر میّت را می برد و نوة دختری او اگر چه پسر باشد ، سهم دختر میّت را می برد ، مثلاً اگر میّت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد ، مال را سه قسمت می کنند ، یک قسمت را به پسر دختر ، و دو قسمت را به دختر پسر ، می دهند . ارث دستة دوّم
- [آیت الله بهجت] اگر میت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او، اگرچه دختر باشد، سهم پسر میت را می برد و نوه دختری او، اگرچه پسر باشد، سهم دختر میت را می برد؛ مثلاً اگر میت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت می کنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر می دهند. ارث طبقه دوم