یکی از قیامهایی که شیعیان در مقابل ظلم و ستم حکومت عباسی انجام دادند قیام حسین بن علی بن حسن است که در سال 169هجری در منطقه فخ در زمان خلافت هادی عباسی اتفاق افتاد. نسب رهبر این قیام: حسین بن علی بن حسن بن حسن بن حسن المجتبی(ع).[1] رهبر این قیام همانگونه که مشاهده می کنید نبیره امام حسن مجتبی-علیه السلام- و از خاندان فضل وجهاد و علم و عبادت و از شریفترین بیت یعنی اهل بیت پیامبر اسلام می باشد. از ویژگی های این قیام این است که قبل از وقوع این حادثه روایاتی در مورد مقام و منزلت حسین بن علی صاحب فخ وارد شده است، که جالب توجه است، و در اینجا به یک روایت اشاره می کنیم: امام محمد باقر-علیه السلام- روایت می کند که روزی پیامبر-صلی الله علیه وآله- از سرزمین فخ عبور می کرد؛ هنگامی که به موضع فخ رسید، پیامبر از مرکب پیاده شد و در آنجا دو رکعت نماز خواند، در رکعت دوم بی اختیار به گریه افتاد و اصحاب هم از گریه آن حضرت به گریه افتادند،پیامبر دلیل گریه خویش را چنین شرح داد:در رکعت اول نماز بودم جبرئیل بر من نازل شد و خبر داد: (ای محمد،مردی از فرزندان تو در همین مکان کشته خواهد شد و پاداش و اجر هر کسی که در رکاب او به شهادت می رسد، ثواب و پاداش دو شهید است).[2] امام کاظم-علیه السلام- هم پس از شهادت حسین بن علی صاحب فخ،در مورد قداست و پاکی او فرمود: (بخدا سوگند او رفت و به شهادت رسید در حالی که مسلمانی صالح و روزه دار و امر کننده به معروف و نهی کننده از منکر بود،همانند او در خاندانش یافت نمی شود).[3] امام جواد-علیه السلام- در مورد بزرگی حادثه دلخراش فخ می فرماید:(پس از واقعه کربلا برای ما قتلگاهی بزرگتر از حادثه فخ نبود).[4] در رابطه با اینکه آیا این قیام با قیام امام حسین -علیه السلام- ارتباطی داشته است یا خیر؟ شاید بتوان گفت که هر چند این قیام بعلت فاصله زمانی که با قیام کربلا دارد- قیام کربلا در سال61 هجری اتفاق افتاد و قیام شهید فخ در سال 169 هجری- ارتباط مستقیمی با آن حادثه ندارد، و لیکن بدون شک می توانست از آن قیام الگوپذیری داشته باشد. دلیل قیام شهید فخ: پس از آن که عباسیان در سال 132 قمری با شکست نهایی امویان، خلافت را از آن خود کرده و از مردم برای خویش بیعت گرفتند، گرچه در آغاز خلافتشان به رهبری ابوالعباس سفاح، با بنی اعمام و همرزمان سابق خود، یعنی علویان رابطه نیک و رفتاری پسندیده داشتند، ولی پس از مرگ سفاح و آغاز خلافت منصور دوانقی، اختلاف میان بنی عباس و علویان شدت گرفت و حاکمان وقت با بی رحمی تمام، علویان مبارز را سرکوب کردند. در عصر موسی الهادی (چهارمین خلیفه عباسیان)، شیعیان و محبان اهل بیت(ع)، به ویژه علویان مبارز، به بهانه هایی واهی مورد آزار و اذیت عمر بن عبدالعزیز بن عبیدالله (از نوادگان عمر بن خطاب) عامل هادی عباسی در مدینه منوره، قرار می گرفتند. تا این که آنان به تنگ آمده و تصمیم به قیام بر ضد عباسیان گرفتند. رهبری این قیام را حسین بن علی بن حسن مثلث بن حسن مثنی بن امام حسن مجتبی(ع) بر عهده داشت. آنان در سیزدهم ذی قعده قیامشان را با شعار "المرتضی من آل محمد(ص)" آغاز کردند و با نیروهای عمر بن عبدالعزیز عمری درگیر شده و آنان به شکست و عقب نشینی وادار کردند و سرانجام عمر بن عبدالعزیز عمری، از چنگ آنان گریخت و در نتیجه، شهر مدینه در اختیار علویان قرار گرفت و حسین بن علی با در اختیار گرفتن صندوق خانه بیت المال و تقسیم آن میان مبارزان و مستمندان، به رتق و فتق امور پرداخت و خود را برای هجوم به مکه معظمه آماده نمود. علویان، پس از یازده روز درنگ در مدینه، در 24 ذی قعده، عازم مکه معظمه شدند.[5] سران عباسی که برای ادای فریضه حج آمده بودند، از ادای فریضه دست شسته و راهی میدان کارزار شدند.[6] جنگ در منطقه فخّ نزدیک مکّه بین دو گروه درگرفت و تمام یاران حسین بن علی(شهید فخ) در هشتم ذی حجه سال 169 هجری به شهادت رسیدند. ابدان آنها رها شده و سرها از بدن جدا گشت و بسیاری از علویان در این قیام به شهادت رسیدند. حسین بن علی شهید فخ در سن 26سالگی بدون آن که از او فرزندی باقی مانده باشد، به شهادت رسید ولی برخی یاران او به اطراف متواری شده و ادریس بن عبدالله به مغرب رفته و حکومت ادارسه را تشکیل داد و یحیی بن عبدالله به دیلم فرار کرد و در آن جا قیام کرد.[7] [1]- کامل ابن اثیر،ج9ص90، تاریخ طبری، ج8ص192؛ مروج الذهب مسعودی؛ ج3ص 339. [2]- بحارالانوار، ج48ص170، مقاتل الطالبیین؛ص290 ، تنقیح المقال مامقانی،ج1ص337کلمه (حسین). [3]- بحارالانوار، ج48ص165. [4]- تنقیح المقال مامقانی، ج1ص337؛ عمدة الطالب ابن عنبه ص172 وص211. [5]- نک: تاریخ ابن خلدون، ج2، ص 335؛ تاریخ أمراء المدینه المنورة (عارف احمد عبدالغنی)، ص 142؛ سبل الهدی و الرشاد (صالحی شامی)، ج 21، ص 74؛ المحبر (محمد بن حبیب بغدادی)، ص 37. [6]- ر.ک: مقاتل الطالبیین، صص364 385. [7]- برای مطالعه بیشتر ر.ک: سید ابوفاضل رضوی اردکانی، ماهیت قیام شهید فخّ، صص127170.
یکی از قیامهایی که شیعیان در مقابل ظلم و ستم حکومت عباسی انجام دادند قیام حسین بن علی بن حسن است که در سال 169هجری در منطقه فخ در زمان خلافت هادی عباسی اتفاق افتاد.
نسب رهبر این قیام: حسین بن علی بن حسن بن حسن بن حسن المجتبی(ع).[1]
رهبر این قیام همانگونه که مشاهده می کنید نبیره امام حسن مجتبی-علیه السلام- و از خاندان فضل وجهاد و علم و عبادت و از شریفترین بیت یعنی اهل بیت پیامبر اسلام می باشد.
از ویژگی های این قیام این است که قبل از وقوع این حادثه روایاتی در مورد مقام و منزلت حسین بن علی صاحب فخ وارد شده است، که جالب توجه است، و در اینجا به یک روایت اشاره می کنیم:
امام محمد باقر-علیه السلام- روایت می کند که روزی پیامبر-صلی الله علیه وآله- از سرزمین فخ عبور می کرد؛ هنگامی که به موضع فخ رسید، پیامبر از مرکب پیاده شد و در آنجا دو رکعت نماز خواند، در رکعت دوم بی اختیار به گریه افتاد و اصحاب هم از گریه آن حضرت به گریه افتادند،پیامبر دلیل گریه خویش را چنین شرح داد:در رکعت اول نماز بودم جبرئیل بر من نازل شد و خبر داد: (ای محمد،مردی از فرزندان تو در همین مکان کشته خواهد شد و پاداش و اجر هر کسی که در رکاب او به شهادت می رسد، ثواب و پاداش دو شهید است).[2]
امام کاظم-علیه السلام- هم پس از شهادت حسین بن علی صاحب فخ،در مورد قداست و پاکی او فرمود: (بخدا سوگند او رفت و به شهادت رسید در حالی که مسلمانی صالح و روزه دار و امر کننده به معروف و نهی کننده از منکر بود،همانند او در خاندانش یافت نمی شود).[3]
امام جواد-علیه السلام- در مورد بزرگی حادثه دلخراش فخ می فرماید:(پس از واقعه کربلا برای ما قتلگاهی بزرگتر از حادثه فخ نبود).[4]
در رابطه با اینکه آیا این قیام با قیام امام حسین -علیه السلام- ارتباطی داشته است یا خیر؟ شاید بتوان گفت که هر چند این قیام بعلت فاصله زمانی که با قیام کربلا دارد- قیام کربلا در سال61 هجری اتفاق افتاد و قیام شهید فخ در سال 169 هجری- ارتباط مستقیمی با آن حادثه ندارد، و لیکن بدون شک می توانست از آن قیام الگوپذیری داشته باشد.
دلیل قیام شهید فخ:
پس از آن که عباسیان در سال 132 قمری با شکست نهایی امویان، خلافت را از آن خود کرده و از مردم برای خویش بیعت گرفتند، گرچه در آغاز خلافتشان به رهبری ابوالعباس سفاح، با بنی اعمام و همرزمان سابق خود، یعنی علویان رابطه نیک و رفتاری پسندیده داشتند، ولی پس از مرگ سفاح و آغاز خلافت منصور دوانقی، اختلاف میان بنی عباس و علویان شدت گرفت و حاکمان وقت با بی رحمی تمام، علویان مبارز را سرکوب کردند.
در عصر موسی الهادی (چهارمین خلیفه عباسیان)، شیعیان و محبان اهل بیت(ع)، به ویژه علویان مبارز، به بهانه هایی واهی مورد آزار و اذیت عمر بن عبدالعزیز بن عبیدالله (از نوادگان عمر بن خطاب) عامل هادی عباسی در مدینه منوره، قرار می گرفتند.
تا این که آنان به تنگ آمده و تصمیم به قیام بر ضد عباسیان گرفتند. رهبری این قیام را حسین بن علی بن حسن مثلث بن حسن مثنی بن امام حسن مجتبی(ع) بر عهده داشت.
آنان در سیزدهم ذی قعده قیامشان را با شعار "المرتضی من آل محمد(ص)" آغاز کردند و با نیروهای عمر بن عبدالعزیز عمری درگیر شده و آنان به شکست و عقب نشینی وادار کردند و سرانجام عمر بن عبدالعزیز عمری، از چنگ آنان گریخت و در نتیجه، شهر مدینه در اختیار علویان قرار گرفت و حسین بن علی با در اختیار گرفتن صندوق خانه بیت المال و تقسیم آن میان مبارزان و مستمندان، به رتق و فتق امور پرداخت و خود را برای هجوم به مکه معظمه آماده نمود. علویان، پس از یازده روز درنگ در مدینه، در 24 ذی قعده، عازم مکه معظمه شدند.[5]
سران عباسی که برای ادای فریضه حج آمده بودند، از ادای فریضه دست شسته و راهی میدان کارزار شدند.[6] جنگ در منطقه فخّ نزدیک مکّه بین دو گروه درگرفت و تمام یاران حسین بن علی(شهید فخ) در هشتم ذی حجه سال 169 هجری به شهادت رسیدند. ابدان آنها رها شده و سرها از بدن جدا گشت و بسیاری از علویان در این قیام به شهادت رسیدند. حسین بن علی شهید فخ در سن 26سالگی بدون آن که از او فرزندی باقی مانده باشد، به شهادت رسید ولی برخی یاران او به اطراف متواری شده و ادریس بن عبدالله به مغرب رفته و حکومت ادارسه را تشکیل داد و یحیی بن عبدالله به دیلم فرار کرد و در آن جا قیام کرد.[7]
[1]- کامل ابن اثیر،ج9ص90، تاریخ طبری، ج8ص192؛ مروج الذهب مسعودی؛ ج3ص 339.
[2]- بحارالانوار، ج48ص170، مقاتل الطالبیین؛ص290 ، تنقیح المقال مامقانی،ج1ص337کلمه (حسین).
[3]- بحارالانوار، ج48ص165.
[4]- تنقیح المقال مامقانی، ج1ص337؛ عمدة الطالب ابن عنبه ص172 وص211.
[5]- نک: تاریخ ابن خلدون، ج2، ص 335؛ تاریخ أمراء المدینه المنورة (عارف احمد عبدالغنی)، ص 142؛ سبل الهدی و الرشاد (صالحی شامی)، ج 21، ص 74؛ المحبر (محمد بن حبیب بغدادی)، ص 37.
[6]- ر.ک: مقاتل الطالبیین، صص364 385.
[7]- برای مطالعه بیشتر ر.ک: سید ابوفاضل رضوی اردکانی، ماهیت قیام شهید فخّ، صص127170.
- [سایر] ماجرای شهدای فخ چیست؟
- [سایر] شهید به چه کسی می گویند؟ آیا مردم نظامی و غیر نظامی عراق، ژاپن، آمریکا و ایران و ... که برای دفاع در جنگ کشته شدند شهید محسوب می شوند؟ تفاوت شهدای جنگ ایران با شهدای صدر اسلام چیست؟
- [سایر] اولین شهدای صدر اسلام چه کسانی بودند و به دست چه کسی به شهادت رسیدند؟
- [سایر] نام شهدای کربلا و نحوه شهادت و محل دفن آنها را بنویسید؟
- [سایر] تعداد یاران امام حسین(علیه السلام) در کربلا چند نفر بوده است؟ تعداد شهدا چند نفر بوده؟
- [سایر] نام شهدای کربلا و نحوه شهادت و محل دفن آنها را بنویسید؟
- [سایر] نام شهدای کربلا و نحوه شهادت و محل دفن آنها را بنویسید؟
- [سایر] شهادت هانی بن عروه از اصحاب امام حسین (ع) در چه فاصله با واقعه عاشورا اتفاق افتاد؟
- [سایر] با سلام میخواستم بدانم فاجعه فخ چه واقعه ای بوده و حسین ابن علی شهید فخ که بوده است؟
- [سایر] بعد از فتح خرمشهر که ما مثل قبل از آن، در حال دفاع نبودیم، آیا شهدای آن زمان شهید محسوب می شوند؟
- [آیت الله مظاهری] تحمّل شهادت و ادای شهادت هر دو واجب است بنابر این اگر کسی را برای شهادت خواستند باید برود همانگونه که اگر او را برای شهادت دادن نزد قاضی خواستند باید حاضر شود مگر اینکه افراد دیگری برای تحمّل شهادت یا ادای آن، باشند.
- [آیت الله مظاهری] اگر شاهد از شهادت خود برگردد یا شاهد دیگری برخلاف او شهادت دهد، اگر قبل از حکم قاضی باشد آن شهادت اوّل پذیرفته نمیشود ولی اگر بعد از حکم باشد حکم نقض نمیشود. ولی در صورتی که شاهد از شهادت خود برگشته باشد ضامن است و تعزیر میشود، مثلاً اگر کسی به واسطه شهادت او قصاص شده باشد، اگر دروغ گفته باشد ورثه میتوانند قصاص کنند و اگر اشتباهی باشد ورثه میتوانند دیه بگیرند.
- [آیت الله مظاهری] شهادت زن در حدود و تعزیرات پذیرفته نمیشود مگر در زنا یا لواط که با شهادت سه مرد عادل و دو زن ثابت میگردد.
- [آیت الله مظاهری] به جای شهادت دو مرد، یک مرد و دو زن که دارای شرایط بیّنه باشند میتوانند شهادت دهند، ولی شهادت زنها بدون ضمیمه مرد فقط در چهار مورد قبول میشود: 1 - باکره بودن. 2 - عیبهای زنان که مرد به واسطه آن میتواند عقد را به هم بزند. 3 - وصیت. 4 - زنده بودن طفل هنگام ولادت.
- [آیت الله مظاهری] در اثبات زنا و لواط باید چهار مرد یا سه مرد و دو زن شهادت دهند ولی در سایر امور شهادت دو مرد یا یک مرد و دو زن کافی است.
- [آیت الله اردبیلی] عدالت امام جماعت از چند راه ثابت میشود: اوّل: انسان به عدالت امام جماعت وثوق و اطمینان پیدا کند و فرقی نمیکند که اطمینان از چه راهی حاصل شود، به شرط این که انسان از افراد آشنا به مسائل باشد و از افرادی نباشد که با کمترین چیز به امری اطمینان کند. دوم: شهادت دو مرد عادل به شرط آن که دو مرد عادل دیگر برخلاف آن شهادت ندهند و حتّی اگر یک مرد عادل که گفته او موجب وثوق است، بر خلاف آن شهادت دهد، نمیتوان به شهادت آنها اکتفا کرد. سوم: حسن ظاهر امام جماعت که از رفتار او در اجتماع حاصل میشود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه به علتی شهید برهنه شده باشد باید او را کفن کنند و بدون غسل دفن نمایند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . نبش قبر امامزاده ها و شهدا و علما و صلحا اگر چه سال ها بر آن گذشته باشد حرام است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نبش قبر امامزاده ها و شهدا و علما و صلحا اگرچه سالها بر آن گذشته باشد حرام است.
- [آیت الله مظاهری] هرگاه به علّتی شهید برهنه شده باشد باید او را کفن کنند، و بدون غسل دفن نمایند.