شکی نیست که بنیانگذار سلسله ایوبیان یک سنی متعصب و شافعی تمام عیار بود و وقتی به قدرت رسید تمام سعی خود را در نشر این مذهب و جایگزین کردن آن به جای مذهب فاطمیان به کار گرفت.(1) اقدامات او در مصر برای محو شیعه از لحاظ زمانی به دو دوره تقسیم می شود: الف. دوران وزارت. ب. دوران حکومت. الف . اقدامات صلاح الدین در تضعیف تشیع در عصر وزارت صلاح الدین ایوبی به محض رسیدن به وزارت فعالیت خود را برای از بین بردن مذهب تشیع آغاز کرد. مهمترین اقدامات او در زمان وزارتش برای محو کردن مذهب اسماعیلی عبارت بود از(2) 1. عبارت (حیّ علی خیر العمل) را که به عنوان یک شعار برای مذهب شیعه مطرح است، از اذان حذف کرد. این حادثه در دهم ذی حجه سال 565 اتفاق افتاد. 2. دستور داد تا نام خلفای راشدین در هر خطبه برده شود.(3) 3. تشکیک در نسب فاطمیان را دوباره مطرح ساخت.(4) 4. تغییر قاضیان از دیگر اقدامات او در جهت محو تشیع بود. همانطور که می دانیم امر قضا تابع دین (مذهب) هر کشوری است؛ یعنی قاضی بر اساس مذهب و آیین مردم حکم می کند. بر این اساس، نمی توان در یک جامعه شیعی بر اساس فتوای شافعی و یا مالکی و... حکم قضایی داد، به همین سبب صلاح الدین در ادامه اقداماتش برای تغییر مذهب، مجبور به تغییر قضات شد و این در حالی بود که تغییر مذهب هنوز کاملاً اجرا نشده بود و صلاح الدین با این کار سعی داشت مردم را مجبور کند دست از مذهب خویش بردارند و تن به مذهب دیگری (شافعی) بدهند. او بر این اساس، قاضیان شیعه را عزل کرد و منصب قضاوت در مصر را در تاریخ یازدهم جمادی الثانی سال 566 به قاضی صدرالدین عبدالملک بن عیسی بن مارانی شافعی سپرد.(5) 5. اصلاح ساختار اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی مردم یکی دیگر از اقدامات اوست. به طور کلی وضعیت معیشتی مردم ارتباطی تنگاتنگ با حمایت مردم از حکومت وقت دارد؛ هرچه اوضاع اقتصادی مردم بهتر باشد و رضایتمندی مردم حاصل شود میزان حمایت آنها از حکومت می تواند بیشتر شود، به ویژه در جوامعی که حرکتشان به سمت مادیگری در مقایسه با امور معنوی و مذهبی بیشتر است. به همین سبب صلاح الدین در زمان وزارتش زمینه اقتصادی نسبتا خوبی برای مردم فراهم کرد تا در این بستر بتواند به اهداف خود که همان براندازی حکومت و مذهب شیعیان فاطمی در مصر بود، برسد. 6. تأسیس مدارس علمیه شافعی از دیگر فعالیتهای او در زمان تصدی مقام وزارت بود که این مدارس با تربیت طلاب و دانشجویان و سپس تبلیغ مذهب شافعی توسط ایشان کمک شایانی به تغییر مذهب در مصر کردند. ب: صلاح الدین ایوبی و مبارزات او با مذهب تشیع در عصر حکومتش: گرچه صلاح الدین ایوبی پیرو مذهب اهل تسنن بود و در پی تثبیت پایه های مذهب سنی (شافعی) در مصر بود، اما باید توجه داشت که صلاح الدین ایوبی در رسیدن به این هدف، بیشتر توجه خود را به انجام کار فرهنگی در این زمینه معطوف داشت تا کار نظامی، زیرا هنوز حرکتهای شیعی در مصر نیرومند بود و تغییرات سریع توأم با خونریزی، واکنش علویان را در پی داشت و این قطعا به ضرر صلاح الدین ایوبی بود، از این رو در براندازی مذهب اسماعیلیان در مصر به عامل نظامی گری کمتر توجه داشت. البته در این راه از راهکار نظامی هم استفاده کرد، ولی با زمینه سازی و بسترسازی سعی کرد به صورت فکری و ایدئولوژی به این مهم برسد. انزوای کامل شیعه در مصر و تقویت مذهب شافعی بزرگترین هدف صلاح الدین در مصر بود که برای رسیدن به این هدف دو راه انتخاب کرد: 1. روش نظامی. 2. روش فرهنگی. اگرچه صلاح الدین بنابر اوضاع و شرایط موجود در زمان به قدرت رسیدن، فاکتور نظامی را برای پیاده کردن اهداف خود خیلی نمی پسندید و می دانست که در صورت روی آوردن به اسلحه برای سرکوب مردم شیعه، ضرر بزرگی متوجه خود و خاندانش می شود، اما با این حال، وی همچون بعضی حاکمان که برای رسیدن به اهداف و انگیزه های خود از تمام توان خود استفاده می کنند، حاضر بود در صورت لزوم به هرچه که به شوکت و قدرتش استقامت و استدامه می بخشد، فکر کند و به آن جامه عمل بپوشاند. در سالهای ابتدایی حکومت صلاح الدین ایوبی ساقط کردن و تعقیب روافض از کارهای جدی زمامداران وقت بود.(6) در این عصر، رافضی بودن جرم محسوب می شد و شیعه به عنوان مجرم از سوی قاضیانی که صلاح الدین از میان اهل سنت انتخاب کرده بود، تحت پیگرد قانونی قرار می گرفت. صلاح الدین ایوبی اگ رچه به اقدام نظامی و سرکوب فیزیکی شیعیان هم رو آورد، ولی برای از بین بردن تشیع در مصر بیشتر کار فکری و فرهنگی می کرد و می کوشید تا با تغییر عقاید و افکار، موجبات تغییر مذهب را در مصر ایجاد کند. در این راستا اقدامات زیر توسط صلاح الدین صورت گرفت: 1. حمایت از علمای (اهل تسنن): نقش علما و فقها به عنوان پدران معنوی و روحانی برای توده های مختلف مردم در تقویت و تثبیت دین و مذهب قابل انکار نیست. حضور پررنگ و فعال عالمان دینی موجب می شود که مردم در عمل و تعهد به فرامین دینی و آموزه های مذهبی، سخت کوشتر باشند. این علما هستند که مردم را به انجام احکام الهی و پای بندی به شعایر دینی و مذهبی تشویق می کنند و مردم در سایه سار عالمان و دانشمندان دین خود به انجام تکالیف خود راغبترند و طبیعی است که در چنین فضایی، مذهب (اهل تسنن یا هر مذهب دیگری) بار می گیرد و دیگر فرقه ها که از نعمت پشتیبانی و حمایت معنوی (فقها و اندیشمندان دینی) بی بهره اند، در انزوای کامل به سر می برند. اعزام عالمان سنی مذهب به مراکز شیعه از دیگر اقدامات صلاح الدین ایوبی برای محو تشیع بود. این عالمان به شهرها و مراکز شیعه نشین هجرت کرده تا علیه معتقدات و شعائر مذهب شیعه تبلیغ کنند و این در حالی بود که علمای شیعه یا در تبعید به سر می بردند و یا در انزوای کامل اجتماعی سیاسی بودند. برای نمونه، می توان از حضور قاضی بهاءالدین در شهر اسنا اشاره کرد، شهر اسنا در صعید مصر، از شهرهای شیعه نشین و کانونی منسجم برای شیعیان بود.(7) این عالم سنی در این شهر به فعالیت پرداخت و توانست عده زیادی را همراه خود سازد. 2. تأسیس و رونق بخشیدن به مدارس علمیه اهل تسنن: نقش حوزه های علمیه در تقویت و تحکیم مذهب بر هیچکس پوشیده نیست. در طول تاریخ اسلام مراکز علمی و حوزه ها و مدارس علمیه نقش اول را در حفظ و تبلیغ و نشر مذهبهای مختلف داشته اند. پی نوشتها: 1. قاسم شماعی رفاعی، بعلبک فی التاریخ، ص 45 60. 2. مقریزی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط، ج 2، ص 271 272. 3. همان. 4.همان. 5. ابن اثیر، همان، ج11، ص 336. 6. مهدی رحیمزاده، جنگهای صلیبی، ج 3، ص 195 7. عبداللّه ناصری، فاطمیان در مصر، ص 99.
شکی نیست که بنیانگذار سلسله ایوبیان یک سنی متعصب و شافعی تمام عیار بود و وقتی به قدرت رسید تمام سعی خود را در نشر این مذهب و جایگزین کردن آن به جای مذهب فاطمیان به کار گرفت.(1)
اقدامات او در مصر برای محو شیعه از لحاظ زمانی به دو دوره تقسیم می شود:
الف. دوران وزارت.
ب. دوران حکومت.
الف . اقدامات صلاح الدین در تضعیف تشیع در عصر وزارت
صلاح الدین ایوبی به محض رسیدن به وزارت فعالیت خود را برای از بین بردن مذهب تشیع آغاز کرد. مهمترین اقدامات او در زمان وزارتش برای محو کردن مذهب اسماعیلی عبارت بود از(2)
1. عبارت (حیّ علی خیر العمل) را که به عنوان یک شعار برای مذهب شیعه مطرح است، از اذان حذف کرد. این حادثه در دهم ذی حجه سال 565 اتفاق افتاد.
2. دستور داد تا نام خلفای راشدین در هر خطبه برده شود.(3)
3. تشکیک در نسب فاطمیان را دوباره مطرح ساخت.(4)
4. تغییر قاضیان از دیگر اقدامات او در جهت محو تشیع بود.
همانطور که می دانیم امر قضا تابع دین (مذهب) هر کشوری است؛ یعنی قاضی بر اساس مذهب و آیین مردم حکم می کند. بر این اساس، نمی توان در یک جامعه شیعی بر اساس فتوای شافعی و یا مالکی و... حکم قضایی داد، به همین سبب صلاح الدین در ادامه اقداماتش برای تغییر مذهب، مجبور به تغییر قضات شد و این در حالی بود که تغییر مذهب هنوز کاملاً اجرا نشده بود و صلاح الدین با این کار سعی داشت مردم را مجبور کند دست از مذهب خویش بردارند و تن به مذهب دیگری (شافعی) بدهند. او بر این اساس، قاضیان شیعه را عزل کرد و منصب قضاوت در مصر را در تاریخ یازدهم جمادی الثانی سال 566 به قاضی صدرالدین عبدالملک بن عیسی بن مارانی شافعی سپرد.(5)
5. اصلاح ساختار اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی مردم یکی دیگر از اقدامات اوست. به طور کلی وضعیت معیشتی مردم ارتباطی تنگاتنگ با حمایت مردم از حکومت وقت دارد؛ هرچه اوضاع اقتصادی مردم بهتر باشد و رضایتمندی مردم حاصل شود میزان حمایت آنها از حکومت می تواند بیشتر شود، به ویژه در جوامعی که حرکتشان به سمت مادیگری در مقایسه با امور معنوی و مذهبی بیشتر است. به همین سبب صلاح الدین در زمان وزارتش زمینه اقتصادی نسبتا خوبی برای مردم فراهم کرد تا در این بستر بتواند به اهداف خود که همان براندازی حکومت و مذهب شیعیان فاطمی در مصر بود، برسد.
6. تأسیس مدارس علمیه شافعی از دیگر فعالیتهای او در زمان تصدی مقام وزارت بود که این مدارس با تربیت طلاب و دانشجویان و سپس تبلیغ مذهب شافعی توسط ایشان کمک شایانی به تغییر مذهب در مصر کردند.
ب: صلاح الدین ایوبی و مبارزات او با مذهب تشیع در عصر حکومتش:
گرچه صلاح الدین ایوبی پیرو مذهب اهل تسنن بود و در پی تثبیت پایه های مذهب سنی (شافعی) در مصر بود، اما باید توجه داشت که صلاح الدین ایوبی در رسیدن به این هدف، بیشتر توجه خود را به انجام کار فرهنگی در این زمینه معطوف داشت تا کار نظامی، زیرا هنوز حرکتهای شیعی در مصر نیرومند بود و تغییرات سریع توأم با خونریزی، واکنش علویان را در پی داشت و این قطعا به ضرر صلاح الدین ایوبی بود، از این رو در براندازی مذهب اسماعیلیان در مصر به عامل نظامی گری کمتر توجه داشت. البته در این راه از راهکار نظامی هم استفاده کرد، ولی با زمینه سازی و بسترسازی سعی کرد به صورت فکری و ایدئولوژی به این مهم برسد.
انزوای کامل شیعه در مصر و تقویت مذهب شافعی بزرگترین هدف صلاح الدین در مصر بود که برای رسیدن به این هدف دو راه انتخاب کرد:
1. روش نظامی.
2. روش فرهنگی.
اگرچه صلاح الدین بنابر اوضاع و شرایط موجود در زمان به قدرت رسیدن، فاکتور نظامی را برای پیاده کردن اهداف خود خیلی نمی پسندید و می دانست که در صورت روی آوردن به اسلحه برای سرکوب مردم شیعه، ضرر بزرگی متوجه خود و خاندانش می شود، اما با این حال، وی همچون بعضی حاکمان که برای رسیدن به اهداف و انگیزه های خود از تمام توان خود استفاده می کنند، حاضر بود در صورت لزوم به هرچه که به شوکت و قدرتش استقامت و استدامه می بخشد، فکر کند و به آن جامه عمل بپوشاند. در سالهای ابتدایی حکومت صلاح الدین ایوبی ساقط کردن و تعقیب روافض از کارهای جدی زمامداران وقت بود.(6)
در این عصر، رافضی بودن جرم محسوب می شد و شیعه به عنوان مجرم از سوی قاضیانی که صلاح الدین از میان اهل سنت انتخاب کرده بود، تحت پیگرد قانونی قرار می گرفت.
صلاح الدین ایوبی اگ رچه به اقدام نظامی و سرکوب فیزیکی شیعیان هم رو آورد، ولی برای از بین بردن تشیع در مصر بیشتر کار فکری و فرهنگی می کرد و می کوشید تا با تغییر عقاید و افکار، موجبات تغییر مذهب را در مصر ایجاد کند. در این راستا اقدامات زیر توسط صلاح الدین صورت گرفت:
1. حمایت از علمای (اهل تسنن):
نقش علما و فقها به عنوان پدران معنوی و روحانی برای توده های مختلف مردم در تقویت و تثبیت دین و مذهب قابل انکار نیست. حضور پررنگ و فعال عالمان دینی موجب می شود که مردم در عمل و تعهد به فرامین دینی و آموزه های مذهبی، سخت کوشتر باشند. این علما هستند که مردم را به انجام احکام الهی و پای بندی به شعایر دینی و مذهبی تشویق می کنند و مردم در سایه سار عالمان و دانشمندان دین خود به انجام تکالیف خود راغبترند و طبیعی است که در چنین فضایی، مذهب (اهل تسنن یا هر مذهب دیگری) بار می گیرد و دیگر فرقه ها که از نعمت پشتیبانی و حمایت معنوی (فقها و اندیشمندان دینی) بی بهره اند، در انزوای کامل به سر می برند.
اعزام عالمان سنی مذهب به مراکز شیعه از دیگر اقدامات صلاح الدین ایوبی برای محو تشیع بود. این عالمان به شهرها و مراکز شیعه نشین هجرت کرده تا علیه معتقدات و شعائر مذهب شیعه تبلیغ کنند و این در حالی بود که علمای شیعه یا در تبعید به سر می بردند و یا در انزوای کامل اجتماعی سیاسی بودند.
برای نمونه، می توان از حضور قاضی بهاءالدین در شهر اسنا اشاره کرد، شهر اسنا در صعید مصر، از شهرهای شیعه نشین و کانونی منسجم برای شیعیان بود.(7) این عالم سنی در این شهر به فعالیت پرداخت و توانست عده زیادی را همراه خود سازد.
2. تأسیس و رونق بخشیدن به مدارس علمیه اهل تسنن:
نقش حوزه های علمیه در تقویت و تحکیم مذهب بر هیچکس پوشیده نیست. در طول تاریخ اسلام مراکز علمی و حوزه ها و مدارس علمیه نقش اول را در حفظ و تبلیغ و نشر مذهبهای مختلف داشته اند.
پی نوشتها:
1. قاسم شماعی رفاعی، بعلبک فی التاریخ، ص 45 60.
2. مقریزی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط، ج 2، ص 271 272.
3. همان.
4.همان.
5. ابن اثیر، همان، ج11، ص 336.
6. مهدی رحیمزاده، جنگهای صلیبی، ج 3، ص 195
7. عبداللّه ناصری، فاطمیان در مصر، ص 99.
- [سایر] مسجد الاقصی در زمان عمر آزاد شد، سپس در زمان رهبر سنی مذهب صلاح الدین ایوبی آزاد گردید. شیعیان چه دست آوردهایی در طول تاریخ داشته اند؟! آیا یک وجب از زمین را فتح کرده اند، و آیا دشمنی از دشمنان اسلام و مسلمانان را عقب رانده اند؟
- [سایر] وهابیت برای مقابله با گسترش تشیع چه اقداماتی دارد؟
- [سایر] مذهب شیعه چرا مذهب جعفری نامیده شد؟
- [سایر] مذهب شیعه چرا مذهب جعفری نامیده شد؟
- [سایر] مذهب شیعه چرا مذهب جعفری نامیده شد؟
- [سایر] می گویند من شیعه صوفی مذهب هستم، اصلا چنین چیزی برای مذهب شیعه هست؟
- [سایر] صلاح الفاضلی چگونه شیعه شد؟
- [سایر] صلاح الفاضلی چگونه شیعه شد؟
- [سایر] شبیه ترین مذهب به شیعه کدام مذهب است؟
- [سایر] چرا به مذهب شیعه،مذهب جعفری گفته می شود؟
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شخصی از عامه بمیرد و از او یک دختر عامی مذهب بماند و برادری داشته باشد اگر برادر شیعه باشد و یا پس از مرگ برادرش شیعه شود بنا به قاعده الزام برادر شیعه می تواند انچه از ترکه میت زیاد می اید از باب تعصیب بگیرد هر چند تعصیب در مذهب شیعه باطل است و همچنین اگر شخصی از عامه یک خواهر عامی مذهب وارث داشته باشد و عموی ابوینی داشته باشد چنانچه عموی او شیعه باشد و یا بعد از مرگ پسر برادرش شیعه شود بنا به قاعده الزام می تواند انچه از باب تعصیب به او می رسد بگیرد و همچنین است حکم در سایر موارد تعصیب
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه قسم یاد کند که کاری انجام ندهد و اگر ان کار را انجام داد زنش مطلقه شود و ان کار را انجام داد بر مذهب خودش زن او مطلقه می شود و بر مذهب امامیه قسم به طلاق منعقد نمی شود بنا به قاعده الزام جایز است مرد شیعی بعد از ایام عده با ان زن ازدواج کند و همچنین بر مذهب عامه به کتابت طلاق جایز است و بر مذهب امامیه طلاق به کتابت واقع نمی شود بنا به قاعده الزام مرد شیعی می تواند با زنی که به نوشته طلاق داده شده پس از ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] در مذهب ابی حنیفه در صحت عقد سلم فروش چیزی به نحو کلی مدت دار به ثمن نقد حاضر شرط است که ان چیز هنگام عقد در خارج موجود باشد ولی در مذهب شیعه این شرط در صحت معامله سلم معتبر نیست بنابراین اگر شیعه با حنفی مذهب معامله سلم انجام دهد و مورد معامله موجود نباشد بنا به قاعده الزام می تواند فروشنده حنفی را به بطلان معامله ملزم کند و همچنین است اگر حین انجام معامله خریدار حنفی بوده و بعد شیعه شده باشد
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله بهجت] مسلمانی که مستبصر (شیعه) شد عباداتی که موافق مذهب خودش انجام داده اعاده ندارد، مگر زکات که باید آن را به فقیر شیعه بدهد، ولی اگر از اول آن را به فقیر شیعه و با قصد قربت داده باشد، اعاده ندارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] در مذهب عامه در طلاق زن یایسه و یا صغیره ای که شوهر با انها نزدیکی کرده باشد بر ان زن واجب است عده نگه دارد هر چند در مورد صغیره در بعضی از مذاهب عامه تفصیلی است ولی در مذهب شیعه در طلاق زن یایسه و صغیره عده واجب نیست بنابراین بر مذهب عامه انها ملزم هستند که احکام عده را رعایت کنند پس اگر زن یایسه یا صغیره از عامه شیعه گردد لازم نیست عده نگه دارد و اگر طلاق او رجعی باشد جایز است نفقه ایام عده را از شوهر عامی مطالبه کند و جایز است با شخص دیگری در ان ایام ازدواج نماید و همچنین اگر مرد عامی شیعه شود جایز است با خواهر زن یایسه و صغیره ای که طلاق داده است و هنوز به مذهب عامه در ایام عده هستند ازدواج کند و لازم نیست احکام عده را رعایت نماید
- [آیت الله وحید خراسانی] به مذهب ابی حنیفه و بعض دیگر از فقهای عامه کسی که به اجبار و اکراه زنش را طلاق دهد ان طلاق صحیح است ولی به مذهب امامیه باطل است بنابراین شخص شیعی بنا به قاعده الزام می تواند با زنی که با جبر و اکراه شوهرش او را طلاق داده در صورتی که پیرو مذهب ابی حنیفه یا هم رایان او باشد ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه بدون حضور دو شاهد عادل زن خود را طلاق دهد و یا مقداری از بدن زن خود را مثلا یک انگشت زنش را طلاق دهد بر مذهب او این طلاق صحیح است ولی بر مذهب امامیه این طلاق باطل است بنابراین مرد شیعه به قاعده الزام می تواند با ان زن مطلقه پس از تمام شدن ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه زن خود را که در حال عادت است طلاق دهد و یا در حال پاکی که با او مقاربت کرده است طلاق دهد این طلاق بر مذهب او صحیح است ولی در مذهب امامیه این طلاق باطل است بنابراین مرد شیعی بنا به قاعده الزام می تواند با ان زن بعد از تمام شدن ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] به فتوای علمای عامه جایز نیست شخصی در نکاح جمع کند بین عمه و دختر برادر عمه و خاله و دختر خواهر خاله و فقط می تواند با یکی از انان ازدواج کند پس اگر هر دو عقد مقارن باشد هر دو باطل و اگر مقارن نباشد دومی باطل است ولی در نزد علمای امامیه جمع در نکاح بین ان دو با اجازه عمه یا خاله صحیح است بنابراین اگر پیرو مذهب عامه عمه و دختر برادر او را یا خاله و دختر خواهر او را مقارن با یکدیگر عقد کند عقد هر دو به مذهب او باطل است و پیرو مذهب شیعه می تواند به قاعده الزام با هر کدام انها ازدواج کند و اگر مقارن با یکدیگر نباشد شیعی مذهب می تواند با دومی ازدواج کند