انگشتر امام حسین(ع) بعد از دزدیده شدن به چه کسی رسید؟
در این باره روایتی در امالی صدوق وجود دارد که تقدیم می شود: (سَأَلْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع عَنْ خَاتَمِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع إِلَی مَنْ صَارَ وَ ذَکَرْتُ لَهُ أَنِّی سَمِعْتُ أَنَّهُ أُخِذَ مِنْ إِصْبَعِهِ فِیمَا أُخِذَ قَالَ ع لَیْسَ کَمَا قَالُوا إِنَّ الْحُسَیْنَ ع أَوْصَی إِلَی ابْنِهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع وَ جَعَلَ خَاتَمَهُ فِی إِصْبَعِهِ وَ فَوَّضَ إِلَیْهِ أَمْرَهُ کَمَا فَعَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص بِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ فَعَلَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ بِالْحَسَنِ ع وَ فَعَلَهُ الْحَسَنُ بِالْحُسَیْنِ ع ثُمَّ صَارَ ذَلِکَ الْخَاتَمُ إِلَی أَبِی ع بَعْدَ أَبِیهِ وَ مِنْهُ صَارَ إِلَیَّ فَهُوَ عِنْدِی وَ إِنِّی أَلْبَسُهُ کُلَّ جُمُعَةٍ وَ أُصَلِّی فِیهِ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ فَدَخَلْتُ إِلَیْهِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ یُصَلِّی فَلَمَّا فَرَغَ مِنَ الصَّلَاةِ مَدَّ إِلَیَّ یَدَهُ فَرَأَیْتُ فِی إِصْبَعِهِ خَاتَماً نَقْشُهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عُدَّةٌ لِلِقَاءِ اللَّهِ فَقَالَ هَذَا خَاتَمُ جَدِّی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع؛[1]‌ شیخ صدوق از محمد بن مسلم روایت کرده است که او گفت: از امام صادق(ع) سوال کردم از انگشترحسین بن علی(ع) که به دست چه کسی افتاد؟ و به آنحضرت عرض کردم که: من شنیدم که آن انگشتر مانند چیزهای دیگر غارت شد. امام صادق(ع) فرمود:(چنین نیست که گفته اند؛ بلکه حسین بن علی(ع) به فرزندش علی بن الحسین(ع) وصیت کرد و انگشترخود را در انگشت او نمود، و امر خود را به او واگذار کرد همانگونه که پیامبر(ص) با امیرالمومنین(ع) چنین کرد، و امام علی(ع) با حسن(ع) و امام حسن(ع) با حسین(ع) انجام داد. سپس آن انگشتر به پدرم بعد از پدرش رسید، و از پدرم به من منتقل گردید. و آن اکنون نزد من است ومن آن را هر جمعه به دست می کنم و با آن نماز می خوانم. محمد بن مسلم گوید:م ن روز جمعه بر آن حضرت وارد شدم و آن حضرت مشغول نمازبود، هنگامی که از نماز فارغ شد دست خود را به سویم کشید ومن در انگشت آن حضرت انگشتری دیدم که نقش آن (لا اله الا الله عُدَّةٌ للقاء الله) بود،پ س فرمود: این انگشترجدّم ابوعبدالله حسین بن علی(ع)است). این روایت در بحار الأنوار ، ج‌43، ص: 248 نیز نقل شده است. [1]. أمالی الصدوق،ص144 ، المجلس التاسع و العشرون
عنوان سوال:

انگشتر امام حسین(ع) بعد از دزدیده شدن به چه کسی رسید؟


پاسخ:

در این باره روایتی در امالی صدوق وجود دارد که تقدیم می شود:


(سَأَلْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع عَنْ خَاتَمِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع إِلَی مَنْ صَارَ وَ ذَکَرْتُ لَهُ أَنِّی سَمِعْتُ أَنَّهُ أُخِذَ مِنْ إِصْبَعِهِ فِیمَا أُخِذَ قَالَ ع لَیْسَ کَمَا قَالُوا إِنَّ الْحُسَیْنَ ع أَوْصَی إِلَی ابْنِهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع وَ جَعَلَ خَاتَمَهُ فِی إِصْبَعِهِ وَ فَوَّضَ إِلَیْهِ أَمْرَهُ کَمَا فَعَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص بِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ فَعَلَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ بِالْحَسَنِ ع وَ فَعَلَهُ الْحَسَنُ بِالْحُسَیْنِ ع ثُمَّ صَارَ ذَلِکَ الْخَاتَمُ إِلَی أَبِی ع بَعْدَ أَبِیهِ وَ مِنْهُ صَارَ إِلَیَّ فَهُوَ عِنْدِی وَ إِنِّی أَلْبَسُهُ کُلَّ جُمُعَةٍ وَ أُصَلِّی فِیهِ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ فَدَخَلْتُ إِلَیْهِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ یُصَلِّی فَلَمَّا فَرَغَ مِنَ الصَّلَاةِ مَدَّ إِلَیَّ یَدَهُ فَرَأَیْتُ فِی إِصْبَعِهِ خَاتَماً نَقْشُهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عُدَّةٌ لِلِقَاءِ اللَّهِ فَقَالَ هَذَا خَاتَمُ جَدِّی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع؛[1]‌


شیخ صدوق از محمد بن مسلم روایت کرده است که او گفت: از امام صادق(ع) سوال کردم از انگشترحسین بن علی(ع) که به دست چه کسی افتاد؟ و به آنحضرت عرض کردم که: من شنیدم که آن انگشتر مانند چیزهای دیگر غارت شد.


امام صادق(ع) فرمود:(چنین نیست که گفته اند؛ بلکه حسین بن علی(ع) به فرزندش علی بن الحسین(ع) وصیت کرد و انگشترخود را در انگشت او نمود، و امر خود را به او واگذار کرد همانگونه که پیامبر(ص) با امیرالمومنین(ع) چنین کرد، و امام علی(ع) با حسن(ع) و امام حسن(ع) با حسین(ع) انجام داد. سپس آن انگشتر به پدرم بعد از پدرش رسید، و از پدرم به من منتقل گردید. و آن اکنون نزد من است ومن آن را هر جمعه به دست می کنم و با آن نماز می خوانم.


محمد بن مسلم گوید:م ن روز جمعه بر آن حضرت وارد شدم و آن حضرت مشغول نمازبود، هنگامی که از نماز فارغ شد دست خود را به سویم کشید ومن در انگشت آن حضرت انگشتری دیدم که نقش آن (لا اله الا الله عُدَّةٌ للقاء الله) بود،پ س فرمود: این انگشترجدّم ابوعبدالله حسین بن علی(ع)است).

این روایت در بحار الأنوار ، ج‌43، ص: 248 نیز نقل شده است.

[1]. أمالی الصدوق،ص144 ، المجلس التاسع و العشرون





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین