(قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْإِیمَانُ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ؛[1] پیامبر(ص) می فرمایند: ایمان عبارت است از: شناخت قلبی، اعتراف و اقرار به زبان، عمل با اعضاء و جوارح بدن.) ایمان در قلب است، قلبی که زبان و فعل انسان را جهت دهی می کند. و آنجا که گفتار و ادعا، هنوز به قلب نفوذ نکرده و جهت گیری های انسان را شکل نداده است، به مرحله ایمان نرسیده و در مرحله اسلام باقی مانده است: (قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِکُمْ؛[حجرات/14] عربهای بادیه نشین گفتند: ایمان آورده ایم بگو: شما ایمان نیاورده اید، ولی بگویید اسلام آورده ایم، امّا هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است.) از همین روست که قلب با گرایش هایش می تواند نشان دهنده ایمان حقیقی باشد. و گرایش به کانون تمام خوبی ها، نشانه ایمان حقیقی است و هر کس که می خواهد خود را محک بزند، حب و بغضش نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) را معیار قرار دهد که آنان مجسم شده تمام خوبی ها هستند. راوی می گوید: روزی علی علیه السّلام را دیدم که بر منبر بالا رفت پس حمد و ثنای خدای را بجای آورد سپس فرمود: این تقدیری بود که خدای تعالی بر زبان پیغمبر(ص) جاری کرد، که مرا دوست نمیدارد جز مؤمن و دشمنم ندارد جز شخص منافق، و هر که افترا (بر خدا و رسول) بندد (و بدروغ چیزی را بآنها نسبت دهد) زیانکار است.[2] همچنین می تواند بنگرد که در هنگام ذکر خدا، در قلبش چه رخ می دهد: (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ[انفال/2] مؤمنان، تنها کسانی هستند که هر گاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان میگردد.) همچنین سوره مومنون، ایمان داران را این گونه معرفی می کند: (الَّذِینَ هُمْ فیِ صَلَاتهِمْ خَاشِعُونَ * وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ * وَ الَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَوةِ فَعِلُونَ * وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ؛ [مومنون/2-5] آنها که در نمازشان خشوع دارند * و آنها که از لغو و بیهودگی روی گردانند * و آنها که زکات را انجام می دهند * و آنها که دامان خود را (از آلوده شدن به بی عفتی) حفظ می کنند) [1]. أمالی الصدوق، ص268 ، المجلس الخامس و الأربعون. [2]. الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج1، ص: 40.
(قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْإِیمَانُ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ؛[1] پیامبر(ص) می فرمایند: ایمان عبارت است از: شناخت قلبی، اعتراف و اقرار به زبان، عمل با اعضاء و جوارح بدن.)
ایمان در قلب است، قلبی که زبان و فعل انسان را جهت دهی می کند. و آنجا که گفتار و ادعا، هنوز به قلب نفوذ نکرده و جهت گیری های انسان را شکل نداده است، به مرحله ایمان نرسیده و در مرحله اسلام باقی مانده است:
(قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِکُمْ؛[حجرات/14] عربهای بادیه نشین گفتند: ایمان آورده ایم بگو: شما ایمان نیاورده اید، ولی بگویید اسلام آورده ایم، امّا هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است.)
از همین روست که قلب با گرایش هایش می تواند نشان دهنده ایمان حقیقی باشد. و گرایش به کانون تمام خوبی ها، نشانه ایمان حقیقی است و هر کس که می خواهد خود را محک بزند، حب و بغضش نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) را معیار قرار دهد که آنان مجسم شده تمام خوبی ها هستند.
راوی می گوید: روزی علی علیه السّلام را دیدم که بر منبر بالا رفت پس حمد و ثنای خدای را بجای آورد سپس فرمود: این تقدیری بود که خدای تعالی بر زبان پیغمبر(ص) جاری کرد، که مرا دوست نمیدارد جز مؤمن و دشمنم ندارد جز شخص منافق، و هر که افترا (بر خدا و رسول) بندد (و بدروغ چیزی را بآنها نسبت دهد) زیانکار است.[2]
همچنین می تواند بنگرد که در هنگام ذکر خدا، در قلبش چه رخ می دهد:
(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ[انفال/2] مؤمنان، تنها کسانی هستند که هر گاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان میگردد.)
همچنین سوره مومنون، ایمان داران را این گونه معرفی می کند:
(الَّذِینَ هُمْ فیِ صَلَاتهِمْ خَاشِعُونَ * وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ * وَ الَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَوةِ فَعِلُونَ * وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ؛ [مومنون/2-5] آنها که در نمازشان خشوع دارند * و آنها که از لغو و بیهودگی روی گردانند * و آنها که زکات را انجام می دهند * و آنها که دامان خود را (از آلوده شدن به بی عفتی) حفظ می کنند)
[1]. أمالی الصدوق، ص268 ، المجلس الخامس و الأربعون.
[2]. الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج1، ص: 40.
- [سایر] می خواهم عاشق حقیقی و واقعی باشم، نشانه های عشق حقیقی کدام است؟
- [سایر] نشانه های مومن چیست؟
- [سایر] چه کنم یک مؤمن حقیقی آن گونه که خدا خواسته باشیم؟
- [سایر] دروغ نگفتن در چه صورتی نشانه ی قوت ایمان است؟
- [سایر] ایمان واقعی و یقین قلبی به خدا را توضیح دهید؟ نشانه ها و آثار به دست آوردن این یقین چیست؟
- [سایر] قرآن حقیقی ؟
- [سایر] دارایی حقیقی چیست؟
- [سایر] علم حقیقی چیست؟
- [سایر] عشق حقیقی چیست؟
- [سایر] اگر ما راه را پیمودیم و به توحید حقیقی رسیدیم ، حالا این توحید حقیقی به چه درد من می خورد ؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . لازمه ایمان به خداوند متعال و ایمان به انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین و ایمان به احکام الهی آن است که شخص مؤمن، قلباً از منکر و معصیت خداوند متعال، منزجر باشد، و منکر را قلباً انکار کند.
- [امام خمینی] سفته حقیقی را اگر کسی از بدهکار بگیرد که با دیگری معامله کند به مبلغی کمتر، حرام و باطل است.
- [آیت الله وحید خراسانی] مبتدیه اگر بیشتر از ده روز خونی ببیند که چند روز ان نشانه حیض و چند روز دیگر ان نشانه استحاضه داشته باشد ولی خونی که نشانه حیض دارد از سه روز کمتر باشد همه خونهایی که دیده استحاضه است
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر سه روز یا بیشتر خون ببیند که نشانه حیض را دارد؛ بعد؛ ده روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه استحاضه را دارد و دوباره سه روز خونی به نشانه های حیض ببیند؛ باید خون اول و خون آخر را که نشانه های حیض داشته حیض قرار دهد.
- [آیت الله سبحانی] اگر سه روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه حیض را دارد، بعد، ده روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه استحاضه را دارد و دوباره سه روز خونی به نشانه های حیض ببیند، باید خون اول و خون آخر را که نشانه های حیض داشته، حیض قرار دهد.
- [امام خمینی] اگر سه روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه حیض را دارد، بعد ده روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه استحاضه را دارد و دوباره سه روز خونی به نشانه های حیض ببیند، باید خون اول و خون آخر را که نشانه های حیض داشته، حیض قرار دهد.
- [امام خمینی] مبتدئه اگر بیشتر از ده روز خونی ببیند که چند روز آن نشانه حیض و چند روز دیگر آن نشانه استحاضه داشته باشد، چنانچه خونی که نشانه حیض دارد از سه روز کمتر یا از ده روز بیشتر باشد، باید از اولی که خون نشانه حیض دارد،حیض قرار دهد و در عدد، به خویشاوندان خود رجوع کند و بقیه را استحاضه قرار دهد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه سه روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه های حیض را دارد و بعد ده روز یا بیشتر خونی را ببیند که نشانه های استحاضه را دارد و مجدداً خونی را ببیند که نشانه حیض را دارد، باید تمام خونهایی را که نشانه حیض داشته است حیض قرار دهد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] زنانی که از خون پاک نمی شوند ولی دو ماه پشت سر هم چند روز از خونی را که می بینند نشانه حیض و بقیه نشانه های استحاضه دارد و شماره روزهایی که نشانه حیض دارد در هر دو ماه یک اندازه است، اما وقت آن یکی نیست، باید آن چند روزی که نشانه حیض را دارد حیض قرار دهند.
- [آیت الله بهجت] مبتدئه اگر بیشتر از ده روز خونی ببیند که چند روز آن نشانه حیض و چند روز دیگر آن نشانه استحاضه داشته باشد، چنانچه خونی که نشانه حیض دارد از سه روز کمتر یا از ده روز بیشتر باشد، باید از اولی که خون نشانه حیض دارد، حیض قرار دهد و در عدد به خویشاوندان خود رجوع کند و بقیه را استحاضه قرار دهد.