روایتی مشهور در منابع حدیثی به این صورت بیان شده است: (لو لاک لما خلقت الافلاک[1] ای پیامبر (ص) اگر تو نبودی، افلاک را خلق نمی کردم.) در بعضی از منابع، این روایت ادامه ای دارد که مرتبط به حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) می شود. البته تعابیر نقل شده در این باره متفاوت هستند: ( و لولا علی لما خلقتک و لولا فاطمه لما خلقتکما[2] اگر علی (ع) نبود، رسول را خلق نمی کردم و اگر فاطمه نبود، رسول و علی (علیهما السلام) را خلق نمی کردم.) یا ( فلو لاکم ما خلقت الدنیا و الأخره و لا الجنه و النار[3] اگر شما نبودید دنیا و آخرت و بهشت و جهنم را خلق نمی کردم.) یا ( و لولاکما لما خلقت الافلاک[4] اگر شما نبودید افلاک را خلق نمی کردم.) برای فهم معنای این حدیث (فارغ از بحث سند حدیث) باید به غرض و هدف از خلقت آسمان و زمین و انسان دقت کنیم. مطابق آیات قرآن، انسان گل سر سبد خلقت آسمان و زمین است و خدای متعال، آسمان و زمین و آنچه در اوست را به تسخیر انسان درآورده است: (وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً[جاثیه/13] او آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همه را از سوی خودش مسخّر شما ساخته) و انسان را برای عبادت و بندگی خلق کرده است: (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ[ذاریات/56] من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند.) بنابراین برای فهم حدیث باید به رابطه پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) با عبادت بنگریم. در این باره چند نوع بیان می توانیم داشته باشیم: 1- مسیر توحید و یگانه پرستی، با تلاش و زحمات انبیاء هموار می شود و در راس انبیاء، حضرت ختمی مرتبیت محمد (ص) قرار دارد. بنابراین جایگاه ایشان در تحقق عبادت انسان ها، جایگاهی رفیع و اساسی است. از سویی نیز راه ایشان با وصی و جانشینشان، حضرت علی (ع) تثبیت می شود. یعنی اگر حضرت علی (ع) نباشند، زحمات پیامبر اکرم (ص) نتیجه ای در بر نخواهد داشت، همان گونه که در آیه قرآن این گونه بیان شده است: (یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ[مائده/67] ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملًا (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده ای) از سویی نیز نقش جدی و اساسی حضرت زهرا (س) در دفاع از ولایت باید مد نظر قرار بگیرد. چه بسا اگر جان نثاری ایشان نبود، غاصبان خلافت می توانستند برای همیشه تاریخ، دین اسلام را از رهبری اصیل منحرف کرده و هیچ روزنه ای برای یافتن راه حق باقی نگذارند. بنابراین غرض خلقت آسمان ها و زمین، در خلق انسان است. و غرض خلقت انسان، در عبادت است. و برای تحقق عبادت، وجود حضرت ختمی مرتبت (ص) نقشی اساسی داشته، نقشی که بدون حضرت علی (ع) عقیم می شده، همان گونه که اگر حضرت زهرا (س) نبودند، نقش حضرت علی (ع) تباه می شد. 2- در بیان دوم، ضمن تاکید بر مطالبی که در بیان اول ذکر شده، باید به این نکته توجه کنیم که حضرت زهرا (س) مادر ائمه می باشند. و راه وصایت و امامت از طریق ایشان هموار شده است. از همین رو ایشان کوثر نامیده شده اند: (إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انحَر * إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَر[سوره کوثر] ما به تو کوثر [خیر و برکت فراوان] عطا کردیم! * پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن! * (و بدان) دشمن تو قطعاً بریده نسل و بی عقب است!) 3- در عبادت کیفیت بسیار مهم تر از کمیت است و نقش حضرات معصومین در این جا روشن می شود که عبادت خدای متعال با آنها تحقق یافته است. تا آن جا که یک ضربه حضرت علی (ع) از عبادت جن و انس، با ارزش تر است: (جَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَقُولُ قَتْلُهُ لِعَمْرِو بْنِ عَبْدِ وُدٍّ الْعَامِرِیِّ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ الثَّقَلَیْن[5] پیامبر (ص) می فرمودند، کشتن عمر بن عبد ود، از عبادت جن و انس، افضل بوده) بنابراین گویی با نبودن آنها، اصلا عبادتی انجام نشده این حقیقت را می توانیم به عبارت های دیگری نیز بیان کنیم. اما اصل همان رابطه حضرات با بحث عبادت است. [1]. بحارالانوار، ج 15، ص 28؛ ج 16، ص 406، و ج 57، ص 199. [2]. مستدرک سفینه البحار، شیخ علی النمازی، ج 3، ص 168 و 169. [3]. مستدرک سفینه البحار، شیخ علی النمازی، ج 3، ص 167. [4]. بحارالانوار، ج 74، ص 116. [5]. کشف الیقین فی فضائل أمیر المؤمنین علیه السلام ،ص83.
روایتی مشهور در منابع حدیثی به این صورت بیان شده است: (لو لاک لما خلقت الافلاک[1] ای پیامبر (ص) اگر تو نبودی، افلاک را خلق نمی کردم.) در بعضی از منابع، این روایت ادامه ای دارد که مرتبط به حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) می شود. البته تعابیر نقل شده در این باره متفاوت هستند:
( و لولا علی لما خلقتک و لولا فاطمه لما خلقتکما[2] اگر علی (ع) نبود، رسول را خلق نمی کردم و اگر فاطمه نبود، رسول و علی (علیهما السلام) را خلق نمی کردم.)
یا
( فلو لاکم ما خلقت الدنیا و الأخره و لا الجنه و النار[3] اگر شما نبودید دنیا و آخرت و بهشت و جهنم را خلق نمی کردم.)
یا
( و لولاکما لما خلقت الافلاک[4] اگر شما نبودید افلاک را خلق نمی کردم.)
برای فهم معنای این حدیث (فارغ از بحث سند حدیث) باید به غرض و هدف از خلقت آسمان و زمین و انسان دقت کنیم. مطابق آیات قرآن، انسان گل سر سبد خلقت آسمان و زمین است و خدای متعال، آسمان و زمین و آنچه در اوست را به تسخیر انسان درآورده است:
(وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً[جاثیه/13] او آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همه را از سوی خودش مسخّر شما ساخته)
و انسان را برای عبادت و بندگی خلق کرده است:
(وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ[ذاریات/56] من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند.)
بنابراین برای فهم حدیث باید به رابطه پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) با عبادت بنگریم. در این باره چند نوع بیان می توانیم داشته باشیم:
1- مسیر توحید و یگانه پرستی، با تلاش و زحمات انبیاء هموار می شود و در راس انبیاء، حضرت ختمی مرتبیت محمد (ص) قرار دارد. بنابراین جایگاه ایشان در تحقق عبادت انسان ها، جایگاهی رفیع و اساسی است. از سویی نیز راه ایشان با وصی و جانشینشان، حضرت علی (ع) تثبیت می شود. یعنی اگر حضرت علی (ع) نباشند، زحمات پیامبر اکرم (ص) نتیجه ای در بر نخواهد داشت، همان گونه که در آیه قرآن این گونه بیان شده است:
(یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ[مائده/67] ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملًا (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده ای)
از سویی نیز نقش جدی و اساسی حضرت زهرا (س) در دفاع از ولایت باید مد نظر قرار بگیرد. چه بسا اگر جان نثاری ایشان نبود، غاصبان خلافت می توانستند برای همیشه تاریخ، دین اسلام را از رهبری اصیل منحرف کرده و هیچ روزنه ای برای یافتن راه حق باقی نگذارند.
بنابراین غرض خلقت آسمان ها و زمین، در خلق انسان است. و غرض خلقت انسان، در عبادت است. و برای تحقق عبادت، وجود حضرت ختمی مرتبت (ص) نقشی اساسی داشته، نقشی که بدون حضرت علی (ع) عقیم می شده، همان گونه که اگر حضرت زهرا (س) نبودند، نقش حضرت علی (ع) تباه می شد.
2- در بیان دوم، ضمن تاکید بر مطالبی که در بیان اول ذکر شده، باید به این نکته توجه کنیم که حضرت زهرا (س) مادر ائمه می باشند. و راه وصایت و امامت از طریق ایشان هموار شده است. از همین رو ایشان کوثر نامیده شده اند:
(إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انحَر * إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَر[سوره کوثر] ما به تو کوثر [خیر و برکت فراوان] عطا کردیم! * پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن! * (و بدان) دشمن تو قطعاً بریده نسل و بی عقب است!)
3- در عبادت کیفیت بسیار مهم تر از کمیت است و نقش حضرات معصومین در این جا روشن می شود که عبادت خدای متعال با آنها تحقق یافته است. تا آن جا که یک ضربه حضرت علی (ع) از عبادت جن و انس، با ارزش تر است:
(جَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَقُولُ قَتْلُهُ لِعَمْرِو بْنِ عَبْدِ وُدٍّ الْعَامِرِیِّ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ الثَّقَلَیْن[5] پیامبر (ص) می فرمودند، کشتن عمر بن عبد ود، از عبادت جن و انس، افضل بوده)
بنابراین گویی با نبودن آنها، اصلا عبادتی انجام نشده
این حقیقت را می توانیم به عبارت های دیگری نیز بیان کنیم. اما اصل همان رابطه حضرات با بحث عبادت است.
[1]. بحارالانوار، ج 15، ص 28؛ ج 16، ص 406، و ج 57، ص 199.
[2]. مستدرک سفینه البحار، شیخ علی النمازی، ج 3، ص 168 و 169.
[3]. مستدرک سفینه البحار، شیخ علی النمازی، ج 3، ص 167.
[4]. بحارالانوار، ج 74، ص 116.
[5]. کشف الیقین فی فضائل أمیر المؤمنین علیه السلام ،ص83.
- [سایر] چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شده است؟
- [سایر] چرا قبر مطهر حضرت زهرا(س) مخفی است؟ چرا حضرت زهرا(س) وصیت کردند که ایشان را شبانه دفن کنند؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه معصومه(س) ازدواج نکردند؟
- [سایر] با عرض سلام وتسلیت به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) درباره شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)مطالب زیادی وجود دارد مخواستم از شما خواهش کنم نحوه ی چگونگی شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)؟؟؟؟ واین که حضرت علی(ع)وفرزندانشان اصحاب وکنیزانی که در خانه وجود داشتند چرا حضرت فاطمه زهرا(س)در را باز کردند؟؟؟؟؟ و بعد از اینکه خانم فاطمه زهرا(س)را زدندچراکسی کاری نکرد ؟؟
- [سایر] سنّ حضرت زهرا(س) در زمان رحلت حضرت خدیجه(س) چقدر بود؟
- [سایر] آیا پیامبر (ص) از حضرت خدیجه (س) فرزندی غیر حضرت زهرا (س) داشتند؟
- [سایر] منظور از حجت بودن حضرت فاطمه زهرا (س) بر سایر معصومین (ع) چیست؟
- [سایر] منظور از حجت بودن حضرت فاطمه زهرا (س) بر سایر معصومین(ع) چیست؟
- [سایر] منظور از حجت بودن حضرت فاطمه زهرا (س) بر سایر معصومین (ع) چیست؟
- [سایر] چرا حضرت علی (ع) قبل از حضرت فاطمه در را باز نکرد تا حضرت فاطمه (س) شهید نشود؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).