مسخره کردن دیگران در قرآن بسیار مورد نکوهش و مذمت واقع شده تا آنجا که خداوند برای چنین شخصی کلمه (ویل) به کار می برد که در لغت عرب کنایه از عذابی سخت برای کسی است که چنین کاری را مرتکب شود و به هر حال کنایه از وعده عذاب است. برای اینکه بتوانیم ریشه تمسخر را در خودمان بخشکانیم، راه هایی سفارش شده است: خوب حرف بزنید بپذیرید که نتیجه مسخره کردن جز شکستن حرمت دیگران نیست در حالی که نزد خدا آبروی مومن از مالش محبوب تر و گرامی تر است. استهزا در حقیقت چندین گناه از جمله اذیت کردن دیگران تحقیر و کوچک شمردن آنان عیب جویی و غیبت را درون خود جای داده و همه اینها گناه و حق الناس است. بنابراین هرکس دیگران را مسخره کند همه این گناهان را انجام داده است. اگر استهزا ناشی از عدوات و تکبر باشد باید آنها را از خود برطرف کند تا خصلت مسخره کردن او از بین برود یا اگر هدف از انجام استهزا ؛ به دست آوردن مال دنیاست بداند که روزی رسان خدای متعال است و اگر دست از این عمل بردارد و تقوای الهی پیشه کند رزق و روزی اش چند برابر می شود. خشک کردن ریشه مسخره سرچشمه مسخره کردن همان حس خود برتربینی و کبر و غرور است که عامل بسیاری از جنگ های خونین در طول تاریخ بوده است. خود برتربینی بیشتر از ارزش های ظاهری و مادی سرچشمه می گیرد،مثلا فلان کس خود را از دیگری ثروتمندتر، زیباتر، یا از قبیله ای سرشناس تر می شُمرد، و احیانا این پندار که از نظر علم و عبادت و معنویات از فلان جمعیت برتر است، او را وادار به مسخره کردن دیگران می کند، در حالی که معیار ارزش در پیشگاه خداوند تقوا است، و این بستگی به پاکی قلب و نیت و تواضع و اخلاق و ادب دارد. هیچ کس نمیتواند بگوید: من در پیشگاه خدا از فلان کس برترم. به همین دلیل تحقیر دیگران و خود را برتر شمردن یکی از بدترین کارها، و زشت ترین عیوب اخلاقی است و خداوند دوست ندارد به وسیله مسخره کردن به بندگانش بی احترامی بشود و لذا مومنان را این گونه مورد خطاب قرار داده است: ای کسانی که ایمان آورده اید!نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آن ها از این ها بهتر باشند و نه زنانی زنان دیگر را،شاید آنان بهتر از اینان باشند. درمانی برای مسخره کردن ملا مهدی نراقی در کتاب (جامع السعادت) برای دفع و معالجه مرض استهزا روش هایی بیان کرده است ؛ تمسخر کننده باید به این موضوع توجه داشته باشد که استهزا باعث ذلت و خواری او در پیشگاه خدای متعال، فرشتگان، پیامبران و همه مردم می شود. در روز قیامت نیز شرمسار و خجالت زده بار گناهان کسانی را که در دنیا استهزا کرده بر دوش کشیده وارد دوزخ می شود. بنابراین برای ریشه کن کردن این بیماری اخلاقی باید عوامل آن از بین ببرد. اگر استهزا ناشی از عدوات و تکبر باشد باید آنها را از خود برطرف کند تا خصلت مسخره کردن او از بین برود. اگر استهزا ناشی از عدوات و تکبر باشد باید آنها را از خود برطرف کند تا خصلت مسخره کردن او از بین برود یا اگر هدف از انجام استهزا ؛ به دست آوردن مال دنیاست بداند که روزی رسان خدای متعال است و اگر دست از این عمل بردارد و تقوای الهی پیشه کند رزق و روزی اش چند برابر می شود. علاوه بر معالجه علمی و شناختی؛ درمان عملی استهزا به این است که کلام و سخن نیکو به زبان بیاورد و خوش گفتاری را پیشه خود کند اگر این کار را تکرار کند تدریجا به گفتار خوش عادت می کند و آن حالت مسخره کردن دیگران به کلی از بین میرود علاوه بر این از شرکت در مجالس لهو و لعب که زمینه استهزا و تحقیر و تعرض به آبروی مردم را فراهم می کند خودداری کند تا عامل استهزا فراهم نباشد. امام صادق علیه السلام می فرماید: هرگاه دیدی مردی به بلایی دچار است و خداوند به تو نعمت ارزانی داشته، بگو: خدایا! مسخره نمی کنم و به خود نمی بالم امّا تو را به سبب نعمت های بزرگی که به من داده ای سپاس می گویم.(میزان الحکمه روایت شماره 2138) به عذاب آخرت فکر کنید انجام کاری که باعث خنده دیگران شود به گفتار باشد یا به عمل؛ به ایما و اشاره باشد یا به کنایه شکی در گناه کبیره بودنش نیست و در قران و روایات نیز وعده عذاب آن داده شده است؛ چنانچه در سوره توبه آمده است: جزای سخره شان را به آنها می دهد و برایشان عذابی رنجاننده و دردناک هست. استهزا و مسخره کردن یکی از محرمات الهی است که هم انسان را گرفتار گناه و معصیت کرده و هم از بیماری روحی انسان حکایت می کند. وخامت این بیماری به اندازه ای است اگر مداوا نشود همه چیز انسان به باد فنا خواهد داد. مرحوم مرتضی فیض کاشانی در کتاب (المحجه البضاء فی ال تهذیب الاحیاء) می گوید مقصود تو از استهزا این است که دیگری را نظر مردم خوار کنی در حالی که با انجام این کار؛ خود را نزد خداوند و فرشتگان و پیامبران خوار و ذلیل کرده ای و اگر لحظه ای درباره حسرت روز قیامت و جنایت هایی که در دنیا انجام داده ای بیندیشی و سر افکندگی و شرمساری روز محشر را پیش چشم خود آوری رسوایی آن روز را در نظر بگیری که باید گناه کسانی را که مسخره کرده ای بر دوش گیری و عذاب آنان را تحمل کنی بی تردید این فکر تو را از مسخره کردن دیگران و خوار کردن آنان باز می دارد.) علل و عوامل مسخره کردن دیگران 1- گاهی مسخره کردن برخاسته از ثروت است که قرآن می فرماید: (وَیلٌ لِکلّ هُمَزة لُمَزة ، الّذی جَمع مالا و عَدّده ) وای بر کسی که به خاطر ثروتی که اندوخته است ، در برابر انسان و پشت سر او عیب جویی می کند. 2- گاهی ریشه استهزا، علم و مدارک تحصیلی است که قرآن درباره این گروه می فرماید: (فَرِحوا بما عِندهم مِن العِلم و حاقَ بهم ما کانوا به یَستهزو ن ) آنان به علمی که دارند شادند و آنچه را مسخره می کردند، آنها را فرا گرفت . 3- گاهی ریشه مسخره ، توانایی جسمی است . کفّار می گفتند: (مَن اَشدُّ مِنّا قُوّة ) کیست که قدرت و توانایی او از ما بیشتر باشد؟ 4- گاهی انگیزه مسخره کردن دیگران ، عناوین و القاب دهان پر کن اجتماعی است . کفّار فقرایی را که همراه انبیا بودند تحقیر می کردند و می گفتند: (ما نَراک اتّبعک الاّ الّذین هم اءراذِلُنا) ما پیروان تو را جز افراد اراذل نمی بینیم . 5 گاهی تفریح و سرگرمی منشاء مسخره است . 6- گاهی طمع به مال و مقام ، سبب انتقاد از انسان در قالب مسخره می شود. مثلا گروهی از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله درباره زکات عیب جویی می کردند، قرآن می فرماید: (و منهم مَن یَلمزُک فی الصّدقات فان اُعطوا منها رَضوا و اِن لم یُعطوا منها اذا هم یَسخَطون) "ریشه این انتقاد طمع است که اگر از همان زکات به خود آنان بدهی راضی می شوند، ولی اگر ندهی همچنان عصبانی شده و عیب جویی می نمایند. استهزا و مسخره کردن یکی از محرمات اللهی است که هم انسان را گرفتار گناه و معصیت کرده و هم از بیماری روحی انسان حکایت می کند . وخامت این بیماری به اندازه ای است اگر مداوا نشود همه چیز انسان به باد فنا خواهد داد. 7- گاهی ریشه مسخره جهل و نادانی است. همین که حضرت موسی دستور ذبح گاوی را داد، بنی اسرائیل گفتند: آیا مسخره می کنی؟ موسی علیه السلام گفت:(اعوذُ باللّه اَن اَکونَ من الجاهلین ) به خدا پناه می برم که از جاهلان باشم. یعنی مسخره کردن برخاسته از جهل است و من جاهل نیستم. هر چه مسخره شونده مقدّس تر باشد، استهزای او خطرناک تر است . در قرآن می خوانیم : (اَباللّه و آیاته و رَسولِه کُنتم تَستهزو ن ) (توبه ، 65. 203- وسائل الشیعه ، ج 12، ص 270 ) آیا خدا و آیات و رسول او را مسخره می کنید. پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله روز فتح مکه همه مشرکان را بخشید، جز کسانی که کارشان هجو و تمسخر بود. در حدیث می خوانیم: ذلیل کردن بنده مومنِ خدا، به منزله اعلان جنگ با خداست.(وسائل الشیعه ، ج 12، ص 270) عواقب مسخره کردن در آیات الهی با توجّه به آیات و روایات ، عواقب بدی در کمین مسخره کنندگان است، از جمله: الف: در سوره مطففین می خوانیم: کسانی که در دنیا مومنان را با لبخند و غمزه و فکاهی تحقیر کردند، در قیامت مورد تحقیر و خنده بهشتیان قرار خواهند گرفت .(فالیوم الّذین آمنوا من الکفّار یَضحَکون ) (مطففین ، 34 ) ب: گاهی کیفر مسخره کنندگان، مسخره شدن در همین دنیا است .(ان تَسخروا منّا فانّا نَسخرُ منکم کما تَسخرون ) ( هود، 38) ج: روز قیامت برای مسخره کنندگان روز حسرت بزرگی است .(یا حَسرَةً علی العِباد ما یاءتیهم من رسولٍ الاّ کانوا به یَستهزو ن ) (یس ، 30) د: در حدیث می خوانیم : مسخره کننده با بدترین وضع جان می دهد. ((ماتَ بِشَرّ مَیتَة )) (بحار، ج 72، ص 145) ه : امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که بر مومنان طعنه می زند یا کلامشان را ردّ می کند، خدا را رد کرده است. (وسائل الشیعه ، ج 12، ص 270 ) موفق باشید.
مسخره کردن دیگران در قرآن بسیار مورد نکوهش و مذمت واقع شده تا آنجا که خداوند برای چنین شخصی کلمه (ویل) به کار می برد که در لغت عرب کنایه از عذابی سخت برای کسی است که چنین کاری را مرتکب شود و به هر حال کنایه از وعده عذاب است.
برای اینکه بتوانیم ریشه تمسخر را در خودمان بخشکانیم، راه هایی سفارش شده است:
خوب حرف بزنید
بپذیرید که نتیجه مسخره کردن جز شکستن حرمت دیگران نیست در حالی که نزد خدا آبروی مومن از مالش محبوب تر و گرامی تر است.
استهزا در حقیقت چندین گناه از جمله اذیت کردن دیگران تحقیر و کوچک شمردن آنان عیب جویی و غیبت را درون خود جای داده و همه اینها گناه و حق الناس است.
بنابراین هرکس دیگران را مسخره کند همه این گناهان را انجام داده است.
اگر استهزا ناشی از عدوات و تکبر باشد باید آنها را از خود برطرف کند تا خصلت مسخره کردن او از بین برود یا اگر هدف از انجام استهزا ؛ به دست آوردن مال دنیاست بداند که روزی رسان خدای متعال است و اگر دست از این عمل بردارد و تقوای الهی پیشه کند رزق و روزی اش چند برابر می شود.
خشک کردن ریشه مسخره
سرچشمه مسخره کردن همان حس خود برتربینی و کبر و غرور است که عامل بسیاری از جنگ های خونین در طول تاریخ بوده است.
خود برتربینی بیشتر از ارزش های ظاهری و مادی سرچشمه می گیرد،مثلا فلان کس خود را از دیگری ثروتمندتر، زیباتر، یا از قبیله ای سرشناس تر می شُمرد، و احیانا این پندار که از نظر علم و عبادت و معنویات از فلان جمعیت برتر است، او را وادار به مسخره کردن دیگران می کند، در حالی که معیار ارزش در پیشگاه خداوند تقوا است، و این بستگی به پاکی قلب و نیت و تواضع و اخلاق و ادب دارد.
هیچ کس نمیتواند بگوید: من در پیشگاه خدا از فلان کس برترم. به همین دلیل تحقیر دیگران و خود را برتر شمردن یکی از بدترین کارها، و زشت ترین عیوب اخلاقی است و خداوند دوست ندارد به وسیله مسخره کردن به بندگانش بی احترامی بشود و لذا مومنان را این گونه مورد خطاب قرار داده است:
ای کسانی که ایمان آورده اید!نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آن ها از این ها بهتر باشند و نه زنانی زنان دیگر را،شاید آنان بهتر از اینان باشند.
درمانی برای مسخره کردن
ملا مهدی نراقی در کتاب (جامع السعادت) برای دفع و معالجه مرض استهزا روش هایی بیان کرده است ؛ تمسخر کننده باید به این موضوع توجه داشته باشد که استهزا باعث ذلت و خواری او در پیشگاه خدای متعال، فرشتگان، پیامبران و همه مردم می شود. در روز قیامت نیز شرمسار و خجالت زده بار گناهان کسانی را که در دنیا استهزا کرده بر دوش کشیده وارد دوزخ می شود. بنابراین برای ریشه کن کردن این بیماری اخلاقی باید عوامل آن از بین ببرد. اگر استهزا ناشی از عدوات و تکبر باشد باید آنها را از خود برطرف کند تا خصلت مسخره کردن او از بین برود.
اگر استهزا ناشی از عدوات و تکبر باشد باید آنها را از خود برطرف کند تا خصلت مسخره کردن او از بین برود یا اگر هدف از انجام استهزا ؛ به دست آوردن مال دنیاست بداند که روزی رسان خدای متعال است و اگر دست از این عمل بردارد و تقوای الهی پیشه کند رزق و روزی اش چند برابر می شود.
علاوه بر معالجه علمی و شناختی؛ درمان عملی استهزا به این است که کلام و سخن نیکو به زبان بیاورد و خوش گفتاری را پیشه خود کند اگر این کار را تکرار کند تدریجا به گفتار خوش عادت می کند و آن حالت مسخره کردن دیگران به کلی از بین میرود علاوه بر این از شرکت در مجالس لهو و لعب که زمینه استهزا و تحقیر و تعرض به آبروی مردم را فراهم می کند خودداری کند تا عامل استهزا فراهم نباشد.
امام صادق علیه السلام می فرماید: هرگاه دیدی مردی به بلایی دچار است و خداوند به تو نعمت ارزانی داشته، بگو: خدایا! مسخره نمی کنم و به خود نمی بالم امّا تو را به سبب نعمت های بزرگی که به من داده ای سپاس می گویم.(میزان الحکمه روایت شماره 2138)
به عذاب آخرت فکر کنید
انجام کاری که باعث خنده دیگران شود به گفتار باشد یا به عمل؛ به ایما و اشاره باشد یا به کنایه شکی در گناه کبیره بودنش نیست و در قران و روایات نیز وعده عذاب آن داده شده است؛ چنانچه در سوره توبه آمده است: جزای سخره شان را به آنها می دهد و برایشان عذابی رنجاننده و دردناک هست.
استهزا و مسخره کردن یکی از محرمات الهی است که هم انسان را گرفتار گناه و معصیت کرده و هم از بیماری روحی انسان حکایت می کند. وخامت این بیماری به اندازه ای است اگر مداوا نشود همه چیز انسان به باد فنا خواهد داد.
مرحوم مرتضی فیض کاشانی در کتاب (المحجه البضاء فی ال تهذیب الاحیاء) می گوید مقصود تو از استهزا این است که دیگری را نظر مردم خوار کنی در حالی که با انجام این کار؛ خود را نزد خداوند و فرشتگان و پیامبران خوار و ذلیل کرده ای و اگر لحظه ای درباره حسرت روز قیامت و جنایت هایی که در دنیا انجام داده ای بیندیشی و سر افکندگی و شرمساری روز محشر را پیش چشم خود آوری رسوایی آن روز را در نظر بگیری که باید گناه کسانی را که مسخره کرده ای بر دوش گیری و عذاب آنان را تحمل کنی بی تردید این فکر تو را از مسخره کردن دیگران و خوار کردن آنان باز می دارد.)
علل و عوامل مسخره کردن دیگران
1- گاهی مسخره کردن برخاسته از ثروت است که قرآن می فرماید: (وَیلٌ لِکلّ هُمَزة لُمَزة ، الّذی جَمع مالا و عَدّده ) وای بر کسی که به خاطر ثروتی که اندوخته است ، در برابر انسان و پشت سر او عیب جویی می کند.
2- گاهی ریشه استهزا، علم و مدارک تحصیلی است که قرآن درباره این گروه می فرماید: (فَرِحوا بما عِندهم مِن العِلم و حاقَ بهم ما کانوا به یَستهزو ن ) آنان به علمی که دارند شادند و آنچه را مسخره می کردند، آنها را فرا گرفت .
3- گاهی ریشه مسخره ، توانایی جسمی است . کفّار می گفتند: (مَن اَشدُّ مِنّا قُوّة ) کیست که قدرت و توانایی او از ما بیشتر باشد؟
4- گاهی انگیزه مسخره کردن دیگران ، عناوین و القاب دهان پر کن اجتماعی است . کفّار فقرایی را که همراه انبیا بودند تحقیر می کردند و می گفتند: (ما نَراک اتّبعک الاّ الّذین هم اءراذِلُنا) ما پیروان تو را جز افراد اراذل نمی بینیم .
5 گاهی تفریح و سرگرمی منشاء مسخره است .
6- گاهی طمع به مال و مقام ، سبب انتقاد از انسان در قالب مسخره می شود. مثلا گروهی از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله درباره زکات عیب جویی می کردند، قرآن می فرماید: (و منهم مَن یَلمزُک فی الصّدقات فان اُعطوا منها رَضوا و اِن لم یُعطوا منها اذا هم یَسخَطون)
"ریشه این انتقاد طمع است که اگر از همان زکات به خود آنان بدهی راضی می شوند، ولی اگر ندهی همچنان عصبانی شده و عیب جویی می نمایند.
استهزا و مسخره کردن یکی از محرمات اللهی است که هم انسان را گرفتار گناه و معصیت کرده و هم از بیماری روحی انسان حکایت می کند . وخامت این بیماری به اندازه ای است اگر مداوا نشود همه چیز انسان به باد فنا خواهد داد.
7- گاهی ریشه مسخره جهل و نادانی است. همین که حضرت موسی دستور ذبح گاوی را داد، بنی اسرائیل گفتند: آیا مسخره می کنی؟ موسی علیه السلام گفت:(اعوذُ باللّه اَن اَکونَ من الجاهلین ) به خدا پناه می برم که از جاهلان باشم. یعنی مسخره کردن برخاسته از جهل است و من جاهل نیستم.
هر چه مسخره شونده مقدّس تر باشد، استهزای او خطرناک تر است . در قرآن می خوانیم : (اَباللّه و آیاته و رَسولِه کُنتم تَستهزو ن ) (توبه ، 65. 203- وسائل الشیعه ، ج 12، ص 270 ) آیا خدا و آیات و رسول او را مسخره می کنید.
پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله روز فتح مکه همه مشرکان را بخشید، جز کسانی که کارشان هجو و تمسخر بود.
در حدیث می خوانیم: ذلیل کردن بنده مومنِ خدا، به منزله اعلان جنگ با خداست.(وسائل الشیعه ، ج 12، ص 270)
عواقب مسخره کردن در آیات الهی
با توجّه به آیات و روایات ، عواقب بدی در کمین مسخره کنندگان است، از جمله:
الف: در سوره مطففین می خوانیم: کسانی که در دنیا مومنان را با لبخند و غمزه و فکاهی تحقیر کردند، در قیامت مورد تحقیر و خنده بهشتیان قرار خواهند گرفت .(فالیوم الّذین آمنوا من الکفّار یَضحَکون ) (مطففین ، 34 )
ب: گاهی کیفر مسخره کنندگان، مسخره شدن در همین دنیا است .(ان تَسخروا منّا فانّا نَسخرُ منکم کما تَسخرون ) ( هود، 38)
ج: روز قیامت برای مسخره کنندگان روز حسرت بزرگی است .(یا حَسرَةً علی العِباد ما یاءتیهم من رسولٍ الاّ کانوا به یَستهزو ن ) (یس ، 30)
د: در حدیث می خوانیم : مسخره کننده با بدترین وضع جان می دهد. ((ماتَ بِشَرّ مَیتَة )) (بحار، ج 72، ص 145)
ه : امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که بر مومنان طعنه می زند یا کلامشان را ردّ می کند، خدا را رد کرده است. (وسائل الشیعه ، ج 12، ص 270 )
موفق باشید.
- [سایر] معنای دقیق تمسخر چیست؟ آیا کاریکاتور هم مصداق تمسخر است؟
- [سایر] معنای دقیق تمسخر چیست؟ آیا کاریکاتور کشیدن هم مصداق تمسخر است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا تمسخر افرادی که متجاهر به فسق هستند، جایز است؟
- [سایر] چرا داخل دانشگاه، افراد باحجاب، توسط آقایان مورد تمسخر قرار می گیرند؟
- [سایر] ریشه خجالت چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا مجبور کردن مردم به نماز خواندن در ادارات و مدارس، که گاه موجب تمسخر آنان میشود، درست است؟
- [سایر] ریشه ی حرص چیست؟
- [سایر] آیا اقدامی صریح در تمسخر قرآن و علمای شیعه از وهابیت صورت گرفته است؟
- [آیت الله سبحانی] آیا تقلید صدا در صورتی که تمسخر نباشد و باعث ناراحتی نشود جایز است؟
- [سایر] کلمه (تولی) به معنای دوستی بیان میشود، اما در قرآن مثلاً سوره عبس به معنای روی برگرداندن آمده است، آیا اینها از دو ریشه هستند یا یک ریشه، اگر از یک ریشه هستند چطور دو معنای متفاوت دارند؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر ریشه درخت همسایه در ملک انسان بیاید؛ می تواند از آن جلوگیری کند و چنانچه ضرری هم از ریشه درخت به او برسد؛ می تواند از صاحب درخت بگیرد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بعد از جمعکردن حاصل و تمام شدن مدّت مزارعه، ریشه زراعت در زمین بماند و سال بعد دو مرتبه حاصل دهد، چنانچه مالک با زارع شرط اشتراک در ریشه نکرده باشد، حاصل سال دوم مال مالک بذر است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر ریشه درخت همسایه در ملک انسان بیاید، می تواند از آن جلوگیری کند وچنان چه ضرری هم از ریشه درخت به او برسد، می تواند از صاحب درخت بگیرد.
- [آیت الله سیستانی] اگر بعد از جمع کردن حاصل و تمام شدن مدت مزارعه ، ریشه زراعت در زمین بماند ، و سال بعد دو مرتبه سبز شود و حاصل دهد ، چنانچه شرط اشتراک در ریشه نکرده باشند ، حاصل سال دوم مال مالک بذر است .
- [آیت الله اردبیلی] جواب سلام کسی که از روی تمسخر یا شوخی سلام میکند، واجب نیست و احتیاط واجب آن است که در جواب سلام مرد و زن غیر مسلمان فقط بگوید: (سَلام) یا (عَلَیک).
- [آیت الله وحید خراسانی] صحت معامله مساقات در میوه هایی که ریشه ثابت ندارند مانند بوته خربزه و خیار محل اشکال است
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بعد از جمع کردن حاصل و تمام شدن مدت مزارعه ریشه زراعت در زمین بماند و سال بعد دو مرتبه حاصل دهد چنانچه مالک یا زارع شرط اشتراک در ریشه نکرده باشد هر چند مالکیت مالک زمین نسبت به حاصل سال دوم خالی از وجه نیست ولی احوط ان است که در صورتی که زارع مالک بذر باشد مصالحه شود
- [آیت الله سبحانی] معامله جنس های مختلفی که از یک ریشه گرفته شده است با تفاوت، اشکال دارد، مثل این که ده کیلو روغن را به بیست کیلو پنیر بفروشند، یا به پنجاه کیلو شیر، یا پانزده کیلو کره.
- [آیت الله خوئی] اگ- ر ریش درخت همسایه در ملک انسان بیاید، میتواند از آن جلوگیری کند و چنانچه ضرری هم از ریشه درخت به او برسد، میتواند از صاحب درخت بگیرد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] معامله جنسهای مختلفی که از یک ریشه گرفته شده است با تفاوت اشکال دارد، مثل این که ده کیلو روغن را به بیست کیلو پنیر بفروشند، یا به پنجاه کیلو شیر، یا پانزده کیلو کره.